الهام بهروزی:
«چند سال پیش که کارگر چاپخانه بودم بهخاطر
تراکم کار، مجبور به اضافه کاری شدم. چاپخانه در محوطهای بزرگ واقع بود و نگهبانی
افغان داشت. این مرد بینهایت شریف و امین و مهربان بود. شبهایی که تنها بودم به
من سر میزد و نان و پنیری، میوهای یا چند دانه شکلات برایم میآورد. ساکت مینشست
و به چرخش قرقرههای بالابر و پایینبر، به گردش کاغذ در ماشین چاپ خیره میشد و
به ساختار ریتمیک صوتی یکنواخت ماشین چاپ گوش میداد. گاهی پستچی به دفتر چاپخانه
میآمد و نامههایی از افغانستان تحویل مدیر یا منشی میداد. مرد افغان غروب از
کار برمیگشت و نامه را تحویل میگرفت.
کیفیت این پاکتهای نامه همیشه برایم سوال
برانگیز بود. پاکتنامه اصولا صاف است؛ اما پاکتنامههای ارسالی از افغانستان اینگونه
نبود. با لمس پاکت مشخص میشد که درون آن شئی مانند ریسمان وجود دارد. یک روز که
پاکتی را رو به نور خورشید گرفتم کاملا مطمئنم شدم که درونش نامهای نیست و
ریسمانی پیچ در پیچ و مبهم مشاهده کردم.
غروب که مرد افغان آمد و نامه را از من تحویل
گرفت. گفتم: «ازت خیلی معذرت میخوام. از روی کنجکاوی توی امور شخصیت دخالت کردم؛
اما واقعا قصد بدی ندارم. فقط سوالی دارم. داخل پاکت پستی نامه نیست. اگه جواب ندی
حق داری؛ اما اگه جواب بدی منو از گیجی در میآوری.» با لبخندی مهربانانه گفت:
«بریم به اتاق من. اونجا میفهمی نامه چیست...» (بخشی از «سمفونی» از مجموعه
داستان «تشباد»، داریوش غریبزاده، ص 5)
«تشباد» نخستین مجموعه داستان داریوش غریبزاده،
فیلمساز مطرح کشور است. وی متولد 1341 در محله بهبهانی بوشهر است. در کارنامه این
فیلمساز و نویسنده چند فیلم کوتاه داستانی مانند «لاک پشت»، «مرد آبی»، «بومرنگ»،
«سکار» به چشم میخورد.
فیلمهای کوتاه او در جشنوارههای داخلی و خارجی
جوایز کوتاه، مدال نقره یونیکا، جایزه بزرگ جشنواره اکو اتنو فولک رومانی، جایزه
ویژه برنو چک بخشی از موفقیتهای این فیلمساز فیلم کوتاه است. از غریبزاده پیش از
این چند داستان کوتاه پراکنده در نشریات محلی بوشهر در دهه هفتاد ثبت شده است.
«تشباد» نخستین مجموعه از داستانهای اوست که بهتازگی از سوی پیرسوک راهی بازار
نشر شده است.
این اثر یکشنبهشب در دومین روز هفته فیلم
بوشهر پس از اکران دو فیلم کوتاه از فیلمسازان هماستانی با حضور داریوش غریبزاده
نویسنده اثر، نرگس آبیار کارگردان مطرح سینمای ایران، احسان عبدیپور کارگردان
تلویزیون و سینما، مدیر نشر پیرسوک و جمع کثیری از هنردوستان بوشهری در کافه حاجرئیس
در بافت تاریخی بوشهر رونمایی شد.
در بخش نخست آیین رونمایی کتاب «تشباد» احسان
عبدیپور داستانی از این مجموعه را با حس و حالی خوب خوانش کرد که مورد اقبال مخاطبان
قرار گرفت و در ادامه مختصری در خصوص روحیات و توانمندی غریبزاده که یکی از نادره
هنرمندان نه تنها جنوب، بل کشور محسوب میشود، توضیح داد. در ادامه از نویسنده
«تشباد» دعوت کرد تا داستانی را برای مخاطبان بخواند و او نخستین داستان این
مجموعه را که «سمفونی» نام داشت، برای این خوانش برگزید. وی شروع کرد شمرده شمرده
حکایت غریب یک مرد افغان را که با الهام از دنیای واقعیاش نگاشته و به عنصر تخیل
آراسته بود، برای حاضران خواند و پس از آن در خصوص چگونگی آفرینش این داستان گفت:
داستانهای این کتاب بر اساس واقعیت نوشته شده، منتها من آنها را آغشته به عنصر
تخیل کردهام. داستان «سمفونی» واقعی است و مربوط به سال ۸۰ است؛ یعنی ۱۷ یا ۱۸ سال پیش! آن
سالها کارگر چاپخانه بودم و نگهبانی داشتیم به نام «ملا» که هر روز او را میدیدم
و اهل افغانستان بود. البته هنوز هم اینجاست. من این داستان را بر اساس قصه آن مرد
زحمتکش افغان نوشتم. البته پس از نوشتن این داستان بر آن شدم که فیلم کوتاهی بر
این قصه بسازم و در این اثر آمدم راوی را که خودم بودم، به جای مرد افغان گذاشتم
اینکه بچهای دارم و از آن بیخبرم؛ هرکس از افغانستان میآید برایم خبر او را میآورد
که مثلا دو یا سه سالش شده است. من ذوق دیدنش را دارم؛ اما به خاطر کارم، نمیتوانم
اینجا را ترک کنم. از آنجایی که من در
این فیلم واقعیت را تبدیل به تخیل و درون روایت داستان جای کاراکترها را تعویض
کردم. محور داستان را آن بچه قرار دادم و از همین روی با توجه به نگاه ویژهام به
اشیاء، موسیقی ملل را به رابطه این مرد و بچهاش وارد کردم تا به فیلم جنبهای بهغایت
هنری و زیباشناختی خاص بدهم.
پس از پایان توضیحات غریبزاده، به دعوت احسان عبدیپور، مدیر نشر
پیرسوک توضیحاتی را در خصوص نشر کتاب «تشباد» ارائه کرد. نیما تقوی که استقبال
بوشهریهای هنردوست او را به هیجان آورده بود، در اینباره گفت: پیرسوک تاکنون ۳۷۰ برنامه اجرا کرده
است و میزبان بسیاری از بزرگان ادبیات و سینمای بوده است؛ اما هیچگاه هیجانی را که
در این برنامه دارم، تجربه نکردم.
وی در ادامه با بیان اینکه «با قصه در سفریم» شعار اساسی پیرسوک است،
افزود: کتاب «تشباد» نخستین کتابی است که در انتشارات پیرسوک چاپ شده است. آشنایی
ما با داریوش غریبزاده از فیسبوک آغاز شد و از همانجا بود که من متنهای او را
دنبال کردم و بعد او فیسبوک خود را بست و پیجش در اینستاگرام را فعال کرد. با غریبزاده
بیشتر آشنا شدم و همیشه امید داشتم که این مجموعه نوشتهها و داستانها به کتاب
بدل شود؛ اما سالها گذشت و اتفاقی نیفتاد تا اینکه با محسن امیریوسفی (کارگردان
آشغالهای دوستداشتنی) دوست عزیزم به بوشهر سفر کردیم و در این سفر با آقای غریبزاده
آشنا شدیم و در نهایت این آشنایی تصمیم گرفتیم این کارها را منتشر کنیم و حاصل
همین شد که حالا در دست شماست.
تقوی در ادامه با طرح این سوال مبنی بر اینکه اما چرا تعدادی از
داستانهایی را که در فیسبوک و اینستاگرام چاپ شده، من تبدیل به کتاب کردم، توضیح
داد: چون بهنظر من آنها فراتر از یک متن و کپشن اینستاگرامی و سایبری بودند و
نیاز شدید به ثبت شدن داشتند. متنهایی که نمایندگی میکرد حال و هوای مردمان
زمانه خودش را و اتمسفر یک فضایی مثل بوشهر را در ۳۰ یا ۴۰ سال پیش بهخوبی
نشان میداد.
مدیر نشر پیرسوک با بیان اینکه شما ببینید ما از محمد بیابانی یک
لحظه صدا نداریم! همینطور از رسول پرویزی، صادق چوبک و... ، گفت: واقعا چرا این
اتفاق افتاده است؟! البته این تنها مختص بوشهر نیست؛ مربوط به فرهنگ همه ایران
است. اتفاق دیگری که افتاد بوشهر و شیراز همیشه مراودههای ادبی با هم داشتهاند و
نویسندگانی مثل رسول پرویزی، ناصر تقوایی و... حتی با لهجه شیرازی داستان دارند که
نوشته و ثبت شدهاند. از اینرو،لازم دیدم که حتما و
حتما این داستانها مستندنگاری و بهصورت یک کتاب منتشر شوند. امیدوارم که چاپهای
بعدی این اثر را هم شاهد باشیم و اینکه کتاب بعدی داریوش را بهزودی حتما ببینیم.
تقوی در پایان خطاب به ادریس عبدیپور مدیر کافه حاجرئیس گفت: بسیار
خوشحالم که شما خانهای را در بافت کهن شهر ایجاد کردهاید که اهالی فرهنگ با هم
رابطه داشته باشند و درش همچنان روی اهالی مشتاق باز است. کاری در خور ستایش است.
امیدوارم که اینگونه مراودههای ادبی، هنری و فرهنگی دوام داشته باشد و روز به
روز بر تعداد آنها افزوده شود.
در ادامه برنامه نرگس آبیار، صاحب اثر «شبی که ماه کامل شد» که
برگزیده جشنواره فیلم فجر در بهمنماه سال جاری شد، سوالی را از داریوش غریبزاده
مبنی بر اینکه پروسه انتقال روایت در سینما و ادبیات در آثار شما چگونه شکل میگیرد،
پرسید و فیلمساز مطرح بوشهری در پاسخ به این سوال گفت: سوال خوبی است! شما بهتر از
من میدانید ما در ساحت ادبیات، با کلمات بازی میکنیم و با کلمات است که احساس را
به مخاطب منتقل میکنیم. تصویرهای این داستان را هر کسی که میخواند یا
میشنود آن را در ذهن خود بازسازی میکند و در تخیل ما هر کدام به نوعی به فراخور
قوه زیباییشناختی ما شکل میگیرد. حال من با خود اندیشیدهام کهچگونه میتوانیم بهوسیله مولفههای سینمایی، تاثیرگذاری این متن را بالا
ببریم و تاثیرگذاریاش روی یک مخاطب بوشهری همانند تاثیر به روی یک مخاطب فنلاندی یا
مکزیکی باشد؟! بنابراین من فضای کلی این کتاب را نگه داشتم؛ اما لوکیشنها و
بازیگرها به کلی تغییر کردند. در عین حال، ایده اصلی را نگاه داشتم. خودم بهعنوان
راوی که یکی از شخصیتهای اصلی داستان است، دیگر در فیلم حضور ندارد. تقریبا چیزی
شبیه به آنچه که تقوایی با الهام از «داشتن و نداشتن» همینگوی در مورد کاراکتر
ناخدا خورشید انجام داده است!
سپس شاهین بهرامنژاد، مجری توانمند صدا و سیمای مرکز بوشهر اجرای
برنامه را برعهده گرفت و با اشاره به برنامه گنجینه خلیج فارس که از رادیوی بوشهر
پخش میشود، گفت: در این برنامه ما با یکسری افراد صحبت میکنیم که یکی از آنها
خانم دلشاد است که الان به دلیل کهولت سن افتاده شده و فقط میتواند صحبت کند. این
مادر تعریف میکرد، آن زمان که برای کارسازی (خرید کردن) به بازار میرفتم در کنار
خرید اقلام ضروری کتابی هم برای یکی از بچههایم میخریدم و به او میدادم و به او
میگفتم خواندن کتاب هم مثل غذا خوردن واجب است.
بهرامنژاد سپس رو کرد به غریبزاده و گفت: این هنرمند و نویسنده
بزرگ همان کودک آنروزهای خانم دلشاد است که با هنرش امروز مایه افتخار بوشهر است.
حضار در این لحظه همگی شروع کردند به تشویق این کارگردان برگزیده و مطرح. سپس غریبزاده
داستانی به نام «برگ» را که در وصف مادرش نوشته بود، برای حضار خوانش کرد که با
استقبال همگان روبهرو شد. این آیین با جشن امضای نویسنده به پایان رسید.
بدون اغراق میتوان گفت آیین رونمایی از کتاب «تشباد» یکی از برنامههای
پربار هفته بزرگداشت روز بوشهر بود که دوازدهم اسفندماه به همت کافه حاجرئیس و با
همکاری سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری بندر بوشهر در بافت تاریخی شهر و
با تکیه بر ادبیات و فرهنگ بومی بوشهر در جریان دومین هفته فیلم بوشهر (یادمان
همایون شهنواز) برگزار شد و شبی خاطرهانگیز را برای اهالی بندر و میهمانان برنامه
رقم زد.