|
داود علیزاده – الهام بهروزی
هر از چندی فعالیت خارج از صنف سلبریتیها نظرها را به خود معطوف میکند. بازیگری که خواننده شده است، بازیکن فوتبالی که بازیگر شده است و... یکی از این فعالیتها چاپ کتاب از سوی این افراد است. بدیهی است که هرکسی حق دارد محتوای تولیدی خود را منتشر کند. بااینحال، گاهی وقتها کیفیت نازل برخی آثار دستمایه واکنشهای منفی مجازی و حتی طنز شده است.
بامداد جنوب در این گزارش به سراغ نویسندگان و مترجمانی همچون اسدالله امرایی، علی خدایی، لادن نیکنام، احمد آرام، علی قنبری و... رفته است تا دیدگاهشان را دراینباره جویا شود. همچنین در کنار این نظرها از نقطهنظر کسانی همچون احمد پوری، محمد قاسمزاده و مهدی رضایی نیز که پیش از این در رسانهها منتشر شده بود، بهره گرفته است.
ورود سلبریتیهای به حوزه کتاب فارسی پدیده جدیدی نیست. نمونههای موفقی نیز دراینباره وجود داشته است. کسانی همچون ناصر تقوایی، ابراهیم گلستان، عباس کیارستمی و... نمونهای از کسانی بودند که هم دستی بر قلم داشتهاند و هم قدمی در عرصه سینما. با این حال، نمونههایی که بیشتر در دو دهه اخیر به این امر پرداختهاند، کمتر موفق شدهاند و تنها در چاپ اول واماندهاند و یا حتی مورد تمسخر نیز واقع شدهاند.
بهاره رهنما یکی از سلبریتیهایی است که حضورش در ادبیات مانند بازیگری، پر سروصداست. او تاکنون چندین کتاب شعر به چاپ رسانده است. او هم به جشن امضا مبتلاست و تا به حال، جشن امضاهای بسیاری برای کتابهای خود مانند «زن باران» و «مالیخولیای محبوب من» برگزار کرده است.
«کلاغهای قیطریه» نام مجموعهای 10 داستانی از بهنوش بختیاری است. این کتاب ویراستار ندارد و به همین دلیل پر از اشتباههای فرمی و نوشتاری است. او در گفتوگویی انتشار کتابش را تفننی دانسته و به نظرش نیازی به ویراستار نداشته است. چاپ اول «کلاغهای قیطریه» بهسرعت فروش رفت تا کتاب این سلبریتی به چاپ دوم برسد؛ البته به لطف جشن امضا با حضور بهنوش بختیاری. جالب اینکه «سازوکار» ناشر اول این کتاب بیشتر کتابهای کودک است.
صاحب دفتر شعر «در بهشتی که کلاغی نیست مترسک هم نیست» لیلا اوتادی است. 35 شعر سپید که در معرفی این اثر آمده، در واقع دلنوشتههای این بازیگر است که به لطف همراه بودن با ترجمه انگلیسی و طرحهای چند سر و گردن بالاترِ ایلیا تهمتنی از شعرها، فروش خوبی داشته است. اعتبار چاپ این کتاب از سوی نشر «مروارید» که سابقه چاپ اشعار فروغ فرخزاد، محمدرضا شفیعی کدکنی و... را در کارنامه خود دارد، در فروش آن بیتاثیر نبوده است.
یکی دیگر از کتابهای جنجالی، طبعآزمایی صابر ابر بود که با کتاب به کالاهای لاکچری زد. وی پستهای شیک اینستاگرامیاش را به نام «تا هفت خانه آنورتر» منتشر کرد؛ کتابی که خریدار میتواند رنگ جلد آن را از میان ششرنگ مشخص سفارش دهد. این کتاب قصه صد مادربزرگ ایرانی است. مراسم رونمایی این کتاب هم بسیار مفصل و با حضور هنرمندان زیادی برگزار شد. قیمت کتاب جدید صابر ابر 300 هزارتومان است! یعنی معادل خرید پنج، شش رمان برتر دنیا مانند «جزء از کل» اثر «استیو تولتز». این بازیگر کتاب دیگری هم دارد. کتابی شامل 100 فریم اینستاگرامی صابر ابر با عنوان «هر رازی که فاش میکنی یک ماهی قرمز میمیرد».
هشتم اسفند سال 93 هم از کتاب شعر «هشت صبح هشت اسفند» الهام پاوهنژاد رونمایی شد. این بازیگر که پیش از این اشعار فروغ فرخزاد را در قالب آلبوم «کجاست خانه باد» دکلمه کرده بود، به فکر انتشار کتاب شعر دیگری به نام «قطعه ۹۴ ردیف ۷ شماره...» افتاد. او گفته است: «بعد از چاپ کتاب اولش از انتشارات نیماژ با او تماس گرفتند و خواستند اگر کتاب جدیدی دارد، در انتشارات آنها به چاپ برسد.» و اینگونه مجموعه شعر جدید پاوهنژاد جمعآوری شد.
افسانه بایگان هم دفتر شعر خود را با عنوان «مهر مکتوب» راهی بازار شعر کرده است. امیر آقایی هم با هایکوی «بیدها در باد»، کتاب شعر «با خود و دیگریاش» و «زمان بهوقت ما همیشه ابتدای شب است» در جمع سلبریتیهایی است که وارد دنیای ادبیات شدهاند.
اسدالله امرایی مترجم باسابقه ادبی معتقد است: «سزای کتاب بد، نخریدن است» و دراین باره به بامداد جنوب گفت: هرکسی حق دارد کتابش را منتشر کند و یا آثاری را تولید کند. حتی ناشر هم باید این آزادی عمل را داشته باشد که بتواند هر اثری را به بازار ارائه دهد. طبیعی است که مردم به برخی افراد بهواسطه شهرت، زیبایی و ... علاقهمند هستند، دوست دارند با چهره موردنظرشان عکس بگیرند، فیلمی را ببیند که سلبریتیشان در آن حضور دارد و بهطبع با همین رویه کتابش را هم میخرند و استقبال میکنند. اگر کتاب از نظر برخی کیفیت پایینی دارد یا بد است، نخرند. نخوانند. طبیعی است که ناشر هم از دید اقتصادی وقتی کتابی مورد استقبال قرار نگیرد و یا فروش نرود، به انتشار آن ادامه نمیدهد. عدهای از سلبریتیها مایل بودهاند که در این حوزه طبعآزمایی کنند... حال یا ادامه میدهند یا نمیدهند. کتاب مینویسند و جدی گرفته میشوند یا نمیشوند. برای مخاطب جذابیت دارد یا ندارد. این اتفاقات طبیعی است. مشکل این نیست که سلبریتی کتاب بنویسد یا منتشر کند و یا ... بههرحال همانطور که گفتم: «سزای کتاب بد نخریدن است»
وی در پایان با اشاره به اینکه مساله وقتی شروع میشود که برای نوشتن چارچوب بگذاریم، بگوییم فقط موافقان طرز فکر ما بنویسند یا فقط در چارچوب فکری خاص آثار منتشر بشود، از یک زاویه دید مخصوص به پدیدهها پرداخته شود، یادآور شد: مسالهای که در اینجا وجود دارد، نبود رقابت آزاد است. وقتی نویسنده مجبور شود در چارچوب محدود شده بنویسند، وقتی ناشر نیز برای انتشار اثر با سانسور مواجه است، طبیعی است که آثار بسیاری از چرخه خارج میشوند و آثار دیگری فضا را اشغال میکنند.
علی خدایی، نویسنده و از داوران جوایز متعدد ادبی نیز در این خصوص به بامداد جنوب گفت: هرکسی میتواند اثری از خود منتشر کند و روی آوردن سلبریتیها نیز به هنرهای دیگر غیر از آنچه به آن مشهور شدهاند، قبل هم سابقه داشته است. مثلا در دورهای سپانلو و آتشی به بازیگری روی آوردند. در سالهای اخیر هم میبینیم که بازیگران به چاپ مجموعه شعر یا داستان اقدام کردهاند. مساله فقط چاپ یا انتشار اثر نیست. مساله ماندگاری هم در میان است. شاید به خاطر چهره بودن مردم به سمت این آثار جذب شوند، بخرند؛ اما باید دید در آینده چه اثری میماند و این مهم است.
لادن نیکنام، شاعر و داستاننویسی فعال در رسانه است. وی هم به بامداد جنوب گفت: اصل مساله منتشر کردن آثار سلبریتیها نیست. مساله از جایی شروع میشود که این افراد از شهرت و اقبالی که در دیگر عرصهها دارند در عرصههای دیگر خرج میکنند. پیش از این امثال ناصر تقوایی یا عباس کیارستمی نیز بودهاند که فعالیتهای موازی داشتند؛ اما آنها بهواقع از بنیه علمی و ادبی نیز برخوردار بودند؛ اما در حال حاضر با سیل انبوهی آثاری روبهرو هستیم که با کیفیت نازل باعث میشوند مخاطبها گریزان شوند.
البته آثار انبوه به نفسه مشکلی ندارد، مشکل از جایی شروع میشود که در جامعه ادبی با کمبود منتقدان موثر روبهرو هستیم. منتقدانی که عیار آثار را نشان دهند. همین نبود منتقدان بهنوعی نویسندگان را نیز بهنوعی میانمایگی و متوسط بودن راضی کرده است. گویی تنها صرف داشتن عناوین متعدد کتاب به رقابت مبدل شده است. شاید همین دلایل هم زمینه را فراهم کرده است که سلبریتیها نیز به انتشار کتاب اقدام کنند. کتابهایی که از دو جنبه مورد تردید است. اول اصالت نویسنده که این شائبه وجود دارد نویسندگان سایه و یا ویراستارانی در پشت پرده این آثار حضورداشته باشند و حتی اثر آفرینش شخص مشهور نباشد و نکته دیگر نوعی ژست روشنفکری که سلبریتی در رقابتی با هممسلکهای خود میخواهد رزومهاش از این مورد خالی نباشد و حتما کتابی هم منتشر کرده باشد.
وی همچنین با بیان اینکه این نکته را هم باید در نظر گرفت که فضای هنری و ادبی ایران از فرم حرفهای دور است، تصریح کرد: انگار همهچیز از ریخت افتاده است. نویسنده نمیتواند با کتابی که تیراژ 300 نسخه دارد، امرار معاش کند و یا تماموقت به تولید بپردازد. همین باعث میشود که نویسندهای که کارش نوشتن است به فعالیتهای جانبی دیگر روی بیاورد و برای نوشتن وقت کمتری بگذارد و حضورش کمرنگ شود و این زمانی است که سلبریتیها در این عرصه از شهرت خود خرج میکنند و در این وادیها به ماجراجویی میپردازند.
احمد آرام داستاننویس بوشهری نیز با تاکید بر نقش ناشران در این پدیده به بامداد جنوب گفت: در واقع بعضی از ناشران کتابساز دنبال این نیستند تا فرهنگ و هویت یک قوم را زنده نگهدارند، آنها در پی کسب مال و منال بیشتر هستند، انگار زندگیشان در میدان اسب دوامی رقم خورده است. از اینچنین ناشران انتظاری بیش از این نمیتوان داشت؛ اما سلبریتیها اغلب موجودات تمامیتخواه هستند. آنها همیشه حاضرند تا از آب گلآلود ماهی بگیرند. سلبریتیها از نظر شهرت و ثروت سیریناپذیرند، دائم در فکر این هستند که یکوقت از دوستان عقب نمانند و از چشم مردم نیفتند.
نویسنده رمان «مردهای که حالش خوب نیست» در ادامه افزود: آنها به نحو دهشتناکی موجودات خودشیفته و متوهمی هستند. از طرفی بسیار هم شکننده و ضعیف هستند؛ چراکه برده تبلیغات و شانتاژهای رسانهای هستند. اگر یکوقت کسی به سراغشان نرود به حد آزاردهندهای به جنون میرسند، روانی میشوند یا منزوی و دستآخر تصمیم به مهاجرت میگیرند تا با ثروت بادآورده یکگوشه شیک بقیه زندگی را سپری کنند. در تاریخ فرهنگیهنری ایران هرگز شاهد چنین موجوداتی نبودیم، بلکه هرکس بهاندازه شعور و خلاقیتش زندگی میکرد. متاسفانه وقار و بزرگمنشی در سلبریتیهای امروزی به پایان رسیده است.
برای همین است که گاهی حرفهای گندهتر از دهانشان میزنند تاخودشان را مُصلح اجتماعی یا ناجی مردم نشان دهند. این ژستهای توخالی به تاریخمصرف رسیده است. وقتی این رقم آدمها را از دیدگاه روانشناختی بررسی میکنیم درمییابیم که آنها مجموعهای از اضدادند که در نافهمی و ندانمکاری گیر افتادهاند. برای همین است که برای دیده شدنِ بیشتر از هنرهای دیگر نظیر عکاسی، نقاشی، مجسمهسازی و این اواخر، نویسندگی سود میجویند تا خود را علامه دهر معرفی کنند.
وی در پایان یادآور شد: این اواخر هم با این شانتاژ که در جامعه خطرناکی دارند زندگی میکنند اقدام به استخدام بادیگارد کردهاند، در واقع نمیدانند از دستمزدهای نجومی خود چگونه سود ببرند!
علی قنبری شاعر پستمدرن با ارجاع به حرکت پیرو مانزونی هنرمند ایتالیایی از این زاویه به این مساله پرداخته است و به بامداد جنوب گفت: سال ۱۹۶۱ پیرو مانزونی نود قوطی کنسرو از مدفوعش را که هرکدام محتوی سی گرم بود بهعنوان اثر هنری ارائه داد و البته به فروش هم رفت. فکر میکنم این کار هوشمندانه پاسخی است برای کل تاریخ در روبرو شدن با این پرسش؛ اما هرکسی حق دارد کتاب شعر چاپ کند، این حق سلبریتی یا هرکسی است، اما این نقد باید به گردن ناشر بیفتد؛ ناشری که از چاپ آثار شاعران جوان و مستعد و حتی شناختهشده و پیشرو سرباز میزند و کارهایی نازل و سخیف را چاپ میکند، بهخصوص ناشری مثل مروارید که زمانی ناشر کارهای فروغ فرخزاد بوده است. گرچه من کتاب اشعار سلبریتیهای مورداشاره را نخواندهام. البته، هماکنون شاعرانی شناختهشده و معروف هم هستند که کارهایشان از نظر من پشیزی ارزش ندارد.
پیش از این نیز مهدی رضایی نویسنده، محقق و مدرس حوزه ادبیات داستانی نیز در این باره به باشگاه خبرنگاران جوان گفت: نوشتن کتاب توسط سلبریتیها فقط برای ناشران آنها مفید است؛ زیرا تعداد نسخههای بیشتری از کتاب را در مدتزمان کوتاه به فروش میرسانند و سلبریتیها اصلا به این مساله فکر نمیکنند که تا چه اندازه به ضررشان تمام میشود. در این میان هم ناشرانی سودجو که به فکر منفعت خود هستند، شخص سلبریتی را وادار به انتشار کتاب میکنند؛ بنابراین اینگونه آثار در ادبیات ما شاخص نمیشود و مخاطبی که این کتابها را میخواند قطعاً به شخصی دیگر پیشنهاد نمیدهد و همین موجی از نارضایتی عمومی را در پی دارد و اثری منفی خلق خواهد کرد.
وی در خصوص قیمت هنگفت کتابهای سلبریتیها بیان کرد: این موضوع در تئاتر هم مشهود است. برای مثال نمایشی که هرشب با بازیگری مشهور روی صحنه میرود با بهای بلیت ۱۰۰ هزار تومان به فروش میرسد و شب دیگر بازیگری که شهرت ندارد به ایفای نقش پرداخته و آن نمایش به بهای بلیت ۵۰ هزار تومان به فروش میرسد. در واقع شهرت است که سبب پیدایش عرف رقم در برخی مواقع میشود.
رضایی با اشاره به اینکه بههرحال زمانی که کتاب منتشر میشود آن را به وزارت ارشاد ارجاع میدهیم و در وزارت ارشاد به بررسی کتاب از دیدگاههای مختلف پرداخته میشود، افزود: باید به این موضوع پرداخته شود که واقعا این قیمت برای کتاب مناسب است؟ و در صورت نامناسب بودن قیمت باید به ناشر اخطار داده شود که متاسفانه این کار صورت نمیگیرد. بهدلیل گرانی کاغذ و مسائل اقتصادی هر شخصی بالاترین سودی را در نظر میگیرد که ممکن است به دست آورد.
وی با اشاره به اینکه نمیتوان گفت هر انسانی که شهرت دارد بههیچعنوان نباید در حوزه ادبیات فعالیت داشته باشد، تصریح کرد: در میان ۱۰ تا ۲۰ نفر از سلبریتیهای نویسنده که من میشناسم، یک یا دو نفر از آنها بسیار خوب هستند و بسیار خوب مینویسند. حتی موفق به دریافت جایزه هم شدهاند. بههرحال من نگران این موضوع که اشخاصی بهصورت ناگهانی و با تبلیغات زیاد وارد حرفه ادبیات شده و در خبرگزاریها پررنگ میشوند، نیستم؛ زیرا اینها مانند یک طوفان چنددقیقهای هستند که سریع تمامشده و از یاد میروند.
سال گذشته حسین سناپور داستاننویس در پاسخ مکتوب به ایسنا، درباره کتاب چاپ کردن سلبریتیها و اینکه گاه گفته میشود این افراد بهخاطر شهرتشان در عرصههای دیگر مشکلی در زمینه نشر پیدا نمیکنند و ممکن است قیمتگذاری کتابشان هم بالا باشد نوشته است: «متاسفانه در کشور ما فقط حکومت نیست که میخواهد سازوکارها و فضای فرهنگی را کنترل کند، هر کس در هر جا موقعیتی دارد، سعی میکند همین کار را بکند، بگوید چه کسی چهکاری بکند یا نکند. چه چیزی برای فرهنگ مردم خوب است یا نیست. همه اینها غافل از ایناند که مقولات فرهنگی آنقدر گسترده و پیچیده هستند که درنهایت کارِ خودشان را میکنند و این کنترلها فقط خدشههایی کوتاه بر آن میاندازند. مصیبت فضای فرهنگی ما همین سعی قدرتها در کنترلگریشان است و نه بودن یا نبودن فلان کس در فلان جا و فلان فعالیت. این قدرتها چه حکومتی باشند و چه از نهادهای مدنی یا مردمی، اگر قصدشان حذف آدمها و فعالیتها باشد برای مثلا کنترل فضای فرهنگی، درنهایت فقط این فضا را مسالهدار میکنند؛ یعنی اینکه مسالهدارشان فضای فرهنگی ما بهخاطر حضور چند هنرپیشه در عرصهی ادبیات یا عکاسی یا موسیقی نیست یا چند ادبیاتی در عرصهی سینما و موسیقی و غیره، بهخاطر این است که بعضی میخواهند هر کس را در یک کادر محبوس کنند که مثلا فلان هنرپیشه حق نداشته باشد، داستانش را منتشر کند یا آلبوم موسیقیاش را. متاسفانه این کنترلگری در برخی دیدگاهها مستتر است و چنین بهنظر میرسد که از پیش روشن است که هیچکس نباید از عرصهای که در آن کار میکرده پا به عرصه دیگری بگذارد.
بهنظرم باید این کنترلگریها را کنار بگذاریم و بگذاریم هر کس فرصت عرضه خود در هر عرصهای را داشته باشد و مردم هم فرصت انتخاب داشته باشند تا کسی و کاری را بپذیرند یا نپذیرند. آنجاست که عیار آدمها و کارها معلوم میشود، حالا کارشان را گران عرضه کنند یا ارزان، توفیری نمیکند. مخاطب اگر دارد، چرا نکنند؟ ما باید فقط به فکر آن آدمهایی باشیم که دلشان میخواهد فلان فیلم یا تئاتر یا کنسرت را ببینند و یا فلان کتاب را بخوانند و پولش را ندارند. چارهاش هم ارزانی در بعضی روزها و یا بردن بعضی کارها بهجاهای خاص و یا بیشتر و بیشتر کردن کتابخانه است و کارهایی مانند اینها. در واقع باید امکان دسترسی را برای مخاطب علاقهمند اما ناتوان از خرید فراهم کنیم، نه اینکه جلوِ آن کارها را به دلیل گرانی یا نااهلبودن تولیدکنندهشان بگیریم. زمانی که نهفقط حکومت که همه ما دست از کنترلگری برداریم، راه حل بقیه این مسائل را هم کمکم پیدا میکنیم.
احمد پوری، داستاننویس و مترجم در گفتوگو با ایسنا درباره ورود سلبریتیها به عرصه ادبیات گفت: سلبریتی کسی است که چهره آشنایی برای مردم دارد و معروف و محبوب است؛ بهنظرم اینکه سلبریتی بخواهد در عرصه دیگری کار کند هیچ مشکلی ندارد. اگر یک هنرپیشه یا نقاش احساس کند در عرصه نوشتن دستی دارد و بخواهد وارد این عرصه بشود، نمیتوان جلویش را گرفت و نگذاشت وارد این عرصه شود. این موضوع در همه جای دنیا وجود دارد و ممکن است یک خواننده یا هنرپیشه رمان و شعر هم داشته باشد.
وی با بیان اینکه راه برای ورود سلبریتیها به ادبیات به خاطر اینکه شناختهشده هستند، بازتر است، گفت: این موضوع تقصیر آنها نیست، بلکه به خاطر سیستم نشر ماست. ناشر با خود فکر میکند اگر کتابی از این فرد دربیاورد، ممکن است چندینبار تجدید چاپ شود و فروش زیادی داشته باشد که این موضوع خیلی طبیعی است.
پوری در ادامه با اشاره به اینکه زمانی که یک سلبریتی صرفا بهخاطر اینکه درآمدی از راه چاپ کتاب داشته باشد، اثر غیرمقبول یا ضعیفی را بهخاطر سلبریتی بودن، چاپ کند مشکل بهوجود میآید که این موضوع جای تاسف دارد نه جای وحشت، گفت: چرا جای تاسف دارد؟ زیرا خوانندهها چاپ اول کتاب را بهخاطر سلبریتی بودن فرد میخرند؛ اما اگر اثرش در دلها نماند، دیگر کسی کتاب را خریداری نمیکند و به چاپ بعدی نمیرسد. اگر کتاب بعد از سالها به فروش رفت و چاپ شد، بدانید حقش بوده و اثر خوبی ارائه کرده است.
نویسنده کتاب «دو قدم اینور خط» سپس با اشاره به اینکه فرض کنید کتاب یک سلبریتی به چندین چاپ برسد؛ اما از نظر ادبی کتاب درخشانی نباشد، گفت: اگر این سلبریتی به عرصه ادبیات نمیآمد و کتابی چاپ نمیکرد، چه اتفاقی میافتاد؟ هیچ اتفاقی نمیافتاد. آیا سلبریتی جای کسی را تنگ میکند؟ خیر. عدهای کتاب سلبریتیها را میخرند؛ اما همان عده اگر سلبریتی در کار نبود، کتاب من را میخریدند؟ خیر. احساس میکنم این مساله برای بعضیها نگرانکننده است در حالیکه اینطور نیست.
وی در ادامه با تاکید بر اینکه اگر همه شگردهای دنیا را به کار ببرید و اثری را وارد صحنه ادبیات کنید، در حالیکه این اثر، اثرِ قابلی نباشد، ماندگار نخواهد شد، البته ممکن است چندین چاپ هم داشته باشد، تصرییح کرد: ماندگاری اثر را غربال زمان تعیین میکند نه طرفداران یک سلبریتی. در واقع باید این آثار را به زمان واگذار کنیم. این را هم بگوییم اگر چاپ کتاب توسط سلبریتیها، اختلالی در چاپ دیگران به وجود بیاورد، مساله دیگری است؛ مثلا یک سلبریتی بهخاطر سلبریتی بودن بگوید کتاب پوری را چاپ نکنید، کتاب من را چاپ کنید و ناشر هم این کار را بکند؛ این بحث دیگری است؛ اما اگر سلبریتی فقط میخواهد کتاب چاپ کند و ناشر هم میبینید طرف شناختهشده است و دو چاپ کتابش حتما میفروشد، به نظر من مشکلی نیست.
مترجم مجموعه شعر «هوا را از من بگیر، خندهات را نه» از پابلو نرودا یادآور شد: به عکس این موضوع هم که یک سلبریتی ادبی برود فیلم بازی کند توجه کنید؛ نمونهاش را داشتهایم؛ مثلا محمدعلی سپانلو، شمس لنگرودی و حتی احمد شاملو فیلم بازی کردهاند. حالا باید بگوییم این افراد که در آن زمینه ذوقی داشتند و خواستند ذوقشان را بسنجند، مشکلی برای ما ایجاد کردهاند؟ در کشور ما هیچکس شاملو را بهعنوان هنرپیشه نمیشناسد، پس شاملو برای تفنن بازیگری را انتخاب کرده بود. زمان و داورِ زمان شاملو را سر جای خود نشاند؛ یعنی شاملوی شاعر. الان هم اگر سلبریتیای کتابی بنویسد که ارزشمند است، مطمئن باشید داورِ زمان او را در ادبیات هم مینشاند، اگر هم ارزشمند نباشد ۱۰-۱۵ سال بیشتر طول نمیکشد که همه یادشان میرود فلان آدم کتابی به نام فلان چیز هم دارد.
محمد قاسمزاده با بیان اینکه حضور سلبریتیها در ادبیات جدی نیست، میگوید: این سلبریتیها حتی نمیتوانند موجکی در ادبیات ایجاد کنند؛ کاری که یک نویسنده تازهکار میتواند انجام دهد.
این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا درباره ورود سلبریتیها به عرصه ادبیات تصریح کرد: من نمیتوانم موافق یا مخالف نوشتن کسی باشم، در واقع هیچکس نمیتواند موافق یا مخالف ورود فردی به عرصه ادبیات باشد؛ بلکه این خود فرد است که معین میکند وارد عرصهای بشود یا نه در واقع هر فردی این آزادی را دارد که وارد هر عرصهای بشود. همانطور که ممکن است من نقاشی کنم و وارد عرصه نقاشی بشوم؛ اگر بتوانم خودم را در آن عرصه جا بیندازم، عرضه دارم.
وی با بیان اینکه در عرصه هنر هیچکس جای دیگری را تنگ نمیکند، افزود: بهنظرم هرکس که توانایی داشته باشد، میتواند وارد عرصه ادبیات شود، اما با توجه به وضعیت اقتصادی ناشران، ورود به این عرصه برای افراد ناشناخته خیلی سخت شده است، ولی سلبریتیها راحتتر وارد این عرصه میشوند، زیرا قبلاً در جای دیگری مطرحشدهاند. من در ۷۰-۸۰ سال اخیر بهندرت سلبریتی را دیدهام که وارد ادبیات شده باشد و مطرح شود؛ تعداد افرادی مانند بهمن محصص بسیار کم است که مثلا هم یک نقاش درجهیک باشند و هم یک مترجم درجهیک.
نویسنده رمان «چیدن باد» سپس با تاکید بر اینکه زمانی که سلبریتیها وارد عرصه ادبیات میشوند خوانندگانی پیدا میکنند که این خوانندگان قبل از اینکه سلبریتیها وارد ادبیات شوند، خواننده ادبیات نبودهاند یا اگر خواننده ادبیات بودهاند، خواننده ادبیات عامهپسند بودهاند نه ادبیات جدی، گفت: در واقع این سلبریتیها هستند که برای این دسته از خوانندگان جذابیت دارند نه کتاب؛ سلبریتی بودن برای خوانندگان جدی ادبیات هیچ جاذبهای ندارد. ممکن است کتاب این سلبریتیها به چاپ چندم هم برسد؛ زیرا تعداد خوانندگانشان کم نیست؛ اما زمانی که سلبریتیها کنار بروند این خوانندگان نیز کنار میروند؛ در واقع آنها خوانندگانی بالقوه هستند که بهصورت مستمر مشتری ادبیات نیستند.
قاسمزاده با تاکید بر اینکه خوانندهها و منتقدان جدی به کتابهای سلبریتیها توجه نمیکنند، بیان کرد: شما چند سلبریتی سراغ دارید که از عرصههای دیگر وارد ادبیات شده باشند؟ تعدادی از سینما مانند داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، رضا کیانیان و چند نفر دیگر وارد این عرضهشده و کتاب چاپ کردهاند؛ اما کارهایشان بهاندازه سینما مطرح نشد یا مثلا بهاره رهنما کتاب چاپ کرده است و هیاهو هم دارد؛ اما واقعا کتابهای این افراد جدی گرفته میشود؟ این افراد با وودی آلن فرق دارند؛ وودی آلنی که هم مینویسد و هم فیلم میسازد، در واقع در هر دو زمینه فعالیت میکند نه اینکه در عرصه سینما به شهرت رسیده باشد و بعد کتاب بنویسد.
این مترجم با تاکید اینکه ورود سه یا چهار سلبریتی به عرصه ادبیات نمیتواند تعیینکننده باشد، گفت: کتابهای این افراد بهاندازهای مطرح میشود که کتاب ارزش دارد. کسی نمیگوید که فلان بازیگر رماننویس یا داستاننویس مطرحی است. او کتاب چاپ میکند همانطور که فهیمه رحیمی کتاب چاپ میکرد؛ هر کتاب فهیمه رحیمی ۱۰ هزار نسخه داشت و چندینبار هم تجدید چاپ میشد؛ اما حالا کسی سراغی از کتابهای او میگیرد؟ آیا کسی نام فهیمه رحیمی را وارد ادبیات ایران میکند؟ نه. یا هرکسی میتواند خاطرات خود را بنویسد، زیرا برخی از افراد زندگی پرتلاطمی داشتهاند؛ مثلاً ایران درودی خاطرات خود را نوشت، اما ادعای ادبی نداشت. فلان بازیگر چه اتفاقی برایش افتاده که بخواهد خاطره بنویسد، در حالی که سنش هم هنوز به حدی نیست که خاطره بنویسد؛ خاطره را کسی مینویسد که تقریبا کار اصلی خود را انجام داده است.
وی در ادامه با بیان اینکه حضور سلبریتیها را موثر نمیداند، گفت: به نظرم سلبریتیها برای آزمون وارد عرصهای میشوند و بیشتر خودنمایی میکنند. آنها حتی موجکی هم ایجاد نمیکنند، موجی که یک نویسنده تازهکار هم میتواند ایجاد کند؛ به همین دلیل من اصلا و ابدا حضور این افراد را موثر نمیدانم. این موضوع یک جنبه تفننی دارد و ممکن است برای ناشر یک منبع درآمد باشد؛ شاید این موضوع بد هم نباشد. خود من چهار پنج نفر سلبریتی بیشتر در عرصه ادبیات نمیشناسم که به نظرم حضورشان در این عرصه جدی نیست.