bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۲۸۲۷
تاریخ انتشار: ۰۵ : ۱۵ - ۱۹ مهر ۱۳۹۷
مجموعه داستان «لجن شده‌ها» راهی بازار نشر شد؛
شب ساکت‌تر از همیشه روی آسمان دراز کشیده بود، حتی جیرجیرک‌ها و قورباغه‌های برکه که هر شب با هم دسته‌جمعی شعر می‌خواندند، امشب صدایشان نبود و هر کدام گوشه‌ای پناه گرفته بودند. سر چرخاند به سمت بالا، به آسمان، می‌خواست جار بزند اما هنوز ماه سر جایش بود و می‌درخشید و این پایین او بود و تک نخل وسط حیاط درندشت...

الهام بهروزی:

«قوطی را روی سر چرخاند و بالا انداخت. ماه میان برکه پاشید. دستش را گذاشت توی برکه، مشتی آب کف دستش جمع شد، پاشید به صورت سوخته‌اش. قوطی میان خرده‌ریزه‌های ماه، روی آب برکه می‌چرخید. تکه‌تکه‌های ماه میان خزه‌های سبز دیواره برکه جاری بودند. نسیم خنکی لای پیش‌های نخل حیاطشان می‌خزید و بالا پایین می‌رفت و روی آب برکه سر می‌خورد. شب ساکت‌تر از همیشه روی آسمان دراز کشیده بود، حتی جیرجیرک‌ها و قورباغه‌های برکه که هر شب با هم دسته‌جمعی شعر می‌خواندند، امشب صدایشان نبود و هر کدام گوشه‌ای پناه گرفته بودند. سر چرخاند به سمت بالا، به آسمان، می‌خواست جار بزند اما هنوز ماه سر جایش بود و می‌درخشید و این پایین او بود و تک نخل وسط حیاط درندشت. سردی آب برکه روی گونه‌هایش جاخوش کرد، نسیم شبانگاهی تن خود را به صورتش می‌کشید. بالای دیواره برکه ایستاد پیراهن چروکش را درآورد و خودش را وسط آب خنک برکه انداخت. دهانش را بست، نفس گرفت و رفت زیر آب، سبک شد پا در هوا و معلق ماند. حس کرد دارد بالا می‌رود و با ماه فاصله‌ای ندارد...» (بریده‌ای از داستان «یک شب ماه می‌گیرد» از کتاب «لجن‌ شده‌ها» نوشته حسین مباهات).


«لجن‌ شده‌ها» نخستین اثر حسین مباهات، نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر بوشهر است. وی دانش‌آموخته کارگردانی سینمادر مقطع کارشناسی است. مباهات افزون بر فعالیت مطبوعاتی (همکاری با روزنامه جام جم و هفته‌نامه‌های پیغام و نسیم جنوب) در تئاتر توانسته موفق ظاهر شود و در کارنامه خود عناوین برتر کارگردانی، نویسندگی و بازیگری را از جشنواره‌های معتبر استانی و ملی نظیر جشنواره کودک و نوجوان، تئاتر فجر، تئاتر استانی، نمایشنامه‌خوانی جزیره، تئاتر مذهبی خارگ، تئاتر مهر کاشان و... از آن خود کند. وی سابقه بازی در نمایشنامه خلاقانه «قلندرخونه» نوشته ایرج صغیری و همچنین سریال «ماجراهای آقای گردن‌بار» را دارد. حال این هنرمند در کنار هنر نمایش، به نوشتن داستان کوتاه روی آورده و نخستین مجموعه داستان خود را با نام «لجن‌ شده‌ها» به‌تازگی به همت انتشارات روزنه راهی بازار نشر کرده است. این اثر نام خود را از یکی داستان‌هایش گرفته که پیش از این برنده جایزه داستان‌نویسی قلم طلایی استان بوشهر شده است. 


وقتی این مجموعه داستان را ورق می‌زنید با قلمی روان، ساده و در عین حال انتزاعی مواجه می‌شوید که شما را ترغیب به خواندن می‌کند. مباهات در خلال برخی از داستان‌های کتاب فضای جنوب را گنجانده و از این‌رو، مخاطبِ خود را به‌شکلی محسوس با حال و هوای این خطه انس می‌دهد. این اثر شامل 15 داستان به‌نام‌های «ویزیت دکتر روانشناس»، «خاطرات با تابلوهای پرویز»، «کوپه اختصاصی بانوی خاکستری‌پوش»، «لجن‌شده‌ها»، «تصمیم یک سوسک»، «رقصی با مترسک»، «آدم برفی شرور»، «جاشو»، «خرفتخونه»، «مالک»، «یک شب ماه می‌گیرد»، «روشن‌ترین تاریکی»، «خلسه»، «خودکار» و «یک» می‌شود. گفت‌وگویی را با حسین مباهات صورت داده‌ایم که شما را به خواندن آن در ادامه دعوت می‌کنم.


نخستین کتاب شما به نام «لجن‌شده‌ها» راهی بازار کتاب شد، کمی در خصوص این مجموعه داستان برای ما توضیح بدهید؟

مجموعه داستان کوتاه «لجن شده‌ها» تمی اجتماعی دارد که و برخی از داستانهای آن بومی است. 


نام کتاب از یکی از داستان‌های آن انتخاب شده است، حال چرا نام «لجن‌شده‌ها» را برای آن برگزیدید؟

داستان «لجن شدهها» از نظر جذب مخاطب وقتی چند جا ارائه کردم، خیلی موفق بود و چند جا منتخب شد و به لحاظ شخصیت و فضا و مضمون به شخصه خودم ارتباط بیشتر با آن برقرار میکنم، به همین خاطر ترجیح دادم نام کتاب را از اسم این داستان وام بگیرم.


در این اثر شخصیت‌های داستانت را از کدام قشر بیرون کشیدید و سعی کردید مسائل و مصایب آنها چگونه نمایش دهید؟

شخصیتهای داستانها به شکلی نقاط مشترکی با هم دارند اما در پیرنگ و روایت کاملا مجزا هستند. هر نویسنده چه بهصورت خودآگاه و چه ناخودآگاه تحت تاثیر محیط اطراف و زندگی شخصی خودش مینویسد و من هم از این قائده مستثنینبودهام. از این رو، همه شخصیتها به گونه‌ای ریشه در واقعت زندگی خودم داشته که حالا با پرداخت و تغییر در نوع روایت و یا ماهیت ساختاری تغییراتی کرده است.


شما را بیشتر به‌عنوان یک چهره تئاتری می‌شناسند، چطور شد که جذب دنیای داستان کوتاه شدید و فکر می‌کنید در این فضا چقدر می‌توانید ناگفته‌های خود را عیان سازید؟

من سالهاست که می‌نویسم و مرتب با نشریات استان مثل «نسیم جنوب» و «پیغام جنوب» همکاری داشتهام و ستون طنز پاره و طنزینه چاپ میکردم. در واقع از سال 85 تا کنون مینویسم واین داستانها هم سالهاست که آفریده شده بودند اما بهخاطر یکسری سختگیریهای خودم آنها را چاپ نمیکردم.


در جامعه کنونی تحت تاثیر تغییر شکل ظاهر زندگی و شرایط نامطلوب اقتصادی و به‌دنبال آن ریشه دواندن فقر در جامعه، آسیب‌هایی در جامعه سر برآورده که برای رفع آنها نیاز به نوشتن است، شما در این مجموعهتان چگونه شمه‌ای از این آسیب‌ها را نمایان ساختید؟

جامعه بسان بدن یک انسان همیشه و روزبهروز و در لحظه در حال تحول و تغییر است که در این روند معضلات و مشکلاتی متولد میشوند و حرکت آن را کند یا مختل میکنند. از این رو، رسالت نویسنده و اصولا هنرمند بیان این نارساییها و کمبودهاست تا راه را برای بدنه جامعه هموارتر کند و بهطبع دغدغه من نیز در نوشتن و کار هنری همین است.


کودکان و زنان دو قشر آسیب‌پذیر جامعه هستند، آیا در اثرتان به این قشر توجه کردید؟

در داستان «خاطرات با تابلوهای پرویز» همین مجموعه قهرمان داستان زنی است که درگیر مریضی شوهرش است و یکسری اتفاقهایی برایش میافتد. در داستان‌های «یک شب ماه میگیرد»و «خرفتخونه» هم قهرمان داستان کودکی است که در تلاش است تا وجدان مردم پیرامونش را بیدار کند و در کل بله تلاش کردم به این مقوله توجه داشته باشم.


در نوشتن این اثر چقدر از فضا، اقلیم، سنت، زندگی و عادات مردمان جنوب وام گرفته‌اید؟

سه یا چهار داستان از این مجموعه کاملا رنگ و لعاب بومی دارند و شامل «خرفتخونه»، «یک شب ماه میگیرد»، «مالک» و داستان «جاشو» میشود که در فضایی آشنا با زندگی بومی مردم استان اتفاق میافتد و در واقع خودم هم بیشتر آنها را دوست دارم؛ چراکه پرداختن به مسائل و فضای بومی برای نویسنده یک هویت میسازد و قلم او را از سایر مجزا میکند.


در برخی از داستان‌های کتاب نظیر «لجن‌شده‌ها» نوعی یاس اجتماعی دیده می‌شود، این یاس از کجا در نوشته‌های شما راه یافته است؟

همانطور که اشاره کردم هر نوشته سندی است از زندگی و تاثیرات اجتماعی و محیطی یک نویسنده و شاید این فضایی که میگویید بیشتر وقتها همراه من است و یا اثر خودش را در جایی در نوشتن میگذارد که اصلا نخواستهام به شکل عمد از آن بگریزم و همه چیز را به سیر طبیعی آن سپردهام.


چقدر به آیین رونمایی کتاب خوشبین هستید و فکر می‌کنید این آیین چه اثری در معرفی کتاب و افکار نویسنده اثر دارد؟

آیین رونمایی کتاب در واقع جشن تولد یک کتاب است که میتواند اتفاق فرخند‌های برای هر اثری باشد و کاش نهادهای فرهنگی و کتابفروشیها بیشتر به این کار میپرداختند و هر روز شاهد جشن تولد کتابی در فرهنگسراها و مراکز فرهنگی و کتابفروشیها میبودیم تا مردم بیشتر با کتاب و نویسنده آن آشنا شوند.


وضعیت نشر را در استان چگونه ارزیابی می‌کنید و سختی‌هایی که در زمینه چاپ کتاب متحمل شدید، کدام بود؟

به یقین در زمینه چاپ و نشر و حمایت از نویسندهها کار بیشتری لازم است. البته کارهای مثبت زیادی اتفاق افتاده اما هر چه در این زمینه کار شود باز هم کم است؛ چراکه کتاب دین بزرگی به گردن آگاهی‌بخشی و فرهنگسازی جامعه دارد.


سخن پایانی؟

در پایان خواندن این کتاب را هدیه میکنم به خوانندگان فرهیختهای که لذت کتاب خواندن را چشیده و بزرگ میدارند. ازنشر روزنه و آقای بهشتی مدیر نشر و مهدی شادکار دوست عزیز نویسندهام که کتاب «عینک سالوادرو» را نوشته، بهصورت ویژه تشکر میکنم که در انتشار این ثار مرای بسیار یاری کردند و هنچنین از شما و روزنامه وزین «بامداد جنوب: که این فرصت را به من دادید تا کمی با مخاطبانتان سخن بگویم.

در پایان یادآوری می‌شود، مجموعه داستان «لجن شده‌ها» نوشته حسین مباهات به همت انتشارات روزنه در قطع جیبی و در 153 صفحه با قیمت 14500 تومان راهی بازار نشر شده است. 

 

برچسب ها: فرهنگ ، هنر ، کتاب ، نشر ، داستان ، جامعه ، جنوب
نام:
ایمیل:
* نظر: