بامداد جنوب - الهام بهروزی:
تعزیه آیینی نمایشی است که از خاستگاه دیرینهای در دیار نخل و آفتاب برخوردار بوده و درد و مصائب جانگداز واقعه تاریخساز کربلا را روایت میکند. این هنر با روایتی تراژیک حماسه حسینی را لحظه به لحظه به تصویر میکشد و خمیرمایه آن را دو نیروی خیر و شر و تقابل این دو تشکیل میدهد، در واقع میتوان معترف شد که تعزیه هنری دینی است که کارکردی مذهبی دارد. حسین دهقانی در کتاب «شمربازی» در خصوص تعزیه در بوشهر نوشته است: «بوشهر با پشتوانه تاریخی و ریشه در اسطورههای باستانی و بهخاطر آبراه آزادش و برخورد تمدنهای لیانی، هخامنشی، اشکانی، ساسانی، اسلامی و اروپایی که در کمترین شهرهای ایران میتوان در یک جا این همه تنوع تمدن دید، از جمله اولین شهرهای ایران است که با هنر تعزیه آشنا شد.»
با این اوصاف، این هنر آیینی در خطه جنوب از غنا و قدمت دیرینهای برخوردار است. حضور زنان بوشهری در تعزیه ویژگی است که موجب تمایز تعزیه این خطه با دیگر مناطق کشور شده است. همانگونه که اطلاع دارید حضور زنان در تعزیه در بسیاری از مناطق ممنوع بوده اما شما وقتی به تاریخچه تعزیه در بوشهر مینگرید، متوجه میشوید که زنان نه تنها در تعزیه حضور فیزیکی داشتهاند و ایفاگر نقشهای زنان اهل بیت (ع) بودند، بلکه در برخی از مجالس، آوازهایی را در رثای قهرمانان و نوجوانان عاشور خواندهاند. البته هر چند نقش آنها کوتاه بوده اما بازی تاثیرگذار و ماهرانه زنان بازی طولانی مدت بسیاری از بازیگران مرد را تحت شعاع خود قرار داده است. بنابراین تعزیهخوانی زنان از دیرباز در بوشهر رواج داشته که از قدیمترین تعزیه خوانان زن جنوب میتوان شکریان، گلافان، محمدزاده، سیدعصمت صفوی، سیدهعزت صفوی، سیدهکلثوم صفوی، بجدی بکاء، زبردست، عباسزاده، سیدهسکینه قاسمیزاده، سیده هستی افتخار امامزاده، کبری موجی، حاجیه مریم صفادوست، بتول حمزهئیان و... را نام برد.
مریم رنجبر نیز یکی از تعزیهخوانان و شبیهخوانان بوشهری است که در سالهای اخیر با بازی محصربهفردش به تعزیه جنوب غنا بخشیده است. بانویی که با مشاهده بازیاش میتوان به تمایز هنرش با سایر تعزیهخوانان جنوب پی برد، او تلاش کرده است با کاربرد حرکات تجربی و سنتی در کنار فرمهای نمایشی مدرن توانمندی بانوان بوشهری را در شبیهخوانی و تعزیهخوانی به رخ بکشد، ویژگی که پیش از این در هیچکدام از مجالس تعزیه استان نمود نیافته است. رنجبر متولد سال 1353 در آبادان و در حال حاضر ساکن بوشهر است. او دانشآموخته رشته ادبيات نمايشي در مقطع کارشناسی ارشد است. این بانوی هنر فعالیت هنری خود را از سال 65 با ایفای نقش در تئاترهای برازجان (بهعنوان اولین بازیگر زن در این شهرستان پس از انقلاب اسلامی) آغاز کرد و در ادامه با نقشآفرینی در هنرهایی چون تئاتر و تعزیه (به عنوان اولین زن تعزیه خوان ایران)، رادیو، تلویزیون و سینما فعالیت هنری خود را به تکامل رساند. رنجبر در حال حاضر بهعنوان کارشناس مسوول فرهنگی هنری اداره كل آموزش و پرورش استان بوشهر مشغول به خدمت است. از افتخارات این بانوی تعزیهخوان میتوان به كسب مقام اول بازیگری در جشنواره تئاتر سوره، كسب مقام کارگردانی اول در جشنواره دانش¬آموزان سراسر کشور در شهرکرد، كسب مقام اول بازیگری در جشنواره تئاتر فجر استان بوشهر، كسب مقام اول بازیگری در جشنواره تئاتر فجر استان بوشهر، تقديرهای مکرر به عنوان اولين زن شبیه خوان ايران در سوگواره¬های سراسر کشور، کسب مقام اول در بخش فیلم کوتاه داستانی پرسش مهر برای فیلم کوتاه «مداد»، مقام دوم در جشنواره بین¬المللی فیلم کوتاه رحمت برای فیلم مستند «سجاده سبز»، مقام دوم در بخش فیلم کوتاه داستانی پرسش مهر برای فیلم کوتاه «منظر» و... اشاره کرد. افزون بر داوری جشنوارههای متعدد هنری، نگارش و کارگردانی چندین فیلمنامه را در کارنامه هنری خود ثبت کرده است. وی همچنین تدریس چندین دوره آموزشی فیلمنامهنویسی و نمایشنامهنویسی را برعهده داشته و بازی در مجموعههای تلویزیونی نظیر «عطوفت آبی»، «روستای سبز»، «پنج ضرب در شش»، «سنگ و بلور»، «شهری در منظومه شمسی» و فیلم سینمایی «بالابان» را تجربه کرده است. گفتوگویی را با مریم رنجبر، اولین زن شبیهخوان ایرانی در خصوص تعزیهخوانی صورت دادیم که شما را به خواندن آن در ادامه دعوت میکنیم.
چطور شد که مریم رنجبر خودش را در میدان تعزیه یافت و شبیهخوان قهرمان زن واقعه عاشورا شد؟
درسال 1372 در جشنواره تئاتر دانشآموزی شهرستان دشتستان داور جشنواره بودم که با آقای حسن فخاری معین¬البکاء تعزیه¬ روستای درودگاه آشنا شدم. پس از بحثهای مختلفی که در باب جایز نبودن اجرای مردان در نقش زنان در یک تئاتر دینی-مذهبی داشتیم به پیشنهاد وی وارد تعزیه شدم و شروع به کار کردم. زمانی که پا در عرصه¬ی هنر تعزیه گذاشتم متوجه شدم برخی از نسخه¬های تعزیه که پس از گذشت سالها –شاید چند صد سال- به دست معین¬البکاءهای امروزی رسیده است، اشکالات زیادی داشت. شاید این اشکالات بدون اینکه معین¬البکاءها متوجه شوند، به نوعی به همان اجرای مردان در قالب زنان برمی¬گشت! این مورد را با آقای فخاری در میان گذاشتم و وی استقبال کرد و دوباره به بازنویسی نسخه¬های موجود پرداخت. پس از رفع اشکالات مکتوب، شروع کردیم به یکسری تغییرات دیگر! از آنجایی که من سالها قبل از تعزیه با تئاتر آشنا بودم، انتظار داشتم همان قواعدی که در میزانسن¬های تئاتر رعایت می¬شد، در تعزیه هم رعایت شود. اما بهدلیل اینکه تعزیهخوانها غالبا افرادی بودند که این هنر را بهصورت تجربی انجام می¬دادند، متقاعد کردنشان کار بسیار سختی بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم ابتدا خودم به تنهایی این قواعد فنی بازیگری را رعایت کنم؛ هرچند بهخاطر وسعت میدان تعزیه -که چند برابر سن تئاتر بود- و همچنین حضور اشقیاءخوانها و اولیاءخوانها که در هر اجرا کم و زیاد می¬شد، کار بسیار سختی بود اما محال نبود!
شما در حال حاضر تنها بانوی شبیهخوان کشور هستید که در تعزیه حرکات اصولی نمایش را نیز رعایت کردید؛ فکر میکنید این حرکت شما چقدر به غنای مجلس تعزیه تولید شده کمک میکند؟
هنر تعزیه از سالها قبل در استان بوشهر با هنرنمایی زنان اجرا میشد اما آنان حداکثر اجازه داشتند در خیمه¬گاه بنشینند و مردم صدای لالایی خواندن آنها را بشنوند، یا نهایتا میتوانستند برای ایستادن در خیمهگاه مجوز بگیرند! در بسیاری از تعزیه¬های استان، مردها لباس زنانه به تن می¬کردند و به میدان میرفتند. طبق تحقیقات به عمل آمده سالها پیش در شهر میناب (استان هرمزگان) زنان تعزیه اجرا میکردهاند اما فقط و فقط در محافل زنانه و به شرط حضور نداشتن مردان، حتی کودکان ذکور. روزی که برای نخستین بار پا به میدان تعزیه گذاشتم، آقای فخّاری از من خواست که اجازه دهم تا زینبخوان، مرد باشد و من فقط در میدان حضور فیزیکی داشته باشم. وی به نوعی از عکس¬العمل مردم واهمه داشت! اما در اجرای دوم تاب نیاوردم و بدون اجازه و هماهنگیِ قبلی، خودم شروع کردم به خواندن دیالوگها! پس از اجرای تعزیه هنگامی که نقاب از چهره برداشتم، تازه مخاطبان تعزیه متوجه شدند که من زن هستم! بسیاری از زنان درودگاه عصبانی شدند و شروع به توبیخم کردند! زمانی که داشتم کاملا ناامید می¬شدم، پیرمردی جلو آمد و خسته نباشید گفت و از حضور من دفاع جانانه¬ای کرد! اینچنین بود که در اوج استیصال، جان تازه¬ای گرفتم! پس از مدتی تعزیه درودگاه حرف برای گفتن داشت و از جای جای استان بهدلیل تفاوت در اجرا دعوت شدیم و این یک اتفاق بزرگ بود! در شرایطی که حضور زنان در تعزیه بسیار کمرنگ بود و یک حضور حاشیه¬ای قلمداد می¬شد، ناگهان یک گروه تعزیه با حضور یک زینب¬خوانِ زن شروع به فعالیت کرده بود! ما نه تنها در شهرهای مختلف استان خودمان، بلکه در نقاط مختلف ایران شروع به اجرا کردیم. از جمله شهرهایی که می¬توانم به آنها اشاره کنم: اراک، فارس، کرمان، زاهدان و.... بود.
شما در این چند سال شبیهخوان نقش حضرت زینب (س) هستید، چه درسی از این شخصیت گرفتید؟
بعدها که با هنر تعزیه آشنا شدم و شروع به مطالعه¬ی زندگی بانو حضرت زینب (س) کردم متوجه شدم که چقدر از قافله¬ عقب بوده¬ام! من سالها تلاش کرده بودم تا بگویم: «من هم هستم به عنوان یک زن» در حالی که آشنایی با زندگی این بانوی بزرگ به من آموخت که باید فریاد بزنم «من هم هستم به عنوان یک انسان!» این اندیشه و شناخت از حضرت زینب (س) تصوّر مرا از یک مبارزه اجتماعی با صبغه صرفا جنسیتی، بسیار فراتر برد و مرا با وظایف خودم بهعنوان یک انسان –پیش و بیش از مرد بودن یا زن بودن- آشنا کرد! پس آنگاه آموختم که برای موفقیت در عرصه رشد و تعالی اجتماعی، زن بودن یا مرد بودن باید در زیر سایه مفهوم بزرگتری به نام «انسانیت» مطرح شده و مورد بحث قرار گیرد!
همسر شما سیدرضا صافی یکی از کارگردانهای خوشفکر سینما کشور است که مستندی با عنوان «روزی روزگاری زینب» با هنرنمایی شما ساخته، این مستند چه چیزی را روایت میکند؟
در سال 1390 آقای صافی مستندی تهیه کردند با نام «روزی روزگاری زینب»! این فیلم مستند به زندگی و حضور من در میدان تعزیه می¬پرداخت. من در این فیلم هم اشاره کرده¬ام که یکی از دلایلی که تئاتر را در سال 1367 از دشتستان شروع کردم، این بود که زنان بهشدت محدود بودند یا شاید بهتر است بگویم تصور محدود و ناقصی از حضور و فعالیتهای اجتماعی خود داشتند! این تصور قبل از اینکه حاصل اعمال محدودیت از سوی مردان باشد، بهدلیل تصور ذهنی خودشان بود که به اغلب آنها اجازه حضور در حوزه¬های فعالیت اجتماعی را نمی¬داد، چه برسد به نمایش و حاضر شدن روی سن تئاتر!!! من می¬خواستم با این کار اعلام کنم که ما زنان هم هستیم؛ آن هم نه صرفا بهعنوان یک موجود ضعیف و در حاشیه مردان! بلکه بهعنوان یک انسان زنده و پویا و صاحب اندیشه!
جایگاه زنان بوشهری در تعزیه چگونه ارزیابی میکنید و فکر کنید وجه تمایز تعزیه جنوب به خصوص بوشهر با سایر نقاط در چیست؟
در سال 84 یا 85 بود برای اجرای تعزیه در سوگواره¬ای به زاهدان رفتیم. در آنجا یکی از تعزیهخوانها که از استان دیگری آمده بود به در اتاق من آمد و گفت شنیده¬ام شما قرار است به میدان بروی و زینبخوان باشی! من گفتم: بله. وی با عصبانیت گفت: «از کی تا به حال زنان هم تعزیهخوان شدهاند؟» من که کمی ترسیده بودم و در عین حال تلاش می¬کردم احساسم را پنهان کنم، گفتم: «از کی تا به حال حضرت زینب مرد بوده که ما نمیفهمیدیم؟» و بلافاصله از ترسِ عکس¬العمل او در اتاق را بستم! از زمان ورود من به تعزیه سال¬ها میگذرد و در این ایام دختران و زنان زیادی پا به این عرصه گذاشته¬اند! زنانی که شاید زمانی به تبعیت از سنتهای قدیمی، خودشان نیز مخالف حضور همجنسان خود در میدان تعزیه بوده¬اند؛ البته زنان تعزیه¬خوان بوشهری معمولا بجز استان خودمان، در جای دیگری اجرا نداشته¬اند، اما باید خوشحالی زایدالوصف خودم را از ذکر این نکته بیان کنم که: امروز تعزیۀ بوشهر با حضور زنان مختلف می¬تواند در سراسر کشور سر بلند کند و حرفهای بسیاری برای گفتن داشته باشد!
یک شبیهخوان بانو برای انتقال مفاهیم و ملموس کردن نقشش برای مخاطبان باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
یک شبیهخوان -چه زن و چه مرد- اگر قرار است برای انتقال مفاهیم معنویِ حادثۀ عاشورا تلاش کند، باید بداند قرار نیست فقط مردم را به گریه بیندازد. حضرت امام صادق (ع) می¬فرمایند: «اگر کلام منتسبی را به ما شنیدید که با حکم عقل منطبق نبود، آن را به دیوار بکوبید». هدف از اجرای تعزیه باید بیان واقعیات تاریخی ماجرای کربلا و تبیین ابعاد مختلف شخصیت امام حسین (ع) و یارانش باشد. به همین دلیل نباید صرفا برای تحت تاثیر قرار دادن احساسات مردم و گرفتن اشک از مخاطبان به تحریف واقعه کربلا یا خدای ناخواسته تحریف اندیشه¬های امام حسین(ع) متوسل شد.
شما به واسطه تبحر و تجربهای که در هنر تعزیه دارید، امروز اکثر معینالبکاها به شما مراجعه میکنند و آموزش شبیهخوانان بانو را به شما میسپارند، در آموزش آنها چه نکاتی را مدنظر قرار میدهید؟
در سالهای اخیر نیز مانند قبل دوستان زیادی تقاضا دارند تا به آموزش زنان و دخترانِ تعزیه¬خوان بپردازم. من نیز در حد توان و بضاعت با کمال میل و افتخار می¬پذیرم. خدا را شاکرم که این افتخار نصیب من شد که از سالهای اولیه حضورم به این مهم پرداخته¬ام و شاگردان زیادی را در این عرصه روانهۀ میادین تعزیه کرده-ام. روزی یکی از معین البکاءهای جوان با من تماس گرفت و به شدت خجالتزده¬ام کرد! او گفت: «شما برای اهالی درودگاه و روستاهای اطراف یک اسطوره هستید و زنان و دختران این منطقه سالهاست که فیلم¬های شما را می¬بینند و مو به مو از انتخاب لباس تا اجرای میدانی، الگو برداری میکنند». من به دوستان جوانم همیشه تاکید می¬کنم که صرفا هبخاطر تکرار اجراها گمان نکنید که کاربلد هستید و تمرین نمی¬خواهید! شبیه¬خوانان تعزیه هم مانند بازیگران تئاتر باید مداوم روی بیان و بدن خود کار کنند و باور کنند که کار آنها از بسیاری از بازیگران تئاتر سختتر است! چراکه یک بازیگر تئاتر تنها بازیگر است و این مساله را هم خودش میداند و هم تماشاچی؛ اما یک شبیهخوان با اعتقادات مردم سرو کار دارد و باید مراقب باشد که با اشتباه و ندانمکاری با اعتقاداتی که ریشه در جان و دل مردم دارند، بازی نکند.
سخن پایانی؟
همیشه تغییرات در هر حوزه¬ای به حضور افرادی نیازمند است که شهامت حرکت برخلاف جریان رود را داشته باشند! این حرکت زمانی سخت¬تر می¬شود که دیگران بهجای تشویق، همه تلاششان را برای ناامیدی شما به انجام برسانند! بنابراین باید بهعنوان کسی که در این مسیر سخت دست به تجربه¬های نسبتا زیادی زده است، اعتراف کنم که البته مسیر سختی است اما عبور از آن به لطف خدا محال نیست!