سید علی موسوی:
نفت
و گاز طبیعی، مهمترین منابع تامین انرژی بشر امروزی هستند، بهطوریکه نفتخام 45
درصد و گاز طبیعی 25 درصد انرژی دنیا را تامین میکنند، از اینرو نفت و گاز در
معادلات اقتصادیـسیاسی جهان اهمیت راهبردی دارند و در فرآیند روابط بینالملل
نقش مهمی میتوانند، ایفا کنند. کشورهای جهان، به لحاظ برخورداری از ذخایر انرژی
به دو گروه تقسیم میشوند: گروه اول که بیشترین انرژی را در جهان مصرف میکنند،
سهم ناچیزی از ذخایر نفت و گاز دنیا دارند. برای مثال، گروه کشورهای صنعتی OECD که حدود 62 درصد
نفت جهان را میسوزانند، تنها هفت درصد ذخایر نفتی را در اختیار دارند. این کشورها
34 درصد نیاز خود را از کشورهای نفتخیز تامین میکنند و برای تامین انرژی خود، بهشدت
نیازمند گروه دوم یا کشورهای دارای ذخایر نفت و گاز هستند. در این گروه، کشورهای
خاورمیانه با بیش از 65 درصد منابع نفتی دنیا تنها 4/8 درصد از این انرژی را مصرف
میکنند.
از
جمله سیاستهای اساسی کشورهای مصرفکننده، تامین مطمئن انرژی و ایجاد امنیت عرضه
است. امنیت عرضه، بازار باثبات و مطمئنی را میطلبد که انرژی را با قیمت مناسب برای
مصرفکنندگان تامین کند. چشمانداز آینده ذخایر نفت و گاز در جهان نشان میدهد این
ذخایر در کشورهای بزرگ صنعتی، آینده تاریکی دارند و میزان ذخایر انرژی این کشورها
بهشدت در حال کاهش است. بر اساس «نسبت تولید به ذخیره» در میان کشورها، با فرض
حفظ میزان تولید سال 2022، امریکا تنها برای مصرف 11 سال ذخیره نفتی دارد. این
نسبت در شرایطی محاسبه میشود که تولیدات گذشته کشورها از میزان ذخیره نفتی آنها
کسر نشده است. با توجه به این مساله، آینده تاریک ذخایر انرژی بهویژه در کشورهایی
که ذخیره چندانی ندارند، بیشتر روشن میشود. ذخایر گازی هم در کشورهای مصرفکننده
اصلی با چنین وضعی روبهرو است. برای مثال، ذخایر گازی امریکا تنها 10 سال دوام
خواهد آورد. عمر ذخایر کانادا و انگلیس نیز کمتر از 10 سال است. در مقابل این
کشورها، ذخایر انرژی کشورهای خاور میانه آینده روشنتری دارد.
ذخیره
نفتی ایران 67 سال و عربستان 85 سال دوام خواهد داشت. ذخایر گازی ایران و قطر نیز
آینده بسیار روشنی دارد. ایران 217 سال و قطر 495 سال دیگر گاز خواهد داشت، بنابراین
ذخایر نفت و گاز ایران در جغرافیای سیاسی و اقتصادی نقش راهبردی به کشور ما میبخشند.
البته احتمال کشف ذخایر عظیم انرژی و تغییر این معادلات را در آینده نمیتوان نفی
کرد اما با توجه به مطالعات و اکتشافهای انجام شده، تغییر کلی این روند در آینده
چندان محتمل نیست. از سوی دیگر، بهنظر نمیرسد انرژیهای جدید تا 20 یا 30 سال آینده
رقیبی جدی برای سوختهای فسیلی به حساب آیند. وابستگی شدید کشورهای توسعهیافته به
انرژی نهفته در کشورهای دارنده این ذخایر، فرصتها و تهدیدهای راهبردی را برای این
کشورها و از جمله کشور ما ایجاد میکند. تجربه نشان میدهد که کشورهای بدون منابع
انرژی، برای تامین مطمئن انرژی مورد نیاز خود از هر وسیلهای از جمله استعمار،
کودتا و تشکیل حکومتهای دستنشانده در کشورهای نفتخیز استفاده میکنند. هر چند
برخی از این روشها، امروزه قدیمی بهنظر میرسند اما هنوز هم استفاده از حربه زور
و خشونت برای تامین این ماده حیاتی ادامه دارد. بسیاری از صاحبنظران سیاسی، حضور
نظامی امریکا در منطقه و حضورهای بیمورد مانند سوریه و عراق را معلول چشمانداز
تاریک انرژی در امریکا و تلاش برای کنترل منابع نفت و گاز منطقه میدانند. به
عبارت دیگر، ایجاد امنیت عرضه، امریکا را به لشکرکشی به منطقه و تلاش برای ایجاد
پایگاه نظامی مستحکم در آن سوق داده است. در کنار این تهدیدها، مساله آینده انرژی
در جهان برای ما فرصتهای مهمی را میآفریند که در صورت هوشیاری میتوان ضمن
استفاده از آن، از کنار تهدیدها هم به سلامت عبور کرد.
این
فرصتها را میتوان به انواع زیر تقسیم کرد: - فرصتهای اقتصادی - فرصتهای صنعتی
و تکنولوژیک - فرصتهای سیاسی و امنیتی درآمد حاصل از فروش نفت و گاز، فرصتهای
اقتصادی را میآفرینند. نیاز کشورهای جهان به منابع انرژی کشور، سبب گسترش روابط سیاسی
و افزایش ضریب امنیتی در صحنه بینالمللی میشود. جلب توجه کشورهای دارنده سرمایه
و فناوری برای سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز کشور نیز، فرصت دیگری است که بهواسطه
وجود این ذخایر ارزشمند به وجود میآید. کشورهای دیگر برای تضمین امنیت انرژی خود
و کسب منفعت، با وجود شرایط سیاسی خاص منطقه و بهویژه ایران، تمایل خود را به این
سرمایهگذاریها (البته باید شرایط تحریمها نیز مشخص گردد) نشان دادهاند. سرمایهگذاری
ژاپن و هند برای توسعه میدان نفتی آزادگان یا توتال در پارس جنوبی، نمونههایی از
این تمایلات بود. مبادلات صنعتی ناشی از وجود این ذخایر نفتی، میتوانند انتقال
فناوری، کسب تجربیات صنعتی و رشد صنایع جانبی را سبب شوند. هر چه دامنه گفتوگوی
صنعتی کشور ما با کشورهای توسعهیافته افزایش یابد، ضریب امنیت و موقعیت سیاسی ایران
هم در جهان تقویت میشود. متاسفانه در کشور ما تنها داد و ستد انرژی در معاملات سیاسی
موثر دیده شده و کمتر به داد و ستدهای صنعتی و تکنولوژیک توجه شده است. در حالی که
اهمیت داد و ستدهای تکنولوژیک به هیچ روی کمتر از فروش نفت و گاز نیست و حتی به
مراتب نقش بیشتری در توسعه روابط سیاسی کشور ایفا میکند. باید توجه کرد که این
فرصتها اگر به درستی استفاده نشوند، موجب تهدیدهای بزرگتر میشوند. برای مثال،
قراردادهای نفتی میتوانند محل وابستگی سیاسی و اقتصادی شوند، یا داد و ستد انرژی
به محل تامین ارز برای جبران ناکارآمدی بخشهای اقتصادی دولت و غیره تبدیل شوند.
استفاده از این فرصتها نیازمند طرح علمی مسائل و حرکت مبتنی بر کار کارشناسی است.