bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۳۲۵۲
تاریخ انتشار: ۱۰ : ۲۰ - ۰۳ بهمن ۱۳۹۷
روایت کمیل ایزدجو از همکاری‌اش با محسن شریفیان:
کمیل ایزدجو شاعر جوان و خوش‌قریحه بوشهری است که در خانواده‌ای هنرپرور دیده به جهان گشود و در دامان مادری هنرمند و هنرشناس رشد و نمو یافت؛ آری او یکی از شش فرزند هنرمند مرحوم مریم ایزدجو، بازیگر فقید تلویزیون و سینماست که با ایفای نقش «ننه ماغی» رد خود را در خاطرات مردمان جنوب پررنگ کرد.
بامداد جنوب - الهام بهروزی:
«غزل چشمت، غزل مویت، غزل لب‌هات بانوجان/ خدا رحـمش بیاید بر مخاطب‌هات بانــوجان/ نگاهت منتقدها را حسابـی بـی‌زبان کرده/ و شاعرهای سر در گم که در شب‌هات بانو‌جان/ غنایی راه رفتن‌ها؛حماسی عشوه کردن‌ها/ چه می‌چسبد برای ما مجرب‌هات بانوجان/ تبــم تند است و هذیانم مفاعیلن مفاعیلن/ دعا کن قسمتم باشد تو و تب‌هات بانوجان/ رسیدم روی آن بیتی که عمرش یازده قرن است/ و می‌پرسم به شکلی که مودب‌هات بانوجان:/ تو مرصاد العبـادی یا فـروغ کشف‌الاسراری/ که رندی می‌گذارد سر به مکتب‌هات بانوجان؟/ تو لامذهب‌‌ترین شعری که خیلی دوستش دارم/ به می سجاده رنگیـن شد و شد لب‌‌هات بانوجان» (کمیل ایزدجو).

کمیل ایزدجو شاعر جوان و خوش‌قریحه بوشهری است که در خانواده‌ای هنرپرور دیده به جهان گشود و در دامان مادری هنرمند و هنرشناس رشد و نمو یافت؛ آری او یکی از شش فرزند هنرمند مرحوم مریم ایزدجو، بازیگر فقید تلویزیون و سینماست که با ایفای نقش «ننه ماغی» رد خود را در خاطرات مردمان جنوب پررنگ کرد. کمیل ایزدجو به تاسی از مرحوم مادر و همچنین برداران و تنها خواهر هنرمندش جذب دنیای لطیف و زایای هنر و ادب شده و به سهم خود در این عرصه‌ها به نقش‌آفرینی می‌پردازد. این شاعر، ترانه‌سرا، نمایشنامه‌نویس و بازیگر تئاتر با گام نهادن در کوچه‌پس‌کوچه‌های غزل و ترانه هم‌مسیر محسن شریفیان، موسیقیدان نام‌آشنای جنوب شد و با عجین کردن تراوش‌های احساسش با ساز گوشنواز و شنیدنی این هنرمند ‌به ترانه‌هایش جانی دوباره بخشیده و به جذابیت آن افزوده است. ایزدجو با سرایش غزلیاتی پر احساس و لبریز از ترکیبات تازه و نوآوری‌های معنای اثبات کرده که به‌صورت بالفطره هنرمند است و هنر را می‌فهمد.
با وجود این‌که این غزلسرا دانش‌آموخته رشته مدیریت فرهنگی با معدل 30/19 است اما به شغلی مغایر با رشته تحصیلی خود اشتغال دارد ولی سختی‌های پیشه جانفرسایش نتوانسته مانعی بر طی طریقش به‌شمار رود و او را از رسالت هنری و ادبی‌اش بازدارد. کمیل ایزدجو از رسته هنرمندانی محسوب می‌شود که سودای نام و شهرت را ندارد و صرفا به بعد زیباشناختی هنر و کلام توجه دارد و به‌دور از هر بزرگ‌نمایی و بدون سر و صدا وادی هنر را می‌پوید. این ترانه‌سرا در کارنامه هنری خود موفقیت‌هایی نظیر شاعر برگزیده جشنواره دوسالانه حوزه‌های هنری سراسر کشور در سال ۹۴، کسب مقام اول جشنواره فصلی حوزه هنری استان بوشهر سال ۹۳، کسب مقام اول جشنواره  فصلی حوزه هنری استان بوشهر در اردیبهشت سال ۹۴، پرکارترین ترانه‌سرای جشنواره موسیقی نواحی فجر در سال ۹۵ (در قالب همکاری با گروه موسیقی لیان و آوای موج)، کسب مقام ویژه بازیگری جشنواره منطقه‌ای تئاتر، بازیگر برتر نمایش خیابانی کشور، قاری و هنرمند برتر قرآن استان و دریافت لوح تقدیر از حوزه هنری و دفتر نماینده ولی فقیه و... را ثبت کرده است. وی همچنین تجربه حضور در شب شعرهای مختلف استانی و برون‌استانی، همکاری با صدا و سيما در زمینه ترانه‌سرایی برای تيتراژ برنامه‌های مختلف از جمله برنامه «باران» (ویژه ماه مبارک رمضان)، ترانه‌سرایی چندین کار عاشورایی از جمله «حضرت عشق»، دستیاری کارگردانی در جشنواره تئاتر استانی، نگارش چندین نمایشنامه نظیر «عیسی بر صلیب به روایت تاریخ فردا» و «دریا دل» و دستیار فيلمبردار فیلم سینمایی «افسانه ۹۸» را داشته است. وی همچنین افزون بر ترانه‌سرایی برای گروه موسیقی «لیان» سابقه همکاری با دیگر گروه‌زهای موسیقی نظیر «آوای موج» و... را دارد. با این اوصاف، می‌توان به صراحت گفت ما در این گفت‌وگو با فردی روبه‌رو هستیم که بیش از این‌که شاعر باشد، هنرمند است و بیش از این‌که هنرمند باشد، شاعر است؛ چراکه وی هم در ادب دستی دارد و هم در هنر و این دو در وجودش با هم سخت عجین شده‌اند. در ادامه شما را به خواندن ماحصل این گفت‌وگوی صمیمانه دعوت می‌کنیم. 

آقای ایزدجو نخست گفت‌وگو را با این سوال شروع می‌کنیم، چطور جذب دنیای لطیف غزل شدید؟
عجب سوال سختی! باور کنید از صمیم قلب و به‌دور از هر شعاری معتقدم این قالب‌ها هستند که شاعر را انتخاب می‌کنند و اگر صورتی برعکس برای آن متصور بشویم، دیگر نه شاعری وجود دارد و نه شعری، یک آدم که وقت شریف واژه‌ها را گرفته است.

بالنده شدن شما در خانواده‌ای هنرپرور چقدر در موفقیت‌های ادبی و هنری شما نقش داشته است؟
من هم مثل تمام هنرمندان در اول مسیر به‌دنبال اثبات خودم، این‌که جسارت به خرج بدهم، شعری بخوانم و بپذیرند که فلانی لااقل علاقه‌مند به شعر است. یادم نمی‌رود یکی از برادرهایم مثل همیشه با انرژی وارد خانه شد و مادرم خیلی متعصب به او رو کرد و گفت: «یکم آروم‌تر کمیل توی اتاقش داره شعر کار می‌کنه». چه چیزی در اول مسیر برای یک تازه‌وارد از این طوفانی‌تر و برانگیزاننده‌تر!!! جدا از این بردارم علی استاد خوشنویسی است و در طول تمام کودکی‌ام او بود و نوشتن شعرهای شاعران و من بودم و نشستن و خیره شدن و همچنین خواهرم دانشجوی ادبیات و باز من بودم و غرق در لذت شنیدن شعر شاعران بی‌آن‌که چیز زیادی از آن بدانم.

شما یکی از ترانه‌سراهایی هستید که افتخار همکاری با گروه موسیقی «لیان» و «آوای موج» و... دارید، کمی در خصوص این همکاری بگویید؟ مشهورترین ترانه‌هایی که برای گروه‌های موسیقی سرودید کدام است؟
کار کردن با محسن شریفیان افتخاری لذت‌بخش است، از این نظر که با شخصی روبه‌رو هستی که سراسر باور است و البته چالش‌برانگیز! آن هم از زاویه سخت‌پسندی او. گروه «آوای موج» هم گروهی مستعد، جوان و قابل احترام است که امیدوارم شاهد پیشرفت‌های بیشتر این گروه باشیم. مشهورترین ترانه‌هایی هم که برای گروه‌های موسیقی سرده‌ام، شامل «خلخال»، «آغی گجیکا» و «چغول۲» ماست یا همان «داد از دسِ زنا» که از سوی گروه موسیقی «لیان» اجرا می‌شود.

کنار هنرمندی چون محسن شریفیان ترانه‌سرایی کردن چه لذتی دارد؟
«می‌شد که الهه‌ای در ادیان باشد/ می‌شد که عزیز چشم چوپان باشد/ در خیل مصیبت‌زده یکباره یکی/ از گله گریخت تا نی‌انبان باشد»؛ شریفیان روح بلند دمام است؛ بر سر دمام هرچه بیشتر بکوبند، صدایش بلندتر می‌شود، بیشتر مستی می‌کند و البته که این مستی فضا را برای همکاران او نیز لذت‌بخش‌تر، هیجانی‌تر و خاص‌تر می‌کند.

کمیل ایزدجو در غزلسرایی از کدام شاعر کلاسیک یا معاصر تاثیر می‌پذیرد؟
منزوی را دوست دارم.

غزلیات شما که برخاسته از خاطری شیفته و دیاری تف‌زده با دریایی آبی است، بیشتر چه زمانی به شما الهام می‌شود؟
راستش هر وقت به خودم نزدیکم و حال دلم خوب است، فرقی هم ندارد در آن زمان کجا هستم. چند بیت می‌آید درگیرت می‌شود و بعد تو می‌مانی که قلم به‌دست درگیرش ‌شوی.

یکی از راه‌هایی که به پختگی شعر می‌افزاید، برگزاری نشست ‌نقد و بررسی شعر است، نظرتان در خصوص این جلسات چیست؟
حکایت نقد و بررسی شعر، حکایت نردبان است. منصفانه‌اش باعث پیشرفت و بالا رفتن و مغرضانه‌اش برای بسیاری از شاعران به‌خصوص تازه‌واردها کمرشکن است، به‌حدی که دیده‌ام شعر را کنار گذاشته‌اند اما من به‌شخصه در عمل اکثر نقد و بررسی‌هایی را که دیده‌ام، در واقع تعارف و بده بستان میان شاعران و منتقدان بوده است.

غزل امروز را چطور ارزیابی می‌کنید، آیا با نوآوری‌های کلامی و معنایی را که در آن ریشه دوانده، موافقید؟
به نظر من ارزیابی غزل امروز آن هم درست همین امروز، درست به‌نظر نمی‌رسد و نیاز به بازه‌ زمانی بیشتری دارد؛ چراکه بیشتر شبیه یک شوخی است! یازده قرن عاشقانه‌سرایی را با افرادی شاخص چون حافظ، سعدی، مولانا و... فرا می‌گیریم و سپس یک بازه‌ زمانی چند ساله را در مقابلش می‌گذاریم و حکم صادر می‌کنیم. این واویلا گفتن‌ها یا جملاتی دل‌خوش‌کنک از سوی بعضی‌ها دو روی یک سکه هستند. از دید مت، شعر امروز نیاز به فرصتی بیشتر دارد.

شعر امروز دچار یک بحران شده است! فکر می‌کنید چه عواملی در این بحران نقش دارند و راهکار شما برای خروج از این بحران چیست؟
این یک سوال کلی است و نیاز به جوابی مفصل دارد. انتخاب شعرها در کتاب‌های درسی، شاعران معنا‌گریز، شاعران بازاری و... قابل بررسی هستند. بمباران اطلاعاتی در این گذار نیز نقش بسیار مهمی دارد.ب ه خود که می‌آیی می‌بینی نظریه انیشتین، چند جوک،ی ک داستان کوتاه، یک غزل، چند معما، عکس‌هایی با موضوعات مختلف، خبرهای سیاسی و... را در یک روز خوانده‌ای بدون آن‌که حق مطلب هیچ‌کدام ادا شده باشد. برای خروج از این بحران بهتر است کاری نکنیم ما هر وقت کاری کرده‌ایم، گند زده‌ایم؛ چراکه کارهایمان محدود می‌شود به برگزاری چند جشنواره، ساختن یک برنامه بی‌خروجی و کم‌مخاطب در شبکه ملی. پس کاری نکنیم بگذاریم محمود درویش‌ها خود آرمان فلسطین را بزرگ کنند. اصرار که می‌کنی نه آرمان فلسطین بزرگ می‌شود و نه از فلسطین محمود درویش پدید می‌آید.

چرا تاکنون دفتر شعرهایت را منتشر نکردید، فکر می‌کنید انتشار دفتر شعرهایتان چقدر در فراگیر شدن غزلیات و ترانه‌هایتان تاثیر دارد؟
به هیچ‌کس چنین چیزی را پیشنهادی نمی‌کنم. این‌که کتاب شعرم را چاپ نمی‌کنم، بگذارید به پای سختگیر بودنم! هرچند علت‌های دیگری مثل شرایط خاص کاری و و درگیر شدن روحی چند ساله‌ام به‌واسطه بیماری مرحوم مادرم نیز در این زمینه بی‌تاثیر نبوده است.

کمیل ایزدجو چقدر در غزلیاتش بازتاب یافته است؟
وقتی از عشق می‌گویم هرچند زمینی آن را لمس کرده‌ام اما وقتی اجتماعی می‌گویم به شدت دردم آمده است.

شما افزون بر شعر، دستی در نمایشنامه‌نویسی، فیلم و بازیگری سینما و تئاتر دارید، کدام حوزه طبع سرکش شما را رام خود می‌کند و به شما لذت بیشتری می‌دهد؟
تئاتر هنری است که هنرمند در آن برای هدفش مثل یک از جان گذشته به خود نارنجک می‌بندد و عملیات انتحاری انجام می‌دهد، بعد از اتمام ماندگاری‌اش نه مثل شعر در لابه‌لای کتاب‌ها و نه مثل سینما بر صفحه‌ خانگی می‌ماند. ماندگاری تیئاتر تنها و تنها در ذهن مخاطب است. فداکاری ذاتی این هنر جرات می‌خواهد و به شدت دوستش دارم. با این همه من ترجیح می‌دهم شاعر باشم.

کمیل ایزدجو را در یک جمله توصیف کنید؟
جوانی که همیشه تلاش می‌کند خود را در آستانه هفتاد سالگی ببیند.

سخن پایانی؟ 
از شما به‌خاطر فرصتی که در اختیارم قرار دادید و همچنین از مخاطبان شعرم که به سروده‌هایم ابراز لطف می‌کنند، سپاسگزارم.

نام:
ایمیل:
* نظر: