سیدعلی موسوی
این روزها به وی شیخالوزرا میگویند، زیرا بر اساس پیشینهای که از
وی سراغ داریم تقریبا در تمامی دولتهای پس از انقلاب وزارتی در کنترلش بوده، وازتخانههایی
بسیار حساس و درآمدزا. بیژن نامدارزنگنه، وزیر فعلی نفت کشورمان که اطرافیانش وی
را یکی از سختگیرترین مدیران کشور میدانند این روزها بهشدت مورد هجمه افرادی
قرار گرفته که یا از وی خصومت شخصی دارند و یا اینکه به هیچوجه در صنعت نفت
تخصصی ندارند. البته گفته میشود وی دارای سوابق اصلاحطلبی است و سابقه عضویت در
حزب کارگزاران سازندگی بنیاد باران را دارد. او از دولت میرحسین موسوی گرفته تا
دولت امروز روحانی در کابینههای مختلف حضور داشته و کار با همه رئیسجمهورهای بعد
از انقلاب را تجربه کرده البته به جز ابولحسن بنیصدر و محمود احمدینژاد! میز
وزارت ورزاتخانههای مختلفی را نیز تجربه کرده است از وزارت جهاد سازندگی آن روزها
گرفته تا وزارت نیرو و وزارت نفت. او حتی در دولت کوتاه شهیدرجایی نیز به سمت
معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتخاب شد تا در وزارت ارشاد هم فعالیت
کرده باشد. صحبت از بیژن نامدار زنگنه است، کسی که از او در محافل سیاسی بهعنوان
مردی برای تمامی فصول یاد میکنند! البته نام او با قرار دارد گازی معروف نیز گره
خورده است. در واقع کرسنت و بیژن نامدارزنگنه دو نام جدا ناشدنی از هم هستند و شاید
بتوان گفت علاوه بر رکودداری زنگنه در وزیر شدن، قرار داد کرسنت نیز نام او را در
تاریخ ایران ماندگار کرده است. قراردادی که برخی آن را همطراز عهدنامه ننگین ترکمنچای
میدانند و معتقدند زنگنه باید برای آن پای میز محاکمه هم برود و برخی نیز از آن
دفاع میکنند.
بیژن نامدارزنگنه در سال 1331 و در کرمانشاه به دنیا آمد. وی پس از
پشت سر گذاشتن دوره ابتدایی و دوره اول متوسطه در زادگاه خود، تحصیل خود را در
تهران تکمیل و در سال 1350 به دانشکده فنی دانشگاه تهران راه پیدا کرد. زنگنه در
سال 1356 با مدرک فوقلیسانس رشته راه و ساختمان فارغالتحصیل شد. وی به عضویت هیات
علمی دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی درآمد و در سال 1385 از این سمت بازنشسته شد.
او حضور خود در دولت را از سال 1359، آن هم با سمت معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و
ارشاد اسلامی آغاز کرد و در آبان ماه سال 1361، به عضویت شورای مرکزی این نهاد
درآمد. وی پیش از اینکه در مردادماه ۹۲
از مجلس برای سومینبار برای وزارت نفت رأی اعتماد بگیرد، سابقه تصدی وزارت جهاد
سازندگی در دولت دوم آیتالله خامنهای، وزارت نیرو در دولتهاشمی رفسنجانی و
وزارت نفت در دولت خاتمی را داشته است. او همچنین عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام
(1375-1390) و شورای اقتصاد (1362-1384) را نیز در کارنامه خود دارد. در سال 92 نیز،
زنگنه با وجود اعتراض فراوان برخی نمایندگان به عملکرد وی در قرارداد کرسنت موفق
شد که بعد از حمایت شدید روحانی از وی در مجلس شورای اسلامی، با ۱۶۶ رأی موافق و ۱۰۴ رأی مخالف از سوی نمایندگان مجلس بهعنوان وزیر نفت
دولت یازدهم شناخته شود و در ۲۷
مرداد همان سال، رسما کارش را در دفتر وزیر نفت آغاز کرد.
