کریم جعفری:
روز سهشنبه، باز هم خبرها بسیار تلخ بود، ربوده شدن 14 مرزبان در یک پایگاه در مرز مشترک ایران و پاکستان، از آن دست حکایتهای تکراری که هر چند ماه یک بار اتفاق میافتد و پس از نزدیک به 15 سال از شروع آن بهنظر هم نمیرسد که کسی توانایی پایان دادن به این مساله را داشته باشد. در طول 15 سال گذشته، صدها نفر از اهالی استان مرزی سیستان و بلوچستان در اقدامات تروریستی گروهکهای حاضر در خاک پاکستان جان خود را از دست دادهاند و این در حالی که دولت پاکستان تا به امروز هیچ اقدام جدی برای برخورد با این گروهکها نداشته و با توجه به شواهد و قرائن، این گروهکها که از حمایتهای مستقیم و غیر مستقیم برخی از طرفهای منطقهای و بینالمللی برخوردار هستند روز به روز تقویت شده و عملیاتهای پیچیدهتر و دقیقتری هم انجام میدهند.
در مورد ضرورت برخورد با این گروهکها بدون شک مسوولان امر بسیار بهتر از ما میدانند، اما واقعیتهایی که مسوولان یا نمیخواهند به مردم بگویند یا آنکه خود چندان به آن اشراف ندارند، نکاتی است که جای تامل دارد. اما آنچه که همیشه برای مردم کشور مورد سوال بوده است، چرایی ناتوانی ایران در برخورد با گروهکهای تروریستی در خاک پاکستان بر خلاف مناطق غربی کشور است، اینکه چرا ایران در برابر این اقدامات عملا خود را ناتوان جلوه داده و کاری نمیکند. یک بار به صورت مفصل در این مورد گزارشی را در همین جا منتشر کردم، اما این بار چند مورد متفاوت است که قصد پرداختن به آنها را دارم، هر چند که ما از مسائل امنیتی و آنچه که نیروهای اطلاعاتی میدانند چندان آگاه نیستیم، اما در جایگاه یک روزنامهنگار و نویسنده، وظیفه داریم تحلیل و نگاه خود را در این مسائل به صورت شفاف مطرح کنیم، این عملیات از چند جهت قابل توجه ویژه است.
نخست آنکه این عملیات تروریستی یک روز بعد از ادای سوگند عمرانخان بهعنوان نخستوزیر جدید پاکستان روی میدهد! این موضوع از آن حیث اهمیت دارد که عمرانخان نگاهی بسیار مثبت و ویژه به ارتباط با ایران دارد و برخی نمیخواهند روابط دو کشور گسترش یابد. نکته دوم، به رجزهای ایران باز میگردد. پس از دو حمله موشکی ایران به داخل خاک عراق و سوریه در تعقیب و تنبیه تروریستها، کشورهای حامی گروهکهای تروریستی در صدد آن هستند که این رجزخوانی ایران را به چالش بکشند و اینگونه القا کنند که آیا ایران در برابر کشوری مانند پاکستان نیز توانایی اقدام تلافیجویانه را دارد یا نه. سومین موضوع، به نوع حمله باز میگردد. بر اساس بیانیه سپاه، در این حمله برخی از عوامل نفوذی نقش مهمی داشتهاند، این یعنی اعتماد بیحد و حصر و وارد کردن آنها به سازمان رزم، اصولا اشتباهی راهبردی است که باید مورد تجدید نظر قرار بگیرد.
چهارمین مساله، در مورد محل وقوع حمله است، بر اساس بیانیه سپاه قدس، این حمله تروریستی درست در مقابل پاسگاه مرزی پاکستان صورت گرفته و مهاجمان بعد از ربایش 14 مرزبان به سادگی وارد خاک پاکستان شده و ناپدید شدند. این یعنی، علاوه بر داشتن جاسوس در سطح پایگاه داخل ایران، تروریستها توانستهاند با چند هزار دلار، افسران پاکستانی را هم تطمیع کرده تا به آنها راه دهند، این روند خطرناک چند ماهی بود که از بین رفته بود، اما باید دید که چه کسی دوباره افسران فاسد پاکستانی را به مرز با ایران کشانده است. پنجمین موضوع به ربایش مرزبانها و نه کشتن آنها بر میگردد، این موضوع یعنی تروریستها میخواهند با این اقدام امتیاز بگیرند یا آنکه وارد کار مبادله و معامله شوند. از این پنج مورد، سه مورد اول بسیار اهمیت دارد و باید به آن با دقت بیشتری نگریسته شود، قرار نیست در مرزها اینگونه به سادگی تلفات بدهیم و بعد هم هیچ کاری از دستمان بر نیاید.