الهام بهروزی
سیراف نامی آشنا در تاریخ و جغرافیای
ایران است که یادآور دوره پر رونق تجارت دریایی ایران در سدههای سوم و چهارم هجری
است؛ هر چند این بندر تاریخی در سده چهارم در اثر زلزلهای ویرانگر در زیر خاک و
دریا مدفون شد؛ اما بخشی از آن عظمت که شامل سازههای آبی در دره لیر میشود، باقی
ماند و بار دیگر سیرافی دیگر اما کوچک بر بقایای شهر قدیم شکل گرفت؛ هرچند سیراف
فعلی نتوانست رونق تجاری قبل را به دست بیاورد؛ اما از نظر فرهنگی و تاریخی موفق
شد خود را مطرح کند.
این بندر تاریخی امروز در دل خود میراثدار
آثاری است که جایگاه تاریخی این خطه را یادآوری میکند. افزون بر این، قلعهای
باشکوه و منحصربهفردی را در خود جای داده است که در نوع خود کمنظیر است؛ اما این
قلعه از سال 80 به این سمت دستخوش تحولاتی شده که حال خوبش را ناخوش کرده است. قلعه
نصوری که بارها از آن نوشته شده، پس از واگذاری به میراث فرهنگی استان قرار بود نخست
به موزه تبدیل شود، اما در طرح پردیسان مقرر شد با کاربری اقامتی- پذیرایی تا
پایان سال 97 به بهرهبرداری برسد که متاسفانه با رفتن مدیرکل وقت میراث فرهنگی
استان این وعده محقق نشد و سرپرست فعلی ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و
گردشگری استان هم که دغدغه جدی در زمینه حفظ میراث تاریخی و کهن این زادبوم ندارد،
صرفا نظارهگر تخریب برخی از آثار باستانی استان (نظیر تخریب سردر مسجد باستانی
نایبند در فروردین) است و دریغ از یک واکنش یا یک حرکت بجا و موثر!!!
از اینرو، از چنین سرپرستی نمیتوان
انتظار انجام کارهای بزرگ و تاثیرگذار را داشت. این در حالی است که وی برای
مدیرکلی این مجموعه معرفی شد؛ اما نتوانست نظر موافق سازمان را برای تصدیگری
مدیریت ادارهکل میراث فرهنگی بهدست بیاورد. البته علاوه بر ارغوان مهدیزاده، گزینههای
دیگری هم از سوی استانداری به سازمان میراث فرهنگی معرفی شده که هیچکدام از سوی
مونسان، رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تائید نشدهاند، حال بیم
آن میرود که مونسان خود دست به کار شود و نیروی غیربومی و ناآشنا به استان راهی
این دیار کند که در این صورت بر مشکلات میراث فرهنگی استان افزوده میشود! امید میرود
که این بار گزینه بومی و مستعدی از بدنه خود میراث فرهنگی استان به سازمان برای
تصدیگری مدیریت اداره کل میراث فرهنگی معرفی شود تا شاهد کارآموزی نیرویهای
ناوارد و ناشی به عنوان مدیر در این مجموعه نباشیم؛ چراکه میراث فرهنگی استان امروز
بیش از هر چیزی به مدیری مستقل، باسواد و جسور نیاز دارد تا بتواند مقابل زیادهخواهیها
افراد سودجو بایستد. بگذریم!
در راستای بررسی سوءمدریتها در حوزه
میراث فرهنگی، امروز به سیراف رفتیم و دید و بازدیدی از این بندر کهن داشتیم، در
این میان متوجه کمکاریهای صورتگرفته و بیتوجهی محض مسوولان میراث فرهنگی استان
در خصوص این بندر کهن و قلعه شاخص شهر یعنی قلعه نصوری شدیم که فقط بستری برای
سودجویی عدهای خاص شده است؛ وگرنه در صورت نظارت صحیح میراث فرهنگی اکنون این
قلعه به عنوان یک اقامتگاه بومگردی به بهرهبرداری رسیده بود و این همه حیف و میل
بیتالمال را در جریان مرمت آن شاهد نبودیم. هرچند در این استان مسوولی با گوشهای
شنوا نداریم و صرفا هنرشان در استعمال فعل «میشود» در خصوص پروژههای بزرگ است و
پاسکاری اتمام آن به آینده؛ اما رسالت ما ایجاب میکند کمکاریها را شناسایی کنیم
و به مردم نجیب استان نمایش دهیم تا شاید اندکی عرق شرم بر پیشانی مسوولان نابلد
بنشیند و از بیمسوولیتیهایشان بکاهند! بیمسوولیتی در مرمت قلعه نصوری بیداد میکند!!!
محمد کنگانی در خصوص حکایت غریب مرمت
قلعه نصوری به بامداد جنوب گفت: مرمت قلعه نصوری از سال 80 شروع شد و تا سال 93
ادامه یافت. از آن تاریخ تا امروز بارها کار مرمت آن از سر گرفته شد؛ ولی بهدلیل
کمبود بودجه کار خوب پیش نرفته؛ بهنحوی که از نظر فیزیکی صرفا 70 درصد پیشرفت
داشته و از نظر تاسیسات و امکانات هم 20 درصد!!! که شایسته است مسوولان امر پیگیری
بیشتری داشته باشند. طبق گفته مدیرکل وقت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری
استان بوشهر قرار بود مرمت این عمارت تا پایان سال 97 تمام شود و بهعنوان یک مرکز
اقامتی- پذیرایی به بهرهبرداری برسد و به بخش خصوصی واگذار شود. بدونشک دلیل کند
پیش رفتن روند بازسازی و مرمت این قلعه فقط بیتوجهی خاص مسوولان به این منطقه
است؛ چراکه در سال 93 اعتباری معادل یک میلیارد و 700 میلیون تومان از طرح پردیسان
به این پروژه اختصاص یافت که پس از هزینهکرد 600 یا 700 میلیون تومان کار متوقف
شد که پس از پیگیریهای صورتگرفته مشخص شد که یک میلیارد این بودجه صرف ساخت موزه
مدرسه سعادت بوشهر شده است!!! افزون بر این در سال 95، یک میلیارد و 45 میلیون
تومان مصوب شد که باز هم کار نیمهکاره رها شد. این در حالی است که بسیاری از
مصالح در فواصل تعطیلی کار نابود میشوند و این یعنی هدررفت بیتالمال!!! برای
مثال شما بیایید ببینید که چه تعداد پاکت گچ در محوطه قلعه و بیرون از آن در اثر
باران و تابش آفتاب خراب شده یا چه تعداد کارتن آجر در فضای بیرونی قلعه رها شده
است؟! مگر اینها بیتالمال نیستند!!! پس چرا رها شدهاند؟؟؟
وی در ادامه با تاکید بر اینکه این
سوال همواره ذهن مرا درگیر کرده است که چرا مرمت قلعههای دیگر در فاصله زمانی بین
شش ماه تا یک سال تمام میشود؛ اما مرمت قلعه نصوری با گذشت بیش از یک دهه و اندی
هنوز اندر خم یک کوچه مانده است، بیان کرد: متاسفانه مرمت این بنا ناندانی برای
ادارهکل میراث فرهنگی استان شده است!!! سرپرست فعلی این ادارهکل خود از جامعه
انجیاودارهاست و همزمان با موسسه ما همکاریاش را با ادارهکل میراث فرهنگی
استان آغاز کرده؛ بنابراین اشراف و شناخت جامعی از سیراف دارد؛ ولی متاسفانه بهدلیل
اینکه ماندن یا رفتنش از مدیریت میراث فرهنگی استان نامعلوم است، چندان به سیراف
توجه نکرده است، این در حالی است که انتظار میرفت با توجه به شناختش از سیراف جدیتر
در این زمینه ظاهر میشد!
مدیرعامل موسسه سیراف پارس با اشاره به
اینکه بدوناغراق قلعه نصوری سلطان قلعههای ساحلی ایران است، افزود: بدیهی است
بافت و معماری منحصربهفرد قلعه و اشرافش بر خلیج فارس و همچنین شاهنشین آن که در
چهار طبقه ساخته شده، موجب تمایز این قلعه با دیگر قلعههای ساحلی شده است.
وی در ادامه با تاکید بر اینکه کند پیش
رفتن مرمت این قلعه نشان از سوءمدیریت و نظارت ضعیف مسوولان دارد، گفت: بهخصوص از
معاون میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری انتظار میرود که در این زمینه نظارت
جدیتری داشته باشد. واقعا حیف است پولهایی که بهخاطر دوبارهکاری هدر میرود.
برای مثال، کاری سال پیش در قلعه انجام شده که بهدلیلی تخریب شد و دوباره بودجه
جدید باید صرف همان کار تکراری شود!
این فعال میراث فرهنگی با اشاره به
اینکه بنده برای جذب اعتبار (چه استانی و چه ملی) برای اتمام مرمت قلعه سیراف زیاد
پیگیری کردهام؛ اما متاسفانه بودجه این قلعه حکایت غریبی دارد، گفت: چون تا بودجه
به اینجا برسد، چیزی از آن نمیماند!!! واقعا جای سوال دارد که چرا به این قلعه
اهمیت داده نمیشود. این موضوع را در بیشتر جلساتی که چه در تهران برگزار شده و چه
در مرکز استان، مطرح کردهام اما جوابی نگرفتهام؛ حتی بخش خصوصی برای تکمیل آن
ورود کرده؛ ولی دستهایی پشت پرده است که مانع از تحقق این امر میشود. واقعا چرا
مرمت این قلعه اینقدر طول کشیده است! در حالی که در طرح پردیسان کاربری اقامتی پذیرایی
برای آن تعریف شده است. امیدوارم میراث فرهنگی روند مرمت این بنا را سرعت ببخشد و
دوستداران میراث فرهنگی را بیش از این منتظر نگذارد. هر چند این صحبتهای من ممکن
است دلخوری مسوولان را در پی داشته باشد؛ اما برای من سیراف بیش از دلخوری مسوولان
اهمیت دارد؛ چون سیراف ماندگار است و مسوولان میراث با توجه و رسیدگی به تاریخ و آثار
باستانی این منطقه میتوانند نام خودشان را ماندگار کنند. بنابراین توجه جدی آنها
به سیراف بیانگر شناخت عمیق آنها از تاریخ منطقه است.
کنگانی با بیان اینکه که سیراف ویترین
تاریخ منطقه است، تصریح کرد: قرار گرفتن آن میان دو سایت بزرگ صنعتی (عسلویه و
کنگان) مستلزم نگاه ویژه مسوولان صنعتی به ویژه مدیرعامل منطقه ویژه اقتصادی انرژی
پارس و هلدینگ خلیج فارس است؛ چراکه در فصول مختلف سال مهمانان ویژه خود را اعم از
نمایندگان شرکتهای خارجی، وزرا، هیاتهای علمی و ... را برای بازدید به سیراف میآورند
که رسیدگی آنها به این بخش بیانگر شناخت آنها از تاریخ و اهمیت منطقه دارد. بههر
حال قرار گرفتن سیراف میان این دو سایت یادآور دوران پرشکوه این بندر تاریخی است
که روزی مبدا راه آبی ابریشم بوده است و اینک مشعلهای فرزوان گازی یادآور مشعلهای
روزگاران قبلی است که در سیراف بهمنظور تسهیل تردد کاروانها و کشتیهای تجاری
افروخته میشد تا آنها برای ورود به بندر (برای تجارت کردن) هدایت شوند. بنابراین
این مشعلها یادآور خاطرات تجاری و بعد بینالمللی این بندر تاریخی است؛ اما خب، فلرهایی
که از طریق این مشعلهای به فضا منتقل میشود، آسیبهای بسیاری به آثار باستانی
سیراف وارد کرده است. این فلرها در ترکیب با باران به بارانهای اسیدی بدل میشوند
و تاکنون به آثار تاریخی موجود در سیراف -که شامل مسجد جامع، سازههای آبی دره لیر
و آثار خارج شده از سوی دکتر وایت هوس میشود- آسیب جدی وارد کرده است. بنابراین
توجه مسوولان صنعتی به سیراف موید مسوولیتپذیری اجتماعی آنهاست.
این فعال میراث فرهنگی با اشاره به
اینکه اگر در کنار توسعه صنعتی، توسعه فرهنگی یا اجتماعی صورت نگیرد، نتیجه کار
مطلوب نخواهد بود و نشان از مدیریت ضعیف دارد؛ افزود: ولی اگر توسعه فرهنگی در چشمانداز
توسعه پایدار منطقه تعریف شود و در کنار آن نیز توسعه اجتماعی و آموزش هم اتفاق
بیفتد، این نگاه ویژه مدیران صنعتی را به سیراف نشان میدهد. بنابراین انتظار میرود
که این مسوولان با جلوگیری از ساختوسازهای بیرویه صنعتی در سیراف و توسعه فضای
فرهنگی، سنتی و بازیهای دریایی به مسوولیتهای اجتماعی خود در این منطقه عمل
کنند.
کنگانی با تاکید بر اینکه متاسفانه
مسوولان اجرائی استان هم توجه جدی به سیراف و تاریخ آن ندارند، گفت: سیراف نامزد
ثبت جهانی است. اگر این اتفاق بیفتد میتوان به رونق صنعت گردشگری در منطقه
امیدوار شد؛ چون با جهانی شدن سیراف گردشگران ویژهتر به اینجا نگاه میکنند. باید
برای تحقق این مهم کمیته ثبت جهانی سیراف شکل بگیرد که متاسفانه در این زمینه
رغبتی در مسوولان استانی دیده نمیشود، مسوولان کشوری هم توجهی به موضوع به این
مهمی ندارند؛ این در حالی است که اگر سیراف ثبت جهانی شود، پیامدهای خوشایندی برای
کشور خواهد داشت که مهمترین آن عبارت است از: مطرح شدن نام خلیج فارس؛ چراکه برای
نخستین بار است که یک شهر تاریخی خلیج فارس ثبت جهانی میشود و دیگری یادآوری این
است که سیراف در روزگاران نه چندان دور مبدا راه آبی ابریشم بوده است.
وی با اشاره به اینکه متاسفانه مسوولان
برای ثبت جهانی سیراف برنامه منسجمی ندارند. آنها معتقدند که خود سیراف باید ثبت
جهانی شود، این در حالی است که زیرساختهای کافی را برای این مهم در منطقه فراهم
نکردهاند، افزود: اما در گام نخست میتوانند سازههای دستکندهای آبی سیراف را که
شامل بیش از 150 حلقه چاه با عمق 25 تا 135 و بیش از هفت هزار حوضچه مستطیلی میشود
-که برای جمعآوری و تامین آب منطقه- در دل کوه حفر شدهاند و منحصربهفرد هستند،
ثبت جهانی کنند و سپس به ثبت جهانی کل شهر فکر کنند!!!
کنگانی در پایان با بیان اینکه سیراف
مبدا راه آبی ابریشم و اقیانوس سکوت تنهایی و بندری افسانهای است، گفت: این شهر
تمام ظرفیتهای مستعد تاریخی، طبیعی و فرهنگی را در خود جای داده است. بنابراین میطلبد
ویژه به آن نگریسته شود و لزوم تشکیل باشگاه راه آبریشم آبی در این منطقه احساس میشود
تا از این رهگذر با نگاهی جهانی به آن نگاه کنیم، نه داخلی. بنابراین از مسوولان
میراث فرهنگی کشور یعنی آقای مونسان رئیس سازمانی میراث فرهنگی و آقای طالبیان
معاون میراث فرهنگی سازمان که علاقه زیادی هم به سیراف دارد و همچنین مسوولان
استانی شامل استاندار، سرپرست ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان،
مسوولان شهرستان بهویژه بخشدار جدید سیراف میخواهیم که در مسیر ثبت جهانی سیراف
و حفاظت از میراث تاریخی و فرهنگی آن یکصدا شوند و در یک راستا گام بردارند و جلوی
زمینخواریها و اقدامات اشتباهی چون جنگلکاری در دره لیر -که به سازههای آبی
آسیب میزند- و ساختوسازهای بیرویه منطقه بایستند. چون احتمال دارد آیندگان این
زادبوم بودجهای برای تفحص تاریخ بندر مدفون شده در زیر خاک و دریا تخصیص بدهند و
عظمت تاریخ این سرزمین را به همگان یادآور شوند. بنابراین ضرورت دارد که سیراف را
بهدرستی به نسل آینده انتقال دهیم. من و دوستانم در موسسه سیراف پارس تا جای ممکن
برای حفظ تاریخ و میراث این منطقه ایستادگی میکنیم؛ چراکه سیراف عشقی است پایدار
در سینه ما.