داود علیزاده: نیما جاویدی بعد از پنج سال، دومین فیلمش
«سرخپوست» را برای حضور در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر، کارگردانی کرد که موفق
شد در اختتامیه این دوره از جشنواره، جایزه ویژه هیات داوران را دریافت کند. جاویدی
نویسندگی فیلمنامه «سرخپوست» را هم مثل اولین ساختهاش خودش بر عهده داشته که داستان
آن در یک زندان روایت میشود.
وی در دومین فیلمش هم از تم معمایی استفاده
کرده است و مدام مخاطب را با خودش در مسیری که مدنظرش است، همراه میکند. این کارگردان
برای جدیدترین فیلمش از نوید محمدزاده، پریناز ایزدیار و ستاره پسیانی بهعنوان بازیگران
اصلی استفاده کرده است. محمدزاده با ظاهری متفاوت در شمایل یک سرگرد مقابل دوربین قرارگرفته
و نقشی را ایفا کرده که در چند سال اخیر چنین نقشی را از او ندیدهایم. در فیلم «سرخپوست»
با یک نوید محمدزاده بسیار متفاوت روبهرو هستیم. او بازی بسیار کنترلشدهای از خود
به نمایش گذاشته که واکنشهایش بیشتر درونی هستند تا اینکه نمود بیرونی داشته باشند.
او بازیگر نقشی است که از لحاظ سنی هم چندین سال از خودش بزرگتر است. بازی در فیلم
«سرخپوست» نامزد شدن محمدزاده در کنار بازیگران دیگر در سی و هفتمین جشنواره فیلم
فجر برای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را به همراه داشته است.
در مقابل او پریناز ایزدیار را در «سرخپوست»
میبینیم که مددکار زندانیان است. ایزدیار مثل نقشهای قبلیاش در «سرخپوست» هم تقریبا
به همان شکل ظاهر شده و بازیِ متفاوتی از خود به نمایش نگذاشته است. ستاره پسیانی
هم یکی دیگر از بازیگرانی بهحساب میآید که با گریم بسیار متفاوتی در این فیلم به
ایفای نقش پرداخته و با لهجه (نامتناسب) صحبت میکند. پسیانی نقش همسر احمد سرخپوستی
را برعهده دارد که همه به دنبالش میگردند. فارغ از بازی بازیگران، فیلم «سرخپوست»
همچنین از نظر طراحی صحنه بسیار خوب عمل کرده و محسن نصراللهی که طراحی صحنه این فیلم
را برعهده داشته، در خلق فضای یک زندان موفق بوده و مخاطب را به یک زندان در اواخر
دهه ۴۰ دعوت میکند. نصراللهی همچنین در اختتامیه سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر برای
دریافت سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه نامزد دریافت جایزه شد؛ اما نباید فیلمبرداری
منحصربهفرد هومن بهمنش را هم نادیده گرفت، او در ثبت قابهای چشمنواز بسیار موفق
بوده است.
فیلم «سرخپوست» در زمان جشنواره فیلم فجر
با واکنشهای مختلفی روبهرو شد. یکی از عجیبترین واکنشها به این فیلم، واکنش مسعود
فراستی بود که در برنامه «هفت» اعلام کرد: «من امروز یک فیلم خوب دیدم، میخواهم تعلیق
همه را به هم زده و به چند نفر که فیلم خوبی ساختند تبریک بگویم، من امروز کاملا از
این فیلم تعجب کردم. به نیما جاویدی کارگردان، نوید محمدزاده بازیگر، رامین کوشا آهنگساز
و تهیهکننده و عوامل دکور تبریک میگویم.» این اظهارنظر فراستی، منتقدی که کمتر پیش
میآید از فیلمی اینچنین تعریف کند، در زمان اکران این فیلم در جشنواره فجر مخاطبان
سینما و البته سازندگان «سرخپوست» را شگفتزده کرد.
در میان این واکنشهای مثبت به این فیلم،
بعضی هم مثل حسین معززینیا نگاه دیگری به فیلم دارند. معززینیا در بخشی از نقدش برای
فیلم «سرخپوست»، نوشته است: «فیلم «سرخپوست» مطابق معمول بسیاری از فیلمهای سالهای
اخیر سینمای ایران ایده خوبی دارد، با همان شروع میکند و در یکسوم ابتدایی امیدوارکننده
به نظر میرسد و همچون بسیاری از فیلمهای سالهای اخیر سینمای ایران، بهمحض تمام
شدن جذابیت ایده اولیه، مشخص میشود فیلمنامهنویس آنقدر به همان ایده اطمینان داشته
که توانسته سی چهل نفر را همراه کند و حالا همگی دارند ما را مشغول میکنند تا نبینیم
قصهای باقی نمانده، فیلم دارد دور خودش میچرخد و با آوردن و بردن شخصیت فرعیهای
بیربط، وقت تلف میکند...»
به زعم نگارنده فیلم در بُعد تطبیق
زمان دراماتیک، زمان داستانی و زمان فیزیکی دچار مشکل است. تمام قصه فیلم در یک
روز رخ میدهد و این دگرگونی فضا، دگرگونی شخصیت، نوسان ریتم فیلم در فاصله یازده
صبح تا 5 بعد از ظهر باورپذیر نیست که در اصل میتوان آن را از ضعفهای فیلمنامه
برشمرد. برخی رفتارهای شخصیتها نیز با منطق زمانه تعریف شده تطبیق ندارد. زندانی
مهجور در جنوب که در ساعت 11 صبح سیل لودر و کامیونها را برای ویرانی خودش میبیند
و چند دقیقه بعد غیب میشوند! سرهنگی که در یک روز دوبار بار در زندان و نزدیکی
زندان ظاهر میشوند (آن هم با پرنسیب یک نظامی ارشد دوران پهلوی) که حکم ابلاغی را
به دست زیردست خود بدهد! زندانی که به روایت فیلم بیش از 800 زندانی را در دل خود
جا داده است. طبق تصاویر کوچک هم نیست و مامور دولت میپذیرد در یک روز اسفندماهی
جنوب ساعت 5 بعدازظهر برای ویران کردنش مراجعه کند!
سرخپوست برای سینمای فاقد ژانر و
تکرار شده در محیط شهری و آپارتمانی این روزهای ایران یک نمای متفاوت است و از
همین حیث میشود آن را مورد توجه قرار داد، هر چند تفاوتهایی از این دست در دوران
مختلف وجاهت خود را از دست میدهند و در نگاه خوشبینانه یک نمای کپی دست چندم از
فیلمهای«فرار از زندان» خارجی مبدل میشود.
در ادامه به سراغ مژده غضنفري، كارشناس
ارشد سينما، مدرس سينما، منتقد فيلم و مسوول كانون فيلم حوزه هنري بوشهر رفتهایم تا
در خصوص فیلم سینمایی «سرخپوست» به کارگردانی نیما جاوید با او به گفتوگو
بپردازیم که در ادامه خواندن آن خالی از لطف نیست.
فیلم «سرخپوست» را چگونه ارزیابی میکنید
آیا نیما جاويدي در دومین تجربه خود موفق ظاهر شده است؟ چرا؟
فيلم «سرخپوست» آشكارا به لحاظ اجرا و
كارگرداني نهتنها از فيلم قبلي (ملبورن) فیلمساز حرفهایتر است، بلكه سطح استاندارد
فنی در سينماي ايران را هم ارتقا داده است؛ اما راجع به موفقيت كه صحبت میکنید، میتوان
از منظر ديگري نیز به آن نگاه كرد. نیما جاویدی در فیلم اول خود از زوج «پیمان معادی
و نگار جواهریان» استفاده کرده بود که اين بازيگران بیشتر موردعلاقهی مخاطب روشنفکر
سينما هستند؛ اما حضور زوج «نويد محمدزاده و پریناز ایزدیار» جدا از همراهی طیف مخاطب
روشنفکرتر سینمای ایران مخاطب عامتر را نیز با فیلم همراه کرد و این باعث فروش و استقبال
بیشتر اين فیلم نسبت به ملبورن شد.
برخی بر این عقیده هستند که نقطه قوت این
فیلم فیلمنامه آن است؟ نظر شما دراینباره چیست؟
نقطه قوت «سرخپوست» همانطور كه قبلا
هم گفتم اجراي حرفهای و تمامعیار آن است كه شامل كارگرداني، بازيگري، فیلمبرداری،
طراحي صحنه و لباس و همه حوزههای فني میشود؛ اما اتفاقا چيزي كه باعث میشود سرخپوست
اثري تمامعیار و بینقص نباشد فیلمنامه اثر است.
برخلاف بقیه سیامک گلشیری، فیلمنامه این فیلم را
ضعیف دانسته و ابراز تأسف کرده از پایان مصنوعی که جاهد برای فیلم متصور شده است، شما
چقدر با این نویسنده همعقیده هستید؟
نهتنها ايشان بلكه تعداد زيادي از منتقدان
سینمای ایران با تاکید بر قابلیتهای فنی اثر از فیلمنامه فیلم انتقاد کردهاند که
من نيز با آن موافقم. واقعیت این است که براي تحول شخصيت نويد محمدزاده در پایان فيلم،
بايد مقدمهچینی بيشتري صورت میگرفت و تحول پایانی اینچنین بهیکباره رخ نمیداد.
نوید محمدزاده در این فیلم متفاوت ظاهرشده و شخصیتی
آرام، خونسرد و البته جدی را بازی میکند، برخلاف نقشهای عصبی دیگرش، آیا او در این
نقش توانسته موفق ظاهر شود؟
نويد محمدزاده اكنون از بهترینهای سينماي
ايران است. او نشان داده كه توان بازي در نقشهای متنوع را دارد و از اين گذشته علاوه
بر بازي خوب و حرفهای تضميني براي فروش فیلمها هم محسوب میشود.
بازی ایزدیار را چگونه ارزیابی میکنید؟
در كل بازیهای فيلم خوب است، جز بازی ستاره
پسیانی و گریم سنگین و بیمعنیاش و همچنين جنس بازیمانی حقيقي و اغراقهایش كه کمی
اذیت میکند.
نقاط ضعف این فیلم در کدام قسمتها بیشتر
خودش را نمایان کرد؟
بزرگترین مشكل فيلم پايان فيلم است كه
توي ذوق میزند.
آیا نورپردازی فیلم در ترسیم زمان قصه تناسب
داشت؟
فیلمبرداری هومن بهمنش و به طبع نورپردازی
فیلم از نقاط قوت فیلم است.
آیا فیلمهای جدی اجتماعی نظیر سرخپوست
توانستهاند نگاه مخاطبان را به سمت سینما جذب کنند؟
واقعیت این است که سرخپوست بیش از اينكه
یک درام اجتماعی باشد؛ یک فیلم پلیسی-معمایی با نگاهی به زیر ژانر محبوب همه تاریخ
سینما-«فرار از زندان» - است. از سویی نمیتوان اقبال فعلی به سرخپوست را بهدليل
پلیسی یا اجتماعي بودن و یا حتی جدي بودن فيلم نسبت داد. واقعيت اين است كه عامه مردم
نه به دليل اسم كارگردان يا موضوع فيلم به سينما میروند، بلكه اين بازيگران فيلم هستند
كه مخاطبان را به سينما میکشانند و اكنون نويد محمدزاده و پريناز ایزدیار هر دو چنين
قابليتي دارند. علاوه بر اين، مردمي كه در ايران به سينما میروند انتخاب چنداني هم
ندارند؛ چون در سينماي ايران کمتر به ژانر پرداخته میشود. امسال به شکل عجیبی اکران
سینمای جریان اصلی ایران دو فیلم پلیسی یا معمایی با رویکردی اجتماعی داشت («سرخپوست»
و «متري شش و نيم») که خب هم به دليل بازیگران اين فیلمها و هم آوازه کارگردان و
فیلم قبلیاش (بهخصوص «سعید روستایی» و «ابد و یک روز») و هم خوشساخت بودن آثار،
با استقبال خوبي مواجه شدند. البته حواشی جشنواره فیلم فجر و تقریبا نادیده گرفته
شدن این دو فیلم از سوی داوران نیز باعث شد بسیاری علاقهمند شوند که این دو فیلم مظلوم
(!) در تصاحب جوایز را ببینند.
انتظار داشتید سرخپوست چگونه فیلمی باشد؟
سرخپوست انتظار من را از نيما جاويدي فراتر
برد. تعريف و تمجيدهاي زيادي از فيلم شنيده بودم كه بخش زيادي از اين تعاريف بحق و
بجا بود؛ اما فيلم مشكل جدي در فیلمنامه، مقدمهچینی براي تحول پاياني و پایانبندی
دارد.