در همین حال چندی پیش وزیر نفت در سیویکمین گردهمایی فرماندهان جنگ
جهاد، گفت: برای کسی در سن و سال من شاید این آخرین فرصتها برای جنگ باشد و من
اسم این جنگ را «آخرین نبرد» برای خودم گذاشتهام و میخواهم برای مقابله با جنگ
اقتصادی دشمن از همه توانم استفاده کنم. شرایطی که امروز از نظر اقتصادی بر کشور
حاکم است از زمان جنگ هم سختتر است. آن موقع نفت میفروختیم، پول به بانکها میرفت
و کالاهای خود را خریداری میکردیم و اقتصاد کشور میچرخید و مشکل فقط بمبارانها
بود اما اکنون همه تلاشها این است که ما نفت نفروشیم. مبادلات بانکی هم انجام
نشود و کالایی هم به ما ندهند، بنابراین شرایط دهها برابر سختتر از شرایط جنگ
است. زنگنه در این سخنان به شرایط دشوار بینالمللی اشاره کرد و با قیاس شرایط فعلی
با دهه ۶۰، نبرد کنونی
را سختتر دانست. صرفا تحریمهای کنونی نیست که آخرین نبرد زنگنه را به جنگی سختتر
تبدیل کرده است. ماهیت فشارها و تحریمهای کنونی بیشک بیسابقه است.
تقریبا در طول تاریخ هیچگاه چنین تحریمی علیه هیچ کشوری وضع نشده
است. به نحوی که مایک پمپئو، وزیر خارجه امریکا با اذعان به این موضوع گفت: شدیدترین
تحریمهای تاریخ را علیه ایران وضع کردهایم. وزارت نفت در دوران جنگ ایران و عراق
باید میکوشید باوجود وضع جنگی، بمباران تاسیسات نفتی و برخی کارشکنیهای خارجی،
صرفا نفت صادر کند. در وضع کنونی اساسا صادرات نفت ایران موضوع اصلی تحریمهاست
اما صرفا این تحریمهای شدید و بیسابقه نیست که آخرین نبرد زنگنه را به سختترین
نبرد زندگی او تبدیل کرده است. برخلاف دهه ۶۰
وزیر نفت علاوه بر جبهه خارجی باید با جبههای از کارشکنان و اتهامپراکنان داخلی
نیز در حال مبارزه باشد. تقریبا هفتهای نیست که اتهامی عجیب و خبری کذب علیه شخص
وزیر نفت و مجموعه تحت مدیریتش منتشر نشود. آخرین مورد این اتهامزنیها را با
مرتبط کردن خصوصیسازی شرکت هپکو و ورشکستگی آن به زنگنه شاهد بودیم. به نحوی که
وزیر نفت در حاشیه سیزدهمین نمایشگاه ایران پلاست به شایعات مربوط به هپکو واکنش
نشان داد و اتهام پول گرفتن از هپکو را رد کرد. او درباره شایعهای مبنی بر پول
گرفتن از هپکو گفت: دروغهایی برخی افراد مطرح میکنند که بنده از نیت این افراد بیخبر
هستم. اتهام پول گرفتن از هپکو آخرین اتهام مطرح شده علیه زنگنه بود.
فهرست اتهامهای مطرح شده علیه زنگنه در شش سال گذشته فهرستی بلندبالاست. در شش سال گذشته پمپاژ این اتهامها بهصورت ستادی و سازمان یافته
در جریان بوده است و اتفاقا پس از خروج امریکا از برجام و آغاز بیسابقهترین جنگ
اقتصادی تاریخ علیه ایران، نه تنها از حجم این اتهامات و دروغپراکنیها کاسته نشد
که چند برابر هم شده است. یکی از اصلیترین تفاوتهای دولت حسن روحانی با تمامی
دولتهای پیش از خود در این بود که در دولت روحانی، فضای سیاسی کشور کاملا دوپاره
و در تعارض بالا قرار داشت و این تعارضها نیز به شکل مناسبی مدیریت نشد. دود این
تعارضات سیاسی نیز بیش از هر سازمان و وزارتخانهای به چشم وزارت نفت رفت و این
وزارتخانه و شخص وزیر مورد اتهام و حمله قرار گرفتند. زنگنه با قیاس شرایط فعلی با
دهه ۶۰ و شرایط دشوار بینالمللی،
نبرد کنونی را سختتر دانست اما آنچه نبرد آخر زنگنه را سختتر کرده، این است که وی
باید در دو جبهه بجنگد، جبههای بینالمللی و همچنین جبههای در داخل کشور.