|
الهام بهروزی- داود علیزاده
«خلیج فارس» نامی زیبا و بهقدمت تاریخ است؛
نامی که برای ما ایرانیها همواره غرورآفرین بوده و مایه نازش؛ اما ایکاش در کنار
این حس غرور، کمی هم در مقابل هستی این خلیج دیرینه و منحصربهفرد احساس مسوولیت
میکردیم. البته بسیاری از آسیبهایی که به خلیج فارس و اکوسیستمهای کمنظیر و بیبدیل
آن وارد شده، نشان از بیدرایتی و بیدانشی ما دارد؛ چراکه اگر عمق اهمیت این
آبراهه استراتژیک و زیستگاههای متنوع و بکرش را میدانستیم؛ هرگز به خود اجازه
نمیدادیم این سرمایه عظیم طبیعی را به سمت نابودی سوق دهیم.
باید بپذیریم که حال خلیج فارس و اکوسیستمهای
منحصربهفردش خوب نیست. از یک سو آلودگیهای صنعتی و پسماندهای شهری و از سوی دیگر
صیدهایی بیرویه و غیراستاندارد نفسهایش را به شماره انداخته است. بدیهی است که منطقه
خلیج فارس بهعنوان یکی از مهمترین پهنههای آبی جهان به لحاظ تنوع زیستی، منابع
شیلاتی و بهخصوص منابع نفتی غنی، اکوسیستمی منحصربهفرد بهشمار میرود؛ اما عوامل
مختلفی نظیر افزایش جمعیت، توسعه شهرنشینی، گسترش صنعت و استفاده غلط از منابع طبیعی
باعث بروز آلودگی شدید و زیست محیطی در این منطقه شده است. این عوامل توانستهاند
در اندک زمانی اکوسیستم بینظیر آن را تا 47 برابر حدطبیعی آلودگی، آلوده کند و بدین
طریق آبزیان و موجودات آن را با خطر نابودی مواجه سازند.
در بخشی از مقاله «مهمترین دلیل آلودگی خلیج
فارس» که 19 خردادماه 95 در روزنامه دنیای اقتصاد منتشر شده به چالش پلاستیک خلیج
فارس اشاره و نوشته شده است: «خلیج فارس که بهعنوان یکی از مهمترین شاهراههای
دریایی دنیا مطرح است، از معضل آلودگی دریایی رنج میبرد و خطرات ناشی از آن، تاثیرات
جبرانناپذیری را بر اقلیم این خلیج خواهد گذاشت. اواسط خردادماه سال جاری، معاون وقت
محیط زیست دریایی سازمان حفاظت از محیط زیست با تشریح چالشهای پیشروی خلیج فارس،
گفته بود: «صید بیرویه و کاهش شدید ذخایر آبزیان، ورود گونههای مهاجم غیربومی بهعلت
تکثیر و پرورش آبزیان غیربومی و تخلیه آب توازن، تخریب سواحل و جزایر و نابودی زیستگاههای
حساس، قاچاق گونههای در معرض خطر انقراض، بهرهبرداری بیش از توان زیستی مناطق
ساحلی- دریایی، ورود انواع پسماندها بهخصوص پسماندهای پلاستیکی به دریا برخی از این
چالشها هستند.» پروین فرشچی در ادامه افزوده بود: «آلودگی آبها ناشی از تخلیه
قاچاق سوخت، تغییرات شدید اقلیمی و نوسانات سطح آب دریا، افزایش ریزگردها، تکمیل
نبودن شبکه پساب شهری در شهرهای ساحلی و ورود آن به دریا، آلودگی نفتی با منشا دریا،
سوانح دریایی، کشتیها و تانکرهای حامل نفت و فراوردههای نفتی از دیگر چالشهای
محیط زیستی این منطقه مهم دریایی است.»
جولان آلودگیها در خلیج فارس تا بدانجاست که
رتبه اول آلودگی نفتی جهان را به خود اختصاص داده است که این رتبه بیانگر بحران
معناداری است که گریبان خلیج فارس را گرفته است. خلیجی که از عمق کمی برخوردار است
و به علت شرایط برداشت نفت و گاز و تردد نفتکشها وضعیت محیط زیست آن بسیار حساس
شده است.
مسالهای که امروز برای دوستداران و فعالان محیط
زیست به دغدغهای بزرگ بدل شده و دانش مسوولان و مدیران امر هم پاسخگوی این دغدغه
نیست.
شاید امروز درک درستی از وضعیت بغرنج خلیج فارس
که منابع عظیم نفتی و گازی، جانوران نایاب و کمیاب دریایی، زیستگاههای منحصربهفرد
و اکوسیستمهای کمنظیر ساحلی و دریایی را در پهنه خود جای داده است، نداشته
باشیم؛ اما وقتی در این خصوص با صاحبنظران و کارشناسان این حوزه به گفتوگو مینشینیم؛
دردی جانکاه و نگرانی شدیدی بر وجودمان سایه میاندازد که با این همه مصیبتهای
محیط زیستی چگونه میتوانیم به آینده و ایمنی محیط زیست از دستاندازیهای بشر
امروزی خوشبین باشیم.
باید اعتراف کرد که حال خلیج فارس در استان
بوشهر خوب نیست. این در حالی است که این استان بیشترین مرز آبی را با این خلیج
دارد؛ اما در سایه سوءمدیریتها و سودجوییها نه تنها به حریم آن به بهانه ساحلسازی
و توسعه آن و ... بارها و بارها تجاوز شده است، بلکه بهدلیل آلودگیهای محیطی
نظیر وجود صنایع آلاینده نفتی و گازی و دفع پسماندهای شهری و صنعتی به محیط زیست و اکوسیستمهای بینظیرش آسیب جدی
وارد شده است. این آسیبهای تا بدانجاست که شاهد دگرگونیهای محسوس اکولوژیکی این خلیج زیبا هستیم.
احداث بیرویه صنایع گازی و پتروشیمیها در حریم
خلیج فارس بهویژه در جنوب استان، از بین رفتن بخش اعظم آبسنگهای مرجانی در جزیره
خارکو، تغییر جنسیت تخمهای لاکپشتهای جزایر نخیلو-دیّر، ورود پسابها و
پسماندهای شهری و صعنتی به خلیج فارس، تلف شدن گونههای دریایی در اثر آلودگیهای
محیطی، رها شدن بیرویه زبالههای پلاستیکی در بستر خلیج فارس، شناسایی زیستگاههای
حساس ساحلی و دریایی خلیج فارس و... موجب شد که گفتوگوی مفصلی را با احسان عابدی،
عضو هیات علمی رسمی پژوهشگاه ملی اقیانوسشناسی و علوم جوی کشور صورت دهیم.
پیش از اینکه وارد گفتوگو شویم نخست به معرفی
احسان عابدی بهصورت مختصر میپردازیم. احسان عابدی دانشآموخته رشته علوم دریایی
و اقیانوسی از دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر در مقطع کارشناسی ارشد و زیستشناسی
دریا از دانشگاه تربیت مدرس در مقطع دکتری با معدل بالا است. از تجارب شغلی وی میتوان
به معاون توسعه و پشتیبانی پژوهشگاه ملی اقیانوسشناسی و علوم جوی کشور
(1397-1396)، عضو هیاترئیسه پژوهشگاه ملی
اقیانوس شناسی و علوم جوی کشور (1397-)،
عضو شورای پژوهشگاه ملی اقیانوسشناسی و علوم جوی کشور (1397-)، دبیر اجرائی
اولین همایش بینالمللی اقیانوسشناسی غرب آسیا، 9-8 آبان 1396، تهران، رئیس ایستگاه
پژوهش و فناوری اقیانوس شناسی و علوم جوی استان بوشهر (1396-1393)، سرپرست گروه زیستشناسی
دریا گشت اقیانوسشناسی خلیج فارس، تنگه هرمز و دریای عمان (PG-GOOS)-غرب خلیج فارس و...
اشاره کرد. در کارنامه وی نگارش مقالات علمی ISI و ISC متعددی در خصوص
عوامل تهدیدکننده خلیج فارس، آبزیان، ارائه
گزارشهای علمی با موضوعات «بررسی
هیروکربنهای آروماتیک حلقوی در رسوبات محدوده جزر و مدی منطقه ویژه اقتصادی انرژی
پارس شمالی»، «پایش خط ساحلی خلیج فارس»، «بررسی ترکیب جوامع فینوپلانکتون و
زئوپلانکتون خور بردستان (بندر دیّر)، «مطالعه اکولوژیکی اکوسیستمهای مصبی منطقه
دلوار-بوشهر»، «بررسی و تحلیل ساختار اجتماعات ماکروبنتیک مانگروهلی کنگان و دیّر»
و... حضور در همایشها و سیمنارهای ملی و
بینالمللی متعدد و... دیده میشود.
شما را در ادامه به خواندن این گفتوگوی مفصل
محیط زیستی دعوت میکنیم.
سهم استان بوشهر از پهنه خلیج فارس و اکوسیستم
کمنظیر آن چقدر است؟
استان بوشهر در طول خط ساحلي كه از شهرستان ديلم
شروع و به شهرستان عسلویه ختم ميشود، با خليج فارس مرز مشترك دارد و همه آبهای
در طول نوار ساحلي ذكر شده به انضمام جزيره های خارك، خاركو و فارسي و همچنین آبهاي
ساحلي آنها جزء قلمرو آبي استان محسوب میشوند. استان بوشهر از نظر قلمرو و خشكي
و از لحاظ پستي و بلندي به دو قسمت جلگهاي و كوهستاني تقسيم ميشود. قسمت جلگهاي
اين استان ادامه جلگه خوزستان و در امتداد خليج فارس قرار گرفته است. قسمت
كوهستاني استان بوشهر از دو رشتهكوه عمده بهخصوص رشتهکوه زاگرس تشكيل شده كه به
موازات هم، سراسر طول استان را طي کرده و ناحيه پست كرانههاي خليج فارس را از
قسمتهاي داخلي ايران جدا ميسازد. با توجه به استقرار استان بوشهر در جوار خلیج
فارس و منطقه فوق قارهاي، مهمترين پديده و فرايند مشهود اقليمي آن گرماي هواست.
اين ناحيه تحت فشار زياد عرضهاي متوسط جغرافيايي قرار دارد و فاقد بارندگي قابل
توجه است، در حالی که فرايند تبخير آن به علت طولاني بودن فصل گرما شدت بيشتري
دارد. بهطور كلي آب و هواي استان بوشهر در نواحي ساحلي گرم و مرطوب در قسمتهاي
داخلي استان گرم و خشك صحرايي است. اين استان همچنين داراي بادهاي محلي است كه در
حقيقت قسمتي از طوفانهاي خليج فارس هستند و در اثر اختلاف فشار بين صحراي عربستان
و ارتفاعات جنوبي ايران پديد ميآيند.
در هر صورت استان بوشهر با داشتن بیشترین مرز
ساحلي با خلیج فارس، هم از لحاظ اقتصادي و هم از لحاظ اکولوژيکي يکي از استانهاي
مهم کشور محسوب ميشود، چراکه در طول این خط ساحلی اکوسیستمهای فوقالعادهای
مانند صخرههای مرجانی جزایر خارک و خارکو، جنگلهای حرای خلیج نایبند و بندر دیّر،
جزیره فوقالعادهای مانند جزیره نخیلو بهعنوان بهشت پرندگان و محل تخمریزی لاکپشتان
دریایی، رودخانه مند بهعنوان مصب ورودی آب شیرین به خلیج فارس، جزیره مطاف بهعنوان
محل امن تخمریزی ماهیان و صیدگاه اصلی استان بوشهر، پارک ملی دریایی نایبند و
نخیلو، منطقه حفاظت شده مند، سواحل زیبای ماسهای، صخرهای و شنی و هزاران
اکوسیستم با اهمیت قرار دارد و این اهمیت بر هیچ کس پوشیده نیست.
با این اوصاف استان بوشهر، زیستگاههای متنوع و
زیبایی در ساحل و دریا در خود جای داده است، مهمترین عواملی که حیات این زیستگاهها
را تهدید میکنند، کدام است و چه راهکاری برای مقابله با این تهدیدها به ذهن شما
میرسد؟
به نظر بنده مهمترین عامل تهدیدکننده اکوسیستمهای
ساحلی و دریایی، انسان است و بدتر از آن مدیریت غیر علمی، غلط و پر از پیامد انسانهای
مدیر است که فرق محیط آبی و سیال دریا را با محیط خشک و ساکن خشکی را نمیدانند.
انسان خشکیزی اگر تخصص و علم کافی در زمینه علوم دریایی نداشته باشد، اصولا نمیتواند
بر محیط دریایی مدیریت داشته باشد. من از شما یک سوال میپرسم، به نظر شما در
استان بوشهر که استانی ساحلی است، چند مدیر متخصص در زمینه علوم دریایی و اقیانوسی
داریم؟ پاسخ روشن است: نیست، اگر بود وضعیت اکوسیستمهای ساحلی و دریایی ما به این
حال و روز کشیده نمیشد. مثلا مناطق ساحلی استان بوشهر به شدت تحت تاثیر مداخلات
انساني و سوءمدیریت بوده و محل تمركز فعاليتهاي توسعهای
مخرب شدهاند. زيستگاههاي ساحلی در اثر استحصال زمين برای ساحلسازي، توسعه شبكه راهها، توسعه شهري،
توسعه صنعتي، بندرسازي و ساخت و سازهاي ساحلي، تغيير كاربري سواحل، برداشت شن از كرانه، عمليات اكتشاف،
استخراج و انتقال حاملان انرژي،
ورود انواع آلايندهها و گاه ورود گونههاي بيگانه مهاجم اغلب در معرض آشفتگي قرار دارند.
كاهش و افت كيفيت زيستگاههاي ساحلي در اثر
فعاليتهاي انساني، موجب كاهش تنوع زيستي، كم شدن ذخاير و دگرگوني ساختار و فرايندهاي بومشناختي از قبيل
پراكنش گونهها، جدا افتادگي زيستگاهها و از بين رفتن كريدورهاي مهاجرت، آشفتگي در شبكه غذايي، اختلال در
روابط بين گونهاي، تغيير ساختار جمعيت و نرخ زادآوري ميشود كه
حتی در ارائه خدمات بومشناختي اكوسيستم ساحلي به
انسان اثر منفي دارد و مانع تحقق توسعه پايدار در منطقه ساحلي شده
است.
صنایع نفت و گاز بهخصوص صنایع موجود در عسلویه از
جدیترین عوامل تهدید کننده زیستگاههای ساحلی و دریایی در استان بوشهر بهشمار
میروند، آیا در خصوص کاهش اثرات آلایندگی اقدامی صورت گرفته است؟ متاسفانه هر از چند گاهی در خلیج
فارس بهخصوص در جنوب و شمال استان با پخش شدن مشتقات نفتی در سطح دریا مواجه میشویم
این مشتقات نفتی چقدر به زیستبوم دریایی آسیب وارد میکند؟
تاریخ دهه هفتاد خورشیدی استان بوشهر را از یاد
نخواهد برد. مورخان در مورد میزبانی مردمان استان بوشهر بهخصوص مردمان جنوب استان
خواهند نوشت. این مردمان، بزرگترین قطب صنعتی کشور یعنی منطقه ویژه اقتصادی انرژی
پارس جنوبی را در دل خود جای دادند و به امید روزگاری بهتر! تا توانستند از جان و
مال خود مایه گذاشتند. زمینهای کشاورزیشان تبدیل به فاز شد و هوای پاک و مطبوع
سرزمینشان تبدیل به گاز، چرا؟ چون آنها عشق کاشتند تا استقلال درو کنند؛ اما تلاش
برای رسیدن به حداکثر برداشت از میدان مشترک و وجود تحریمها باعث نادیده
گرفتن حقوق این مردمان شد و نبود مدیریت مبتنی بر اکوسیستم، توسعه یکجانبه و کسب
ثروت مزید بر علت شد تا موجبات ایجاد و توسعه انواع آلودگیها و مخاطرات محیط
زیستی فراهم شود و مفهوم توسعه پایدار رنگ بازد و مردمان جنوب استان بوشهر در خاک
خود طعم غربت را تجربه کنند. میدانید که آلودگی شامل ورود هرگونه انرژی یا ماده از
سوی انسان، بهصورت مستقیم و یا غیرمستقیم به محیط است که اثرات نامطلوبی بر کیفیت
محیط، سازگاری و بقای زیستمندان آن محیط و کاهش فعالیتها دارد و در نهایت موجب به
خطر افتادن مفهوم سلامت میشود. دیاکسیدکربن، گاز متان، بخار آب، هیدروکربنهای
آروماتیک حلقوی، فلزات سنگین جیوه، کادمیوم، مس، نیکل، سرب و روی و مواد مغذی
نیترات، نیتریت، فسفات و سیلیکات تنها بخشی از آلودگیهای اثبات شده حاصل از
فعالیتهای صنایع نفتی و گازی موجود در عسلویه هستند.
در پاسخ به قسمت دوم سوال باید عرض کنم که در
مفهوم توسعه پایدار غنی شدن گروهی (دولت) نبایستی موجب فقر گروهی دیگر شود و از
نظر اکولوژیکی نبایستی توسعه موجبات تخریب و انهدام تنوع زیستی و فرایندهای
اکولوژیک منطقه میزبان شود. حتی از منظر اجتماعی توسعه پایدار شامل توانمندسازی
نهادها، جوامع، تامین مشارکت، تحرک اجتماعی، ایجاد و تعمیق هویت فرهنگی، توسعه و
گسترش نهادهای اجتماعی است، آیا در استان بوشهر این چنین است؟ من به شما میگویم
این چنین نیست و اقدام موثری در این زمینه ندیدهام. حتی یک درصد عوارض آلایندگی
که قانونا بایستی واحد آلاینده به مناطق تحت تاثیر آلودگی پرداخت کند تا صرف زیرساختهایی
مرتبط با رفع آثار و آلام آلایندگی و ارتقای محیط زیست شود نیز بهصورت صحیح توزیع
و پرداخت نشده است.
طبق شنیدهها اکوسیستم مرجانی در جزیره خارکو هم
بهدلیل آلودگیهای صنعتی موجود در منطقه در حال نابودی است و این مساله دوستداران
محیط زیست را نگران کرده است، آیا در این زمینه اقدام موجهای صورت گرفته است و
اصلا این شنیده چقدر صحت دارد؟
از جمله اکوسیستمهای حساس ساحلی خلیج فارس در
استان بوشهر، آبسنگهای مرجانی جزیره خارک و خارکو هستند که وضعیت کنونی آنها
منعکسکننده وضعیت نظام مدیریتی در حوضه محیط زیست خلیج فارس است. این آبسنگهای
مرجانی نه تنها دارای زیبایی، باروری و تنوع هستند، بلکه از نظر زیستی و اقتصادی
نیز حائز اهمیت هستند. این مناطق بعد از جنگلهای نواحی گرمسیری، دومین بیوم پر تولید
جهان هستند. این آبزیان بهدلیل آنکه مقدار زیادی از دی اکسید کربن موجود در آبهای
دریایی را جذب میکنند، نقش مهمی در تنظیم دی اکسید کربن و کاهش گرمایش جهانی
دارند. متاسفانه در سالهای اخیر، بهدلیل افزایش دمای آب دریاها و فعالیتهای
انسانی نامعقول، پدیده سفید شدگی و بیماریهای مرجانی گسترش یافته و آبسنگهای مرجانی در معرض
تهدید قرار گرفتهاند، بهصورتی که طبق گزارشهای ارائه شده تا کنون بیش از نیمی
از آبسنگهای مرجانی دنیا از بین رفتهاند. صخرههای مرجانی با استفاده از دام
موکوسی و مژکی خود قادر به برداشتن رسوب و تمیز کردن سطح خود هستند؛ اما مقادیر
بالایی از لجن و رسوبی که وجود دارد باعث مسدود شدن و خفه شدن آنها میگردد. وجود
این شرایط در سواحل و جزایر خلیج فارس در استان بوشهر رو به افزایش است. خلیج فارس
بهعلت قرار گرفتن در عرضهای جغرافیایی نیمه گرمسیری، محدودیتهایی را برای جوامع
مرجانی به وجود آورده، بهطوری که دامنه وسیع تغییرات دمای آب، شوری بالا و کدورت
نسبتا بالای آب موجب کاهش تنوع سنگفرشهای مرجانی در این منطقه شده و به همین
دلایل سنگفرشهای مرجانی خلیج فارس بهصورت طبیعی همواره تحت استرس هستند. مشاهدات
متعدد از بلوم توتیای دریایی Echinometra mathaei در بستر مرجانی جزیره خارک از سال 1389 تاکنون بیم و نگرانی زیستشناسان
دریایی و سایر متخصصان را فرا گرفته است. توتیای دریایی مسوول برداشت بخشی از
اسکلت آبسنگی در طول تغذیه و چرا است، بنابراین زمانی که شکارچیان طبیعی این آبزی
مانند نرمتنان و ماهیان در اثر صید بیرویه کم شود، عمل فرسایش طبیعی آبسنگهای
مرجانی از سوی توتیا افزایش خواهد یافت. وضعیت کنونی صخرههای مرجانی جزیره خارک
را میتوان بهعنوان منعکسکننده تقابل محیط زیست و انسان مطرح کرد که به بدترین و
غمانگیزترین شکل ممکن ظهور یافته است. امیدوارم روزی صخرههای مرجانی جزیره خارک
به وضعیت سابق خود برگردند و نگرانی دوستداران محیط زیست را کاملا بحق میدانم.
مدتی است که در جنوب استان در حومه شهر دیّر
زمزمههایی دال بر احداث پتروشیمیهایی شنیده میشود که زنگ خطری است برای نابودی
محیط زیست بکر منطقه و اکوسیستم بینظیر این بندر کهن، از دید شما احداث این
پتروشیمیها چقدر میتواند خطرآفربن باشد؟
جواب این سوال در پاسخ به سوالات قبل مستتر است.
ما تجربههای تلخی در این زمینهها پشت سر گذاشتهایم. در سوالات قبل به تجربه
احداث پایانه نفتی خارک و منطقه ویژه اقتصادی پارس جنوبی اشاره شد. بهطور حتمی اگر
بدون رعایت مبانی توسعه پایدار و مدیریت مبتنی بر اکوسیستم احداثی در بندر دیّر صورت
بگیرد، آسیبرسان و خطرآفرین هم برای محیط زیست دریایی و خشکی و هم برای ساکنان
بومی آن خواهد بود. گزارشهای خوبی از فعالیت برخی از این پتروشیمیها نمیشنویم. بنده
نقش سازمانهای مردم نهاد را در اطلاعرسانی و جلوگیری از این نوع فعالیتها بسیار
مهم میدانم و مطمئین هستم اگر مردم بدانند و بخواهند اینگونه به حریم شهری و
حومه آنها تجاوز نخواهد شد.
پسماندها و زبالههای پلاستیکی یکی از تهدیدهای
جدی هستند که زندگی اغلب پرندگان و موجودات دریایی را تهدید میکند، چگونه میتوان
مردم را در این زمینه توجیه کرد و فرهنگ دوستداری طبیعت و محیط زیست را در کشور
نهادینه کرد؟ و سالانه چه تعداد جانور در اثر بیملاحظگی مردم در رهاکردن زبالهها
جان خودشان را از دست میدهند؟
هر ماده جامد مقاومی که از
سوی انسان ساخته شده است و بهصورت مستقیم و یا غیرمستقیم، عمدی و یا غیرعمدی دور ریخته
شده و یا در اکوسیستم دریایی رها شده
بهعنوان زباله دریایی شناخته میشود. در این میان پلاستیکها 75 درصد زبالههای دریایی را تشکیل میدهند
و سالانه هشت میلیون تن زباله پلاستیکی یا آلودگی پلاستیکی وارد دریاها و اقیانوسها
میشود. در این خصوص خدمت شما عرض کنم که در سال 1950 حدودا 5/1 میلیون تن پلاستیک
در دنیا تولید میشده است و در سال 2011 ما شاهد تولید حدود 280 میلیون تن تولید
پلاستیک و مواد پلاستیکی در دنیا هستیم. این یعنی ما داریم به سمت فاجعه عظیم
تاریخ محیط زیست دنیا گام بر میداریم. آیا شما اطلاع دارید که بزرگترین زبالهدان
مواد پلاستیکی دنیا کجاست؟ دقیقا در دل اقیانوسها، در جایر اقیانوس آرام شمالی
پراکنش 000/300 هزار قطعه پلاستیک در هر کیلومتر مربع به ثبت رسیده است.
تاثیر زبالههای پلاستیکی بسته به نوع و اندازه زباله و نیز نوع موجود میتواند متفاوت باشد.
گیر کردن موجودات در زبالهها، مصرف زبالهها توسط گونهها، سهولت در انتقال گونهها از طریق اتصال بر روی زبالههای شناور
و فراهم آوردن زیستگاه جدید برای ایجاد کلونی برخی گونهها
تنها تعدادی از آثار بیشمار آلودگی پلاستیکی است.
علاوه بر پلاستیکها، میکروپلاستیکهای موجود در رسوبات هم
ممکن است باعث شوند که دمای این رسوبات ناخواسته افزایش یا کاهش پیدا کند که
برای مثال در جنسیت لاکپشتهای دریایی حاصل از تخم
آنها تاثیر خواهد گذاشت
و نظم اکولوژیک منطقه را بههم میریزد. میکروپلاستیک در رسوبات همچنین میتواند از طریق تغییر دمای رسوبات و یا تولید سموم بر تغذیه، فرایندهای فیزیولوژیک،
سرعت حرکت و تولید مثل آبزیانی که در این رسوبات زندگی میکنند، تاثیر منفی بگذارد. هماکنون در برخی کشورها مانند هلند، انگلستان، ایرلند و کانادا استفاده ازمیکروبیدها
و میکروپلاستیکها ممنوع شده است و یا قوانین
سختگیرانهای در استفاده از آنها وجود دارد.
ذرات پلاستیکی که معمولا
کوچکتر از 5 میلیمتر اندازه آنها است و در لوازم آرایشی،
خمیر دندانها و برخی ترکیبات دارویی استفاده میشوند میکروبید
نامیده میشوند. میکروبیدها از طریق سیسم فاضلاب وارد
رودخانهها و دریاها میشوند و همانند سایر
پلاستیکها باعث آلودگی آب میگردند.
به علت اندازه کوچک آنها از سوی موجودات دریایی بلعیده میشوند و ممکن است وارد زنجیره غذایی و در
نهایت حتی بدن انسان شوند.
در استفاده از مواد پلاستیکی و ظروف یکبار
مصرف، مردم جهان و بهخصوص ایران که علاقه زیادی به بستهبندیهای شیک دارند، بایستی در
سبک زندگی خودشان تغییر ایجاد کنند و استفاده از مواد پلاستیکی را به حداقل ممکن
برسانند، در غیر این صورت کره زمین تبدیل به کره پلاستیک خواهد شد و حیات غیر ممکن
میگردد.
قرار است اطلس زیستگاههای حساس ساحلی و دریایی
کشور در سه یا چهار ماه آینده تدوین شود، به نظر شما شکلگیری این اطلس چه کمکی به
معرفی و حفظ موجودیت این زیستگاهها میکند؟
برای پاسخ به این سوال بایستی بگویم که يكي از
اهداف برجسته توسعه پایدار، حفاظت و نگهداري از
مناطق حساس بومشناختي و زيستگاههاي منحصربهفرد حساس ساحلي
است. نواحي حساس ساحلی نواحی هستند كه واجد منابع آسيبپذير
بوده و آسيبپذيري هم شامل پاسخ منفي يك اکوسيستم در برابر وقوع مخاطرات است.
اين حساسيت و آسيبپذيري بر تنوع زيستي، غناي جمعيت جانوران
و گیاهان، وجود گونههاي در معرض خطر، گونههاي در حال انقراض، گونههاي آسيبپذير، واقع شدن اجتماعات حياتي در آستانه تحمل اكولوژيك، حساسيت به آلايندهها، كندي ترميم آسيبهاي وارده و مشكلات ناشي از پاكسازي آلايندههاي محيطي دلالت
دارد. مهمترين مناطق حساس اكولوژيك شامل سيستمهاي تالابي، زيستگاههاي ساحلي، مصب ها، خورها، خلیجها، آبسنگهاي مرجاني،
پهنههاي جزر و مدي گلي، علفزارهاي دريايي، جنگلهاي مانگرو و جزاير
كه همگي جزء اكوسيستمهاي منحصربهفرد محسوب میشوند،
است. برای مثال پارک ملی دریایی نایبند که از مناطق حساس ساحلی استان بوشهر است،
موقعیتی مناسب برای آزمودن عرصههای محیط زیستی استان بوشهر که در مسیر شتابان
توسعه صنعتی قرار گرفته، است. پارک ملی دریایی نایبند فاصله چندانی با جوامع
انسانی و تاسیسات صنعتی عسلویه ندارد و هم از طریق دریا و هم از طریق خشکی با
انواع فعالیتهای صنعتی و اقتصادی در ارتباط است، بنابراین پارک بهسادگی تحت
تاثیر قرار گرفته و کوچکترین موارد را بهسادگی نمایان میسازد. در واقع پارک ملی
دریایی نایبند را میتوان به عنوان منعکسکننده وضعیت نظام مدیریتی در حوضه محیط
زیست جنوب استان مطرح کرد. حال برای پاسخ به سوال شما من یک سوال میپرسم. آیا ما
نمیدانستیم که پارک ملی دریایی نایبند زیستگاههای حساس ساحلی است که این همه دستاندازی
به آن کردهایم؟ اگر پارک ملی دریایی نایبند در اطلس زیستگاههای حساس ساحلی و
دریایی کشور قرا بگیرد، کدامیک از مشکلات پارک حل خواهد شد؟ اگر این اطلس میخواهد
تدوین شود که در کتابخانهها خاک بخورد و هیچ توجهای به آن نشود، اصلا کاربردی
نخواهد داشت. ما بایستی نگاهمان را تغییر دهیم، در تمام کشورهای توسعهیافته خیلی
وقت است که انواع اطلسها تدوین شدهاند؛ اما تا زمانی که محیط زیست بهخصوص محیط
زیست دریایی حرمت نداشته باشند و اقتصاد بدون توجه به توسعه پایدار و به بهانه کسب
ثروت هر کاری که دوست دارد، انجام دهد، هیچ کدام از این اقدامات فایدهای ندارند.
جنگلهای حرا یا جنگلهای مانگرو یکی از
اکوسیستمهای بینظیر طبیعی در خلیج فارس هستند، از این ظرفیت چه استفادههایی میتوان
کرد و چقدر استان بوشهر در حفظ این اکوسیستم مسوول ظاهر شده است، آیا وجود صنایع
میتواند به حیات آن لطمه بزند؟ کارکرد جنگلهای حرا بهعنوان بیوفیلتر در کنترل
آلودگیهای زیست محیطی بهخصوص فلزات سنگین موجود در منطقه چیست؟
جنگلهای مانگرو میزبان طیف وسیعی از گونههای
آبزی هستند و سطح بالایی از تولیدات اولیه اقیانوسها را به خود اختصاص دادهاند.
در واقع این اکوسیستمهای پر تولید، چرخش مواد مغدی را در خود جای دادهاند. بعضی
از گونههای مانگرو باعث تجمع فلزات سنگین در بافت خود میشوند و از این طریق
فلزات سنگین خطرناکی مانند جیوه، سرب، روی و کادمیوم را از محیط دریایی حدف میکنند.
جنگلهای مانگرو در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری 124 کشور دنیا وجود دارند و نکته
جالب توجه این است که 48 درصد مانگروهای دنیا در پنج کشور اندونزی، برزیل،
استرالیا، نیجریه و مکزیک واقع شدهاند. جنگلهای مانگروها در مقایسه با گیاهان خشکیزی میزان کربن بیشتری را
در بافتهای زیرزمینی خود ذخیره میکنند. میزان کربن ذخیره شده در خاک با افزایش سن گیاه
مانگرو افزایش پیدا میکند، این یعنی ما نباید به ذخیرهگاههای طبیعی و دارای قدمتمان دستاندازی کنیم و به جای
آن و به بهانه حفظ محیط زیست چند صد متر آنطرفتر دست به کاشت
مصنوعی گیاه حرا بزنیم. هنگامی که یک گیاه حرا از بین میرود، کربن ذخیره شدهای که به واسطه
آن گیاه حرا در زیر لایههای رسوبی مدفون شده است، وارد جو میشود و این فاجعه گرمایش
جهانی را تشدید میکند. میزان کربن ذخیره شده در بافتهای غیرزنده در زیر خاک خیلی
بیشتر از بافتهای زنده است. این میزان احتمالاًبین 75 تا 95
درصد کل کربن ذخیره شده در زیر خاک است. در اکوسیستمهای مانگرو وجود نمک بالا در آب و رسوبات توانایی استفاده از
آب را از سوی گیاهان را بهطور منفی تحت تاثیر قرار میدهد.
در چنین شرایطی گیاه ریشههای ریز فراوانی را بهوجود میآورد که بهطور مرتب با ریشههای جدید جایگزین میشوند تا توانایی جذب آب در شرایط نامناسب همچنان وجود
داشته باشد. این استراتژی سازشی یکی از عواملی است که میزان ذخیره کربن
در رسوبات اکوسیستمهای مانگرو را افزایش میدهد. این ساختار پیچیده در سیستم ریشه این گیاهان همچنین به پایداری گیاهان
در برابر بالا و پایین آمدن آب در زمان جزر و مد، امواج و طوفانها کمک میکند.
سخن پایانی؟
آرزوی
موفقیت برای شما و روزنامه بامداد جنوب دارم و همچنین آرزوی بهبود وضعیت محیط زیست
جهان، کشور، ایران و بوشهر.