bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۳۳۶۵
تاریخ انتشار: ۵۷ : ۰۵ - ۲۰ اسفند ۱۳۹۷
گفتگو با محمدرضا یار ترانه‌سرای« از تنهایی گریه مکن»
بامداد جنوب ـ داود علیزاده: «محمدرضا یار» از ترانه‌سرایان جوان و موفق چند سال اخیر است. بی‌تردید از ترانه‌های یار شنیده‌ایم؛ هرچند شاید نام خالق آن را ندانسته‌ باشیم. آلبوم «از تنهایی‌گریه مکن» با صدای سالار عقیلی و آهنگ‌سازی ابوالفضل صادقی‌نژاد، شاخص‌ترین اثر اوست که تمام ترانه‌هایش را سروده است و از آن به‌عنوان آلبومی جریان‌ساز در زمینه موسیقی یاد می‌کند.در ادامه گفتگویی با او داشته‌ا‌یم که خواندن آن خالی از لطف نیست. در این گفتگو خانم «رز محقق» از ترانه‌سرایان جوان و خوش آتیه نیز صمیمانه ما را یاری کردند که جا دارد از لطف و محبتی که داشتند کمال تشکر را داشته باشم.

بامداد جنوب ـ داود علیزاده:

«محمدرضا یار» از ترانه‌سرایان جوان و موفق چند سال اخیر است. بی‌تردید از ترانه‌های یار شنیده‌ایم؛ هرچند شاید نام خالق آن را ندانسته‌ باشیم. آلبوم «از تنهایی‌گریه مکن» با صدای سالار عقیلی و آهنگ‌سازی ابوالفضل صادقی‌نژاد، شاخص‌ترین اثر اوست که تمام ترانه‌هایش را سروده است و از آن به‌عنوان آلبومی جریان‌ساز در زمینه موسیقی یاد می‌کند. این آلبوم در فهرست‌ نهایی «جشنواره موسیقی فجر» سال 1395 قرار داشت و همچنین آلبوم برگزیده چهارمین جشن سالانه «موسیقی ما» نیز بوده است. از قطعه «از تنهایی گریه مکن» در محافل دیگر نیز تقدیر صورت گرفته است. از دیگر ترانه‌های پرمخاطب یار می‌توان از تیتراژ سریال «دیواربه‌دیوار» نیز نام برد. وی در کنار ترانه‌سرایی، به نگارش نمایشنامه، داستان و پژو‌هش در حوزه ادبیات به خصوص شعر و ترانه نیز پرداخته است و آثار متعددی منتشر و در دست انتشار دارد.

نمایشنامه «رقص هانتینگتون» محمدرضا یار برگزیده بخش نمایشنامه‌نویسی «جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر» در سال ۱۳۹۵ نیز شده است. در ادامه گفتگویی با او داشته‌ا‌یم که خواندن آن خالی از لطف نیست. در این گفتگو خانم «رز محقق» از ترانه‌سرایان جوان و خوش آتیه نیز صمیمانه ما را یاری کردند که جا دارد از لطف و محبتی که داشتند کمال تشکر را داشته باشم.

در مقدمه تا حدودی شما را معرفی کردم؛ اما اگر قرار باشد از زبان خودتان «محمدرضا یار» را معرفی کنید، چه می‌گویید؟

آویسا می‌نویسد: «پدرم محمدرضا یار است!» آویسا و آرشا بااینکه از من دورشان کرده‌اند، همه سهمم از زندگی‌اند. سعی‌ام این است که همان باشم که آن‌ها می‌خواهند. دوست دارم آویسا و آرشا حتماً با کتاب و هنر بزرگ شوند. مثل همه آدم‌ها پشت سرم زیاد حرف می‌زنند؛ چه آن‌ها که غریبه‌اند؛ چه آنکه روزی می‌گفت: دوستت دارم و این طبیعت بد ما انسانها طبیعی است؛ اما هیچ‌کس جزخودم گاهی نمی‌گوید: متولد ۱۳۶۲ در شاهرود هستی و یکی را دوست داری و معلوم نیست آخرین ثانیه هایت را درحال نوشتن بگذرانی یا قدم زدن. همین...

شروع گفتگوی ما شاعرانه و دراماتیک شد و البته این هم از حسن گفتگو با شاعری خوش قریحه است. از کتاب‌های شما شروع کنیم؟ لطفاً درباره کتاب‌هایی که تاکنون منتشر کرده‌اید و در دست انتشار دارید بفرمایید؟

ابتدا چهارکتاب منتشر کردم: «وقتی نیستم احساس می کنم جهان تنهاست» و «چترخط خطی» نشر شاملو «مردن در خانه اجاره ای» نشر چهل میقات، «تظاهرات گورها» نشرمایا، دوستشان دارم؛ اما همه‌ دچار بازی تجارت ناشرانشان شدند و در بازار پیدا نمی‌شوند. بعد از آلبوم «ازتنهایی گریه مکن» اوضاع فرق کرد. انتشارات «کیان افراز» انتشاراتی حرفه‌ای و با اخلاق و دلسوز ادبیات بود و «شکل‌های امروز غزل» را منتشرکرد. انتشارات «مهرگان خرد» نیز با بزرگواری و دلسوزی حرفه‌ای‌ا‌ش نمایشنامه «رقص هانتینگتون» را منتشرکرد. هم‌اکنون نیزآثاری دارم که در آینده نزدیک انتشارات اندیشمند «بین المللی سیب‌سرخ» آن‌ها را منتشر خواهد کرد.

از ورودتان به دنیای ترانه بفرمایید؛ از آشنایی با ترانه و اینکه از کجا کارتان را شروع کردید؟

واقعاً نمی‌دانم از کجا شروع کردم. به گمانم سن کمی داشتم؛ هیچ‌وقت برایم مهم نبود آنچه می‌نویسم ترانه است یا شعر یا داستان! فقط نوشتن برایم مهم بود. از وقتی‌که تفکیک قالب‌ها و فرم‌ها برایم اهمیت خاصی پیدا کرد، ترانه را با بحث‌های علمی پیوند زدم. شروع کار حرفه‌ای‌ام با نوشتن کتابی به نام «گزاره‌های عامیانه» بود که از دل پژوهش‌هایی در همین زمینه بیرون آمده بود. کتابی هم راجع «آسیب‌شناسی ترانه معاصر» کار کردم. در واقع با تمرین، پژوهش و تحقیق بسیار به این کار وارد شدم. همیشه به آن بخش مهم از فرهنگ فولک علاقه دارم؛ به‌هرحال با توده حرف زدن زبان خودش را لازم دارد.

شما فعالیت‌های ادبی متنوعی دارید؛ اما چرا سراغ ترانه رفتید درحالی‌که مردم اثر نهایی را همیشه به اسم خواننده می‌شناسند؟

یکی از علت‌هایش دغدغه فعالیت علمی در زمینه ترانه بوده است! دغدغه دیگرم که اهمیت کمتری هم ندارد بیزینس است و این طبیعی است که نوشتن و ترانه بیزینس من باشد به‌خصوص ترانه. از طرفی هر حرفی فرم خاص خودش را نیاز دارد! هیچ‌وقت نخواستم که شعرمدرنم یا داستان‌ و نمایشنامه‌‌ام را به سطح عامه‌پسندی ترانه‌ برسانم؛ اما هر مؤلفی به عامه‌پسند نوشتن هم نیاز دارد؛ اگر بگوید: «نه!» دروغ گفته است؛ ولی مایل نیستم همانند بعضی از شاعران شعرنو یا نویسندگان مدرن حجمی از عامه‌پسندی را وارد فضای جدی ادبیات کنم. گاهی شعرهای نویی را می‌خوانیم که بسیار از ترانه های امروز عقب‌ترند! چرا حرفی را که می‌توان با ترانه بسیار بهتر زد، آن را وارد شعر جدی کرد؟! شعرنوی ما اغلب بین جوانان به ابتذال نزدیک شده است!

نسبت به آثار اولیه‌تان چه حسی دارید؟ سطح آن‌ها را نسبت به آثار الآن چطور می‌بینید؟

من حتی به آثار امروزم نیز هیچ حسی ندارم. همه این‌ها به نظر من تجربه‌اند؛ حتی کارهایی که تا آخر عمرم خواهم نوشت. سعی‌ام فقط بهتر نوشتن است و متفاوت‌نویسی! با گذشته هیچ‌کاری نداشته‌ام. این‌طور بهتر است؛ بهتر احساس امنیت و آرامش می‌کنم. با گذشته فقط باید شوخی کرد!

دنیای حرفه‌ای هنر در ایران هنوز ساختارمند نیست یا به عبارت‌دیگر کانال‌های ورودی شفافی ندارد. از همکاری‌های اولیه بفرمایید و اینکه چطور پیش آمد؟

اوایل بسیار تلاش کردم که کارم را به آهنگسازان و خواننده‌ها ارائه بدهم؛ اما معتقدم دنیای امروز، جهان تبلیغات است و برای پیشبرد کار به تبلیغات گسترده نیاز است! باید بازار عرضه و تقاضا را شناخت. دوره مؤلف‌های زیرزمینی به سررسیده است؛ البته ازجایی به بعد بیشتر تمرکزم را بر تفاوت‌داشتن گذشتم. این تفاوت در نوشتن بسیار برایم حائز اهمیت است! برایم فردیت یافتن در نوشتن مهم بود. نه تنها در ترانه بلکه در ادبیات جدی هم به این مؤلفه بها داده‌ام. پس‌ازآن، کاری که باید اتفاق می‌افتادرخ داد و آمدند و از من درخواست کار کردند. تفاوت داشتن ویژگی مهمی است. در همه زمینه‌های ادبی و هنری؛ هرچند به نظرم امروز جایش خالی است!

در حال حاضر نحوه قیمت‌گذاری ترانه بر چه مبنایی است؟

چیزی به اسم قیمت‌گذاری وجود ندارد. این مسئله به ساختار اقتصادی و حتی سیاسی ما مرتبط است. وقتی فضای اقتصادی شفاف نیست چه توقعی از قیمت‌گذاری به روی ترانه داریم؟ درهرحال، ترانه هم به‌نوعی یک کالا و محصول محسوب می‌شود و قوانین مارکتینگ و بازار در این فضا حاکم است. در واقع هرچه اسم پررنگ‌تری داشته باشید و ارتباطات گسترده‌تر، می‌توانید قیمت بیشتری را مطالبه کنید! این‌یک آلودگی جدی است و تأسف‌بار و باعث اختلاف‌های زیادی هم می‌شود؛ اما مراجع قضایی به‌خصوص این سال‌های اخیر که من نمونه‌های آن را رصد کرده‌ام به این اختلاف‌ها بسیار خوب رسیدگی کرده است

تا جایی که اطلاع دارم شاعران و ترانه‌سراها صنف یا مجمعی ندارند؟ در حال حاضر مرجع ارجاع اختلاف‌ها کجاست؟

مجمع یا صنفی برای ترانه در ایران شکل نگیرد بهتر است؛ چون درنهایت آن چیزی نیست که بخواهد ساختارمند بشود. مافیایی می‌شود مثل بقیه فضاها. در حال حاضر کانون نویسندگان ایران چه لطفی به قشر نویسنده و شاعر کرده‌است؟ مگر آنجا به‌جز لابی و رابطه و مافیا چیز دیگری است؟ مثل بسیاری از صنف‌های دیگر این فضا هم به نظر من تا وقتی ساختارش قانونمند نشده است، فرهنگ و بسترش مهیا نشده است بهتر است که از صنف به دور باشد.

آلبوم «از تنهایی گریه مکن» یک جریان است!

در کارنامه شما همکاری با خوانندگان مطرحی همچون سالار عقیلی دیده می‌شود. از این همکاری‌ها بفرمایید. چطور شکل گرفت و چگونه تجربه‌ای بود؟

بی‌تردید سالار عقیلی یکی از معدود خوانندگان درجه یک موسیقی ایرانی است در کنار همایون شجریان، محمد معتمدی و علیرضا قربانی. ابوالفضل صادقی‌نژاد هم بدون اغراق از معدود آهنگ‌سازهای درجه‌یک حال حاضر موسیقی ماست. آلبوم از تنهایی گریه نکن از اولین تجربه‌هایم است؛ اما من با این آلبوم کار در زمینه موسیقی را به‌صورت جدی و حرفه‌ای شروع کردم. مثل یک رؤیا بود؛ یک استارت بی‌نظیر و عالی! فکر کنید پس از سال‌ها تمرین برای پرواز کردن، چشمانتان را بازکنید و ببینید در اوج هستید؛ جایی که بسیاری از حرفه‌ای‌های ترانه، آرزویشان است که در آنجا باشند؛ آن‌هم با یک آلبوم کامل با شعرهای من در اولین تجربه‌ام. این کار، بهترین آلبوم موسیقی سال ۹۵ در دو جشنواره معتبر موسیقی سال نیز بود. از اینکه در اوج ایستاده‌ام طبیعتاً احساس غرور و خوشحالی می‌کنم. از اینکه شاگرد استاد صادقی‌نژاد هستم خوشحالم و ممنونم از اعتماد تک‌تک دوستان.

تاکنون با سرقت ترانه‌هایتان مواجه شدید؟ اگر چنین اتفاقی رخ دهد عکس‌العمل شما چگونه است؟

این اتفاق تا حالا برای من رخ نداده است. من کارهایم را مدام ثبت رسمی می‌کنم؛ به خاطر اینکه من مدام با شرکت صدای هنر به‌صورت حرفه‌ای کار می‌کنم؛ ولی اگر این کار هم اتفاق بیفتد زیاد سخت نمی‌گیرم؛ چون کارهای مهم‌تری دارم.

ترانه‌های اجرانشده که به‌صورت مکتوب هم منتشر نشدند، برای صیانت از این آثار چه راهکاری وجود دارد؟

در حال حاضر در همه فرهنگ‌سراهای سطح کشور، امکان ثبت اثر به نام مؤلف وجود دارد. نیازی نیست حتماً در کتابخانه ملی ثبت بشود. همه دوستان می‌توانند به فرهنگ‌سراهای شهرستان‌هایشان مراجعه کنند و آثارشان را در فرم‌ها و پرونده‌ها با اسم خودشان ثبت کنند و اگر اتفاقی هم افتاد با پیگیری قانونی حتماً آن را دنبال کنند. نمونه‌های آن را بسیار دیده‌ام؛ ولی بخش مهمی از این قضیه اخلاق است! ببینید دزد اگر بخواهد بزند، می‌زند؛ با قانون کاری ندارد؛ چون اخلاق را بدین شکل برای خودش تعریف کرده است. شما با ثبت آثارتان می‌توانید حداقل به یک امنیت نسبی برسید.

درباره آلبوم «از تنهایی گریه مکن» بفرمایید که تمام ترانه‌های این آلبوم را شما سروده‌اید؟ سروده‌های این آلبوم بیشتر به سمت‌وسوی تصنیف دارند تا ترانه!

سؤال بسیار خوبی است و همیشه منتظر بودم یک تریبون رسمی این سؤال را از من بپرسد و به آن پاسخ دهم. «از تنهایی گریه مکن» فقط یک آلبوم نیست؛ یک جریان است! در موسیقی ایرانی از دو دیدگاه می‌شود این موضوع را بررسی کرد: قبل از این آلبوم نمی‌توانید آلبومی را در موسیقی ایرانی و موسیقی تلفیقی بیابید که همه اشعار را یک شاعر معاصر و جوان نوشته باشد؛ حتی اگر یکی از آن‌ها را یک شاعر معاصر جوان نوشته باشد؛ حداقل من آن را ندیدم. اتفاقاً یکی از بهترین آلبوم‌ها باشد و با این حجم از استقبال روبه‌رو بشود. بعدازاین آلبوم بسیاری از آهنگسازان و خوانندگان به سراغ ترانه‌سراهای جوان رفتند که قبل از آن سابقه نداشت. به این شکل از منظر موسیقیایی هم این آلبوم در نوع خودش الگویی بوده برای آلبوم‌های موسیقی بعدی. حالا نام نمی‌برم؛ اما آهنگ‌ها و آلبوم‌های بسیاری تحت تأثیر آلبوم از تنهایی گریه نکن بودند. به‌نوعی این آلبوم مجوز ورود بسیاری از غزل‌سراها و ترانه‌سراها را به موسیقی ایرانی و تلفیقی صادر کرد. چیزی که قبل از آن سابقه نداشت. موسیقی آلبوم هم بسیاری از آهنگسازها را تحت تأثیر خودش قرار داد.

چه اندازه با تصنیف ارتباط گرفته‌اید و فکر می‌کنید در اوضاع فعلی بازار موسیقی امیدی به زنده کردن تصنیف هست یا نه؟

در کل نوشتن برای موسیقی سنتی و فیوژن را بیشتر دوست دارم تا نوشتن برای سبک‌های دیگر. ضعفی که پس‌ازاین آلبوم مشاهده می‌شود این است که هر نوع شعر یا ترانه‌ای را به نام این موسیقی وارد می‌کند. می‌توان تصنیف را بیش از این هم رشد داد؛ به‌شرط اینکه تیم تولید از آگاهی کامل برخوردار باشند. من با استاد صادقی نژاد تصنیف‌های موفقی داشته‌ام.

اگر قرار باشد هر تصنیفی را از شاعران جوان را وارد فضای موسیقی بکنیم باعث تصنعی بودن کار می‌شود. آنچه امروزه هم بسیار در حال رخ دادن است. بهتر نیست همانند تیم موفق پورناظری‌ها و همایون شجریان، همچنان از شاعران کلاسیک و گذشته استفاده کنیم؟! نوشتن برای موسیقی ایرانی، احساس و شکل خودش را می‌طلبد. بعد از آلبوم از تنهایی گریه نکن، بعضی از دوستان غزل‌سرا این فضا را به تصنع تبدیل کرده‌اند که به نظر من از عدم آگاهی کافی ریشه می‌گیرد.

ترانه امروز را در چه سطحی می‌بینید؟ به‌صورت متعدد در رسانه‌ها از تغییر و یا حتی تنزل ذائقه مخاطب گلایه شده است. گاهی با این تعبیر که چرا مردم حاضر به پذیرش و گوش دادن کارهایی می‌شوندکه مشخصه‌های ترانه را ندارد؟

این سؤال بسیار تخصصی است و در حال حاضر نمی‌توانم به آن پاسخ بدهم؛ چراکه فضایی را می‌طلبد که من سال‌هاست به خاطر آن دارم مطالعه می‌کنم که به آن پاسخ بدهم. اشاره کردم کتاب «گزاره‌های عامیانه» احتمالاً با نشر «سیب سرخ» در سال آینده منتشر می‌شود. همچنین چند کتاب دیگر که در مورد مباحث تخصصی ترانه است. به گمانم اگر این کتاب‌ها بیرون بیاید حرف‌هایی برای این پرسش شما به‌صورت تخصصی داشته باشم.

با توجه به فعالیت‌های متنوع ادبی و هنری شما ازجمله نمایشنامه، شعر و داستان... چه قدر این تجربه‌ها و فعالیت‌ها در ترانه‌سرایی شما تأثیر داشته است؟

نوشتن در سایر نحله‌های ادبی به ترانه‌نویسی من خیلی کمک کرده است و بی‌تردید اثرگذار خواهد بود؛ مخصوصاً مطالعات ادبی و غیرادبی. برای من مطالعاتی که در حوزه فلسفه سیاسی این چند سال اخیر داشته‌ام بسیار راهگشا بوده و این نگاه تطبیقی بین این رشته با ادبیات تأثیر بسیار زیادی داشته است. ترانه‌هایی که تحت تأثیر این فضا هستند به‌زودی تولید می‌شود و خواهید شنید و تفاوت‌های آن را حس خواهید کرد.

از بین ترانه‌های خودتان، کدام ترانه را بیشتر دوست دارید؟

تراک «مرا رها نکن» و «از تنهایی گریه نکن» آلبوم اولم با سالار عقیلی را بسیار دوست دارم. آلبوم‌هایی هم هست که داریم کار می‌کنیم؛ حتی بزرگ‌تر از آلبوم «از تنهایی گریه نکن» که من چند تراک از آن‌ها را هم بسیار دوست دارم؛ ولی فعلاً نمی‌توانم اطلاعاتی از آن به شما بدهم. از کارهای دیگران، تراک «درد شخصی» شاهین نجفی را بسیار دوست دارم. در برابر این تراک، حجم وسیعی از موسیقی پاپ ما به شوخی شبیه است. «آینه» از فرهاد مهراد را هم بسیار می‌پسندم. همین چهار ترک را در گوشی موبایلم دارم. زیاد به موسیقی باکلام علاقه ندارم. اگر هم گوش می‌دهم صرفاً جنبه‌ مطالعاتی و پژوهشی دارد و همچنین برای اینکه در جریان فضای بازار موسیقی قرار بگیرم. موسیقی واقعی به نظر من موسیقی کلاسیک و سمفونی است! چایکوفسکی، واگنر. کسی که چهارفصل را می‌شنود، نمی‌تواند بر هر چیزی نام موسیقی بگذارد!


نام:
ایمیل:
* نظر: