بامداد جنوب - الهام بهروزی:
«داستان کوتاه قطعهای تخیلی است که حادثه واحدی را خواه مادی باشد و خواه معنوی، مورد بحث قرار میدهد. این قطعه تخیلی بدیع باید بدرخشد، خواننده را به هیجان بیاورد یا در او اثر گذارد باید از نقطه ظهور تا پایان داستان در خط صاف و همواری حرکت کند» (ادگار آلنپو).
داستان کوتاه یکی از گونههای ادبی است که برای نخستین بار در قرن نوزدهم میلادی در نوشتههای ادگار آلنپو (نویسنده امریکایی) پا به عرصه وجود گذاشت، سپس نیکلای واسیلیویچ گوگول (نویسنده روسی) با نگارش داستانهای کوتاه واقعگرایانه اصطلاح و نوع ادبی داستان کوتاه را در جهان تثبیت کرد. در ادامه نویسندگان بزرگی چون گی دو موپاسان، آنتوان چخوف، ارنست همینگوی، سالینجر، فاکنر و... پا به این عرصه گذاشتند و آثار خواندنی و خلاقانهای را نگاشتند. این جریان ادبی با تاخیری چشمگیر به ایران رسید و در نوشتههای محمدعلی جمالزاده (پدر داستان کوتاه ایران) نمود یافت. داستان کوتاه کمکم در ایران با گرایش نویسندگان چیرهدست و روشنفکری چون صادق هدایت، منیرو روانیپوری، صادق چوبک و... جای خود را در میان دیگر انواع ادبی پیدا کرد؛ بهگونهای که امروز با سیل عظیمی از نویسندههای جوان و خوشقلم روبهرو هستیم که هر کدام با تکیه بر اندیشه و ایدهپردازی خود و مطالعه آثار نویسندگان مطرح خارجی و ایرانی در صددند داستانهای خلاقانه و متمایزی را بیافرینند و تحولی را در داستاننویسی این مرزبوم بهوجود بیاورند.
البته باید اعتراف کرد که برخی از این داستانهای کوتاه مخاطب را بهدلیل پیرنگ، درونمایه و ساختار منظمی که دارد سخت میخکوب میکند تا جایی که اعجاز قلم و اندیشه نگارنده وی را تسلیم و مسحور خویش میسازد. در این میان، ادبیان و صاحبنظران ادبی بر این باور هستند که نویسندگانی در عرصه داستان کوتاه میتوانند خودی نشان دهند و مطرح شوند که عجلهای برای بزرگ شدن نداشته باشند و سعی کنند در زمان مناسب داستانهای خود را که حاصل چندین سال تجربه زیسته، تاثیر گرفته از محیط پیرامونی و دانشاندوختگی و مطالعه مستمرشان است، راهی بازار نشر کنند، بدونشک این چنین نویسندههایی از بخت بالایی برای موفقیت در عرصه نویسندگی برخوردارند، چراکه پیشرفت خود را متوازن با زمان، توانمندی و تجربهاندوزی پیشبینی کردهاند.
بدیهی است بهدلیل ماشینی شدن زندگی و شتابزدگی و بیحوصلگی مردم که زاییده زندگی مدرن است، در سالهای اخیر اقبال خوبی از داستانهای کوتاه شده است و شوربختانه همین مساله موجب شده که توهم نویسندگی در خیلی از افراد جامعه سر برآورد؛ زیرا آنها بر این گمان هستند که با نوشتن برخی از رویدادها در فضای مجازی و دیدن تحسین دیگران پتانسیل نویسنده شدن را دارند اما غافل از این که نویسنده شدن کار هر کسی نیست؛ چراکه کسی میتواند نویسنده باشد که زندگی را از دریچه خاصی به نظاره بنشیند و در کنار نگاه متمایزش، آمادگی ذهنی و تخییلی، اندوخته مطالعاتی و دایره واژگان ذهنیاش بسیط و پویا باشد تا بتواند حضور موفقی را در عرصه نویسندگی تجربه کند. کارگاههای داستاننویسی میتواند به مهارت و تجربهاندوزی نویسندگان نوپا کمک کند. بهخصوص کارگاههایی که با تدریس نویسندگان مطرح اداره میشود. سعید بردستانی یکی از نویسندگانی است که در زمینه برگزاری کارگاههای داستانی بابرنامه و موفق ظاهر شده، وی در این سالها با متانت و دوریگزینی از هیاهو و شهرتطلبی ثابت کرده است در کارش هدف دارد و به مسیری که در پیش گرفته سخت اندیشه کرده است. از این نویسنده تا کنون سه اثر به نامهای «هیچ»، «نهنگ تاریک» (مجموعه داستان) و «تار مو» (رمان) راهی بازار نشر شده است که هر کدام موجب واکنش صاحبنظران و منتقدان ادبی شده و تحسین آنها را برانگیخته است. در این گزارش پای صحبت این نویسنده جوان جنوبی که در بهمن ماه 57 دیده به جهان گشوده و اهل بوشهر است، نشستیم. شما را به خواندن این گفتوگو دعوت میکنیم.
داستان کوتاه یکی از نمونههای داستاننویسی است که خوشبختانه امروز در ایران بهشدت مورد اقبال واقع شده، فکر میکنید برای موفقیت در این زمینه باید چه معیارهایی را مدنظر قرار داد؟
معیارهای زیادی در نوشتن موفق یک داستان دخیل هستند. دانش نویسندگی، پشتکار، انضباط، خلاقیت، نگاه دقیق، جسارت، عشق به نوشتن، اندیشه و... از مهمترین مواردی هستند که هر نویسندهای باید به آن مجهز باشد. در ادامه یک نویسنده باید با نگاه متفاوت و ارائه سبک متفاوت مسیر خود را از دیگران جدا کند.
اقبال همگانی برای نوشتن داستان کوتاه چقدر میتواند به این حوزه آسیب برساند؟
قدم گذاشتن فرد در این مسیر بدون شناخت و مطالعه کافی و با سهل انگاشتن حرفه نوشتن بزرگترین ضربه را پیش از همه به خود میزند. در هر دوره نویسندگان عجول زیادی آمده و رفتهاند، بدون اینکه کسی حتی نام آنها را شنیده باشد. بهطور مسلم آنکه زود بیاید، زود هم میرود.
از دید شما برگزاری کارگاههای داستاننویسی چقدر میتواند به پرورش نویسندههای خلاق و نوجو کمک کند؟
بهنظرم در این کارگاهها اگر روی فرایند نوشتن تمرکز شود، نتایج بهتری حاصل میشود. البته به صرف فراگرفتن تئوریهای نویسندگی کسی داستاننویس نشده است. برای همین بهشخصه فکر میکنم اگر متولیان کارگاهها خود تجربه موفق نویسندگی داشته باشند، میتوانند کاربردیتر و موثرتر به آموزش این هنر بپردازند.
این کارگاهها عموما در چند سطح برگزار میشود و در هر سطح شایسته است چه مباحثی تدریس شود؟
عموما کارگاهها در دو سطح مقدماتی و پیشرفته ارائه میشوند که در سطح پایه، مفاهیمی مانند ایده، سوژه، پیرنگ، شخصیتپردازی، مضمون، زاویه دید، زمان و... تدریس میشود و در سطح پیشرفته نیز بسته به برنامه مدرس، مفاهیمی مانند زبان، زمان، نقشه، ساختار و ساختارشکنی، تحلیل داستان و... ارائه میشود.
آیا صرفا حضور در این کارگاههای آموزشی برای نویسنده شدن کفایت میکند؟
خیر. از گذشته تا کنون استعداد و پشتکار بهعنوان دو اصل کلیدی در رسیدن به پختگی و کمال مطلوب هر هنری مطرح بودهاند. نوآموزی که پشتکار و ممارست کافی نداشته باشد، در حضور بهترین اساتید هم به موفقیت خاصی نائل نمیشود. به طور مسلم باید بارها نوشت و پاره کرد تا به هدف مطلوب رسید. نویسندگی هنر عرقریزان روح است.
مطالعه آثار نویسندگان غربی که در واقع بنیانگذار این گونه ادبی هستند، چقدر میتواند در پرورش فرد در زمینه نگارش داستان کوتاه موثر ظاهر شود؟
بارها به دوستان کارگاه گفتهام که خواندن دقیق آثار شاخص داستانی میتواند بهترین راهنمای شما در مسیر نوشتن باشد. نویسنده باید در حین خواندن لذت را فراموش کند و نقادانه به تمام جزئیات داستان ورود کند. باید دید که داستان گاردن پارتی چرا و چطور گاردن پارتی شده است. اگر در هر داستان دهها پرسش طرح کردیم و برای تک تک آنها پاسخی علمی پیدا کردیم، نیمی از راه نوشتن را پیمودهایم.
توصیه شما برای نوپویان عرصه داستان کوتاه مطالعه آثار کدام نویسنده ایرانی و خارجی است؟
نویسندگان برجسته و اصیل در هر فرهنگی به تعداد زیاد وجود دارند. مطالعه و مداقه در آثار هر کدام از آنان کلید درهای نویسندگی هستند اما نباید مقهور جو روز و سلیقه بازار شد و وقت و انرژی خود را با زرق و برق تبلیغات هدر داد.
عمدتا در کارگاههای آموزشی داستان کوتاهی که برگزار میکنید، سعی میکنید روی آموزش چه نکاتی تاکید داشته باشید؟
در کارگاههایی که داشتهام همیشه تمام تلاشم را کردهام که خلاقیت هنرآموزان را تحریک کنم. باید بتوانیم چشم دیگری در سر آنان باز کنیم تا جهان را به شکل دیگری ببینند. باید در تمام پدیدههای پیرامون چیزهایی ببینند که دیگران قادر به دیدن آن نیستند.
برگزاری کارگاههای داستاننویسی در جریان جشنوارههای داستان کوتاه که در سراسر کشور برگزار میشود، نظیر جشنواره پرراس، چه کمکی به معرفی استعدادهای جدید در این حوزه میکند؟
کارگاههای جانبی جشنوارهها معمولا فرصتهای کوتاهی هستند که فقط منجر به آشنایی با نویسندگان حرفهای و انتقال پارهای تجربیات تلگرافی میشوند و مجال کافی برای درک و آموزش هنر نویسندگی ندارند.
آیا کار جدیدی برای انتشار در سال جاری دارید؟
در حال حاضر سرگرم مراحل پایانی نوشتن یک رمان هستم که چندین سال است روی آن کار میکنم.