بامداد جنوب - الهام بهروزی:
موسیقی ایرانی با همه غنا و اصالتی که دارد شوربختانه در کشور نتوانسته خود را به مخاطبان جوان بازشناسد البته در این زمینه عواملی فراوانی دخیل هستند که پیش از این در گزارشهایی مفصل به آنها پرداخته شده است. عمدتا هنرمندانی که در این عرصه فعالیت دارند، اغلب انسانهایی با دانش، وارسته، اخلاقمدار، مردمدار و بدون هیاهو هستند که به محتوا و ذائقه مخاطب بیش از شهرت و نامجویی اهمیت میدهند و عموما دغدغه دارند. دغدغهای که متولیان فرهنگی سخت از آن غافل هستند و بهدلیل بسیاری از سیاستهای اشتباه، دارند ناکجاآبادی را در موسیقی تحریف میکنند که جبران آن کار چندان راحتی نیست!!! موسیقی ایرانی در دل خود موتیفها و مضامین ارزشمندی جای داده اما بهدلیل ناشناخته ماندن کمتر مجالی برای بروز ظرفیتهایی که در دل خود جای داده، یافته است و این موضوع امروز دغدغه بسیاری از موسیقدانان بزرگ ایران است!!!
از اینرو، بسیاری از این هنرمندان در تلاش هستند تا با راهاندازی تورکنسرتهایی در سراسر کشور موسیقی ملی و ایرانی را به شکلی اصولی به مخاطبان خود بشناسانند، این در حالی است که صدا و سیما از نشان دادن این هنرمندان و سازهایشان در صفحه جادویی ابا دارد؛ چراکه بهزعم خود اگر ساز را در رسانه ملی نمایان سازند، موجب انحراف جوانان میشوند اما غافل از این هستند که این سختگیریها موجب روی آوردن آنها به شبکههای ماهوارهای و گرایش به موسیقیهای غربی شده که از جاذبه فراوانی هم برخوردار است! البته این مقوله بسیار پیچیده است و امروز به یک واکاوی و آسیبشناسی جدی نیاز دارد اما با همه اینها تا زمانی که با مدیرانی مسوولیتگریز رو در رو هستیم، نمیتوان انتظار حرکت روبهجلویی در این زمینه شاهد بود!
وحید تاج یکی از موسیقدانان و خوانندگان جوان و خوشصدای ایران است که سخت بهدنبال حفظ و معرفی موسیقی ایرانی به نسل جوان است. وی متولد ۱۷ آبان ۱۳۶۲ در دزفول و دانشآموخته رشته موسیقی (کارشناسی) و آهنگسازی (کارشناسی ارشد) از دانشگاه سوره تهران است. این خواننده خوشصدا افزون بر اینکه چندسالی دورههای آواز را زیر نظر محمدرضا شجریان استاد آواز ایران گذرانده، فرزند استاد علیرضا تاج است که یکی از بهترین استادان ردیفشناس آواز ایرانی بهشمار میرود. از اینرو، همه اینها دست به دست هم داد تا تاج امروز به خواننده مطرحی در حوزه موسیقی ملی ایران بدل شود و بدونشک با پشتکار و توانمندی که دارد آتیه درخشانی در حوزه آواز ایران خواهد داشت. وی چندی پیش به همراه کیوان ساکت، نوازنده، آهنگساز، موسیقدان و استاد دانشگاه موسیقی به بوشهر آمد و با همراهی گروه چکاوک بوشهری لحظات ماندگاری را برای بوشهریها به یادگار گذاشت. وی در این اجرا نشان داد که موسیقی ایران میراثداران باسواد و مسلطی را پرورش داده و بدون شک بهواسطه همین اینان میتواند روزهای درخشانی را داشته باشد. تاج با نگاهی حرفهای و با همراهی اساتیدی چون ساکت و ... در حال بسط هنر خویش است و کارهای جدیدی را راهی بازار خواهد کرد که بهتازگی اثر شنیدنی را به نام «سقوط» منتشر کرده است. در این مجال گفتوگویی را با وحید تاج در خصوص فعالیت موسیقاییاش و... صورت دادیم که شما را به خواندن آن در ادامه دعوت میکنیم.
آقای تاج، شما در خانوادهای متولد شدهاید که رگ و پی آن با هنر آمیخته شده، پدر شما یکی از اساتید ردیفشناسی موسیقی اصیل ایران است؛ چقدر پیشرفت خود را در موسیقی مدیون خانوادهتان میدانید؟
رشد و نمو من در چنین خانوادهای مرا در موسیقی بسیار جلو انداخته است؛ یعنی اینکه من یک قدم از دیگر افرادی که در محیط خانوادهشان موسیقی جایی ندارد یا مخالف کنشگری موسیقیایی هستند، من پیشی گرفتهام! چراکه از همان کودکی که خودم را شناختم با آواز و موسیقی عجین شدم و با این هنر، رشد و اعتلا یافتم. هم پدر و هم مادرم، نقش اساسی در شکلگیری موسیقی اصولی در تفکرم داشتند و ساختار ذهنی موسیقیایی من را یا تشویقهایشان برکشیدند و از این بابت بسیار خرسندم.
از اینکه فرزند علیرضا تاج هستید چه احساسی دارید و بزرگترین درسی را که از پدرتان آموختید چه بود؟
خب افتخار میکنم. من درسهای بسیاری از پدرم فراگرفتم. از داشتن چنین پدری به خود میبالم. امیدوارم که سالیان سال، سایهشان بر سر من و خانوادهام باشد. پدر من صرفا یک خواننده خوشصدا نیست؛ بلکه یک نقاش، خوشنویس، شاعر و نویسنده خوب هم است. البته من فقط آواز را از مکتب وی یاد گرفتم. ای کاش میتوانستم تحت شرایطی از دیگر هنرهای پدرم هم بهره ببرم. ضمن اینکه من خودم را در مقابل هنر او بسیار ناقص میدانم.
شما در عرصه موسیقی، چه افق و هدفی را دنبال میکنید؟
من به خاطر این که تحصیلات آکادمیک موسیقیایی داشتهام و موسیقی را با دانشش فرا گرفتهام و در حال حاضر هم در حال تجربه کسب کردن در وادی موسیقی هستم، همیشه در نظر داشتهام که تجربیات و دانشی را که از نسل قبل از خودم آموختم، به نسل خودم و حتی نسل بعد از خودم تعلیم دهم. وظیفه و رسالت من در عرصه موسیقی، شناسایی و آموزش درست موسیقی ملی و فرهنگیمان است. ضمن اینکه همیشه به فکر این اصل بودم که یکی از افراد تاثیرگذار در عرصه موسیقی ایرانی باشم. من از سال 89 زیر نظر استاد شجریان بودم و با خودم وعده کردم که همان را انتقال دهم؛ نه اینکه خلف وعده کنم و مسیر خلاف منویات استادم را پی بگیرم.
هر چند شما در ساز هم دستی دارید، اما در عرصه موسیقی، آواز را برگزیدید؟ چرا؟
خب پدر من، صدای بسیار خوشی دارند؛ همینطور پدربزرگم. این شاخصه بهصورت خانوادگی و اجدادی به من به ارث رسیده است. از طرف دیگر، چون آواز تمام وقت من را میگیرد، دیگر وقتی برای نوازندگی نمیماند، بنابراین بیشتر تمرکزم به روی آوازخوانی است.
به نظر شما چه عواملی باعث گوشهنشینی و نادیده گرفتن موسیقی ایرانی در بین عموم جامعه شده؟ چه راهکاری در این حوزه سراغ دارید؟
من بزرگترین عامل را صدا و سیما میبینم. شما در فضای مجازی مختارید هر چه را که دوست دارید ببینید و بشنوید اما در صدا و سیما ناگزیر هستید آنچه را که دوست نمیدارید بشنوید یا ببینید. اینها به مرور زمان رسوخ میکند در ذهن عموم جامعه و سلیقهها را شکل میدهد. اول سخنانم عرض کردم من در خانوادهای بودم که از همان بچگی با موسیقی اساتیدی مثل شجریان، ایرج، گلپا، بنان و ... آشنا شدم و موسیقی فاخری به گوشم میرسید. اینها باعث میشود که گوش من به این بزرگان خو کند. بههر حال من مقصر اصلی را د صدا و سیما میدانم که در این جهت، فرهنگسازی نمیکند. بهخصوص تلویزیون که میتوانست طی چند دهه اخیر، دست به آموزش و فرهنگسازی در زمینه برساختن موسیقی درست و ملی ما بکند. امروزه اکثر جوانان ایرانی فرق بین تار و سهتار را نمیدانند! چرا ما نباید تار را در تلویزیون نشان دهیم؟ از نظر من متولیان فرهنگ در صدا و سیما، خودشان جزء متولیان بیفرهنگی هستند؛ چون به عقیده من، اینان آگاهانه فرهنگ این مرز بوم را ریشهکن میکنند! و نسل جوان را با سیاستهای اشتباه به بیراهه سوق میدهند. متاسفانه این مسوولان، مخاطبان هنر را هدف گرفتهاند.
شما در دورهای، مکتب استاد شجریان را درک کردهاید؛ از این مکتب چه چیزهایی را فرا گرفتهاید؟
در وهله نخست، انسانیت، اخلاق، مردمداری را از ایشان آموختیم البته ما در کلاسهای آموزشی استاد شجریان، صرفا آوازخوانی را فرا نگرفتیم؛ بلکه نخست آگاهی خود را از جامعه، تاریخ، روانشناسی، فرهنگ و... ارتقا دادیم سپس شیوههای مختلف آوازخوانی و حتی نوع اجرای خود ایشان را هم آموزش دیدیم. از سال ۸۴ تا ۹۲ مکتب ایشان را درک کردم که نتایج شگرفی برای من و همه کارآموزان و هنرجویانش داشت.
ویژگی منحصربهفرد استاد شجریان چیست و راز محبوبیتشان را در چه میدانید؟
به نظر من، ذات پاک و انسانی که در وجود ایشان است؛ همچنین مردمداری و با مردم بودن هم از خصوصیات ویژه استاد است. استاد شجریان بهمانند بسیاری از اساتید دیگر بهواسطه مردمداریشان ماندگار شدهاند.
استاد شجریان در آموزش عالی بیشتر روی چه نکاتی تاکید داشتند؟
در آموزش، غایت هدفشان خواننده شدن ما بود. ایشان همیشه یادآور میشدند که شما وقتی آواز میخوانید مردم باید لذت ببرند. دانش و تئوری موسیقی از مقدمات این عرصه است اما ایشان بیشتر به روی تکنیک درست خواندن بهصورت کاربردی تاکید داشتند.
آیا شما در اجرای موسیقی و آواز هنجارشکن هستید البته بهصورت قاعدهمند یا از همان بافتها و ساختارهای از پیش تعیینشده بهره میبرید؟
به نظر من هنجارشکنی که بهصورت قاعدهمند باشد نه در آثار من، بلکه در آثار اساتید بسیاری از نوازندگان و خوانندگان تراز اول ایران جایگاه ویژهای دارد؛ مثلا شما وقتی ساز استاد کسایی یا شهناز را گوش میدهید، مثلا هنگامی که همایون میزنند، آن صرفا همایون ردیفی نیست! داستان ردیف و بداههنوازی مثل دو تا خط موازی هم هستند اما گاهی این دو هر کدام راه خودشان را میروند. در آثار اساتید تراز اول ما که بیشتر به فکر خلق و بدعت هستند، برداشتی اصیل و اصولی از ردیف دارند اما نعل به نعل و مو به مو در اجرای بداهه آن را ادا نمیکند؛ بلکه چیزی فراتر از آن را خلق میکنند.
شما بهتازگی با کیوان ساکت یکی از اساتید موسیقی ملی ایران همراه شدهاید؛ این همکاری تا چه میزان در رشد و اعتلای سطح موسیقایی شما تاثیرگذار بوده است؟
استاد ساکت یکی از نوازندگان و موسیقیدانان تراز اول ایرانی است که توان وی در نوازندگی و آهنگسازی بر کسی پوشیده نیست. من از همان کودکی نام استاد را به نیکی از افراد فراوانی در عرصه موسیقی شنیدهام. به هرحال بعدها که من به تهران آمدم و دانشجوی موسیقی شدم، استاد ساکت از همان موقع تا به امروز جزء اساتید و موسیقیدانان عالی ما هستند. در ضمن من با هر عزیزی که بهصورت نزدیک یا دور کار میکنم، صرفا در همکاری خلاصه نمیشود؛ بلکه کلاس درسی است برای من که از جنبههای مختلف از محضر آنها بهرههای مفیدی میبرم. علاوه بر این، رفتار، کردار و منش این اساتید را خارج از موضوع موسیقی هم فرامیگیرم که این اصل را در ۱۰ تا دانشکده موسیقی نمیتوانید بیابید!
یکی از مشخصات منحصربهفرد استاد ساکت، میدان دادن به هنرمندان شهرستانی است و بهنوعی جامعه را باور پذیر میکنند نسبت به این هنرمندان. فکر میکنید این رویه استاد ساکت، چقدر در خودباوری هنرمندان گمنام و شهرستانی تاثیر مثبت خواهد داشت؟
از آنجایی که هنرمندان شهرستانی به بسیاری از منابع و امکانات تهران دسترسی ندارند، حمایت و پشتیبانی استاد تراز اولی چون استاد ساکت در زمینه رشد و بالندگی این عزیزان بسیار راهگشا خواهد بود تا خودشان را باور کنند؛ مثلا من اهل دزفول یا خود استاد ساکت که اهل مشهد هستند؛ ما هم یک زمانی در شهرستانها دنبال یک چنین موقعیتی بودیم. آن زمان که استاد پرویز مشکاتیان، استاد ساکت را کشف کرد و وی را دعوت کرد که در گروه عارف ساز بزند و چه آثار خوبی هم آن موقع خلق شد. امروز هم رفتار استاد ساکت، ادامه دهنده همان رویه دیروز اساتیدی مثل استاد مشکاتیان است.
اجرای شما در کنار استاد ساکت و گروه چکاوک در بوشهر، حال و هوای خاصی داشت، کمی در خصوص حسی که در اجرایتان در بوشهر داشتید، برایمان بگویید؟
من چون خودم ذاتا جنوبی هستم، همیشه گفتهام که جنوبیها، خونگرمترین انسانهای کره زمین هستند. از لحظهای هم که ما به بوشهر آمدیم، به جز صفا و صمیمیت و خلق و خوی خوش و مهربانی، چیزی ندیدیم. استقبال هم که بینظیر بود. در رابطه با گروه چکاوک هم باید عرض کنم اینها بچههای بااستعداد و آتیهداری هستند. شاید در تهران شرایط آن را نداشته باشند که مسیر خودشان را دنبال کنند اما این شرایط در شهر خودشان مهیا شد. امیدواریم که همین روند، زنجیرهوار از نسلی به نسل دیگر حداقل در بوشهر ادامه پیدا کند.
سخن آخر؟
آرزوی موفقیت دارم برای شما و مردم بوشهر که بسیار دوستشان دارم. من به خاک جنوب دلبستگی عجیبی دارم. هر کجای جنوب باشد فرقی ندارد. این خاک اینقدر گیراست که هر بار که به جنوب سفر میکنم دوباره دوست ندارم به تهران برگردم.