bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۳۱۵۲
تاریخ انتشار: ۵۵ : ۱۹ - ۰۵ دی ۱۳۹۷
علی‌الله سلیمی در گفت‌وگو با بامداد جنوب:
علی‌الله سلیمی، متولد ۶ فروردین‌ماه سال ۱۳۴۷ در روستای «توپ قره» از توابع شهرستان خدابنده، در استان زنجان است. وی در سال‌های پایانی دهه هفتاد با شرکت در کلاس‌های داستان‌نویسی حوزه هنری وارد جُرگه نویسندگی شد و ...
بامداد جنوب - وندیداد امین:
علی‌الله سلیمی، متولد ۶ فروردین‌ماه سال ۱۳۴۷ در روستای «توپ قره» از توابع شهرستان خدابنده، در استان زنجان است. وی در سال‌های پایانی دهه هفتاد با شرکت در کلاس‌های داستان‌نویسی حوزه هنری وارد جُرگه نویسندگی شد و داستان‌های اولیه او، در نشریات ادبی آن زمان به چاپ رسید. اولین مجموعه داستان مستقل وی با عنوان «زنی شبیه حوا» در سال ۱۳۸۴ به همت نشر قو در تهران چاپ و منتشر شده است. دومین مجموعه داستان او با عنوان «باران جنوب» هم در سال ۱۳۸۷ از نامزدهای دریافت جایزه ادبی شهید حبیب غنی‌پور در بخش داستان دفاع مقدس بوده است. از دیگر کتاب‌های این نویسنده می‌توان به «ایستگاه باغ سرهنگ»، «باد برگ‌ها را سمت دره‌ها می‌برد»، «سفر معمولا صبح اتفاق می‌افتد» اشاره کرد. علی‌الله سلیمی اکنون در تهران به کار روزنامه‌نگاری و تدریس و نقد داستان مشغول است. گفت‌وگویی را با این نویسنده و مدرس ادبی صورت داده‌ایم که در ادامه می‌آید.

آقای سلیمی، شروع گفت‌وگویمان را -اگر موافق باشید- به جایگاه روایت‌مندی و داستان در زیستگاه انسان امروز اختصاص دهیم.
تجربه زیستی انسان امروزی از تنوع بیشتری برخوردار است و این مساله باعث می‌شود، جهان داستان به‌عنوان یک ظرفیت روایی از این تجارب انسانی، گاه منحصربه‌فرد استفاده کند. البته عنصر روایت در داستان‌های امروزی رویکرد متفاوتی نسبت به تعاریف کلاسیک از این شیوه روایی پیداکرده و اغلب روایتگری در داستان‌های مدرن به نفع سایر عناصر داستانی به حاشیه رانده می‌شود. با این‌ حال، عنصر «روایت» هنوز از شالوده‌های اصلی داستان‌نویسی است که من هم ترجیح می‌دهم از این ظرفیت استفاده کنم. با توجه به این‌که برخی از داستان‌های من از تجربه زیستی خودم در دوران کودکی و نوجوانی در مناطق روستایی سرچشمه می‌گیرد، همواره سعی می‌کنم از این تجارب زیستی در روایت داستان‌هایم استفاده کنم.

بر اساس تجارب زیسته خودتان در عرصه داستان، شما را به‌صورت مشخص وارد چه افق‌هایی از فرهنگ ایرانی کرده است؟
زندگی در مناطق روستایی و حاشیه شهرهای بزرگ در داستان‌های اولیه من حضور پررنگی دارند که بعدها با تجارب دیگر من که به فعالیت در امور فرهنگی و اغلب محیط رسانه‌ای، روزنامه‌نگاری خلاصه می‌شود، تلفیق‌شده و مجموعه تجارب به هم پیوسته‌ای از این سیر زندگی، برخاسته از محیط روستایی و ورود به عرصه‌های فرهنگی در رسانه‌های محلی و ملی را نشان می‌دهد. این سیر زندگی در داستان‌های من از ابتدا تا اکنون دیده می‌شود. در مجموعه داستان اول من؛ «زنی شبیه حوا» تجربه‌های زیستی من از محیط‌های روستایی و حاشیه شهرهای بزرگ دیده می‌شود و در مجموعه داستان جدیدم به نام «سفر معمولا صبح اتفاق می‌افتد» از تجربه‌های زیستی در فضای شهری پایتخت و محیط‌های فرهنگی- رسانه‌ای بهره گرفته‌ام.

برای تربیت و آموزش در زمینه ساختن یک نویسنده خلاق، سهم بیشتری قائل هستید یا اثرات عوامل اجتماعی/ محیطی؟!
به نظرم مجموعه عوامل آموزشی و اثرات محیطی در این زمینه موثر هستند. از یک‌ طرف، آموزش در تربیت نویسندگان خلاق نقش تعیین‌کننده‌ای دارد و می‌تواند مهارت‌های نویسندگی افرادی را که استعدادی در زمینه داستان‌نویسی دارند ارتقا دهد تا نگرش حرفه‌ای به کار نویسندگی داشته باشند و فعالیت در این عرصه را جدی بگیرند. در بخش اثرات محیطی هم معتقدم فردی که می‌خواهد به‌طور حرفه‌ای فعالیت نویسندگی را دنبال کند، باید با حضور در فضاهای اطرافش، با محیط‌های پیرامونش آشنایی لازم را داشته باشد که البته بخشی از آن به حضور در این محیط‌ها می‌گردد و بخش دیگر با تحقیق و مطالعه به دست می‌آید.

حرفه ژورنالیسم و اصحاب رسانه در زیست جهان فعلی ما چه جایگاه ارزش شناختی‌ دارد؟
حضور در عرصه رسانه و فعالیت‌های ژورنالیستی امکانی را برای افرادی فراهم می‌کند که می‌خواهند نویسندگی را به‌طور حرفه‌ای دنبال کنند تا بتوانند در عرصه‌های مختلف زندگی اجتماعی شهروندان حضور ملموس و نزدیکی داشته باشند. از سویی، دنیای رسانه محل اتفاق‌های ریز و درشت فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است همین تعدد وقایع می‌تواند سوژه‌های متنوعی را در اختیار نویسنده قرار دهد و از سوی دیگر، امکان رودررویی با افرادی که تجربه‌های زیاد و متنوعی در عرصه‌های گوناگون دارند برای نویسنده فراهم می‌شود. من به‌عنوان یک روزنامه‌نگار که با سرویس فرهنگ و مقاومت برخی روزنامه‌ها کار می‌کردم، بسیاری از سوژه‌های داستانی را در هنگام مصاحبه با افرادی که زمانی رزمنده و فرمانده در جبهه‌های جنگ بوده‌اند به دست می‌آوردم. آنها اغلب افرادی با تجارب اغلب منحصربه‌فرد در رویدادهای جنگ بوده‌اند که وقتی خاطرات خود از صحنه‌های جنگ را تعریف می‌کردند برای من تازگی داشت و می‌توانست سوژه‌های مناسبی برای پرداخت‌های داستانی باشد. مجموعه داستان «باد برگ‌ها را سمت دره‌ها می‌برد» حاصل این دوره از فعالیت‌های روزنامه‌نگاری من است که داستان‌های آن به وقایع جنگ می‌پردازد. البته از زاویه نگاه من که آن‌ هم متاثر از خاطرات همان رزمندگان و کهنه سربازان زمان جنگ است.

ظرفیت‌های زبانی، فرم، محتوا و... در آثار شما به‌طورکلی چگونه قوام می‌یابد؟
معمولا سعی می‌کنم متناسب با موضوع داستان، فرم و ساختار آن را انتخاب کنم و از زبان به‌عنوان یک اهرم پیش برنده در داستان استفاده کنم. به‌طورکلی، با قصه‌گویی و روایت در داستان میانه خوبی دارم و اغلب به‌طور ناخودآگاه از این عناصر در داستان‌هایم استفاده می‌کنم. محتوای داستان‌هایم هم در ابتدا اغلب با پیام همراه بود اما به‌مرور از این فضا فاصله گرفته‌ام و حالا عنصر پیام در اولویت داستان‌هایم نیست. هرچند هر داستانی به‌نوعی پیام دارد اما گاه این پیام در لایه‌های درونی داستان استتار می‌شود و داستان‌های فعلی من اغلب این‌گونه است و گاه به روایت یک نگاه خلاصه می‌شود.

به‌جز نبود مطالعه مقوم و مدون، از منظر شما، آسیب‌شناسی مخاطب ایرانی را چطور می‌توان تحلیل کرد؟
به نظرم مخاطب ایرانی هنوز مطالعه داستان را به‌عنوان یک نیاز فرهنگی احساس نمی‌کند و برای همین، برخورد موردی با این موضوع دارد. همین مساله یکی از عوامل گسست در روند مطالعاتی مخاطب ایرانی است. شاید به‌طور اتفاقی از موضوع کتابی خوشش بیاید و آن را مطالعه کند اما این مساله دائمی نیست و انتخاب‌ها اغلب از روی سلیقه و موردی است. به نظرم تا زمانی که پیوستگی مشخصی در روند مطالعاتی خوانندگان ایرانی صورت نگیرد نمی‌توان به نتیجه‌بخش بودن این مساله امیدوار بود. از طرف دیگر، نوعی ناهماهنگی بین موضوعات داستانی و نیازهای خوانندگان این نوع آثار در طول این سال‌ها پدید آمده که آثار تولید در راستای نیازهای فکری و اندیشه‌ای مخاطبان امروزی نیست.

اگر در ادبیات، فرض را بر آرمان‌گرایی بپنداریم، بشخصه آرمان و اتوپیای اندیشگانی شما چیست؟
برای من این مساله در گذر زمان متغیر بوده و نمی‌توانم از یک موضوع مشخصی برای همه آثارم نام ببرم ولی اگر بخواهم مروری بر مضامین اصلی مجموعه داستان‌هایم درگذر این سال‌ها داشته باشم، در ابتدا تاکید اصلی روی ارزش‌گذاری بر هویت فردی بود اما به‌مرور مضامین دیگری هم به این دغدغه فکری اضافه شد و آن، پرداختن به بخشی از دغدغه‌های انسان امروزی در مقوله‌هایی مانند روزمرگی، کسالت و بیهودگی است که البته این موضوعات ابعاد گوناگونی دارد و می‌شود در هر داستانی به گوشه‌ای از آن پرداخت. در کتاب جدیدم به‌نام «سفر معمولا صبح اتفاق می‌افتد» نمونه‌هایی از این دغدغه‌ها که اغلب برگرفته از روزمرگی‌های زندگی‌های امروزی است، بیان‌ شده است.

تصور می‌کنید آیندگان نسبتا دیر و دور، نسبت به گفتمان‌های ادبی/ هنری رایج روزگار ما چه رای خواهند داد؟
تصور آیندگان از شرایط و گفتمان‌های ادبی و هنری امروز، مانند همه اعصار گذشته به‌طبع بر اساس مانیفست فرهنگی و ادبی این دوره خواهد بود که در آن ‌هم به‌طبع همه جریان‌های ادبی و هنری امروزی با همه ابعادشان حضور نخواهند داشت، چون گذشت زمان به‌طور طبیعی بخش قابل‌توجهی از حاشیه‌های جریان‌های رایج امروزی را حذف خواهد کرد و آنچه باقی می‌ماند، جوهره‌ای از گفتمان‌های رایج روزگار ما خواهد بود که آن ‌هم در مقایسه با دوره‌های دیگر می‌تواند قابل‌سنجش و ارزش‌گذاری باشد. با این‌ حال، به نظرم شالوده اصلی بحث پیرامون گفتمان‌های ادبی و هنری امروزی در آینده، بررسی دغدغه‌های فعالان فرهنگی و ادبی در مواجه با اندیشه‌های متفکران درگذر از سنت‌های ادبی، مقاومت طیف‌های سنتی در مواجه با این آرا و شناسایی و بررسی آرا و آثار افراد تاثیرگذار در این مرحله تاریخی خواهد بود.

سخن پایانی؟
با سپاس، سخن خاصی نیست.

برچسب ها: سلیمی ، مطالعه ، داستان ، ادب
نام:
ایمیل:
* نظر: