مسعود عربزاده:
پژوهشگاه متقین خیابان فردوسی همانجا که میدان کارگرش معروف است، دو سالی است که گالری به این مجموعه وزین افزوده شده و حقیقتا عجب وزنی هم ایجاد کرده!!! برازجانی پر از رنگ و جلوه. هر چند که سرخی خون شهیدانش در هشت سال دفاع مقدس پیوسته آب و لعاب خود را از این شهر برنچیده و نمیچیند. درخشش اسلام بهعنوان یکی از پرهنگامهترین جریانات تمدن بشر و حادثه تکاندهندهای که جهان پس از خود را به مسیری سوق داد که جز تعالی در خود و جلوههای آن چیزی دیگر از آن نمیتوان سراغ گرفت.
هنر اسلامی را نمیتوان در چند کلمه توصیف کرد اما این ردپای آشنا مرا بر آن داشت تا از بوشهر به برازجان بیاییم بهدنبال منشا این درخشش. علی بحرینی، نقاش هنرمند هماستانی با کوشش مسوولانه نمایشگاهی پیش روی ما گذاشت تا از آن بهره ببریم و همراه او زبان رنگها را بیاموریم. افتتاحیه نمایشگاه ساعت 10 صبح بود و من ساعت 13:30 بعد از ظهر درست به در بسته این نمایشگاه بر میخورم اما این پایان سفر و در جستوجوی نور نیست! با تماس با استاد بحرینی همراه وی به محل آموزشگاهش میروم. مکانی که زایش آثار در آن روی داده است. شاعرانه است، زمانی که تابلوهایی را میببینی که 9 سال پیش دز اکسپو نقاشی دیده بودم و من بهخاطر اینکه حافظهام را امتحان کنم «جایی که تابلوها نصب شده بودند، میگویم و استاد با لبخندی میگوید آفرین خوب تشخیص دادی. اکسپویی که در آن بیش از 300 تابلو حضور داشت. ساعت چهار و بیست دقیقه است به همراه استاد به نمایشگاه میرویم. نخستین تابلو با تولد حضرت فاطمه (س) آغاز میشود با عنوان «میلاد یاس». از استاد در خصوص سبک آثار میپرسم. میگوید: «یک جورایی برداشت از سبک امپرسیونسیم است. میخواستم تکنیکی کار کنم که بهروز و دارای ظرفیت بالا برای اجرا باشد. مجموعه از همان آغاز نذر حضرت زهرا (س) شد و در ادامه بهصورت حسی موضوعات را کار کردم.
نکته حائز اهمیت در نمایشگاه تطبیق دادن بعد تاریخی حادثه حس بیشتری به موضوع میبخشد. در این آثار عالی و کامل در حین رعایت کردن به اسناد حالتی چنان شگرف از زیبایی خلق شده و به تصویر در آمده که از حیث جوهر میتوان شاهکار مذهبی استان بوشهر نامید. واقعا که هنر میتواند اینچنین پاک و منقلبکننده باشد که تو را مجذوب کند و شیرینی دریافتش را ذره ذره تنت تا زمانی دراز در خود جای دهد و هنرمندی که دل به ایمان خود بسته است، به همین عنایت الهی امیدوار است. حافظ میگوید: «لطف الهی بکشد کار خویش/ مژده رحمت برساند سروش/ گرچه و حالش نه بکوشش دهند/ هر قدر ای دل که توانی بکوش».
استاد علی بحرینی قریب به پنج سال برای آماده کردن این نمایشگاه کمربسته است. برخی تابلوها انگار تازه رنگشان خشک شده است! شأن و منزلت هنرمند متعهد در چنین جاهای است که آشکار میشود و کارهای آن وقتی پر ثمر میشود که ابتدا از دیار خود (برازجان) نمایشگاه برپا کند و در تهران. شاهد شتاب جهانی آن شود. اکثر فضایی که در تابلوها به تصویر درآمده، «شب» است. استاد بحرینی میگوید: «محدودیتهای که فضای شب دارد، هارمونی رنگ را در پی دارد و برای اینکه این فضای حاکم بر مجموعه شکسته شود از تنوعبخشی و تکهگذاری رنگی و مفهومی استفاده شده است. شاید بتوان گفت دلیل اصلی انتخاب شب از سوی استاد در بیشتر تابلوها این است که امامان شیعه (ع) همگی با شب انس و الفتی داشتهاند. دعاهایی پر سوز از ایشان به یادگار مانده است که در دل شب حضرت حق را مخاطب قرار میدادهاند و به عاشقانهترین زبان با او مناحات میکردند. امیرالمومنین (ع) چراغ راه شب زندهداران است و محراب شب تاکنون عابدی چون علی (ع) به خود ندیده است. شب بهخاطر سکوت محجوبانهاش محبوب شاعران و عارفان نیز است. شهریار در منظومه خود قطعهای دارد به نام «شب و علی» که زیباترین گوشه این شعر و عارفانهترین قسمتش این است: «علی، آن شیر خدا شاه عرب/ الفتی داشته با این دل شب/ شب ز اسرار علی آگاه است/ دل شب محرم سرالله است».
نوشتن و توصیف کردن بیشتر از این نمایشگاه بسیار مشکل است؛ چون به قول قدما چگونه میشود بحر را در کوزه ریخت. برداشت من برای تحلیل بیشتر این تابلوها کافی نیست، منتظر میمانم تا صاحبنظران عرصه تجسمی که در تهران این آثار را خواهند دید، آنها را تحلیل کنند. آنچه نوشتهام. با دانش و علاقه شخصیام به قضاوت نشستهام و دیگر هیچ...