الهام بهروزی:
اینجا گوشهای از سرزمینی است که
تاریخش آرام آرام در زیر چرخ لودرها خرد میشود و صداها در گلو حبس. چشمها خیره
به تاراج میراث تاریخی زیر لب زمزمه میکنند: «ما هیچ، ما نگاه!» نایبند نامی
ماندگار بر پهنه خلیج فارس است؛ همان نقطهای از جغرافیای ایرانزمین که از طبیعتی
بکر و پیشینه تاریخی منحصربهفردی برخوردار است و همواره در فصول خوش آب و هوای
سال پذیرای خیل عظیمی از گردشگران و طبیعتدوستان داخلی و خارجی است.
این منطقه منحصربهفرد افزون بر داشتن
ساحلی بکر با صخرههایی خیرهکننده و دریایی زلال، در بطن خود آثار تاریخی جای
داده که معرف معماری و هنر سدههای پیشین این خطه است؛ اما در نهایت تاسف بیشتر
این بناهای تاریخی در خموشی و در سایه بیدرایتی متولیان امر یکی پس از دیگری با
خاک یکسان میشوند و به جای آن دیوارهای بتونی خشن و بدقواره جای خوش میکند تا بیهویتی
فرهنگی را بیش از هر زمانی بر این سرزمین حاکم کنند!
شوربختانه در نوروز امسال که سیل بخشی
از میراث فرهنگی کشور را احاطه و به آنها خسارت وارد کرد، در نایبند اما این سیل
نبود که میراث کهن را به نیستی کشاند، بلکه لودرهای بیرحمی بودند که آخرین بقایای
مسجد تاریخی را که سردر آن بود، با خاک یکسان کردند تا دیگر اثری از این مکان
تاریخی و متبرکه باقی نماند!!! این در حالی است که بارها و بارها فعالان میراث
فرهنگی اعتراض خود را در خصوص تخریب بناهای تاریخی در گوشه گوشه استان به ادارهکل
میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان بوشهر اعلام کردند؛ اما دریغ از اقدامی
موثر و پاسخی در خور!!! نگارنده بارها در گزارشهای مفصل و در گفتوگو با فعالان
میراث فرهنگی کوشید تا نقاط ضعف و چالشهایی که در حوزه میراث فرهنگی با آن دست به
گریبان هستیم، مطرح کند و تلنگری هم به مسوولان اجرائی و متولیان امر و هم به
افراد سودجو وارد شود؛ ولی باید اعتراف کرد که اداره کل میراث فرهنگی در بوشهر به
کما رفته است و امیدی هم به هوشیاری آن نیست؛ چراکه هر بار با اتفاقاتی روبهرو میشویم
که ضعف این دستگاه را بیش از پیش به رخ میکشد؛ مثل ساخت و ساز در حریم قلعه حصار،
قلع و قمع محوطه باستانی بتانه در دیّر و... و اینک تخریب سردر مسجد تاریخی
نایبند!!! این در حالی است که این مسجد در فهرست آثار ملی ثبت شده بود.
به گزارش ایسنا، یکی از فعالان میراث فرهنگی
این منطقه تاریخی در این خصوص گفت: طاق و سر در مسجد تاریخی «نایبند» به عنوان
شاخصترین اثر معماری این محوطه تاریخی بود که در روزهای گذشته در نوروز بهطور
کلی تسطیح شده است.
علی موسایی با اشاره به اینکه همه
بنای مسجد که سال ۱۳۸۵ به شماره ۱۷۱۱۸ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده بود، در سالهای
گذشته و با لودر تخریب شده بودند، افزود: هرچند در هر مرحله از این تخریبها به ادارهکل
میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان بوشهر و سازمان میراث فرهنگی، صنایع
دستی و گردشگری گزارش شده؛ اما هیچ عکسیالعملی را از سوی این نهادها شاهد نبودیم.
به گفته وی این بیتوجهی فقط مربوط به
محوطه تاریخی «نایبند» نمیشود و همه محوطههای تاریخی این بخش از جنوب کشور را
شامل میشود.
موسایی با اعتراض به برگزاری جشنها،
همایشها و مراسمهای مختلف با هزینههای چند صد میلیون تومانی در روز دهم
اردیبهشت و با نام گرامیداشت نام «خلیجفارس» توضیح داد: ای کاش به جای اختصاص
این همه هزینه دولتی و خصوصی هر سال این همه هزینه برای تملک یکی از این محوطههای
تاریخی اختصاص پیدا میکرد تا با حفاظت از آنها و بررسی، مطالعه و کاوش در این
محوطهها، آنچه را به نام سند خلیج فارس معرفی میشود، عینا به چشم ببینیم.
وی که کارشناس مهندسی شیمی و دوستدار
میراث فرهنگی استان بوشهر است، سند خلیج فارس را نه یک تاریخ در تقویم، بلکه آثار
تاریخی میداند که امروز بخش اعظم آنها دیگر در محوطههای تاریخی جنوب کشور مانند
«نایبند»، «نجیرم»، «بتانه»، «کنگان» یا «دیّر» وجود خارجی ندارند و با تیغ لودر
طمعکاران آثار تاریخی بهطور کامل تخریب شده است.
این فعال میراث فرهنگی در ادامه با
تاکید بر اینکه متاسفانه در رویکرد ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری
بوشهر با تخریب محوطههای تاریخی، آنها بیتوجه وارد داستان تخریب میشوند،
افزود: بعد از تغییر مدیریتی که در دوره آن تخریب رخ داده، همه چیز در حالت معمولی
بایکوت میشود و دلیل آن است که در دوره مدیر قبلی تخریب رخ داده، نه مدیر جدید و
او باید پاسخ دهد و به همین راحتی دیگر کسی پاسخگو نیست! یعنی تخریبها شامل مرور
زمان میشود وکسی نسبت به آنها دیگر جوابگو نیست.
موسایی در پایان با بیان اینکه دور تا
دور محوطه بهطور کامل دیوار کشیده شده، گفت: بیشتر زمینهای طبیعی و بکر این
منطقه در حال تقسیمبندی شدن است و هیچکس نسبت به این اتفاق شکایتی ندارد.
به گزارش ایسنا، «یاقوت حموی» در
سفرنامهاش در اواخر قرن ششم بندر باستانی نایبند را «لنگرگاه سیراف» معرفی میکند،
لنگرگاهی که امروز بهجای کشتیها، میزبان لودرهای مالکان شخصی است. امروز روی هر
کدام از این مناطق تاریخی که دست بگذارید یا شرکتهای خصوصی برایشان دندان طمع
تیز کردهاند و با محصور کردن زمینها، کمر به نابودیاش بستهاند یا مردم منطقه
زمینش را بهعنوان ملک شخصی تصاحب کرده و همین چند تکه سفال را شکسته و چالههای
تاریخی را با سیمان و میلگرد پر میکنند.
شاید بتوان این اتفاق را یک اصل دانست
که کلید تخریب این محوطه باستانی از زمانِ تبدیل «عسلویه» به شهرستان زده شد،
وقتی این منطقه از بندر کنگان جدا شد و بعد از آن به جز چند بار حضور کارشناسان و
باستانشناسانی که در سفری یک روزه محوطه را قدم زدند و چند کلمه کارشناسانه روی
کاغذ آوردند و بعد از آن «نایبند» از ذهنشان پاک شد، دیگر میراثفرهنگی هیچ قدمی
برای آن برنداشت و حالا حتی دریغ از نصب یک تابلو برای معرفی محوطه یا اعتراضی
نسبت به تخریبِ بخشی از هویت خلیجِ فارسی که هر سال در یک روز خاص برایش میلیونها
تومان هزینه میکنند تا «خلیجفارس» را فقط به نام صدا کنند... در حالی که ذره ذره
بخشی از تاریخ آن را که همین میراث کهن بر جوارش تشکیل میدهند، تخریب میکنند تا
همنوا با جاعلان نامش در جعل تاریخش نیز کوشا ظاهر شوند و اینجاست که با حسرت باید
گفت از ماست که بر ماست!
این در حالی است که این منطقه تاریخی
درست در کنار شهر صنعتی عسلویه که یکی از نقاط پردرآمد کشور بهشمار میرود، قرار
دارد و تنها با اختصاص بخش اندکی از درآمد این منطقه میتوان «نایبند» و تاریخ
گهربارش را از خطر انسانهای سودجو مصون داشت و بازسازی را الفبای این منطقه کرد
تا نگاه امیدوار گردشگران را به نومیدی بدل نکرد.