داود علیزاده:
«مقبوله آراس» تحصیلکرده ادبیات ترکی در
دانشگاه « آنکارا» است که از رهگذر آشنایی با آثار شاعران کلاسیک فارسی همچون
حافظ، مولانا و ... به ادبیات فارسی و ترجمه آثار آن علاقهمند
شده است. وی کار ترجمه فارسی را با شعر« کوچ» از «فریدون مشیری» آغاز کرد؛ سپس
گلچینی از اشعار فروغ فرخزاد را به همت انتشارات «جان» به چاپ رساند. روند ترجمههای
مقبوله آراس با ترجمه «بوف کور» از «صادق هدایت» و آثاری از «غلامحسین ساعدی»
همچون «عزادارن بیل»، «توپ»، «ترس و لرز» و مجموعه داستان« دندیل» ادامه داشته
است. وی همچنین ترجمه کتاب « آب شوران» از «علیاشرف درویشان» را در مرحله پیشچاپ
دارد. آنچه امروز بهانه گفتوگوی بامدادجنوب با این مترجم پرکار شده است، انتشار
کتاب ترجمه کامل اشعار فروغ فرخزاد با عنوان «باد مرا خواهد برد» است که به همت
انتشارات معتبر «یاپی کردی»
روانه ویترین کتابفروشیهای ترکیه شده است. این انتشارات پیش از این، آثار «اورهان
پاموک» نویسنده ترک برنده نول ادبیات را منتشر کرده بود. مقبوله آراس معتقد است که
«من اول راه هستم؛ من اینجا برای شناخته شدن
ادبیات ایران هر چه از دستم برمیآید، انجام میدهم. امیدوارم در ایران هم برای شناخته
شدن ادبیات ترکیه شاهد زیاد شدن تلاشها باشیم؛ زیرا هنر و ادبیات بهترین راه
دوستی ملتهاست.» در ادامه شما را به خواندن شرح این گفتوگو دعوت میکنیم.
لطفا برای آشنایی مخاطبان خودتان را معرفی بفرمایید؟
من در دانشگاه «آنکارا» ادبیات ترکی خواندم. در دوره لیسانس
به رشته زبان و ادبیات کلاسیک ترکی گرایش پیدا کردم و همان موقع بود که با الفبای
عربی آشنا شدم و بدینوسیله با زبان فارسی هم آشنا شدم. دوره فوقلیسانس روی اشعار
شاعران عروضی کار کردم. بعد از اتمام تحصیل به داستاننویسی و نقد ادبی مشغول شدم.
در کنار آن به زبان فارسی بیشتر علاقهمند و پیگیر یادگیری آن شدم و بعد از یادگیری
زبان فارسی شروع کردم به ترجمه از فارسی به ترکی.
چطور با اشعار فروغ فرخزاد آشنا شدید و چرا تصمیم گرفتید
این اشعار را ترجمه کنید؟
فارسی را که یاد گرفتم، اولین شاعری که شناختم «حافظ شیرازی»
بود و دلبستگی خاصی به حافظ پیدا کردم. بعد از حافظ، خیام و مولانا را شناختم که
در زمان تحصیل در ادبیاتی ترکی با آنها آشنا شده بودم؛ اما این بار از ابعاد دیگری
آنها را شناختم و بیشتر شیفتهشان شدم. پس از شاعران کلاسیک اولین شاعر معاصر فارسی
زبانی که شناختم «فریدون مشیری» بود. اولین شعری که از فارسی به ترکی ترجمه کردم «شعر
کوچه» فریدون مشیری بود و از کوچه که گذشتم به فروغ رسیدم. آشنایی با فروغ و اشعار
بیمرزش، فروغی در زندگیام تاباند. ابتدا چند شعر از فروغ ترجمه کردم و با این
قدم سفر من و فروغ آغاز شد. ابتدا گلچینی از پنج کتاب ترجمه کردم. انتشارات «جان» آن
را چاپ کرد و تا چاپ دوازدهم رسید؛ ولی با این ترجمه، فروغ در من تمام نشد؛ بلکه
تازه جان گرفته بود و رابطه من و فروغ در این قاموس نمیگنجید. برای همین بود که ترجمه
پنج کتاب اشعار فروغ شروع کردم. پنج کتاب فروغ به نام «باد مرا خواهد برد» از
انتشارات «یاپی کردی»؛ انتشاراتی در شأن فروغ چاپ شد. از این نظر خوشحالم که در انتشاراتی
چاپ شده که امکان پخش بیشتری در ترکیه برایش فراهم شده و افراد بیشتری با حس و اندیشههای
فروغ فرخزاد روبهرو خواهند شد.
مشخصترین ویژگی شعر فروغ که باعث شد شما جذب سرودههایش
شوید، چه بود؟
مشخصترین ویژگی فروغ و اشعارش یکی بودن زندگی و اشعارش
هست. جسارت و صداقت و صمیمیت مثل آب روانی است که از شخصت او جاری شده و در
اشعارش به چشم میخورد. از طریق خواندن اشعار فروغ و آشنایی با زندگی شخصیاش، بهواسطه
فیلمهای مستند زندگی فروغ به کارگردانی «ناصر صفاریان» به این نگاه دست پیدا کردم.
شعر فروغ دارای درونمایه جسورانه و صمیمی و صداقت مثالزدنی است و این چیزی بود
که باعث شد من هر روز بیشتر از روز قبل به فروغ نزدیکتر شوم. کتاب آقای صفاریان
را نیز با کمک یکی از دوستانم به ترکی ترجمه کردهایم که به همین زودی در
انتشارات چاپ خواهد شد و ادای دین خودم را به این مستند میدانم. من سعی
کردم این زمینه رابطه درونی را که با فروغ برقرار کردهام، برای دیگران هم فراهم شود.
پیش از شما هم ترجمههای دیگری از اشعار فروغ به ترکی صورت
گرفته بود؟
قبل از من «جلال خسروشاهی» و شاعر ترکیهای «اونات کوتلار»
پانزده یا بیست شعر بهصورت گلچینی از اشعار فروغ را به ترکی ترجمه کرده بودند.
بعدها یکی، دو گلچین هم از اشعار فروغ چاپ شد؛ ولی در بین گلچینهای چاپشده،
ترجمهای که من برای انتشارات «جان» انجام دادم، بیشترین تعداد شعر را دارد و
البته بهصورت مجموعه کامل اشعار فروغ را اولین بار من انجام دادم.
کدام شاعر ترک را شبیه فروغ فرخزاد میدانید؟
شعرهای فروغ از این نظر که وقتی به یک زبان دیگری ترجمه میشوند.
قدرت بیانی خود را از دست نمیدهند و از نظر جسارت و عصیانگری شبیه اشعار «ناظم
حکمت» شاعر بزرگ ترکیه هستند.
کتاب شما شامل کدام اشعار فروغ است؟
در گلچین اولم بیشتر دو کتاب آخری فروغ را مبنا قرار داده
بودم؛ اما در ترجمه جدید هر پنج کتاب کامل ترجمه شده است.
شعر فروغ را میتوان به دو دوره تقسیم کرد؛ دوران ابتدایی
که شامل دفترهای «اسیر»، «دیوار» و «عصیان» و دوره دوم که از «تولدی دیگر» آغاز میشود.
در این دو دوره اشعار نسبت به هم متفاوت هستند. شما کدام دوره را میپسندید؟ چرا؟
من با اشعار دوره دوم فروغ ارتباط بیشتری میتوانم برقرار
کنم؛ چون این اشعار خیلی فراتر از زمان سروده شدن خود هستند؛ ویژگیهای فوقالعادهای
دارند. میتوان گفت هنر فروغ در دو کتاب آخرش به بلوغ خود رسیده بود.
برای ترجمه اشعار فروغ از کسی هم کمک گرفتید یا بهصورت
فردی به این کار اقدام کردید؟ چه مدتزمان این کار طول کشید؟
در موقع ترجمه پنج کتاب در مواردی که نیاز به رمزگشایی کدهای
فرهنگی و اجتماعی که برایم ملموس نبود. از همسرم که ایرانی است، کمک گرفتم و از
همراهی همسر ایرانیام استفاده کردم تا این ترجمه در حد امکان بدون اشتباه و نزدیک
به متن اصلی باشد و از طرفی دیگر پشتوانه ادبیاتی ترکی که داشتم به من این امکان
داد تا در حد امکان شعریت را حفظ کنم.
آیا کار ترجمه اشعار فارسی را ادامه میدهید؟ کدام شاعران مدنظرتان
هست؟
ترجمه اشعار فروغ آغازی بر سفر من در عمق ادبیات فارسی بود.
بعدها ترجمه «بوف کور» صادق هدایت را انجام دادم که اکنون به چاپ دوم رسیده و سپس «خواب
زمستانی» گلی ترقی را کار کردم که آن هم به چاپ چهارم رسیده است و با پیشنهاد
همسرم «فرهاد عیوضی» با هم ترجمه آثار نویسنده شهیر ایرانی «غلامحسین ساعدی» را شروع
کردیم. رمان «عزاداران بیل» و «توپ» چاپ شده و مجموعه داستان «دندیل» نیز تا چند
روز آینده در کتابفروشیها داخل قفسهها خواهد بود. همچنین رمان «ترس و لرز» نیز در
مرحله صفحهآرای است از همان انتشاراتی که پنج کتاب نشر و پخش شده است و ترجمه
مجموعه داستانهای «آب شوران» از «علیاشرف درویشان» نیز تمام شده و در حال گذراندن
مراحل قبل چاپ است. در مجلات مختلف ترجمه داستان اشعار فارسی نیز به چاپ میرسانم.
«هوشنگ ابتهاج»، «مهدی اخوان ثالث» و «پروین اعتصامی» شاعرانی هستند که سعی میکنم
در مجلات مختلف حتی اگر شده با یک شعر و یک رزومه کوتاه به خوانندگان ترکیهای آشنا
کنم.
فعلا برنامه خاصی برای ترجمه ندارم؛ ولی شاید در آینده ترجمه
اشعار شاعر نامدار «رضا براهنی» و «مهدی اخوانثالث» را دست بگیرم.
کدام شعر فروغ را بیشتر دوست دارید؟
آیههای زمینی: «آنگاه/ خورشید سرد شد/ و برکت از زمینها رفت/ و سبزهها
به صحراها خشکیدند/ و ماهیان به دریاها خشکیدند/ و خاک مردگانش را/ زان پس به خود
نپذیرفت/ شب در تمام پنجرههای پریده رنگ/ مانند یک تصور مشکوک/ پیوسته در تراکم و
طغیان بود/ و راهها ادامه خود را/ در تیرگی رها کردند/ دیگر کسی به عشق نیندیشید/
دیگر کسی به فتح نیندیشید/ و هیچکس/ دیگر به هیچچیز نیندیشید/ در غارهای تنهایی/ بیهودگی
به دنیا آمد/ خون بوی بنگ و افیون میداد/ زنهای باردار/ نوزادهای بیسر زاییدند/
و گاهوارهها از شرم/ به گورها پناه آوردند/ چه روزگار تلخ و سیاهی/ نان، نیروی
شگفت رسالت را/ مغلوب کرده بود/ پیغمبران گرسنه و مفلوک/ از وعدهگاههای الهی
گریختند/ و برههای گمشده عیسی/ دیگر صدای هیهی چوپانی را/ در بهت دشتها نشنیدند/
در دیدگان آینهها گویی/ حرکات و رنگها و تصاویر/ وارونه منعکس میگشت/ و برفراز
سر دلقکان پست/ و چهره وقیح فواحش/ یک هاله مقدس نورانی/ مانند چتر مشتعلی میسوخت/
مردابهای الکل/ با آن بخارهای گس مسموم/ انبوه بیتحرک روشنفکران را/ به ژرفنای
خویش کشیدند/ و موشهای موذی/ اوراق زرنگار کتب را/ در گنجههای کهنه جویدند/ خورشید
مرده بود/ خورشید مرده بود و فردا/ در ذهن کودکان/ مفهوم گنگ گمشدهای داشت/ آنها
غرابت این لفظ کهنه را/ در مشقهای خود/ با لکه درشت سیاهی/ تصویر مینمودند...»
و سخن پایانی؟
حرف آخرم؛ من اول راه هستم؛ من اینجا برای شناخته
شدن ادبیات ایران هر چه از دستم برمیآید، انجام میدهم. امیدوارم در ایران هم
برای شناخته شدن ادبیات ترکیه شاهد زیاد شدن تلاشها باشیم؛ زیرا هنر و ادبیات
بهترین راه دوستی ملتهاست.