شاهین بهرامنژاد: فیلم مستند «اربعین» به کارگردانی ناصر تقوایی محصول سازمان رادیو و
تلویزیون ملی ایران است که اثری ۱۶ میلیمتری و رنگی است. این مستند با محوریت
عزاداری در بوشهر در سال ۱۳۴۹ تولید شد و برای نخستین بار در سال ۱۳۵۰ در شیراز به
نمایش درآمد.
«اربعین»
در کنار دو فیلم مستند «باد جن» و «موسیقی جنوب» سهگانه فیلمهای تقوایی درباره
موسیقی و آیینهای مذهبی جنوب ایران است.
عواملی که در ساخت این اثر نقش داشتند، عبارتند از: ناصر تقوایی (پژوهشگر و
کارگردان)، مهرداد فخیمی (فیلمبردار)، علی نیازی (دستیار فیلمبردار)، حیدر نخعی (صدا)، ناصر تقوایی (تدوین) و جواد میرمیران (مدیر تولید).
در خلاصه داستان این مستند که به مدت ۲۱ دقیقه و ۱۸ ثانیه تولید
شده است، آمده است: «گروهی از مردم فارغ از کار، پرچمها و پارچههای سبز و سیاه
را بر در و دیوار و خانهها و صحن مسجد نصب میکنند. غروب همان روز هیات عزاداران
مسجد دهدشتی بوشهر در دایرههای تو در تو با نوحه اندوهبار و هیجانآور بخشو سینه
میزنند. سینهزنی توسط هیات عزاداران مسجد دشتی انجام میشود و سنج و دمام توسط
هیات عزاداران مسجد بهبهانی نواخته میشود. فیلم با تصاویری از تدارک یک مراسم
عزاداری امام حسین(ع) در بوشهر آغاز میشود و پس از آن است كه تصاویری از دریا و
خورشید همراه با صدای سنج و دمام در هم میآمیزد.»
این فیلم کوتاه به اعتقاد بسیاری از منتقدان «سرشار از تصاویر ناب
از یک مراسم اربعین در مسجد دهدشتیهای بوشهر است.» این مستند در لابهلای تصاویر
سینهزنی، نمایی دور از زنی پیچیده در چادر است که از کوچههای تنگ و تاریک بوشهر
میگذرد و نماهایی از اسکله و ساحل و دریا و عبور قایقی بادبانی و کشتی بارکش زیر
صدای نوحهخوان و سینهزنها مردانی مشغول باد دادن خرمنها هستند. پاسی از شب
گذشته، سینهزنها روی یکدیگر را میبوسند، لباس میپوشند و متفرق میشوند.
ناصر تقوایی درباره این مستند چنین گفته است: «در مراسم عزاداری در
بوشهر، عواطف سخت، به آرامترین، زیباترین و انسانیترین شکل خود بروز میکنند.» منوچهر آتشی در همان سالها برای فیلم «اربعین» تقوایی نوشته است:
«باری سینهزنی تا مرحله دوم که واحد مینامند، ادامه مییابد و بیننده درمییابد که
دستکم پانصد، ششصد دست، چنان با هم و منظم بر طرف چپ سینههای برهنه مردان فرود
میآیند که گویی یک دست واحدند. پس از واحد به ناگاه در مییابیم که ضربه یکی در
میان میشود؛ نوحهخوان با سکوت تعمدی نقشهای بیندگان را در سینه حبس میکند تا
سینهزنان را تا حد از پای افتادن به هیجان درآورد. هم از این است که میبینید در
میانه، هیکل برهنه و درشت مردی را بر سردست بیرون میبرند و آنگاه هیا مولا سر میرسد.
حلقههای دایرهای به بیضیهایی چندی تبدیل میشوند و تا شروع مرحله بعد که شاید
شبیهخوانی باشد، ادامه پیدا میکند.»
حمید نفیسی در جلد دوم کتاب «فیلم مستند» درباره فیلم اربعین
نوشته است: «ناصر تقوایی سینماگر جنوب ایران، در فیلم «اربعین» نظر خود را متوجه
نوعی شور و ایمان دیگر میکند. کوبیدن پرچمها، برپا کردن علمها، طبل بر سر زدن،
نوحهخوانی و سینهزنی مراسم این عزاداری هستند که دوربین شاهد تقوایی با تاکیدی
کم و بیش، هر کدام را نشان میدهد.» در «اربعین» نمایش شور و ایمان بسیار موفق
بوده است. ریتم، حرکت و تدوین بر اساس ریتم دمام و حرکت دستها، پیکرها و سینهزنی
بهوجود آمده و دوربین نظارت خوبی به این حرکات دارد. مستند بدون گفتار از آوا،
اصوات و صداهای طبیعی استفاده خوبی کرده است، چنین تزئینی در آیین عزاداری مشهد
اردحال و قالیشویان بهدرستی ظهور دارد و بیانگر این مهم است که چون نفس شهادت
وجود و ضرورت دارد، شهید همیشه خواهد ماند.
این کارگردان جنوبی در جایی گفته است: «مادر من بوشهري است و گويش
فيلمهاي من بوشهري است و معتقدم اصيلترين و فرهنگيترين گويش بوشهري است و همين
گويش است كه موجب ظهور نويسندگان و شاعران بزرگي شده است.
تقوايي ادامه داده است: «در مستند اربعين شاهد اوج يك فستيوال
موسيقي هستيم، در اين مستند بهترين طبالهاي دنيا نوازندگي ميكنند و بخشو با این نام
هنری ميخواسته از قيد و بند تعارفات خودش را آزاد كند.»
شکی نیست که با تاسیس تلویزیون ملی ایران در سال 1345 مستندسازی هم
وارد مرحله جدیدی شد. ناصر تقوایی را باید اولین فیلمسازی دانست که با تاسیس
تلویزیون به پیشنهاد فرخ غفاری و فریدون رهنما به رادیو و تلویزیون ملی ایران رفت.
تقوایی جوان از فرصت پیشآمده استقبال کرد و ماحصل این همکاری، مستندهای کوتاه
«تاکسیمتر»، «آرایشگاه آفتاب»، «نانخورهای بیسوادی» و «رقص شمشیر» شد؛ اما
آشنایی و همکاریاش با نعمت حقیقی، منوچهر عسکرینسب و احمد شاملو دید گستردهتری
به او داد و سبب شد او با کارگردانی دو مستند ارزشمند «نخل» و «باد جن» بسیاری را
شگفتزده کند. بهطوری که هنوز هم باید این دو اثر را بهعنوان ماندگارترین مستندهای آن دوره به
حساب آورد؛ اما در این میان «اربعین» جایگاه رفیعتری دارد حداقل برای ما اهالی این
اقلیم.
اربعین را بارها دیدهایم اما هر بار و در نگاه دوباره چیزی از
لایههای پنهان این اتفاق رخ مینمایاند. اربعین به ظاهر یک ماجرای مذهبی است؛ اما
دقیقتر که میشوی موسیقی هم هست. بخشو دارد با صدایی قدرتمند و تاثیرگذار نوحه میخواند
و مردم نیز با هماهنگی جواب میدهند (چقدر ریتم و سرضربها را خوب رعایت میکنند).
این نغمات چنان تاثیرگذارند که خیلی پیشتر از زمان این فیلم، مرزهای جغرافیایی
بوشهر را در مینوردند و در کل ایران خوانده میشوند. در فراگیر شدن و تاثیرگذار بودن
چنین آواهایی همین بس که نام یکی آوازهای معروف موسیقی دستگاهی ایران «دشتی» است و
نام یکی از گوشههای این آواز دشتستانی. آنچه که بخشو در قسمتهایی از نوحه خود ساخته
زندهیاد محمد محزون میخواند بعدها دستمایه ساخت سرود جنگی «ممد نبودی ببینی...» به
انگیزه فتح خرمشهر میشود.
این آیین میتواند بهعنوان یک تئاتر هم دیده شود، حالا گیریم با
خط کمرنگتر روایی و خط پررنگتر ریتم و حرکت و موسیقی. یک نمایش با تمام نشانههای
لازم از طراحی صحنه و دکور و نور گرفته تا صدا و طراحی حرکات... این نکته شاید
تکراری باشد که برای سالیان دراز این مراسم مذهبی و البته تعزیه حامل تمام تجربه و
میراث نمایشی و موسیقایی این دیار بوده است. بهرام بیضایی در کتاب نمایش در ایران
مینویسد که تکایایی که در دوره صفویه برای تعزیه ساخته شد تا 200 هزار نفر هم
تماشاگر به خود میپذیرفته، خود تکیه دولت در زمان ناصرالدینشاه در تهران تا 20 هزار نفر بیننده را در خود جمع میکرده است. امروزه تصور نمایشی
با 20 هزار تماشاچی در خواب و خیال هم ممکن نیست.