bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۳۴۵۷
تاریخ انتشار: ۱۹ : ۰۲ - ۰۴ خرداد ۱۳۹۸
ترجمه « طاقت زندگی و مرگم نیست» از مو یان منتشر شد.
داود علیزاده: مهدی غبرایی از جمله مترجمان تاثیرگذار دهه‌های اخیر است. از وی آثار متعددی از نویسندگانی چون ویرجینیا وولف، همینگوی و موراکامی، طیب صالح، خالد حسینی، ایشی گورو و... به زبان فارسی راه یافته است که همیشه با استقبال خوب مخاطبان روبرو شده است. این مترجم به‌تازگی کتاب پرحجمی از «مویان» نویسنده چینی را به نام «طاقت زندگی و مرگم نیست» با همکاری سحر قدیمی به فارسی ترجمه کرده است که نشر ثالث آن را به چاپ رسانده است.













داود علیزاده:

مهدی غبرایی از جمله مترجمان تاثیرگذار دهه‌های اخیر است. از وی آثار متعددی از نویسندگانی چون ویرجینیا وولف، همینگوی و موراکامی، طیب صالح، خالد حسینی، ایشی گورو و... به زبان فارسی راه یافته است که همیشه با استقبال خوب مخاطبان روبرو شده است. این مترجم به‌تازگی کتاب پرحجمی از «مویان» نویسنده چینی را به نام «طاقت زندگی و مرگم نیست» با همکاری سحر قدیمی به فارسی ترجمه کرده است که نشر ثالث آن را به چاپ رسانده است.

این مترجم درباره موضوع اصلی و درون‌مایه کتاب «طاقت زندگی و مرگم نیست» به بامداد جنوب گفت: «داستان رمان از دهه پنجاه میلادی و پس از اصلاحات ارضی چین (تقسیم زمین خرده‌مالکان) شروع می‌شود و تا آستانه قرن حاضر (2000 م) و سلطه رژیم نیمه سرمایه‌داری با رنگ و لعاب ظاهراً سوسیالیستی می‌رسد. البته «مویان» موضوع را سر راست و با شگرد رئالیستی بیان نمی‌کند؛ بلکه با بهره‌گیری از فنون استادان بزرگ داستان‌نویسی، از لارنس استرن گرفته تا فاکنر، داستان را در لفافی از تخیل بسیار پیچیده و طنز تلخ و شیرین می‌پیچاند و خواننده را به حیرت می‌اندازد.»

همچنین وی درباره محتوای کتاب بیان داشت: «رمان به پنج کتاب تقسیم‌شده: کتاب اول: مصائب خر، کتاب دوم: زور ورزا، کتاب سوم: بازیگوشی‌های خوک، کتاب چهارم: ... سگ و کتاب پنجم... برای آنکه داستان را لو ندهم، از جزئیات می‌گذرم و فقط بگویم قهرمان داستان در قالب هریک از این‌ها نیمی از چرخه تناسخ را طی می‌کند و شرح ورود او به دوزخ و روبرو شدن با مالک دوزخ و شاهد حماقت‌های انسان بودن در قالب هریک از این حیوانات خانگی را که مثلاً می‌توان در کلیله‌ودمنه و امثالهم سراغ گرفت و مویان آن را به زندگی روزمره چین معاصر آورده و مضحکه و تراژدی کم‌نظیری از آن ساخته است.»

بی‌طاقتی زند گی و مرگ از زبان مو یان

غبرایی همچنین به موارد فوق این نکته‌ها را نیز افزود: «رمان به اشعاری هم مزین شده که کوشیده‌ایم با وزن و گاهی قافیه و غالباً طنز گونه در آوریم. به‌علاوه، نویسنده هوشمندانه همه چیز را، از صدر تا ذیل به سخره گرفته و خودش هم گاه و بی‌گاه در داستان سرک می‌کشد و خود را از دست انداختن معاف نمی‌دارد. خلاصه، داستانی نوشته که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمی‌شود و من را (شیدایی داستان و قصه) شیفته قلمش کرده و اوایل به غش‌غش خنده و اواخر به های های گریه انداخت.»

نشر ثالث متولی انتشار کتاب در معرفی رمان چنین آورده است: «رمان طاقت زندگی و مرگم نیست، مصداق عینی این توصیف آکادمی نوبل است. مویان در این اثر ستوده شده که در بعضی صفحات به رئالیسم جادویی نزدیک می‌شود، داستان زمین‌داری را در دوره جنبش اصلاحات ارضی چین روایت می‌کند. او پس از مرگ در هیئت حیوانات مختلف و سرانجام آدمی حلول می‌یابد و جامعه کمونیستی چین را با طنزی دل‌نشین به سخره می‌گیرد.»

مویان به معنای «حرف نزن» نام مستعار نویسنده چینی «گوان موئه» است که در سال 2012 موفق به کسب جایزه نوبل ادبیات شد. آکادمی نوبل این جایزه را به دلیل واقع‌گرایی وهم‌آلود آمیخته با داستان‌های عامیانه و تاریخی در آثار مویان به این نویسنده برجسته چینی اهدا کرده بود. تا پیش از آنکه مو یان برنده نوبل شود، اثری از او به فارسی ترجمه نشده بود و نه‌تنها برای مخاطبان فارسی، بلکه برای جامعه ادبی ایران نیز نویسنده مهجوری بود. این در حالی است که «مویان» جوایز و افتخارات متعددی تا پیش از نوبل کسب کرده بود. بخشی از افتخارات مویان شامل موارد ذیل می‌شود: نامزد «جایزه بین‌المللی نیوستاد:1998»، «جایزه کریاما:2005»، «جایزه فرهنگ آسیایی فوکوکا و نامزد جایزه ادبی آسیا:2007»، «برنده جایزه نیومن برای ادبیات چینی:2009»، «برنده جایزه ادبی مائودان:2011» و جایزه نوبل ادبی:2012»

البته جایزه نوبل برای مویان بدون حاشیه نبود و اعتراضاتی به شخص مو یان و همچنین آکادمی نوبل شد. به‌طور مثال نویسنده چینی «ما جیان» از عدم همبستگی و تعهد مو یان در قبال دیگر نویسندگان و روشنفکران چینی که علی‌رغم آزادی بیان تصریح‌شده در قانون اساسی چین بازداشت و مجازات شده‌اند، اظهار تاسف کرد. هم‌چنین «آی ویوی» هنرمند دگراندیش چینی گفته که او با جایزه دادن به یک نویسنده دولتی مخالف است. «هرتا مولر» نویسنده آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۰۹ نیز در مصاحبه با روزنامه گاردین اعلام کرده بود که اعطای جایزه امسال مو یان بی‌احترامی بزرگی به همه کسانی است که در راه دموکراسی و حقوق بشر می‌جنگند!

در پی این انتقادات آکادمی نوبل سوئد واکنش نشان داد. منشی آکادمی سوئد، «پتر انگلوند» در ایمیلی به همان روزنامه نوشت، «هیچ‌وقت دیده نشده که مویان سانسور در چین را تحسین کرده باشد. خود او گرفتار سانسور است. یان نویسنده‌ای است که تصمیم گرفته در خود چین تأثیرگذار باشد. بر این اساس طبیعی است. دامنه تأثیرگذاری او محدود باشد... «کنزا بورو اوئه» نویسنده ژاپنی و برنده جایزه ادبیات نوبل سال ۱۹۹۴ ما را متوجه مویان کرده است و از این انتخاب آکادمی به‌هیچ‌وجه مأیوس نیست.»

بحث بر سر موضع مو یان درباره سانسور پس از جایزه نوبل نیز ادامه داشت به ویژه پس از اینکه نویسنده در مصاحبه‌ سه ساعته‌ با «مورنینگ پست» که در سال 2013 در آپارتمان شخصی او در حومه پکن انجام شد گفت: «سانسور نویسندگان را تشویق می‌کند که حیطه‌های ممنوعه را به چالش بکشند،‌ اما من نمی‌گویم که این تابوها موجب ظهور آثار خوب در حوزه‌ ادبیات می‌شوند، در واقع اصلا منظورم این نیست.»

«اصغر نوری» در مقدمه ترجمه کتاب «گوساله و دونده دو استقامت» مویان را پرمخاطب‌ترین نویسنده زنده چینی در سطح جهان می‌داند. آنچه باعث این شهرت شد، سال‌ها پیش از نوبل برای مو یان رخ‌داده بود. کارگردان چینی «ژانگ ییمو» در سال 1987 از روی رمان «ذرت سرخ» مویان فیلمی ساخت که در همان سال برنده خرس طلایی جشنواره برلین شد. این موفقیت باعث شد تا نظرها به‌سوی مویان جلب شود و آثار او به چندین زبان ترجمه شوند. پس از این فیلم «ییم هو» در سال 1996 فیلم «خورشید شنوا» را کارگردانی کرد که خرس نقره‌ای جشنواره برلین را نیز برایش به ارمغان آورد. در ادامه «ژانگ ییمو» در سال 2000 برای بار دوم فیلم دیگری با اقتباس از آثار مویان ساخت. فیلم «ایام خوشی» بر اساس داستان «دست از مسخره‌بازی بردار اوستا» تولیدشده بود. اقتباس از آثار مویان با فیلم «نوآن» به کارگردانی «هو جیانکی» در سال 2003 ادامه یافت.

پس‌زمینه آثار مویان به نقل از خودش در کتاب «دست از مسخره‌بازی بردار اوستا» چنین است: «بنا به پس‌زمینه طبقه پایینم در اجتماع، داستان‌هایی که نوشتم پر شده از عادی‌ترین دیدگاه‌ها و هر کسی که در آن‌ها دنبال ذوق و زیبایی با ظرافت بگردد یحتمل سرخورده می‌شود و کاری‌اش هم نمی‌توانم بکنم. نویسنده چیزی را می‌نویسند که می‌داند. آن‌هم به روشی که به نظر خودش طبیعی باشد. من گرسنه و تنها بزرگ شدم و شاهدی بر بی‌عدالتی و رنج آدمی بودم. سرم آکنده است از همدلی برای انسان‌ها و به‌طور عام خشم نسبت به جامعه‌ای ممو از نابرابری.» (مویان،14:1395)

و البته این شیوه بیان و روایت همیشه به مذاق منتقدان ساختارگرا و جزم‌اندیش خوش نیامده است تا جایی که مویان اذعان می‌کند که: «من نویسنده‌ای‌ام بدون تعلیم نظری؛ اما تا حدی به لطف سنت‌های محبوب چینی که قصد تداومشان را دارم تخیلی بارور دارم. شاید من نسبت به مفاهیم مغلق ادبی ناآگاه باشم؛ اما از پدربزرگ و مادربزرگم و بسیاری از قصه‌گوهای روستا خوب یاد گرفته‌ام چطور داستانی مسحورکننده را پیچ‌وتاب دهم. منتقدانی که دیدگاهشان را نسبت به ادبیات بر مبنای نظریه‌های علمی استوار می‌کنند مرا چندان جدی نمی‌گیرند؛ اما آیا آن‌ها می‌توانند داستانی بنویسند که تخیل خواننده‌ای را جذب خود کند. (همان: 19)

آثار مویان به طرز شگفت‌انگیزی ماهیت تلخ یک جامعه محصور و ایدئولوژیک را نشان می‌دهد. مویان در همان منبع فوق می‌گوید: «حالا که به چهل سال قبل نگاه می‌کنم می‌بینم که اوایل دهه 1960 یکی از غریب‌ترین دوره‌های چین مدرن بوده است. عصر تحجری بی‌سابقه. از یک‌سو آن سال‌ها کشور در چنگال رکود اقتصادی و محرومیت فردی بود. با اندکی برای خوردن و ژنده‌ای برای پوشیدن مردم جان می‌کندند تا مرگ را از خانه‌هایشان دور نگه‌دارند. از سوی دیگر همین دوره زمان هیجان‌های شدید سیاسی هم بود. شهروندان گرسنه کمربندهایشان را سفت‌تر می‌بستند و حزب را در آزمون‌وخطاهای کمونیستی‌اش تعقیب می‌کردند. درست است که از گرسنگی داشتیم هلاک می‌شدیم؛ اما خودمان را خوش‌اقبال‌ترین مردم دنیا می‌دانستیم. باور کرده بودیم که دو سوم مردم دنیا در سیه‌روزی محض زندگی می‌کنند و وظیفه مقدر ما بود که آن‌ها را از دریای رنجی نجات دهیم که غرقش بودند.» (همان:8)

«موریسون دونالد» از مجله تایم در مورد او نوشته بود که مو یان با برگزیدن گذشته به عنوان بستر اصلی داستا‌های خود و با کمک پوشیدگی نهفته در سبک رئالیسم جادوئی‌اش در حقیقت از تحریک کردن دستگاه سانسور چین پرهیز می‌کند. (http://content.time.com/time/magazine/article/0,9171,501050221-1027589,00.html)

و «ایزابل هیلتون» ادیتور ادبی و در مقاله ای منتشر شده در گاردین، بهره گیری از فابل و رئالیسم جادویی و وهمی مو یان را تحت تاثیر گابریل گارسیا مارکز می داند. (https://www.theguardian.com/books/2014/dec/18/frog-mo-yan-review-chinese-nobel-laureate)

پس از نوبل 2012 تا به امروز آثار متعددی از مویان به فارسی ترجمه‌شده است که این ترجمه‌ها به‌واسطه از زبان انگلیسی و فرانسه صورت گرفته است. آثاری چون: «دست از این مسخره‌بازی بردار اوستا، بابک تبرایی»، «گوساله و دونده‌ی دو استقامت، اصغر نوری»، «ذرت خوشه‌ای، اسد رخساریان»، «ذرت سرخ، ناصر کوه‌گیلانی»، «نره گاو، منا عباس‌نژاد»، «ایام خوشی، بهارک بهارستانی» و البته جدیدترین اثری که از مویان ترجمه‌شده است. «طاقت زندگی و مرگم نیست» با ترجمه مهدی غبرایی است.

آثار مو یان به فارسی

مویان، 1393(گوساله و دونده‌ی دو استقامت) ترجمه اصغر نوری، انتشارات نگاه

مویان 1393 (ذرت خوشه‌ای) ترجمه اسد رخساریان نشر پانیذ

مویان، 1394، (دست از این مسخره‌بازی بردار اوستا) ترجمه بابک تبرایی، نشر چشمه

مویان 1395(ذرت سرخ) ترجمه ناصر کوه‌گیلانی، نشر چشمه

مویان 1395(نره گاو) ترجمه منا عباس نژاد نشر سولا

مویان 1395 (ایام خوشی) ترجمه بهارک بهارستانی نشر زرین کلک آفتاب مشهد

مویان 1398 (طاقت زندگی و مرگم نیست) ترجمه مهدی غبرایی، سحر قدیمی، نشر ثالث


نام:
ایمیل:
* نظر: