bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۳۴۰۶
تاریخ انتشار: ۰۷ : ۱۸ - ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۸
نمایشگاه کتاب مسکنی که درمان نمی‌کند؛
داود علیزاده: هر سال نمایشگاه کتاب با حرف‌وحدیث‌های فراوان برگزار می‌شود. حواشی از محل برگزاری تا نحوه اجرائی، چند و چون فعالیت ناشران و حتی عناوین عرضه‌شده در نمایشگاه... فارغ از همه این حرف‌وحدیث‌ها، در یک نگاه کلان برگزاری این‌گونه نمایشگاه موافقان و مخالفان بسیاری داشته است که بارها در مطبوعات، رسانه‌های جمعی و مجازی اظهارنظر کرده‌اند. در این گزارش سعی داشته‌ایم تا برخی جوانب برگزاری نمایشگاه کتاب تهران را به‌صورت فعلی مورد بررسی قرار دهیم.

داود علیزاده:

هر سال نمایشگاه کتاب با حرف‌وحدیث‌های فراوان برگزار می‌شود. حواشی از محل برگزاری تا نحوه اجرائی، چند و چون فعالیت ناشران و حتی عناوین عرضه‌شده در نمایشگاه... فارغ از همه این حرف‌وحدیث‌ها، در یک نگاه کلان برگزاری این‌گونه نمایشگاه موافقان و مخالفان بسیاری داشته است که بارها در مطبوعات، رسانه‌های جمعی و مجازی اظهارنظر کرده‌اند. در این گزارش سعی داشته‌ایم تا برخی جوانب برگزاری نمایشگاه کتاب تهران را به‌صورت فعلی مورد بررسی قرار دهیم.

نشر کتاب اگر پای در زمین فرهنگ داشته باشد؛ اما سر در سودای آسمان تجارت دارد. همین دوگانگی باعث می‌شود تا گاهی نگاه متناقض به این مقوله شود. تناقض از این حیث که مختصات هر دوسویه فرهنگ و تجارت در نظر گرفته نشود.

فرایند تولید کتاب در ایران با فرایند مشابه در جهان کمی متفاوت است. به‌واقع برخی حلقه‌های لازم این چرخه در مکانیسم ایران وجود ندارد. به‌طور مثال، نبود مشاوران مستقل نشر، بنگاه و یا کسانی که پل ارتباطی بین مولف، نویسنده و مترجم با ناشر باشند، بازار سنجی کنند، راهنمای نویسنده در انتخاب موضع و رویکرد بازار داشته باشند تا سویه تجاری اثر هنری نادیده انگاشته نشود. در ایران این وظیفه را خود ناشر برعهده می‌گیرد و با کمی تسامح دبیران نشر با توجه به سیاست نشر خود تصمیم‌گیری می‌کنند. این درحالی است که مشاور نشر در دنیای مدرن فارغ از موقعیت تجاری نشر خاص، جوانب کلی بازار را در نظر می‌گیرد و سعی می‌کند نسبت به اثر، ناشر مناسب‌تری را در موقعیت قرار دهد. دیگر خلأ موجود غیرشفاف بودن سیستم پخش و توزیع کتاب است. ورود به این مقوله وقت و مجال کافی می‌طلبد؛ چراکه در این‌باره دو نظر کلی؛ یعنی وجود مافیای پخش و مکانیسم عرضه و تقاضا وجود دارد و بررسی آن تحقیق بسیار می‌طلبد.

دیگر مشکلات بخش نشر، کمبود رسانه‌های معتبر نقد است که پیوسته، بدون جهت‌گیری خاص و وابستگی آثار را در ترازوی نقد قرار دهند تا عیار کار مشخص شود. همچنین مساله دیگر، کمبود اسپانسرهای حمایت‌کننده در تهیه کتاب‌های مستقل و ... است.

همه این نواقص باعث شده است تا صنعت نشر کتاب در ایران به مکانیسمی منحصر‌به‌خود مبدل شود که هر کس در وظیفه دیگری دخل و تصرف می‌کند. برای مثال، مولف بی‌آنکه بازار نشر را رصد کند، به‌صورت غریزی و یا بینش شخصی اثری را تولید می‌کند؛ بعد آن را به دست می‌گیرد و در بین هزاران ناشر سرگردان چرخ می‌زند تا کسی در بهشت را به او نشان دهد. هرچند این نما به بهای ساده‌ای به دست نمی‌آید. ناشر که در عمل باید حکم سرمایه‌گذار اثر باشد، تنها نقش چاپ‌گری را ایفا می‌کند و درنهایت به سمت سیستم پخشی رهنمون می‌شود که همچنان بسیاری از چرخه آن خارج هستند. سرانجام این روند ناامید کننده: کارتن‌های کتاب انبار شده در گوشه خانه مولف است.

حکایتی که فرجامش دفن استعداد بسیاری از نویسندگان در کتاب اول است و این پرسش پیش می‌آید که جای مخاطب در این چرخه کجاست؟ به‌واقع‌ گویی کتاب برای همه قِبَلی دارد جز مخاطب. هرچند اگر پای گپ و گفت اهالی نشر بنشینیم؛ محکوم و مقصر مخاطبی است که سرانه مطالعه او به عدد انگشت‌های دست هم نمی‌رسد! مخاطبی که در بیرون از گود تنها تماشاگر این بلوای موجود است و در فرایند تولید و توزیع نقش حقیقی ندارد.

این بحث مقدمه‌ای بود بر آشفته‌بازاری به نام نشر کتاب در ایران که حواشی بسیار دیگری برای پرداختن دارد. از وضعیت ممیزی تا چالش کاغذ، از کتاب‌فروشی‌های متروک مانده تا حق مولف و مترجم‌هایی بربادرفته. قانون کپی‌رایت مهجور مانده تا ذائقه مخاطبی که با همه بی‌مهری نسبت به کتاب هر از گاهی به‌صورت هیجانی تحریک می‌شود و...

حال در کرانه آشفته‌بازاری این‌چنین، هر سال پدیده‌ای به نام نمایشگاه کتاب نیز برگزار می‌شود که شباهت بیشتری به سیستم جمعه‌بازارهای محلی دارد. از مکانیسم معیوب سیستم نشر فعلی، چرخه توزیع و پخش حذف می‌شود تا مخاطب یک‌سره با ناشر روبه‌رو شود.

اولین مساله که پیش از هر نمایشگاه حرف‌وحدیث آن شروع می‌شود، بن‌کتاب است. چند سالی است که با الکترونیکی شدن بن‌کتاب تا حدودی ظاهر قضیه مدرن شده است؛ اما فلسفه پرداخت چنین بنی با این مبلغ قابل‌هضم نیست. مبلغی که گاه با افزایش جزئی در مقابل نرخ تورم و قیمت صعودی کتاب، به‌واقع حرفی برای گفتن ندارد.

هرچند به گزارش فرهیختگان آنلاین در نشست خبری‌ سی ‌و دومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، محسن جوادی معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، رئیس نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران گفته است: «اختصاص این بن هم از اعتبارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و اینکه توانستیم 50 درصد به آن اضافه کنیم، کمکی بود که می‌توانستیم به دانشجویان عزیز داشته باشیم و امیدواریم بتوانند با همین بن سه تا چهار کتاب در نمایشگاه خریداری کنند، اگر اعتبار بیشتری داشتیم حتما اختصاص می‌دادیم و می‌دانیم که این مقدار آن چیزی نیست که باید باشد.»

از سوی دیگر، پرداخت مبالغ بیشتر احتمال سوءاستفاده از بن و خریدهای کاذب در فضای نمایشگاه را نیز افزایش می‌دهد. به‌نظر می‌رسد فرایند پرداخت بن و مبلغ آن به سه گروه اهل‌قلم، اساتید و دانشجویان تنها عملی است که دولت مجبور است به‌تبع روال گذشته آن را انجام دهد و گریزی از آن را ندارد. پدیده‌ای که از جیب دولت خروجی دارد و درواقع برای مخاطب اثر چندانی ندارد.

مساله دوم شرایط حضور در نمایشگاه است که به‌صورت طبیعی ناشران خرده پای شهرستانی به‌سختی مجال شرکت در آن را دارند. وقت و هزینه و به‌تبع آن رقابت با ناشران کلان مصاف نابرابری ایجاد می‌کند که بسیاری از ناشران عطایش را به لقایش می‌بخشند. در این شرایط اگر اصرار نویسنده و اجبار او به ناشر برای برگزاری غرفه در نمایشگاه نباشد، ناشران کوچک تمایلی به هزینه در این عرصه را ندارند. با این حال، در ایران تعداد ناشران آن‌قدر بسیار است که با همه مشکلات باز هم چندین هزار ناشر در نمایشگاه گرد هم جمع شوند. جمع کثیر ناشران از یک سو می‌تواند مایه خوشنودی باشد که در محفلی به‌نام نمایشگاه مخاطب می‌تواند به ناشران دسترسی سریع و رودررو داشته باشد و گاه در همین بستر با نویسنده و یا مترجم مورد علاقه خود نیز دیداری کند؛ اما همین تعدد ناشران و برگزاری یکباره نمایشگاه بین‌المللی تهران دست روی پاشنه آشیل دیگری نیز می‌گذارد و آن معذرویت وقت و توان گردش مخاطب در نمایشگاه است.

به گفته جوادی، در سی و دومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، 2398 ناشر داخلی با ٣٠٠ هزار عنوان کتاب در نمایشگاه حضور دارند و در بخش خارجی نیز ٨٠٠ ناشر خارجی ١۴٠ هزار عنوان کتاب به نمایشگاه می‌آورند.

تعداد مختلف و متکثر ناشران در نمایشگاه، آن‌هم به‌صورت سالانه در یک محل در زمان محدود، کلاف پیچیده‌ای می‌شود که مخاطب برای انتخاب، سررشته آن سردرگم است. در نهایت به‌نظر می‌رسد برای مخاطب جز انتخاب و سرکشی سریع و گذرا به غرفه ناشران مشهور و معروف یا غرفه‌هایی با تخفیف بیشتر... گزینه موردپسندتری انتخاب نشود و این مساله باعث می‌شود تا در عمل بسیاری از ناشران از دور گردونه خارج شوند و نمایشگاه برای ناشران معروف مبدل به ویترینی شود برای کسب درآمدی افزون بر آنچه تا پیش داشته‌اند.

فارغ از این مسائل فروش کتاب به‌صورت هیجانی در مدت‌زمان محدود، فلسفه مطالعه کتاب را به چالش می‌کشد. طبق قاعده، کتاب کالای ذخیره‌ای نیست که در فصلی به‌خصوص برای آینده خریداری و ذخیره‌سازی شود؛ اما برگزاری نمایشگاه به‌صورت فعلی فلسفه رویارویی مخاطب و کتاب را نیز به چالش کشیده است. مخاطب در گرداب غرفه‌های گوناگون و رگبار تبلیغات و تخفیف‌های مختلف بلعیده می‌شود و تا به خود بیاید به‌صورت هیجانی تعداد مختلفی کتاب را خریداری کرده است و با توجه به دو نکته، محدودیت وقت مطالعه، معذوریت مالی، چنین مخاطبی در طول سال سراغ خرید کتاب نخواهد رفت و یا اگر برود هم سبد او جای زیادی برای خریدهای آینده ندارد. به این طریق به‌سادگی سیستم توزیع و پخش کتاب از گردونه خارج می‌شود و مراکز فروش کتاب نیز در طول سال دچار چالش می‌شوند. تخفیف‌ و به‌همراه بن کتاب، باعث می‌شود مخاطب برای خرید از کتابفروشی‌های معمولی دیگر میل و رغبتی نداشته باشد و اقتصاد این نوع مراکز نیز تحت شعاع نمایشگاه در معرض خطر قرار گیرد.

با همه این اوصاف، نمایشگاه کتاب تهران به سی و دومین دوره خود رسیده است و همچنان مهم‌ترین رویداد فرهنگی ایران در حوزه کتاب به‌شمار می‌رود. برگزاری نشست‌های تخصصی، ملاقات با نویسنده و مترجمان، دسترسی به مدیران نشر و ارتباط نویسندگان گمنام با ناشران می‌تواند از تبعات مثبت این رویداد باشد که امید می‌رود در آینده به عمق این فعالیت‌ها افزوده شود تا نمایشگاه ‌بین‌المللی کتاب تهران بیش از آنکه بازار کتاب باشد، محفل برای آشنایی اضلاع حوزه نشر یعنی: مولف، مترجم، ناشر، مخاطب و اثر باشد.


نام:
ایمیل:
* نظر: