کریم جعفری:
خبرگزاری رویترز به نقل از مقامات اماراتی خبر
داده که آنها بخشی از نیروهای متجاوز و تجهیزات خود را از عدن و سایر مناطق جنوبی
این کشور را به امارات برگشت خواهند داد. دلیل این مساله هم افزایش تنش در خلیج
فارس پس از حمله به نفتکشها در الفجیره، دریای عمان و در نهایت هم سرنگونی پهپاد
امریکایی با آتش پدافند هوایی ایران بوده است. او همچنین گفته این مساله باعث
نخواهد شد که ما در یمن یک خلأ از خود بر جای بگذاریم و حواسمان به آنجا نیز هست.
در مورد صحت و سقم حرفهای این مقام اماراتی بهویژه
آنجا که دلیل این عقب کشیدن نیروها و تجهیزات را افزایش تنش در خلیج فارس عنوان
کرده، به هیچ عنوان موافق نیستم. بلکه اماراتیها که خود مغز متفکر حمله به یمن
بوده و هستند و در طول روزهای گذشته نیروهای نیابتیشان حملات توپخانهای و تجمیع
نیروی خاصی هم در اطراف الحدیده داشته، پشت پرده کارهایی میکنند که اگر بهصورت
دقیق از آن مطلع نباشید، نعل وارونه خواهند زد و عملا موضوع و مسیر را به شکل کامل
عوض خواهند کرد.
اماراتیها پس از آنکه تلاششان برای اشغال
کامل جزیره سقطری در خلیج عدن ناکام ماند و حضور پنج سالهشان در یمن نیز باعث
عمیقتر شدن باتلاق و افزایش هزینههای مالی، انسانی و لجستیک برای این کشور شد،
پس از دریافت واقعیتهای میدانی جدید و عملی تصمیم به کاهش نیرو در یمن گرفته است.
در ادامه تلاش خواهیم کرد بهصورت گذرا به برخی از این مسائل که باعث شد سران کشورک
امارات که بیش از حد، وزن و قدرت خود در یک ماجرای بزرگتر ورود پیدا کرده و اکنون
با اذعان به ناتوانی میخواهند با پیدا کردن بهانهای از آن خارج شوند، اشاره
خواهیم کرد:
1) واقعیترین عامل، ترس از حمله به فرودگاههای
دبی و ابوظبی؛ این اصلیترین، واقعیترین و مهمترین عاملی است که اماراتیها
تصمیم به کاهش نیرو و تجهیزات خود در یمن گرفته، آن را رسانهای هم میکنند تا به
گوش همه برسد که امارات دیگر نقش پررنگ آنچنانی در یمن نخواهد داشت. منابع مطلع به
کانال اخبار سوریه گفتهاند که اماراتیها از طریق یک کشور اروپایی پیامهای
متعددی را به مقامات صنعا در مورد خودداری آنها از حمله موشکی یا پهپادی به
فرودگاههای دبی و امارات فرستادهاند.
پس از حملات متعدد به سه فرودگاه خمیس مشیط،
جیزان و ابهاء در جنوب عربستان که باعث اختلال در کار این فرودگاهها شد، اماراتیها
با یک حساب سرانگشتی به این نتیجه رسیدند که هر گونه حمله به فرودگاههای دبی و
ابوظبی میتواند شیرازه اقتصادی این کشور را از هم بپاشد. آنها به خوبی میدانند
که فرودگاه دبی مانند فرودگاه ابهاء نیست که روزی 15 پرواز داشته باشد، بلکه هر
ساعت دهها پرواز در این فرودگاه به زمین نشسته و از آنجا بر میخیزد. بنابراین
هیچ وقت نمیتوان تصور کرد که همزمان 50 هواپیما بخواهند در آسمان محدود دبی
بچرخند تا وضعیت سفید شده و آنها موفق به فرود شوند.
پس از تهدیدهای دو هفته گذشته مقامات یمنی و
ارسال واقعیتهای عملی که آنها توانایی حمله به فرودگاههای امارات را دارند، سران
ابوظبی دنبال بهانهای بودند تا حضور نظامی خود در یمن را در یک شیب ملایم کم
کنند. واسطه اروپایی هم این نکته را به مقامات صنعا گفته، اما مشخص نیست که
اماراتیها که در حوزه دروغگویی و خلف وعده دست بالایی دارند تا چه اندازه به
تعهدات خود پایبند باشند. آنها دنبال بهانهای آبرومند بودند تا ضمن کاهش نیروهای
خود در یمن، مانع از حمله احتمالی به دو فرودگاه مهم و راهبردی خود شود.
2) نارضایتی گسترده مردمی؛ در طول سالهای حضور
اماراتیها در یمن برخورد دور از شأن و انسانیت نظامیان اماراتی با مردم مناطق
جنوبی باعث خیزشهای مختلف علیه آنها شده است. در حالی که آنها هیچ توفیقی در جذب
و جلب نظر مردم در این منطقه نداشتهاند، عموم مردم به کسانی که با اشغالگران
اماراتی همکاری میکنند، به چشم خائن نگاه کرده و آبرو و حیثیت برای طرف باقی نمیگذارند.
این یکی از دلایل مهم ترک بندر عدن توسط نظامیان اماراتی است.
3) افق شکست روشنتر است؛ محمد بن سلمان و محمد
بن زاید وقتی نشستند و نقشه حمله به یمن را کشیدند، فکر میکردند در نهایت شش ماه
زمان برای اشغال آن لازم دارند، اما در پنجمین سال نبرد، دورنمای شکست بسیار روشنتر
از پیروزی است. این دورنما به اماراتیها ثابت کرده که اگر بخواهند اصرار بیشتری
در ماندن در این کشور داشته باشند، باید بهعنوان یک ارتش شکست خورده یمن را ترک
کنند و پس بهتر است پیش از پایان جنگ و مشخص شدن طرف پیروز شکستخورده، خود با حفظ
آبرو بروند...
4) اختلافنظر با عربستان؛ شاید کسی به این
مساله با دقت نگاه نکند، اما واقعیت این است که بن سلمان و بن زاید در امارات
اختلاف نظر شدید دارند. نوع نگاه ریاض و ابوظبی به مساله یمن بسیار متفاوت است.
سعودیها دنبال حذف ایران از معادله و اماراتیها نیز دنبال کشورگشایی و به زعم
خودشان، استعمار جدید از طریق قدرت مالی و ایجاد مناطق نفوذ در حوزههای مهم
راهبردی و ژئوپلتیک هستند. این اختلاف نظر را به عینه میتون در مناطق مختلف یمن
مانند استان المهره و جزیره سقطری دید.
برای سعودیها روشن است که اماراتیها هدفشان
نه خارج کردن ایران از یمن، که به دست آوردن یمن و ایجاد منطقه نفوذ است. بهعنوان
مثال اماراتیها در نبردهایی که در مرز عربستان و استانهای اشغالی یمن که اکنون
در اختیار سعودیها است هیچ حضوری ندارند. حتی در مورد آتشبس در الحدیده، اماراتیها
کمی مشتاق بودند چرا که میخواستند با خلاصی از جنگ در این منطقه، به مناطق دیگر و
برنامههای تدوین شده خود برسند. به همین دلیل اکنون شاهد این هستیم که سعودیها
به تنهایی در بسیاری از موارد عمل میکنند.
5) تلفات زیاد انسانی و تجهیزاتی؛ اماراتیها
تلاش دارند که در برابر هزینههای انسانی و تجهیزاتی که در یمن میدهند سکوت کنند.
در طول ماههای گذشته تعداد زیادی از عناصر اماراتی در مناطق مختلف عدن و سایر
شهرها توسط افراد ناشناس ترور شدهاند. مراکز متعلق به امارات در همه مناطق جنوب
یمن هدف حمله قرار گرفته و آنها آزادی عمل چندانی برای انجام ماموریتهای خاص را
ندارند. این مساله باعث شده تا شیخنشینهای دیگر امارات که تامینکننده نیروی
انسانی ارتش امارات هستند، زبان به اعتراض گشوده و خواستار بازگشت فرزندانشان از
یمن شوند.
این واضعیت را در نظر بگیرید که ساکنان شیخنشین
ابوظبی کمترین حضور را در بدنه ارتش امارات دارند و این حضور متعلق به شیخنشینهای
دیگر مانند شارجه، راسالخیمه، فجیره، عجمان و امالقوین است که به دلیل وضعیت بد
اقتصادی و کاری در شهرها و روستاهای خود، بهترین شغل را پیوستن به ارتش میدانند.
تلفات زیاد و حضور بیثمر در یمن باعث اختلافات شدید شده، حتی شیوخ آلمکتوم در
دبی بارها از اینکه مبادا یمنیها به سمت فرودگاه این شهر شلیک کنند و کاسبیشان
به هم بخورد، با محمد بن زاید مشاجره کردهاند.
این را در کنار تلفات تجهیزات خریداری و ارسال
شده به یمن بگذارید. یمنیها خود سازنده انواع موشکهای ضدزره هستند و تاکنون بیش
از 17 هزار شلیک به سمت اهداف مختلف زرهی و سایر تجهیزات سعودی و اماراتی داشتهاند.
این تلفات که گاهی اوقات تجهیزات گرانقیمت را هم در بر میگیرد هزینه بسیار
تعمیرات و نگهداری (به دلیل آسیب دیدن در جنگ و نیاز به سرویس دورهای با توجه به
افزایش استفاده) را بر دوش اماراتیها انداخته است. کم کردن حضور در یمن، یعنی کم
شدن میزان تجهیزات و به دنبال آن، کم شدن میزان خسارت و نابودی.
6) مشکلات اقتصادی؛ بر خلاف تصور کسانی که فکر
میکنند امارات کشور ثروتمندی است و جنگ یمن آنها را دچار کمبود در هزینهها
نکرده، اما واقعیت این است که اماراتیها در بعد اقتصادی به شدت دچار فرسایش شدهاند.
کاهش بهای جهانی نفت و همچنین کاهش میزان سفر به این شیخنشین، تحریمهای ایران بهعنوان
یکی از بزرگترین خریداران از بازار این کشور، تحریم قطر که باعث شده تا دیگر قطریها
آخر هفته خود را در بارها و رستورانهای اماراتی سر نکنند و دست آخر هم شکلگیری
مراکز جدید اقتصادی در محیط پیرامونی امارات آنها را به شدت دچار بحران کرده است.
در حالی که آنها درآمدهای جدید را از دست دادهاند،
ناچار بوده که از سرمایههای خود هزینه کنند و به همین دلیل آنها را به صرفهجویی
در هزینهکرد ناچار کرده است. جنگ یمن سالانه 20 میلیارد دلار روی دست اماراتیها
میگذارد بدون آنکه یک دلار آن برگردد. بنابراین میتوان گفت که آنها با ترک یمن
میخواهند دستکم این هزینهها را به نصف و حتی یک چهارم کاهش دهند تا در برخی از
حوزهها دچار کسری نشوند.
به همین دلیل باید گفت بهانهجویی اماراتیها
در مورد افزایش تنش در خلیج فارس برای کاهش نیرو و تجهیزات در یمن آنقدر بچهگانه
است که با هیچ منطقی سازگار نیست. در صورت بروز هر جنگی در منطقه اماراتیها هیچ
توانایی خاصی برای مدیریت میدان نبرد ندارند. آنها هر چند تجهیزات بسیار پیشرفتهای
خریداری کرده و به زعم خودشان زیرساختهایی را هم تدارک دیدهاند، اما در روز جنگ
اقدامات دیگری خواهند کرد که اگر شد، در مورد روشها و تمرینهایی که در این زمینه
کردهاند هم توضیح خواهیم داد. فقط این را بدانید، تنش در خلیج فارس فقط یک بهانه
است، آنها ناچار به ترک یمن بوده و تا چند ماه دیگر سعودیها را تنها خواهند
گذاشت.