بامداد جنوب - الهام بهروزی:
خالق «قصههای مجید» یکی از نویسندههای نامآشنای ایرانی است که در سایه دشواریهای زندگی با کاغذهای سفید همنشین شد و شاهکارهایش را آفرید، بهگونهای که داستانهایش حصار مرزها را درنوردید و به زبانهای گوناگونی ترجمه شده و مورد اقبال همگان هم واقع شده است؛ چون او در خلق تصویرسازی و توصیف زندگی ساده ایرانی با همان سبک و سیاق طبیعیاش استادانه ظاهر شده و آنقدر داستانهایش زنده و جذاب است که بیشتر آنها به فیلم تبدیل شدهاند؛ مثل «خمره»، «قصههای مجید» و ... . مرادی کرمانی بدون شک در نوشتن از نویشندگان خوشفکر و صاحبایدهای تاسی گرفته که توانسته اینگونه موجز و خلاصه سوژهها را در ذهنش پرورش بدهد و داستانهایی را بیافریند که کوچک و بزرگ، ایرانی و غیرایرانی آن را بپسندند. وی پیش از این در سفرش به بندر دیّر در گفتوگو با بامداد جنوب در خصوص نویسندگانی که در موجزنویسی بر او تاثیر نیک گذاشتهاند، گفته بود: «در نوشتن داستان موجز نویسندهای چون ابراهیم گلستان به من خیلی کمک کرد، همینطور داستانهای همینگوی و چخوف اما از همه مهمتر این گلستان سعدی بود که -در نهایت ایجاز نوشته شده- مرا تقویت کرد.
اما همنشینی و دوستی با اهالی سینما باعث شد که چندین فیلمنامه بنویسم و داستانهای من بیشتر مناسب سینما شوند. به گفته دوستم من در روی کاغذ بهجای نوشتن داستان، فیلم میسازم».
مرادیکرمانی در بخش دیگر این گفتوگو در مورد محبوبیت داستانهایش افزوده بود: «نثر داستانهای من نثری ساده است و راحت در ترجمه مینشیند. خیلی قلم خود را دربند و اسیر وصف نکردهام. شاید یکی از دلایل دیگر هم این باشد که من عموما موضوعاتی که مصرف روزنامهای دارند، یعنی تاریخ مصرف دارند، اصلا نمینویسم. ایدئولوژیک نیستم، عقیدهام را به مخاطب تحمیل نمیکنم، زورگو نیستم و اصراری ندارم که به مخاطب القا کنم که آنچه من میگویم درست است. شعارهایی که خاص من و مردمان سرزمین است و مصرف داخلی دارند وارد متنهایم نمیکنم، بلکه بهجای آن به نوع زندگی، باورها و سنتها، آداب ورسوم، فرهنگ بومی و... مردمان سرزمین میپردازم، چون مردمان دیگر مشتاق هستند تا با نوع زندگی و باورها و آداب و رسوم سرزمین من آشنا شوند، بنابراین حسهای افراطی ملی یا هر حس دیگری که افراطی باشد در نوشتههای من دیده نمیشود. تمام داستانهایم را موجز مینویسم، در واقع از موضوعاتی مینویسم که تاریخ مصرف ندارند و همیشه ماندگار هستند و مردم سرزمینهای دیگر میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند».
از اینرو، پی میبریم که هوشنگ مرادیکرمانی بیش از اینکه یک نویسنده مطرح و حرفهای باشد، یک مردمشناس باانگیزه است که در لایههای درونی داستانش زندگی و آداب و رسوم ایرانی را میگنجاند تا بدین شکل کنجکاوی مخاطبش را پاسخگو باشد. این نویسنده بهتازگی بهمنظور حضور در آیین نکوداشتش در بندرگناوه به این شهر سفر کرد و با حضور در این آیین که به همت انجمن ادبی هوای تازه و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گناوه برگزار شد با دوستداران و مخاطبان خود دیدار و گفتوگو کرد. بخش صبحگاهی آیین بزرگداشت هوشنگ مرادیکرمانی روی لَنج (کشتی) در آبهای خلیج فارس آغاز شد که با هنرمندی نوازندگان نیانبان و تنبک همراه بود و مخاطبان بیش از دو ساعت در فضایی صمیمانه با مرادیکرمانی به گفتوگو پرداختند. همچنین حضور در «کلبه فرهنگ و هنر» و بیان خاطراتی از چگونگی خلق داستانهای «خمره»، «بچههای قالیبافخانه» و «قصههای مجید» بخش دیگری از این برنامه بود. عصر این روز، بخش اصلی برنامه بزرگداشت هوشنگ مرادی کرمانی در سالن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بندر گناوه برگزار شد و مهمانان و هنرمندان مدعو به این برنامه از ویژگیهای این نویسنده گفتند. اولین سخنران لیلا گنجی نویسنده گناوهای بود که از نقش و تاثیر بردباری، استقامت و امیدی گفت که شخصیتِ داستانهای مرادی کرمانی در او به وجود آورده، در زندگیاش تحول عظیمی ایجاد کرده و او را بهسمت نویسندگی سوق داده است.
مهدی انصاری دیگر نویسنده بوشهری سخنران بعدی بود که از دیدگاه دستور زبان نقشگرای «هالیدی» و جنبههای «نمایشی»، داستان «لانه» را در شش نوع فرایند مادی، ذهنی، رابطهای، رفتاری، بیانی و وجودی نقد و بررسی کرد.
همچنین حسین جلالپور، شاعر و استاد دانشگاه نیز در این آیین با اشاره به نقش و جایگاه سفرنامهها و زندگینامهها در تاریخ ادبیات فارسی گفت: بهشخصه به خواندن زندگینامه و سفرنامه شاعران و نویسندگان علاقهمند بودهام و کتابهای بسیاری در این زمینه مطالعه کردهام اما واقعیت این است که کتاب «شما که غریبه نیستید» در بیان جزئیات و وارد شدن به حوزه رازهای مگو و گفتن مسائلی که دیگران از گفتنش ابا میکنند، در زبان فارسی بسیار عالی و بینظیر است.
پس از آن علیرضا عندلیب، مدرس دانشگاه که از شهر لار (فارس) به بندر گناوه آمده بود، به «بازتاب طنز در آثار هوشنگ مرادی کرمانی» پرداخت. او استفاده از فرهنگ عامیانه و ضربالمثلهای بهکار رفته در داستانهای این نویسنده را منحصربهفرد دانست و از شاخصههای مهم در نوشتههای مرادی را دریافت پیام از سوی مخاطب عام و پسندیدن آن تاز سوی مخاطبان خاص معرفی کرد.
سپس محمد ولیزاده، نویسنده و ناشر هماستانی به ویژگیهای شخصیتی و نوشتههای مرادیکرمانی از جمله بیان موضوعات و مشکلاتش به زبانی ساده و همهفهم با چاشنی طنز، تیراژ بالای کتابهای این نویسنده نسبت به دیگر نویسندگان، ترجمه آثار او به بیش از 30 زبان دنیا، دریافت جوایز متعدد و معتبر در سطح بینالمللی و توجه و استقبال دانشگاهیان و سینماگران از آثار منتشرشده مرادیکرمانی اشاره کرد و گفت: خیلی از نویسندگان بنام معاصر به موفقیتهایی که او دست یافته، نرسیدهاند.
خالق «قصههای مجبد» هم در پایان این آیین گفت: سابقه 50 سال در نویسندگی دارم و هر سه سال یک کتاب نوشتهام که هیچکدام شکل دیگری نیست. همه کتابهایم را دوست دارم اما قضاوت را برعهده خوانندهها گذاشتهام.
مرادیکرمانی در ادامه به نمایشنامه «مهپلنگ» نوشته و ساخته ایرج صغیری و رابطهاش با منوچهر آتشی اشاره کرد و به بیان خاطراتی از صادق چوبک و نقش و جایگاه استان بوشهر در نمایش، شعر و داستان پرداخت.
این نویسنده با اشاره به کاشت درختی (تمر tamr هندی) به نام خود وی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان این شهر توضیح داد: خیلی خوشحالم که برای اولینبار است که در ایران، درختی به یادبود حضورم در برنامهای فرهنگی، به دست خودم کاشته میشود و این در میان تمامی برنامههایی که تاکنون شرکت کرده بودم، یک کار نو است.
مرادیکرمانی در پایان یادآور شد: درخت نقش برجستهای در نوشتههایم دارد و با این کار بسیار خوشحال و شاداب شدم. پیشتر در سلسله برنامههای انجمن «هوای تازه» بندر گناوه، به یاد بیژن نجدی «درخت لیل»، به یاد عباس کیارستمی «درخت زیتون»، به پاس حضور علی دهباشی «انجیرمعابد»، به احترام دکتر ابوالفضل خطیبی «درخت برهان»، به احترام احمد آرام «درخت لوز» و به احترام حسن میرعابدینی «درخت مشعلِ جنگل» در بندر گناوه کاشته شده است. عیسی عباسزاده، مسوول برگزاری این گردهمایی نیز در این آیین با اشاره به سابقه حضور نویسندگان مختلف در گناوه و کاشت درخت از سوی آنها گفت: خوشحالیم که در قالب یک برنامه فرهنگی و ادبی توانستهایم یادِ نویسندگان و فعالان ادبی و فرهنگی کشور را در بندر گناوه گرامی بداریم و به یمن این حضور، درختی به نام ایشان در اینجا به یادگار بگذاریم.
در مراسم بزرگداشت هوشنگ مرادیکرمانی در گناوه ضمن تقدیر از یک عمر فعالیت ادبی و فرهنگی این نویسنده، برنامههایی چون پخش مستندی از زندگی هوشنگ مرادیکرمانی، اجرای موسیقی محلی از سوی گروه «یزله»، رونمایی از تابلوفرش منقش به چهره مرادیکرمانی که به همت زنان «گبهباف» روستای شول آماده شده بود، اجرا شد.
مرادیکرمانی افزون بر حضور در این آیین بزرگداشت از کتابخانه عمومی گناوه دیدن کرد. وی در این بازدید گفت: کتابخانهها همانند داروخانه هستند و باید جوابگوی سلایق مختلف جامعه در عرصه کتابخوانی باشند. از اینرو، شغل کتابداری مقدس و جایگاه ویژهای دارد و از کتابداران انتظار داریم همه تلاش خود را برای گسترش کتابخوانی در جامعه بهکار ببندند.
مرادیکرمانی در پایان با بیان اینکه در کتاب رمان «شما که غریبه نیستید» صداقتی وجود دارد که باید بچهها آن را یاد بگیرند، گفت: در این رمان نشان داده شده که چگونه یک بچه روستایی در فقر و تنگدستی در برابر سختیها و مشکلات ایستادگی میکنند و با چنگ و دندان خود را بالا میکشد.
یادآوری میشود، هوشنگ مرادیکرمانی در سال ۱۳۲۳ در روستای سیرچ (SIRACH) از توابع کرمان به دنیا آمد. وی ششماهه بود که از نعمت داشتن مادر بیبهره شد و بعد از آن پدر و مادرش شدند «ننهبابا» و «آقا بابا». پدرش هم بهدلیل شغلش (کارمند ژاندارمری) چند سال اول زندگی از او دور بود و زمانی هم که برای نخستینبار با او روبهرو شد کودکی پنج یا شش ساله بود و در این زمان پدر دچار اختلال روحی روانی شده و کارش را نیز از دست داده بود. کنار آمدن با این پدر و نگاه سرزنشبار مردم روح او را آرام آرام در انزوا مثل خوره میخورد اما وی برای تسکین همه دردهایش پناه به آسمان آبی و طبیعت میآورد. مرادیکرمانی بعد از درگذشت پدربزرگ و مادربزرگش راهی کرمان میشود و بهدلیل شرایط زندگیاش روزهای دشواری را تحمل میکند تا اینکه با نوشتن آشنا میشود، آری نوشتن میشود اکسیر زندگی هوشنگ مرادیکرمانی و او موفق شد بعدها بینظیرترین داستانها را در ادبیات معاصر قلم بزند و داستانهایی چون «قصههای مجید»، «بچههای قالیبافخانه»، «نخل»، «خمره»، «مشتت بر پوست»، «تنور»، «لبخند انار»، «مهمان مامان»، «کبوتر در کوزه»، «مربای شیرین»، «مثل ماه شب چهارده»، «نه تر و نه خشک»، «شما که غریبه نیستید» (داستان زندگی خود نویسنده است) و «پلوخروش» را در کارنامه ادبی خود ثبت کند.
شایان ذکر است که برخی از آثار هوشنگ مرادیکرمانی به زبانهایی چون انگلیسی، فرانسوی، آلمانی اسپانیایی عربی، ارمنی، روسی، لهستانی، کرهای، چینی، ترکی استانبولی و... ترجمه شده است و حدود ۲۸ فیلم تلویزیونی و سینمایی بر اساس داستانهای وی ساخته شده است که در جشنوارههای داخلی و خارجی نیز حضور داشتهاند. آثار وی علاوه بر کسب جوایز معتبر داخلی نظیر کتاب سال (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی)، جشنواره فیلم فجر و ... از جشنوارههای معتبر بینالمللی نیز جوایزی بهدست آورده است که عبارتند از: دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان (IBBY)، جایزه جهانی هانس کریستین اندرسن (۱۹۹۲-برلین- بهعنوان نویسنده برگزیده)، جایزه کبرای آبی کشور سوئیس، جایزه خورسه مارتی، یونیسف و... . وی در حال حاضر عضو شواری بنیاد کرمانشناسی، فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی و همچنین عضو هیات امنای بنیاد سینمایی فارابی است. هوشنگ مرادیکرمانی در سال ۱۳۸۴ بهعنوان «چهره ماندگار» در رشته ادبیات کودکان و نوجوانان شناخته شد.