bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۳۰۸۱
تاریخ انتشار: ۴۹ : ۱۷ - ۱۷ آذر ۱۳۹۷
کیوان ساکت با اشاره به کنسرتش در بوشهر، مطرح کرد:
موسیقی در این شرایط بحران‌زده می‌تواند مجالی برای هوای تازه باشد؛ از این‌رو متولیان فرهنگی درصدد برآمده‌اند تا با فراهم کردن بستر مناسب زمینه اشاعه این هنر را در جامعه هموار سازند اما از آنجایی که ما همیشه در برنامه‌ریزی‌های‌مان تمام جوانب امر را در نظر نمی‌گیریم، طبیعی است که با چالش‌هایی روبه‌رو می‌شویم که مرتفع کردن این چالش‌ها خود بر معضلات فرهنگی می‌افزاید.
صدا و سیما عامل تباهی ذوق موسیقیایی مردمبامداد جنوب - الهام بهروزی:
موسیقی در این شرایط بحران‌زده می‌تواند مجالی برای هوای تازه باشد؛ از این‌رو متولیان فرهنگی درصدد برآمده‌اند تا با فراهم کردن بستر مناسب زمینه اشاعه این هنر را در جامعه هموار سازند اما از آنجایی که ما همیشه در برنامه‌ریزی‌های‌مان تمام جوانب امر را در نظر نمی‌گیریم، طبیعی است که با چالش‌هایی روبه‌رو می‌شویم که مرتفع کردن این چالش‌ها خود بر معضلات فرهنگی می‌افزاید. نظیر آنچه اینک در حوزه موسیقی کشور با آن دست به گریبان هستیم!!! با اندکی تامل و تدقیق به‌وضوح پی می‌بریم که رد موسیقی ملی و سنتی روزبه‌روز در برنامه‌ریزی‌های متولیان فرهنگی کمرنگ و گمرنگ‌تر می‌شود؛ این در حالی است که در کشورهایی چون روسیه، آلمان، اتریش و ... موسیقی ملی از جایگاه ارزشمند و محکمی برخوردار و همواره در سیاستگذاری‌هایشان در اولویت بوده است، از این‌رو، سربرآوردن دیگر سبک‌ها تهدیدی برای این سبک دیرینه و اصیل به‌‌شمار نمی‌رود اما در ایران عکس آن است؛ چراکه رسانه ملی که نقش پررنگی را در نهادینه کردن یک ارزش و فرهنگ‌سازی در جامعه ایفا می‌کند، سال‌هاست که به موسیقی سنتی و ملی‌مان پشت کرده و تمام اهتمام خویش را در راستای چهره‌کردن یک سری هنرمندانی به کار گرفته که به استثنای تعدادی، بقیه چندان از پشتوانه موسیقایی برخوردار نیستند!!! گویی دست‌هایی پنهان در کارند که صرفا سبکی خاص دیده شود و ذائقه مخاطب بدان مانوس شود!

در اینجا چند سوال ذهن نگارنده را به خود مشغول کرده است که چرا در سایه کم‌لطفی صدا و سیما و غفلت متولی فرهنگ کشور این تصور که موسیقی سنتی غم‌انگیز است و شنیدنی نیست، در جامعه‌ای که به‌واسطه یک‌سری تصمیم‌گیری‌های غلط روزبه‌روز از هویت فرهنگی و اصیل خود در حال فاصله گرفتن است، در حال قوت گرفتن است؟! چرا متولیان امر آنقدر در برنامه‌ریزی‌های خود سهل انگارانه ظاهر شده‌اند که امروز کنسرت‌های موسیقی‌های سنتی باید در لابه‌لای کنسرت‌های بی‌دریغ پاپ گم و محو شود؟!! آیا موسیقی سنتی اینقدر بی‌ارج شده است؟! برای مثال به وضعیت اجراهای صحنه‌ای در استان بوشهر که رشد چشمگیری را در یکی دو سال اخیر در این حوزه داشته، اشاره می‌کنیم. سهم کنسرت‌های سنتی در جدول زمانبندی اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان چقدر است؟! برنامه حمایتی متولیان فرهنگی استان از این اجراهای صحنه‌ای کدام بوده است؟! متاسفانه برای پاسخ به این پرسش‌ها جواب قانع‌کننده‌ای نمی‌توان یافت، چراکه در این جدول سهم اندکی به این نوع موسیقی و همچنین موسیقی محلی تعلق گرفته که متاسفانه بدترین توجیهی که می‌توان برای این پرسش‌ها دریافت کرد که ما تقصیری نداریم که مردم موسیقی پاپ را دوست دارند؟!! 

اما در این میان انجمن موسیقی استان هم بسیار ناکارامد ظاهر شده، این در حالی است که مسوول فعلی این انجمن تا پیش از روی کار آمدن خیلی مصمم بود برای اصلاح آیین‌نامه موسیقی در بوشهر!!! البته اینجا جایی برای یافتن مقصر نیست ولی باید بیش از این‌که دیر شود در برنامه‌ریزی‌هایمان تجدید نظر کنیم؛ چراکه برخی از تصمیمات اشتباه جبران‌ناپذیر هستند. هرچند بارها از زبان مدیران دستگاه‌های اجرائی نظیر استانداری، شهرداری و ... سخن از حمایت از هنر‌ فاخر و هنرمندان شاخص و بومی شنیده‌ایم اما در عمل چیزی را شاهد نبوده‌ایم. شاید اگر نگارنده خود از نزدیک آلام هنرمندان موسیقی سنتی را از نزدیک لمس نکرده بود امروز اینقدر دغدغه‌مند در سوگ و فراموشی این موسیقی فاخر قلم نمی‌زد، باید اعتراف کرد همه در انزوای موسیقی سنتی سهیم هستیم، از رسانه‌ها گرفته تا مسوولان! اما واقعا یک جایی باید به خودمان بیاییم. ما که می‌دانیم با مخاطبی روبه‌رو هستیم که سال‌هاست به‌دلیل سیاست سلیقه‌ای و البته مبهم رسانه ملی از نمایش ساز در تلویزیون محروم است، پس چگونه می‌توان انتظار داشت موسیقی سنتی را بشناسد؟ یا به آن خو بگیرد؟! برنامه حمایتی دولت در خصوص این موسیقی چه بوده؟ چرا در این عرصه صرفا هنرمندانی خاص حمایت شده و بقیه به گوشه عزلت سوق داده شده‌اند؟ اگر امروز رسانه زبان گویایی برای هنرمندان ارزشمند موسیقی اصیل ایرانی که میراثداران هنر فاخر و دیرینه سرزمینمان هستند، نباشد چگونه می‌توان به حیات دوباره آن دل بست؟ امید می‌رود متولی موسیقی استان در برنامه‌ریزی‌های خود به‌منظور حمایت از هنرمندان بومی نگاه ویژه‌تری داشته باشد و باید بپذیرد ما در موسیقی اشباع شده‌ایم که این موضوع خود موجب تنزل این هنر در استان می‌‌شود و در سیاست‌های خود تمام جوانب و تمام سبک‌های موسیقی و ذائقه مخاطبان را مدنظر قرار بدهد، شوربختانه افسارگسیختگی که امروز در عرصه موسیقی استان شاهد آن هستیم نتیجه نبود آیین‌نامه به‌روز شده‌ای است؛ چراکه آیین‌نامه فعلی دیگر کارایی خود را از دست داده و می‌طلبد در این‌باره بازنگری شود.

باید بپذیریم که موسیقی سنتی امروز یتیم است و نیاز به توجه و حمایت دارند؛ بنابراین باید بستر مناسبی را برای رشد دوباره آن فراهم آوریم. خوشبختانه به‌تازگی برخی از هنرمندان موسیقی سنتی استان خود دست به کار شده‌اند و برای معرفی این موسیقی فاخر درخواست برگزاری کنسرت با حضور اساتید برجسته موسیقی سنتی کشور داده‌اند که خوشبختانه توانمندی آنها موجب همراهی این اساتید شده است. نظیر اتفاقی که قرار است در کنسرت «خاک وطن» با هنرنمایی کیوان ساکت و وحید تاج با همراهی گروه «چکاوک» بوشهر بیفتد. 
همان‌گونه که اطلاع دارید کیوان ساکت یکی از اساتید برجسته موسیقی سنتی کشور به‌شمار می‌رود. وی زاده 1340 در مشهد و نوازنده برجسته سازهای تار و سه‌تار، آهنگساز، نویسنده و مدرس موسیقی در دانشگاه است. ساکت با تاسیس گروه موسیقی «وزیری» خدمت زیادی به موسیقی سنتی کرده و در کارنامه هنری خود اجراهای بی‌شماری را با همراهی خوانندگان و نوزاندگان مطرح ایران و ارکسترهای ملی کشورهای دیگر نظیر روسیه و... در داخل و خارج از کشور و انتشار کتاب‌هایی نظیر «بیایید تار و سه‌تار بنوازیم»، «سبکبال»، «با موج تا کرانه»، «چرخ نیلوفری» و... را ثبت کرده است. گفت‌وگویی را این استاد برجسته موسیقی سنتی در خصوص وضعیت موسیقی سنتی و اجرائی که قرار است 22 آذرماه جاری در سینما آوینی بوشهر داشته باشد، صورت دادیم که شما را به خواندن آن در ادامه دعوت می‌کنیم.

استاد ساکت، شما یکی از تاثیرگذارترین موسیقدانان موسیقی معاصر ایران هستید؛ از آنجا که یک‌سری سیاست‌های غلط فرهنگی، باعث به انزوا راندن موسیقی سنتی ما شده، شما به‌عنوان یک صاحب‌نظر و کنشگر در این حوزه چه راهکاری را پیشنهاد می‌کنید که موسیقی اصیل و ملی ما از این حالت رکود و انزوا خارج شود؟
از نظر من، نقش نهادهای دولتی همانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما و امثالهم می‌تواند در زمینه ترویج و اشاعه فرهنگ موسیقیایی اصیل و سنتی بسیار راهگشا باشد اما متاسفانه در این چند دهه اخیر، این نهادها در زمینه تاثیرگذاری، نقش منفی را ایجاد کرده‌اند. در این دوره ما شاهد هستیم که به موسیقی ملی ما بسیار بی‌توجهی شده اما در عوض از موسیقی پاپ و و بسیاری از موسیقی‌های بی‌هویت دیگر حمایت می‌کنند. البته تاکید می‌کنم که هر نوع موسیقی پاپ بی‌هویت نیست؛ ولی ما امروزه شاهد بسط روزافزون موسیقی‌هایی هستیم که ساختار و چیدمان اصولی و دانش بنیانی ندارند. اینها همه باعث شد که نگاه مردم به موسیقی ملی ما دور بشود. من به‌تازگی از اجرائی در سن‌پترزبورگ برگشته‌ام. ای کاش شما بودید و می‌دیدید که چگونه آنها از هنرمندان، موسیقی و سازهای ارکسترال ملی‌شان حمایت می‌کنند؛ چون پی برده‌اند که حمایت از موسیقی ملی تا چه میزان قابلیت ارتقا و رشد فرهنگ یک کشور را به‌دنبال دارد! متاسفانه متولیان موسیقی ما اغلب از دانش کافی در حوزه موسیقی برخوردار نیستند. در همه کشورهای پیشرفته و توسعه‌یافته دنیا، از دوره دبستان و حتی پیش‌دبستانی واحدهایی را در برای فراگیری موسیقی پاس می‌کنند. من خودم به‌شخصه شاهد این موضوع در مسکو بودم! ما هم قبلا این رشته‌ها را در حوزه کودکانمان داشتیم اما در حال حاضر کودکان و دانش‌آموزان از سنین پایین با مقوله ای به‌نام موسیقی هیچ‌گونه آشنایی ندارند. از طرفی مردم عادی هم برای آشنا شدن از موسیقی، هیچ چاره‌ای جز از طریق صدا و سیما و شبکه‌های این‌چنینی ندارند. صدا و سیما هم تلاشی در زمینه آشنایی عموم مردم با جنبه‌های هنری موسیقی نمی‌کند! من مطمئنم که اگر دانش مردم در خصوص موسیقی بالا برود، شاهد بسط اخلاق و ارتقای سطح کیفی فرهنگ در جامعه خودمان خواهیم بود! گمان می‌کنم دست‌هایی در تنزل ذائقه موسیقیایی مردم در کار است. شما می‌بینید که یک‌شبه، خواننده‌های پاپ، بدون داشتن بن‌مایه‌های علمی و تجارب کافی به‌صورت بسیار غیر عادی مورد توجه رادیو و تلویزیون قرار می‌گیرند و در سطح وسیعی به خورد جامعه داده می‌شوند. متاسفانه اکثر آنها از ابتدایی‌ترین اصول موسیقیایی بی‌اطلاع هستند. موقع اجرای زنده هم اغلب لب‌خوانی می‌کنند و اجرای صحیح را بلد نیستند. شوربختانه صدا و سیمای ما هرگز از هنرمندان بزرگ و ملی بدین‌گونه حمایت نکرده و چه بسا نادیده هم گرفته است. من فکر می‌کنم سهم صدا و سیما در تباه کردن ذوق موسیقیایی مردم بسیار زیاد است!!!

شما از جمله اساتیدی هستید که «بداهه نوازی» -که یکی از مشخصه‌های اصلی موسیقی شرق است- در آثارتان به‌وفور دیده می‌شود منتها با تکیه بر تکنیک‌های علمی؛ فکر می‌کنید این نوع اجراها چه کمکی به رشد و اشاعه این فرهنگ موسیقایی خواهد کرد؟
موسیقی شرق و به‌دنبال آن موسیقی ایرانی، مبنا و شاکله‌اش بر اساس بداهه‌نوازی بنا شده است؛ بداهه‌نوازی یکی از اصول پایه‌ای موسیقی ایران است و در سطوح بالاتر یکی از ملاک‌های ارزش‌گذاری برای هنرمندان است. شما ببینید یک موسیقیدان باید به چه درجه‌ای از معرفت برسد که در لحظه با توجه به پیش‌فرض‌هایی که نسبت بنیان‌های موسیقایی دارد، خالق قطعه‌های شگرف و قابل تامل شود و آن لحظه را برای مخاطب به یک حالت جاودانه و ماندگار برساند! به‌طور قطع کسی که به این درجه می‌رسد، منزل‌های سخت موسیقی ایرانی را طی کرده است. اکثر هنرمندان شرقی و ایرانی تلاش می‌کنند که در اوج کارشان به بداهه‌نوازی دست یابند.

از آنجایی که شما در چیدمان نوازندگان و انتخاب فضای موسیقیایی وسواس خاصی دارید، چگونه شد که به توانمندی گروه «چکاوک» بوشهر برای همراه شدن با شما در اجرایتان در بوشهر اعتماد کردید؟ 
دو نکته اینجا حائز اهمیت است: یکی این‌که از آنجایی که خودم شهرستانی هستم و در دوره ما هیچ‌گونه حمایتی از نوازندگان و موسیقیدان‌های شهرستانی نمی‌شد از این‌رو با خود عهد کرده بودم که در کارم هیچ‌گاه از هنرمندان شهرستانی غافل نشوم و از هنر آنها حمایت کنم. نخستین کسی که در موسیقی به خودم فرصت داد، زنده‌یاد پرویز مشکاتیان، استاد بزرگ موسیقی ایران بود؛ بنابراین من همیشه با خودم اندیشیدم که به بچه‌های شهرستان که سرمایه‌های اصلی موسیقی ملی ما هستند، نگاه ویژه‌ای داشته باشم؛ چراکه شما با مطالعه چند دهه اخیر متوجه خواهید شد که ۹۰ درصد موسیقیدانان امروز ما بچه‌های شهرستان و نواحی مختلف ایران هستند و کمتر هنرمندان تهرانی حضور دارند! حداقل در نیم‌قرن اخیر خاستگاه و محل رشد و نمو اکثر هنرمندان بزرگ ما شهرستان‌ها و نواحی مختلف ایران بوده است. دوم این‌که گروه «چکاوک» به سرپرستی آقای فلاح‌زاده یک نمونه کار برای من فرستادند؛ پشتکار، همت، عشق و علاقه‌شان به موسیقی را که دیدم، بنابراین دریافتم که می‌شود روی این بچه‌ها سرمایه‌گذاری کرد؛ آنها را تشویق و حمایت کرد که پایه‌گذار خلق یک کار ماندگار در عرصه موسیقی ملی در گستره جنوب بوشهر باشند.

استاد ساکت کمی در خصوص همکاری‌تان با وحید تاج که از خوانندگان خوب معاصر هستند و در دوره‌ای محضر استاد شجریان را درک کرده‌اند، برای مخاطبان ما بگویید؟
مهم‌ترین و ویژه‌ترین خصوصیتی را که از یک هنرمند چه در نوازندگی، و چه آواز در نظر دارم منش و رفتار اخلاقی است که در آقای تاج به شکل بسیار زیبایی جلوه کرده است. از این‌رو تمایل داشتم با ایشان همکاری داشته باشم. از این‌رو چند صباحی است که ردیف‌های آوازی را که خودم تنظیم کرده‌ام با صدای آقای تاج در حال ضبط هستند. صدای ایشان را دوست دارم؛ مطمئنم که در آینده جایگاه بسیار بسیار خوبی را در موسیقی ایران کسب خواهند کرد.
به عقیده شما، اجرای کنسرت‌های موسیقی سنتی چه کمکی به توسعه این نوع موسیقی خواهد کرد؟ به‌خصوص که موسیقی‌های دیگری مثل پاپ و رپ فراگیر شده و رسانه‌ها هم به شکل فزاینده‌ای همان‌طور که خودتان پیش‌تر اشاره کردید، مبلغ آنها هستند!

همان‌طور که قبلا هم عرض کردم موسیقی ملی ما از جانب رسانه‌ها که وظیفه‌شان تبلیغ و حمایت است، حمایت نمی‌شوند! وقتی مردم از نزدیک این موسیقی را احساس و لمس کنند، طبیعتا جذب می‌شوند. خود من بارها و بارها شاهد بوده‌ام که بعد از کنسرت‌هایم در شهرستان‌ها، آمار متقاضیان برای فراگیری ساز‌های موسیقی ملی ما بسیار بالا رفته؛ به شهادت کسانی که در شهرستان‌ها آموزشگاه دارند. پس از اجراهای زنده، نوجوان‌های حتی زیر ۱۰ سال هم گرایش عجیبی به فراگیری این نوع موسیقی پیدا کرده‌اند؛ نمونه های بسیار زیادی را من دارم که می‌توانم آنها را ارائه کنم و تک تک نام آنها را ببرم. خب اینها شاید قبلا به سبک دیگری علاقه‌مند بوده‌اند اما با شنیدن زیبایی‌های موسیقی ایرانی و ظرفیت‌های نهفته در آن به این موسیقی علاقه‌مند می‌شوند. حتی در یکی از اجراهایم در سن پترزبورگ، در سفر قبلی، درست وسط اجرا، یک دختر بچه شش یا هفت ساله آمد روبه‌روی من و زل زد به من! شما ببینید یک دختربچه روس که نه زبان ما را می‌فهمند و نه از فرهنگ ما چیزی متوجه می‌شود؛ اما شیفته موسیقی ما می‌شود. او به حدی شیفته موسیقی ما شده بود کخ نیمه دوم برنامه را همچنان که او در آغوش من نشسته بود، اجرا کردم! در شاهرود هم در روز حافظ، شبیه این اتفاق افتاد. این‌بار یک دختربچه کرد که محو نوازندگی من شد. این توجه نشان دهنده این اصل است که اگر موسیقی ایرانی درست و اصولی به بچه‌ها و نوجوان‌های ما آموزش داده شود، به‌طور قطع تلقی و نگرش مردم ما به هویت موسیقایی ایرانی تغییر خواهد کرد.

از دید شما موسیقی ملی ما امروز به چه چیزی نیاز دارد؟
ما در زمان فعلی بیش از هرچیزی به آموزش نیازمندیم؛ آموزشی که مبتنی بر اصول و پایه‌های فرهنگ ایرانی باشد. یکی از این وجوه آموزش، قطعا آموزش ادبی در عرصه موسیقی است؛ چون موسیقی و شعر ایران از همدیگر جدا ناپذیرند! بنابراین موسیقدانان باید به درجه‌ای از شناخت شعری و کلامی برسند که بتواند این درهم آمیختگی را درک کنند.

سخن پایانی؟
سخن خاصی نیست؛ فقط درود می‌فرستم به همه کسانی که در زمینه رشد و اعتلای فرهنگ ایرانی گام بر می‌دارند. 
در پایان یادآوری می‌شود، کنسرت «خاک وطن» با نوازندگی کیوان ساکت و خوانندگی وحید تاجی با همراهی گروه «چکاوک» بوشهر با مدیریت رضا ملاح‌زاده به همت موسسه فرهنگی هنری «دی بآذر» 22 آذرماه ساعت 7 در سینما شهیدآوینی بوشهر به روی صحنه می‌رود. شایان ذکر است که برای نخستین بار است که هنرمندان هم‌استانی افتخار همراهی دو استاد برجسته موسیقی سنتی را در اجراهای صحنه‌ای می‌یابند. 
ً
نام:
ایمیل:
* نظر: