bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۳۲۱۰
تاریخ انتشار: ۱۹ : ۲۰ - ۲۳ دی ۱۳۹۷
جواد متین در نشست نقد و بررسی نمایش «صف» مطرح کرد:
نشست نقد و بررسی نمایش «صف» به نویسندگی ونوشه واحدی و کارگردانی هامون هوشیار سه‌شنبه هجدهم دی‌ماه 97 با مشارکت حوزه هنری بوشهر و کانون ملی منتقدان تئاتر ایران با حضور جواد متین عضو کانون منتقدان تئاتر ایران و جمعی از علاقه‌مندان به هنر تئاتر برگزار شد.
بامداد جنوب - الهام بهروزی:
نشست نقد و بررسی نمایش «صف» به نویسندگی ونوشه واحدی و کارگردانی هامون هوشیار سه‌شنبه هجدهم دی‌ماه 97 با مشارکت حوزه هنری بوشهر و کانون ملی منتقدان تئاتر ایران با حضور جواد متین عضو کانون منتقدان تئاتر ایران و جمعی از علاقه‌مندان به هنر تئاتر برگزار شد. این نمایش اثر برگزیده جشنواره تئاتر «باران» بود که از 18 تا 21 دی‌ماه در پلاتوی ایرج صغیری مجموعه تئاتر شهر بوشهر برای مخاطبان بوشهری به روی صحنه رفت. نمایش «صف» کاری از هنرمندان تهرانی بود که در جریان تعاملات تئاتری در بوشهر اجرا شد تا تجربیات هنرمندان مرکزنشین به نمایش گذاشته شود و عملا هنرمندان بوشهری شاهد بعد دیگری از هنرنمایی هم‌صنفان خود در کلانشهرها باشند. بدون شک تبادلات تئاتری در تجربه‌اندوزی و آموزش هنرمندان بومی تاثیرگذار است؛ حتی کارهایی که در سطح متوسط تولید شده باشند. به‌تبع نگاه‌های متفاوتی که در نمایش‌ وجود دارد می‌تواند دریچه‌ای نویی به سوی هنرمندان بگشاید.

عضو کانون منتقدان تئاتر ایران در آغاز نشست نقد و بررسی نمایش «صف» در خصوص نمایش‌های پست‌مدرن گفت: در نمایش‌های پست مدرن، کاراکتر و شخصیت نفی می‌شود و شخصیت‌پردازی در واکاوی لایه‌های پیچیده  درونی شخصیت، دیگر جایگاهی ندارد. در درام‌های پست مدرن به اعمال و ظواهر بیرونی کاراکتر اهمیتی دو چندان داده می‌شود و از روانشناسی اجتناب می‌شود؛ پس با کمرنگ شدن شخصیت‌پردازی، فضاسازی و تاثیر فضا جایگزین تاثیر کاراکتر بر مخاطب می‌شود. عمدتا شیوه کارگردانی تئاترهای پست مدرن به‌شدت مشارکتی است و کارگردان در فرایند تمرین دست به انتخاب از میان حرکات ژست‌ها و بداهه پردازی‌های بازیگران می‌زند. در تئاتر پست مدرن، هنر اصلی این است که هر اجرائی که به روی صحنه می‌رود، جدید باشد و در متن و اجرای گذشته بازنگری شود.
جواد متین در ادامه با بیان این‌که دیگر مولفه‌های یک اثر پست مدرنیستی، نفی روایت‌های کلان و ساختارهای منسجم و واحد است تا تکثر و «پلورالیسم» را در اثر حاکم کند، افزود: برای این منظور مخاطب خود را در معرض بمبارانی از چندین رویداد مختلف و موازی قرار می‌دهد و تماشاچی باید لحظه کنش اصلی صحنه را در میان جلوه‌های بصری که اجرا می‌شود احساس و درک کند. تئاتر پست مدرن، در اکثر مواقع، تئاتری معناگرا نیست؛ بلکه با امور و مسائل پیش پا افتاده روبه‌رو است و از ژرف‌کاوی و رمز و راز گریزان است. حتی در بعضی از اجراها، هیچ پیامی برای انتقال به مخاطب وجود ندارد و تنها احساس و یا لذت مخاطب نسبت به اثر، مدنظر اجراگر است. آنچه که پست مدرنیسم به تئاتر افزوده، دیداری شدن هرچه بیشتر است. تئاتر پست مدرن، برای بیان اندیشه‌های جدید خود از شیوه‌های رایج و سنتی استفاده نمی‌کند؛ بلکه مفاهیم مورد نظر خود را در روندی فیزیکی و با تاکید بر بدن در صحنه مجسم می‌کند.

وی با اشاره به این‌که نمایش «صف» در تلاش است بر بستر نقد جامعه معاصر و آنچه را که با انسان امروزین می‌کند، در قالب قصه آدم‌هایی که در صف مرگ خود خواسته هستند روایت کند، تصریح کرد: انسان جهان معاصر تکینه و تنهاست و از این تنهایی رنج می‌برد و اصالت در جهان معاصر به سیستم داده می‌شود و در این جهان شاهد انقطاع ارتباط خدایان و نیروهای آسمانی با انسان هستیم. سیستم قدرت تفکر و تصمیم‌گیری را از انسان سلب می‌کند. در این نمایش شاهد صفی هستیم که قرار است ما را از این درد و رنج و آلام رهایی بخشد. این صف، صف مرگ است. یعنی مرگ قرار است ما را از مصائب جهان معاصر نجات دهد. هم‌عرض این صف که نمی‌توان از آن عبور کرد و به محض پا فراتر گذاردن آژیر و علائم خطر به صدا در می‌آیند، سیستم آموزشی قرار دارد. مدرسه و کلاس‌های درس که با وجود آموزش تخصصی و تربیت نیروی کار مولد موفق اما انسان‌های شاد و رضایتمند به‌وجود نمی‌آورد. این صف، صف قبل از ورود به کلاس درس نیز هست که هر دو پدیده یعنی مرگی خودخواسته (اتانازی) و سیستم آموزش مدرن که از دستاوردهای جهان معاصر هستند، موجب رضایتمندی انسان نیستند و باعث رهایی از رنج مدام آدمی نمی‌شوند. انگار هرچه علم و دانایی افزایش می‌یابد، مهارت ما انسان‌ها برای زندگی کاهش می‌یابد و انسان‌های ناراضی‌تری هستیم. 

متین در ادامه با بیان این‌که حتی همین پدیده مرگ خودخواسته نیز در اختیار خود ما نیست و باید منتظر بمانیم تا کی مسوولان آنجا نوبت بدهند و شرایط را برای مرگ ما مهیا بدانند. یعنی در جهان امروز اختیار مرگ خودخواسته نیز در اختیار سیستم است، گفت: زنی سالخورده که توسط فرزندش در تنهایی رها شده، دختر جوانی که به‌مثابه عروسک در روابط عشقی با وی برخورد شده و دختری روستایی که به‌واسطه محدودیت‌هایی که برای او لحاظ شده، حتی محدودیت در عشق ورزیدن از محل زندگی خود فرار کرده و حالا در خانه آخر به مرگ خودخواسته تن در می‌دهند. در زیر لایه این متن به مسائل اساسی انسان امروز نیز پرداخته می‌شود، مسائلی چون مرگ، صبر و سکوت، عشق و ایثار و پدیده‌هایی از این دست که حلقه‌های مفقوده روابط انسان‌ها در جوامع توسعه یافته و منزوی و مضمحل است. آنچه که جالب به نظر می‌رسد عبور دختر روستایی و چوپان‌زاده‌ای است از دیوار مرگ که ظاهرا زودتر از آن دو نفر به رهایی از این جهان می‎رسد، از قضا دختر لهجه دارد و از سوی دیگر شخصیت‌ها مورد تمسخر و یا مواخذه قرار می‌گیرد و انگار این همسویی او با طبیعت و ساده بودن وی موجب می‌شود تا او زودتر به رهایی دست یابد. شاید این موضوع کنایه از پیچیدگی و خودخواهی و زیاده‌طلبی انسان در جهان معاصر است. به دیگر شخصیتی که می‌توان اشاره کرد، پیرمردی خمیده قامت است که در قالب شخصیت بابای مدرسه و یا نیروی خدماتی شرکت مرگ خودخواسته چونان روحی سرگردان به صحنه‌هایی ورود می‌کند و از خود ردی به جا گذاشته و در خرده داستان‌ها سرک می‌کشد. خلق این شخصیت نیز مثل شخصیت دختر روستایی از نقاط قوت و هوشمندانه اثر به شمار می‌رود و کنایه از روح کلی حاکم بر اثر است. روحی که با وجود مرگ خودخواسته انسان امروز در جوامع شتابزده و بی‌هویت باقی می‌ماند و شاهد تمام این رویدادهای تلخ و عبرت‌آمیز است. وجدان عمومی دانشی پیر و ساکت که به راه خود همچنان پیوسته و آهسته ادامه می‌دهد و شتابی برای رسیدن به جایی ندارد، بلکه پیمودن و مشاهده پدیده‌ها برایش از اهمیت برخوردار است. دایم در حال نظافت و مرتب کردن و نظم بخشیدن به همه چیز است.
عضو کانون منتقدان تئاتر ایران با تاکید بر این‌که موضوعی که می‌توان بدان اشاره کرد، وضعیت نمایشی است که کیفیت وجه دراماتیک اثر را تعیین می‌کند نه موقعیت نمایشی، گفت: بنابراین هر سه روایتی که از سوی این سه شخصیت بیان می‎شد، در حد خطابه باقی می‌ماند و از نقاط ضعف اثر برشمرده می‌شود. روایت دراماتیک روایت اول شخص داستان نیست و جالب اینجاست که موضوع مرگ خودخواسته وضعیت واقعی انسان منزوی و نا امید در جهان امروز است که بدون پشتوانه کنش پیش آغازین در این اثر رها شده و فقط به‌عنوان یک موقعیت نمایشی تعریف شد.

متین با اشاره به این‌که از دیگر نکاتی که در خصوص نمایش «صف» می‌توان اشاره کرد، در طراحی صحنه و استفاده از آکسسوار صحنه به نظر می‌رسد، بیشتر می‌توانست بهره ببرد، خاطرنشان کرد: از نحوه چیدمان نیمکت‌های کلاس درس، استفاده از تابلوی سفید ته صحنه به‌عنوان تابلوی کلاس درس ‌به‌عنوان پرده ویدئو پرژکشن و استفاده از مدیاهای دیگری غیر جلوه‌های بصری از دیگر کمبودهای کار بود؛ اما کارگردان از قوه انتخاب خوبی برای بازی این نمایش از سوی بازیگران برخوردار بود، انتخاب‌های بجا که نشان دهنده مابه‌ازای این شخصیت‌ها در جهان واقعی هستند و بازی هوشمندانه و خوب بازیگران با توجه به شرایط و خواسته کارگردان از نقاط این تئاتر به‌شمار می‌رفت. تنالیته، درک تمپو و رعایت ریتم حس و تلفظ صحیح و کامل کلمات و حروف ویژگی مناسب فیزیک بدن از مهم‌ترین فاکتورهای بازیگری این نمایش بود. البته از بازیگران با تجربه و با تلاشی که در این کار بازی می‌کردند، نیز انتظار می‌رفت که بازی خوب روان و باورپذیری از خود ارائه دهند. ونوشه واحدی، گیز طاهایی و برکه بذری از بازیگران با تجربه و باسابقه تئاتر به شمار می‌روند. 
عضو کانون تئاتر منتقدان ایران در پایان یادآور شد: با وجود این‌که نمایش در کل در رعایت ریتم موفق نبود و بدون اوج و فرود دارای ریتمی یکسان، لحظاتی ملال‌آور بود اما بازیگران درک مناسبی از موقیعت خود در صحنه‌های مختلف داشتند و ارائه مناسبی از بازی داشتند. در کل می‌توان نمایش «صف» را در حد متوسط و بیشتر از متوسط ارزیابی کرد و مهم‌تر آن‌که اراده این گروه برای اجرا در بوشهر را تحسین کرد. برای این گروه آروزی موفقیت در اجراهای پیش رو داریم.

برچسب ها: فرهنگ ، هنر ، نقد ، بررسی ، نمایش
نام:
ایمیل:
* نظر: