داود علیزاده:
سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
روز دوشنبه هفته گذشته در همایش یکروزه معاونان عمرانی استانداریهای سراسر کشور که
به میزبانی البرز برگزار شد، گفته بود که بیش از هزار شهر در کشور از امکان سینما بیبهره
هستند و بر اساس آمارها حدود ۸۸ درصد مردم کشور تاکنون به سینما نرفتهاند.
هرچند این آمار واکنشهای متفاوتی را
در رسانه و خبرگزاریها در پی داشت؛ اما این اولینباری نیست که آماری اینچنین
اعلام میشود. مرکز آمار ایران بر اساس نتایج آمارگیری از فرهنگ رفتاري خانوار-1396
خود اعلام کرده بود که ۸۱ درصد از «جمعیت ایران» در سال قبل به سینما و حدود ۹۵ درصد
نیز به تئاتر نرفتهاند. در چکیده گزارش مرکز آمار ایران که روی وبسایت این مرکز منتشرشده
است به تعداد افرادی که بهعنوان نمونه آماری مورد پرسش قرار گرفتهاند اشاره نشده؛
ولی این آمار را بهکل جمعیت کشور تعمیم داده است.
«طرح آمارگيرى از فعاليتهاى فرهنگى خانوار»
از سال ۹۳ آغاز شده و درصد افرادی که به سینما و تئاتر نرفتهاند، در چند سال گذشته
نیز تفاوت چندانی نداشته است. در سال ۹۴ نیز ۸۰ درصد از افراد به سینما نرفتند و حدود
۹۴ درصد افراد تئاتر روی صحنه ندیدند. حال این پرسش پیش میآید که چرا مردم ایران
سینما نمیروند؟ در این گزارش به برخی از عوامل اشاره خواهد شد.
هزینه اضافه ممنوع
شاید اولین مسالهای که به ذهن متبادر میشود،
وضعیت اقتصادی مردم در سالهای اخیر باشد. تورم و کوچکتر شدن جیب طبقه متوسط و
پایین جامعه، باعث میشود که آنها تا جای ممکن از هزینههای اضافی پرهیز کنند. بهنظر
آنها برای آنچه به مدد شبکههای متنوع و رسانه پخش خانگی، ماهواره و اینرنت با
مبلغ ناچیزی قابل حصول است، چرا باید هزینه کنند؟
در این رابطه با برخی گفتوگو کردم و دلیل
سینما نرفتن آنها را جویا شدهام. بهنظر میرسد تنها قشر مجرد و جوان بیشتر
تمایل به رفتن به سینما دارند و خانوادهها دیگر نهتنها نیازی به رفتن به سینما
در خود احساس نمیکنند که آن را فرایندی میدانند که وقتشان را میگیرد و از امرار
معاش دورشان میکند.
سینمایی نیست که برویم!
طبق گفته وزیر ارشاد بیش از هزار شهر در کشور از
امکان سینما بیبهره هستند و بر اساس گزارشهای رسمی، تا سال ۹۲ تنها بیش از ۳۱ میلیون
نفر از جمعیت ایران به سینما دسترسی داشتهاند و بیش از ۴۳ میلیون نفر از این دسترسی
محروم بودهاند.
همچنین بر اساس گزارش مرکز آمار ایران در
سال ۹۵، به ازای هر ۶۲۰ نفر یک صندلی سینما در کشور وجود داشت که در مقایسه با سال
۸۵، درصد صندلی سینما نسبت به جمعیت چهار درصد کمتر شده است.
در همین حال بر اساس گزارش پیشین مرکز آمار
در سال ۹۵، در استان هرمزگان بهازای چهار هزار و ۷۱۲ نفر، زنجان چهار هزار و ۵۹۸
نفر، سیستان و بلوچستان سه هزار و ۸۲۸ نفر، ایلام دو هزار و ۷۶۳ نفر و قزوین هزار و
۵۵۰ نفر جمعیت، یک صندلی سینما وجود دارد. بدیهی است که اگر این گروه از مردم
بخواهند به سینما هم بروند، سینمایی وجود ندارد که بروند.
مواجه گروهی با هنر
یکی از مواردی که در جامعه ایرانی
بسیار به چشم میآید و موجب پراکندگی و جدایی انسانها از یکدیگر شده است ناتوانایی
و مهارت نداشتن در کار و زندگی گروهی است. دلایل مختلفی برای توفیق نیافتن در کار
گروهی مطرح میشود. بهطور مثال: همه افراد میخواهند همه کار را انجام دهند، از کار
انفرادی بیشتر لذت میبرند، تحسینطلبی، خودرای بودن، نبود پذیرش یا حل تفاوتها میان
اعضای گروه، رعایت نکردن قوانین و هنجارهای گروه، با تاملی ساده میتوان دریافت
که بسیاری از مواقع، جمع وقت رفتن به سینما با همین مشکلات کار گروهی مواجه میشوند
و تجربه گروهی رفتن بسیاری از مواقع در همان بار نخست خاتمه مییابد. اتفاقنظر
نداشتن بر سر انتخاب فیلم تا نوع رفتن و برگشتن و... حال به این موارد باید نکته
دیگری نیز اضافه کرد و آن نبود فرهنگ مواجه گروهی با هنر است. از کودکی مواجه با
امر مذهبی بهصورت جمعی در خانوادهها تمرین میشود. شرکت در مراسمهای مذهبی و
... امر اجتماعی نیز با شرکت در برخی رفتارهای جمعی بهنوعی مطرح میشود؛ اما
مواجهشدن با هنر مسالهای است که در تربیت کودکان و نوجوانان مغفول مانده است.
البته این امر به دو بستر فرهنگی و نبود سختافزارهایی چون سینما و سالن نمایش
تئاتر نیز مربوط میشود.
بههرحال این مورد را نیز میتوان در
نظر گرفت که هنر نمایش در ایران یک پدیده وارداتی است و این مساله نیز تا حدودی
تاثیرگذار بوده است؛ یعنی دیدن نمایش بهعنوان سنت در فرهنگ جا نگرفته است و تنها
میتوان به تعزیه و سیاهبازی بهعنوان سنتی با ویژگی شرکت جمعی ایرانی در نمایش
نام برد.
گلایه از وضعیت کلی سینما
کافی است خبرگزاریهای مختلف، صفحههای
مجازی مرور شود تا موجی از گلایه از وضعیت سینمای ایران را دید. بازیگری، کارگردان
و متصدی سینمایی نیست که به وضعیت روند ساخت، امکانات، بیعدالتی در پرداخت
دستمزد، نبود فیلمنامه قوی و... شکایت و گلایه نکرده باشد. البته این گلایهها به
مردم نیز سرایت کرده است و آنها نیز یکی از دلایل سینما نرفتن خود را نبود فیلم
موردپسند خود عنوان میکنند. سینمایی که در دوگانه کمدیهای نازل و نمایشهای غمانگیز
مدتهاست درمانده است و بهصورت معدود و پراکنده به سراغ ژانرهای دیگر میرود و
همه سلیقهها را پوشش نمیدهد. مثلا سینمای ایران در ژانر وحشت به تعداد انگشتهای
دست هم فیلم موفق نداشته است. در ژانر تاریخی سالهاست که با شکستهای پیاپی روبهرو شده است. در سینمای کودک و
نوجوان همچنان بسیاری با فیلمهای دهه شصت و هفتاد خاطرهبازی میکنند و این روزها
در این زمینه نیز مخاطب دست و بالش بسته است.
این سالنها رفتن ندارد
یکی دیگر از مشکلاتی که مخاطبان به آن
اشاره میکنند، کیفیت سالنهای نمایش سینماهاست. بسیاری از سینماها در دوران رکود
خود بازسازی نشدهاند، کیفیت پخش و صدای آنها مخاطب امروزی را راضی نمیکند. به
معنای دیگر یا سینما نیست یا اگر هست خوب نیست! صندلیهای فرسوده، سرویسهای
بهداشتی نامطبوع، راهروهای چرک، سالنهای کهنه و... صحنهای است که در اکثر
سینماهای ایران مشاهده میشود.
اینترنت، دانلود و ...
ایران از جمله کشورهایی است که قوانین
کپیرایت را نپذیرفته است و به کنوانسیون برن برای حمایت از آثار ادبی و هنری
نپیوسته است. بدیهی است در این شرایط بازار فیلمهای قاچاق، دانلود غیرمجاز داغ
خواهد بود. کافی است فیلمی در جهان انتشار یابد، هنوز اکران به پایان نرسیده در
سایتهای ایرانی لینک دانلود آنها بهوفور قابل دسترس است. اگر تا چند سال پیش
بسیاری زبان خارجه الکن خود را مانعی برای دیدن فیلمها میدیدند، این روزها
زیرنویسهای بهروز به مدد این گروه آمده است تا آنها نیز به قافله دنبالکنندگان
سریال و فیلمهای خارجی بپیوندند. دوبلههای زیرزمینی هم که جای خود دارند.
مخاطب بهسادگی با فیلم و سریالهایی
روبهروست که گاه هزینه ساخت و تولید آنها بهاندازه تمام سینمای ایران است و در
جذب مخاطب جهانی موفق بودهاند، دیگر چه رسد در جذب مخاطب ایرانی.
به این موارد جا دارد این نکته نیز
افزود که مخاطبی که سینمایی با آن کیفیت فیلمبرداری، صدا و ... را دیده است با
فیلم ایرانی اقناع نخواهد شد. از سوی دیگر، دوران تلویزیونهای 14 اینچ به خاطرهها
پیوسته است. روزگار سینماهای خانگی است که تصاویر را بهتر از هر زمان دیگر به
مخاطب نشان میدهند.
مخاطب در خانه چیزی را از دست نمیدهد!
مسعود فراستی منتقد سینمایی در یکی از
برنامههای هفت دست روی نکته ظریفی گذاشته بود. وی بیان کرد که مخاطب فارسی با
دیدن فیلمهای سینمای ایران در خانه چیزی را از دست نمیدهد. کمی شاید بحث تخصصی
باشد؛ اما بهصورت ساده میتوان به این نکته دقت کرد که اکثر فیلمهای ایرانی
ساخته سالهای اخیر در فضای آپارتمانی با قاب تلویزیونی فیلمبرداری شدهاند و از
سوی دیگر جلوههای ویژه بصری نیز آنقدر قوت ندارند که روی پرده سینما مخاطب را
مسحور خود کند. مخاطب میتواند با آنچه میبایست در بستر بصری فیلم مواجه شود در
خانه روبهرو شود و چیزی هم از دست ندهد.
شبکه نمایش خانگی
کافی است مخاطب کمی صبور باشد تا فیلم
مورد نظرش را در شبکه نمایش خانگی ببیند. پخش سریالها نیز از این رسانه، مخاطب را
ارضا و وقتش را پر میکند تا دیگر سراغ گزینه سینما نرود. البته این مساله در
ایران و کشورهایی که سینما رفتن و تئاتر دیدن جزیی از فرهنگ رفتاری نشده است،
مسالهساز میشود؛ وگرنه که سریالهای شبکههای خصوصی و خانگی در همه جای جهان
ساخته و پخش میشوند.
سریالهای پخش نمایش خانگی در سالهای اول
رواج سریالهای شبکه نمایش خانگی، شاید بهدلیل دست بازتر تولیدکنندگان در قیاس با
تلویزیون و خطوط قرمز کمرنگتر این عرصه استقبال از سریالهای خانگی بیشتر بوده و
حتی گفته میشود که سریالهایی مثل قلب یخی و قهوه تلخ تیراژهای میلیونی داشتند. در
سالهای اخیر اما تیراژ و فروش آثار افت ملموسی داشته است و بهطور مثال متوسط تیراژ هر قسمت شهرزاد ۴٠٠ هزار نسخه و
متوسط تیراژ ممنوعه کمتر از صدهزار نفر بود. میزان فروش و تعداد مخاطبان ویاودی
این دو سریال نیز حکم به برتری شهرزاد میدهند. در حال حاضر گفته میشود سالهای دور
از خانه و نهنگ آبی بین ۴٠ تا ۵٠ هزار تیراژ دارند و در شرایط فعلی تنها سریالی که
بیش از صدهزار نسخه در هفته عرضه میشود، هیولای مهران مدیری با تیراژ ١٢٠هزارتاست.
درباره «هیولا» جدیدترین ساخته مهران مدیری
نخستین چیزی که منتشر شد، رکوردشکنی این سریال بود که ظاهرا اولین قسمت این سریال
در نخستین روز با رقم چهار میلیون و ۳۰۰ هزار مخاطب در شبکه نمایش خانگی و سرویسهای VOD
رکورد
تعداد بیننده در شبکه نمایش خانگی را جابهجا کرد.
شاید این آمار در مقایسه با آمار جهانی
به چشم نیاید؛ اما همین میزان نیز میتواند برای سینمای خسته و فرسوده ایران رقیبی
جدی باشد که مخاطب را درخانه نگه دارد.