الهام بهروزی:
«مرگ» سرنوشت
محتوم هر انسانی است و همانگونه که آدمی روزی پا به دنیا میگذارد؛ روزی از این
دنیا هم میرود. از آنجا که از دیرباز هر فعل و انفعالی در زندگی بشر همراه با آیین
و مناسکی بوده، برای «مرگ» هم مناسک خاصی تدارک دیده شده که به شکلی سنتی و منطبق
بر عقاید و باور هر ملتی اجرا میشده است. بدیهی است با ورود تکنولوژی به زندگی
انسانها و مدرنیته شدن روزگار، دیگرگونی نیز در ماهیت زندگی و ساختار آیینها بهطرز
محسوس و نامحسوس رخ نمایان کرد؛ این دیگرگونی و تحول در تمام امور روزمره انسانها
عرض اندام کرده و بیشتر مناسکها و رسوم کهن را متحول ساخته است؛ حتی مناسک مربوط
به «مرگ» را که بسیار سنتی و بر اساس الگوهای دیرینه اجرا میشدند.
در جامعه سنتی
سالهای پیش ایران «مرگ» در میان مردم کاملا پذیرفته شده بود و زمانی که این پدیده
طبیعی اتفاق میافتاد، با اجرای رسوم و مناسک از پیشتعریف شده سنتی متوفی به خاک
سپرده میشد و با برگزاری مراسمهای مفصل یاد و نام فرد درگذشته را گرامی میداشتند.
این مراسم در گذشته در میان مردم از ارج و منزلت فراوانی برخوردار بود و عموما
صاحبان عزا با اجرای یکسری رسوم ویژه سوگواری، غم و اندوه و ماتم خود را نشان میدادند؛
اما در ادامه این مراسم نیز با ماشینی شدن زندگی و بهدنبال آن ترویج فرهنگ
شهرنشینی شکل دیگری به خود گرفت و دچار تحول شد؛ بهگونهای که امروز با تعریف
یکسری الگوها و دستورالعملهای ثابت و تکراری این فرصت برای شهرنشینها ایجاد شده
تا در کسری از ثانیه جسد فرد فوت شده را به خاک بسپارند و با انجام مراسمی جمع و
جور زندگی شلوغ شهری خود را از سر بگیرند!
اما آنچه در
این میان مورد بحث است، تغییر در ساختار مراسم سوگواری است که رهاورد و تحفه
مدرنیته است. در بالا ذکر شد که مراسم سوگواری دچار تحول شده؛ تحولی که وقتی مورد
واکاوی قرار میگیرد، سوالات بیشماری را در ذهن شما ایجاد میکند. یکی از مسائلی
که ذهن شما را به خود مشغول میکند، برگزاری مراسم تجملاتی و پرزرق و برق و
راهیابی یکسری رسوم به مراسم سوگواری است که خاص مراسم شادی بوده است؛ البته در
گذشته در برخی از مراسم سوگواری، پرترهای از شادی مشاهده میشده و آن زمانی بوده
که فرد متوفی جوان بوده است؛ در این زمان خانواده و بازماندگان این فرد برای تسکین
درد خود «مرگ» جوانشان را همسان با عروسی او تلقی کرده و بخشی از آیینهای شادی را
در این مراسم اجرا میکردند تا بدین شکل انطباق با واقعیت را در درون خود نهادینه
کنند.
حال در این
گزارش تاکید بر رفتارهای عجیبی است که با هدف تمایزگذاری از سوی برخی از خانوادههای
عزادار بروز پیدا میکند. مثلا اصرار در انتخاب و طراحی سنگ قبر متفاوت یا شادی
کردنهای غیرمتعارف در مراسم سوگواری و... که با هویت مراسم سوگواری و مناسک مربوط
«مرگ و خاکسپاری» در جدال است!
به گزارش گروه
تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا، یک پژوهشگر حوزه مطالعات مرگ در خصوص چرایی
تغییر مناسک مربوط به مرگ و خاکسپاری گفت: شاید بهتر باشد در همین ابتدا نگاهی به
مناسک مرگ و خاکسپاری که امروزه در ایران معاصر برگزار میشود، بیندازیم و این
پرسش را از خودمان داشته باشیم که آیا عملا نوعِ برگزاری مناسک مرگ، بهویژه در
شهرها و کلانشهرها همانند چند دهه گذشته برگزار میشوند؟ پاسخی که قطعا بخش بزرگی
از جامعه به این پرسشها خواهد داد خیر است. ما با مناسک بیشمار و متفاوتی مواجه
هستیم که هر کدام از آنها در هر زمانی که به مناسکِ پیشین اضافه شدند بهمثابه یک
شوک فرهنگی عمل کردند.
هاجر قربانی
در ادامه با اشاره به اینکه به نظر متخصصان، حوزه مطالعات مرگ یکی از مهمترین
عواملِ تغییر برپایی مناسک مرگ و خاکسپاری گذر از دنیای پیشاصنعتی و ورود به عصر
مدرن است، تاکید کرد: شهرنشینی، صنعتیشدن، سازمانیشدن، افزایش جمعیت و درهم تنیدگیهای
فرهنگی از عواملی هستند که بر نحوه کنش افراد جامعه با پدیدههای مختلف بهویژه پدیده
مرگ تاثیرگذار بودند.
وی با تاکید
بر اینکه دنیا در مواجه با این پدیده سه دوره زمانی را پشت سر گذاشته است، تصریح
کرد: دورانی که مرگ امری طبیعی و تقدیر بود و همه آن را میشناختند و میپذیرفتند. برای مثال از پدربزرگها و مادربزرگها بسیار
شنیدهاید که چند نوزاد خود را از دست میدادند و چقدر این امر برای آنها یک امر
طبیعی بود و آن را بهمثابه تقدیر در نظر میگرفتند. «عمر نوزاد به دنیا نبود» این
جملهای است که در بین گذشتگان و جامعه سنتی بسیار شنیده میشد. بر بالین محتضر یک
فرد متقی یا روحانی حضور داشت تا برای محتضر دعا بخواند تا به آرامش ابدی فرو رود
و پس از آن اعضای خانواده و بستگان تمامی مناسک مرتبط با متوفی را انجام میدادند؛
اما در دو یا سه دهه اخیر شما با این امر مواجه نیستید. مرگها در خانه رخ نمیدهد.
مکان مرگ و فضای مرگ تغییر کرده. مرگ در دست متخصصان پزشکی قرار گرفته است. انسانها
زندگی دوباره خود را از پزشکان طلب میکنند. هر کودکی که قرار است بهدنیا بیاید
انتظار زندگی تا دوران بلوغ و بعد از آن را در همان ابتدا داریم و بهنظر میرسد
که مرگ کنترل شده است. زمانی هم که مرگ رخ میدهد این بستگان و اعضای خانواده نیستند
که مناسک مرگ و خاکسپاری را برگزار میکنند. حتی در این حوزه تخصصگرایی شده است،
چراکه عملا هیچ یک از ما نمیدانیم که چگونه باید با این پدیده رفتار کنیم. آیا
شما به تمامیِ احکام و مناسکی که باید در قبال یک فرد متوفی انجام شود آشنایی دارید؟
آیا میتوانید نمازش را بخوانید و یا تطهیرش کنید و تلقین بخوانید؟
قربانی با
اشاره به اینکه حالا نگاهی به همین روزها بیندازید. در همین رسانههایی که محور
گفتوگوی من و شماست چند نفر را میشناسید
که در برابر بیماریهای سخت خود ایستادگی کردهاند و نخواستهاند بمیرند، گفت: از
تلاششان برای مبارزه با مرگ چقدر خواندهاید و دیدهاید و آیا شما هم این افراد را
تشویق و تحسین نمیکنید؟ آیا این بیماران مبتلا به مرگ نیستند که شرایط خودشان را
از هر کسی بهتر میدانند و بیمارستانها و کلینیکها با تصمیم آنهاست که زندگی این
افراد را برنامهریزی میکنند؟ قطعا تغییر مناسک مرگ و خاکسپاری امری طبیعی و قابل
پذیرش خواهد بود؛ چراکه در دنیای جدید عملا انسانها با مقولههای جدیدی همچون
تکنولوژی، مدیریت، پزشکی، کالایی شدن و عقلانیت سروکار دارند. پس تجربه مدرنیته
نهتنها در دیگر امور روزمره انسانها حضور داشته و موجبات تغییر شده که مناسک مرگ
را هم دچار تحول کرده است.
این پژوهشگر
حوزه مطالعات مرگ در خصوص شادی کردن و دست و جیغ در مراسم خاکسپاری گفت: من در بسیاری
از فرهنگهای کوچکتر و دستنخوردهتر بارها شاهد بودم که اگر فرد جوان و مجردی از
دنیا میرفت. بخشی مهمی از آیینهای مرتبط با مرگ این فرد جوان آیینهای شادکامی بهویژه
بازنمایی عروسی بوده است. از حضور ماشین عروس، حجله، پوشش لباس سفید، کِل زدن و
حضور سازهایی همچون سُرنا و دُهل با رقص و آواز. در اصل سوگواری کنشی است از سوی
بازماندگان برای حل مساله مرگ و برای فهم و درک موقعیت جدید بازماندگان. وقتی فردی
از یک گروه یا اجتماع میمیرد آن گروه یا اجتماع به یکباره دچار بینظمی میشود و
این آیینهای مرگ و سوگواری هستند که به این اجتماع از هم پاشیده نظم مجدد را باز
میگرداند.
قربانی با
اشاره به اینکه اما آنچه که در جامعه مدرن پیش روی همگان قرار میگیرد الگوبرداری
از یک شیوه و روش مناسکی ثابت و تکرار شونده است، افزود: چراکه یک شیوه دستور شده،
در فرمت یک دستورالعمل به افرادشهرنشینِ صنعتی این فرصت را میدهد که در کمترین
زمان و با سرعت عمل حذفِ جسد را انجام دهند و زندگی شهری و شلوغ خود را مجددا از
سر گیرند.
وی در خصوص
تشخصطلبی و دیده شدن در مراسم
سوگواری گفت: نکتهای که در اینجا به نظر میرسد و فکر میکنم بر مفاهیمی که شما بهکار میبرید
ارجحیت داشته باشد، پتانسیل مناسک بهویژه مناسک سوگواری و عزاداری در بازنمود هویتی
اجتماعها و گروههای مختلف است که فکر میکنم با «دیدهشدن» و «تشخصطلبی» همخوانی
داشته باشد. در همین جا بیان کنم که هدف من در مقایسه و تطبیق آنچه در اینجا خواهم
گفت، این است که نشان دهم سوگواریها در جوامع از چه پتانسیل و قدرتی برخوردار
هستند و چگونه از این طریق باورها، اعتقادات و تفکر سیاسیشان را برای دیگر گروهها
بازنمایی میکنند.
قربانی در
خصوص پیامدهای برگزاری مراسم سوگواری نامتعارف در جامعه گفت: من فکر نمیکنم چنین
رویدادی پیامد جدی داشته باشد؛ چراکه ناخواسته جامعه ایران معاصر در حال تغییر و
گذار است. وقتی نظرات بسیاری از مردم را در شبکههای مجازی نسبت به این نوع مناسک
سوگواری میخواندم متوجه شدم که نگاه عموم جامعه عمیقا همانند شرایط پیچیده جامعه
و نگاه انسانها به هر پدیدهای آن هم در دوران مدرن و زمانی است که جامعه به سوی
فردیتخواهی پیش میرود؛ چراکه اتفاقا در همین لحظات مناسکی هست که هر گروه و
اجتماع و جامعهای میتواند نگرش خود نسبت به مرگ را بازنمایی کند. باید به این
مساله دقت کنیم که وقتی جامعه در انتخاب نحوه مرگ، انتخاب نحوه از بین رفتن بدن پس
از مرگ، انتخاب مکان دفن، فرهنگ مادی شکل گرفته در مکان دفن و در اصل مناسک مرتبط
با مرگ هیچ اراده و تصمیمِ انفرادی یا گروهی و قومی ندارد شاید در یک برهه زمانی
آن را به اجبار بپذیرید؛ اما پس از مدتی تلاش میکند با رویکردهای خلاقانه همه
قوانین سخت و یکسان فرهنگی را که از سوی دولت تنظیم شده است، درهم بریزد.