bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۲۹۷۲
تاریخ انتشار: ۵۰ : ۲۰ - ۲۰ آبان ۱۳۹۷
این روزها بسیار از تحرکات، مواضع و احیانا حملات توپخانه‌ای پراکنده ارتش ترکیه در شمال سوریه شنیده‌اید، اینکه مقامات آنکارا مدام از منبج می‌گویند و با انتقاد از امریکا، به رویکردهای این کشور در مورد تحولات شمال و شرق سوریه انتقاد دارند.
کریم جعفری:
این روزها بسیار از تحرکات، مواضع و احیانا حملات توپخانه‌ای پراکنده ارتش ترکیه در شمال سوریه شنیده‌اید، اینکه مقامات آنکارا مدام از منبج می‌گویند و با انتقاد از امریکا، به رویکردهای این کشور در مورد تحولات شمال و شرق سوریه انتقاد دارند. اما طرح‌های ترکیه برای آینده این منطقه چیست؟ آنها به چه می‌اندیشند و در ذهن آنها نسبت به مسائل و رویدادهای آینده چه می‌گذرد؟ دلایل مخالفت ترک‌ها با حضور امریکا در شمال و شرق سوریه چیست؟ آیا آنها طرحی برای عبور از فرات و قدم گذاشتن در ساحل شرقی دارند؟ آیا آنها راهی منبج می‌شوند؟ این‌ها مجموعه سوالاتی است که این روزها بسیاری از کارشناسان مسائل سیاسی و نظامی که تحولات سوریه را از نزدیک پیگیری می‌کنند به آن می‌پردازند اما یک واقعیت مهم وجود دارد و آن هم اینکه عموما کسی به کنه برنامه‌هایی که دولت اردوغان برای این منطقه تدارک دیده، پی نبرده است.

برای بررسی بهتر موضوع بهتر است به سابقه حضور ترکیه در سوریه به صورت گذرا اشاره کنیم، این حضور مبتنی بر مراحل مختلفی در چند سال گذشته است. همه این تحولات، موید این نکته است که آنکارا در تلاش است تا اشتباهات گذشته خود را تکرار کند. ترک‌ها از ابتدای سال 2012 تا به امروز، نقش‌آفرینی‌های متفاوتی در سوریه داشته‌اند، این نقش‌آفرینی‌ها شامل حمایت از گروه‌های تروریستی در قالب آموزش، تجهیز، درمان، ایجاد خط امن تدارکاتی و جذب و انتقال نیرو به داخل سوریه بود. در این مرحله ترک‌ها تلاش داشتند تا با آشفته‌کردن اوضاع داخلی سوریه به نظم مورد نظر خود برسند اما ورود بازیگران قدرتمندی مانند ایران و متحدانش به عرصه نبرد، عملا آنکارا را به‌شدت زمینگیر کرد. در مرحله بعد، ارتش ترکیه به صورت مستقیم وارد خط نبرد شد و در اشغال شهرهای سراقب و معره‌النعمان نقش ایفا کرد تا برای آینده شرایط را فراهم کند.

اینجا مجالی برای گفتن تاریخ نیست و نگاه ما به آینده است. اما پس از شکست طرح اشغال کامل حلب و تثبیت در این منطقه، ترکیه تلاش کرد تا شمال غرب سوریه را یک‌دست کند و به همین دلیل به صورت ویژه نیروهایش برای آخرین بار در اشغال ادلب و جسرالشغور حضور پیدا کردند. پس از اتحاد ایران و روسیه در سوریه، ترک‌ها فهمیدند که باید ماست‌ها را برای براندازی دولت مرکزی این کشور کیسه کنند و این اتفاق به هیچ عنوان روی نخواهد داد. با این حال، آنها باز هم دست از تلاش برنداشتند و امیدوار بودند که بتوانند برگه‌هایی برای مذاکره و سهم‌خواهی در آینده این کشور داشته باشند. همه طرح‌های حمله به حلب در قالب جیش الفتح و چند عملیات گسترده در شمال حماه، در همین راستا بود.

با مدیریت شدن این حملات و پاکسازی حلب، قدرت گرفتن کردها با حمایت امریکا در شمال سوریه و تشکیل ائتلاف مبارزه با داعش ترک‌ها به این نتیجه نهایی رسیدند که باید حالا در مسیر دیگری وارد عرصه شوند، هدف نهایی آنها سرنگونی نظام حاکم بر سوریه نبود، بلکه آنها دنبال این بودند که مانع از تشکیل یک اقلیم کردی در شمال سوریه شوند و در وهله بعد، جایگاهی برای ده‌ها هزار تروریست دست‌پرورده خود که از سراسر جهان به سوریه آمده‌اند تدارک ببینند. آنچه در طول تقریبا دو سال گذشته از رفتارهای ترکیه در سوریه شاهد هستیم، تقریبا در این دو مقوله می‌گنجد. سران آنکارا برای ورود به این عرصه برنامه‌ درازمدتی را تدارک دیدند که قدم به قدم در حال اجرای آن هستند، اما برخورد با عناصر قدرت در سوریه آنها را به شدت در تنگنا قرار داده است.

نقشه ترک‌ها چند مرحله داشت. مرحله اول، ممانعت از به هم پیوستگی کانتون‌های کردی در شمال سوریه با اشغال 2000 کیلومتر از خاک سوریه ما بین شهرهای جرابلس تا اعزاز و رسیدن به شهر الباب بود. برای این منظور آنها با متحد قدیمی خود وارد جنگی سخت شدند و پس از چند هفته موفق به اشغال شهر الباب در خلال عملیات سپر فرانت شدند. در این مسیر البته آنها تضمین‌های ایران و روسیه را هم داشتند. مرحله بعد ترک‌ها تلاش کردند تا گروه‌های کردی را از شمال غرب حلب یا همان منطقه عفرین اخراج کنند. پس از چند ماه کار خبری و رسانه‌ای و روانی با علم کردن مبارزه با تروریست‌های پ‌ک‌ک از حماقت کامل کردها استفاده کرده و این منطقه را نیز در عملیاتی موسوم به شاخه زیتون به اشغال خود درآورند. در حالی که اگر کردها اندکی درایت داشتند این مناطق را به دولت مرکزی سوریه تحویل می‌دادند اما سرسپردگی آنها به امریکا مانع از این کار شد تا با اردنگی از این منطقه رانده شوند. 

سومین برنامه ترک‌ها، تثبیت گروه‌های تروریستی در شمال غرب سوریه بود. این منطقه که با وسعت بسیار کم از چگالی بسیار زیادی از تروریست‌های بی‌وطن برخوردار بود، بر اساس طرح تهران، مسکو و دمشق باید پاکسازی می‌شد. فکر کنم در طول ماه‌های گذشته در این مورد بسیار نوشته‌ام و نیازی نیست، با این حال، سران آنکارا در حال کار بر روی مرحله بعدی طرح خود هستند. این طرح بخش‌های متعددی دارد که شاید در یک جمله  بتوان آن را خلاصه کرد، عبور از فرات و اشغال شهر منبج. من هنوز متوجه این نکته نشده‌ام که آیا سران آنکارا موفق شده‌اند که در این مورد نظر تهران و مسکو را جلب کنند یا آنکه نه! آنچه از رفتارها، اقدامات و گفتار مقامات ترک بر می‌آید، شبیه به عملیات شاخه زیتون است که طی آن موفق به اشغال شهرستان عفرین شدند. برای دولت مرکزی ترکیه، قدرت‌گیری کردهای وابسته به امریکا در شمال سوریه و در امتداد 600 کیلومتر از مرزهایش به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست، بنابراین آنها شروع کرده‌اند.

این روزها اتفاقات بسیار زیادی در شمال سوریه، در مناطق تحت اشغال کردهای مزدور امریکا در منطقه، اقدامات برخی از گروه‌های تروریستی و همچنین اقدامات ترک‌های می‌افتد. همه این‌ها حکایت از آماده شدن برای یک دور نبرد دیگر میان ارتش ترکیه و کردها در شمال سوریه دارد، چه اینکه امریکا موافق باشد، چه اینکه نباشد. آنکارا در طول هفته‌ها و ماه‌های گذشته در امتداد مرزهای خود با سوریه در سکوت کامل خبری اقدام به مستقر کردن تجهیزات گسترده نظامی کرده است، آنها می‌خواهند یک نوار امنیتی از جرابلس تا قامیشلو بکشند و همه مسائل حکایت از جدی بودن این طرح دارد. حملات توپخانه‌ای به مواضع کردها، سخنان مطرح شده توسط مسوولان این کشور، آمادگی نظامی برخی از گروه‌های تروریستی و شروع آموزش گسترده و تجهیز آنها به تسلیحات سنگین، مانند همین گروهک جیش الاسلام و... حکایت از آن دارد اگر کردها عاقلانه رفتار نکنند، شمال سوریه را هم از دست خواهند داد. 

برچسب ها: سیاسی ، ترکیه ، ایران ، توسعه
نام:
ایمیل:
* نظر: