الهام بهروزی: کودکی مهمترین
فصل زندگی است که بر اساس آن شخصیت فرد شکل میگیرد. بدیهی است افرادی که دوران
کودکی آرام و شادی پشت سر میگذارند، از نظر روحی روانی رشد بهتری دارند و از
شخصیتی سالم و نرمال برخوردار میشوند. از همینروی است که دوران کودکی در نزد
روانشناسان و جامعهشناسان بسیار حائز اهمیت است؛ چراکه شاکله اصلی شخصیت کودک از
همین دوره شکل میگیرد.
در گذشته
چندفرزندی اولویت خانوادهها بود؛ اما با گذر زمان و تغییر شرایط و ساختار زندگی (از
سنتی به مدرن) نگرش خانوادهها در زمینه فرزندآوری نیز دستخوش تحول و اینگونه شد
که گرایش آنها به تکفرزندی اپیدمی شود. این مهم سطح انتظارات و کمالگرایی را در
والدین افزایش داد؛ بهگونهای که فرصتهای کودکی کردن از کودکان بهواسطه حضور در
کلاسهای آموزشی و برنامههای مختلف والدین گرفته شد؛ موضوعی که در آغاز بسیار
خوشایند به نظر میرسید؛ اما با گذر زمان روی دیگر آن نمایان شد؛ آنگاه که جامعه
با کودکان باهوش و آموزشدیده اما تنها روبهرو شد؛ تنهایی که پیامدهایی چون وسواس،
اضطراب، افسردگی، تشویش و اختلالات مربوط به فوبیا را در سنین بالاتر برای آنها به
ارمغان آورد.
این در حالی
بود که والدین بر این تصور بودند که داشتن یک فرزند برای آنها یک امتیاز بهشمار
میرود؛ چراکه به گمان آنها از یکسو تک فرزندی باعث کاهش هزینه و افزایش توجه و
محبت به او میشد و از سوی دیگر تمام توجه آنها به فرزند معطوف شده، در نتیجه کودک
از رشد روحی روانی بهتر و سلامت شخصیت بیشتری برخوردار خواهد شد. زهی خیال باطل؛
چراکه آنها از تنهایی کودک که مادر بسیاری از آسیبهای اجتماعی است؛ غافل ماندند!
و معایب تکفرزندی
را درست در دورههای بعدی زندگی کودکان خود مشاهده کردند. معایبی که بخش اعظمی از
مزیتهای تکفرزندی را نادیده گرفت و فرد را با انواع اختلالات روحی و روانی روبهرو
کرد. این اختلالات نتیجه توجه بیش از حد به کودک، افزایش حساسیتها و سطح توقعات
والدین است که امروز بهوفور در خانوادههای تکفرزندی نمود دارد. مسالهای که اکنون
به یک چالش هم برای خانوادهها و هم برای جامعه بدل شده است و نیاز به آسیبشناسی
دارد. تکفرزندی برخلاف انتظار خوشبینانه والدین تصمیمی شکستخورده است که بزرگترین
پیامدش گرفتن دنیای کودکانه از کودکان است و همین موضوع منشا بروز اختلالات متعددی
در فرد شده که نگرانی روانشناسان و جامعهشناسان را به دنبال داشته است.
به گزارش گروه
تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا یک روانشناس بالینی در خصوص اهمیت کودکی کردن
کودکان گفت: بر اساس تئوریهای روانشناختی و حتی توصیههای علمای مذهبی، دوران
کودکی جزء حساسترین دورههای رشد محسوب میشود؛ به این خاطر که زیربنای شخصیت
سالم یا یک شخصیت بیمارگونه در سنین کودکی پایهگذاری میشود. بنابراین ما به
اصطلاح در ارزیابی سلامت روان و مسائل مرتبط با سلامت روان، اهمیت و توجه خاصی به
دوران کودکی و رشد وی قائل میشویم.
مسلما بررسی
شرایط روحی، روانی و امنیت کودک در سالهای اولیه رشد نقش بسیار مهمی در مراحل بعدی
سلامت روان دارد؛ یعنی میدانیم کسانی که در دوران نوجوانی و جوانی به احتمال زیاد
دچار اضطراب، تشویش، افسردگی، وسواس و یا اختلالات مرتبط با فوبیا میشوند، کسانی
هستند که دوران کوکی خود را تحت شرایط روانی خاصی گذارندهاند که نرمال و متعادل
نبوده است.
نرمال و
متعادل بودن به این مفهوم است که ما باید در آموزههای کودکانمان از افراط و تفریط
جلوگیری کنیم. بهطور مسلم با افزایش خانوادههای تک فرزندی و بالا رفتن سطح آموزش
در جامعه، خانوادهها نیز تمایل به کمالگرایی پیدا کردهاند؛ به این معنا که از
کودکانشان انتظار دارند از سنین بسیار پایین آموزشها و مهارتهای بسیار متنوعی را
دریافت کنند که این امر به اصطلاح میتواند نوعی افراط در ارائه آموزشها به
کودکان باشد و شرایط روانی آنها را ناامن کند. بنابراین شکلگیری یک وابستگی ناایمن
و شکلگیری یک روابط عاطفی پایدار با والدین در پنج سال اولیه زندگی نقش بسیار
اساسی در سلامت روانی فرد در سالهای بعدی دارد.
حمید فرزادی
در خصوص مضرات و پیامدهای کودکی نکردن کودکان نیز توضیح داد: اضطراب، شیوع مشکلات
عاطفی و روانی در سنین بعدی که بهصورت وسواس، فوبیا، اضطراب و افسردگی خودش را
نشان میدهد از جمله مضرات و پیامدهای کودکی نکردن کودکان است.
وی در مورد
اهمیت بازیهای دوران کودکی هم گفت: بازیهای دوران کودکی عموما بایستی در یک فضای
متعامل با کودکان همسن و سال اتفاق بیفتد. این امر تاثیر بسیاری زیادی در فرایند
اجتماعی شدن کودک دارد. ما باید مراقب باشیم که آموزشها و به عبارتی کلاسهایی که
برای کودکان در سنین پایین گذاشته میشود، ممکن است مقداری بر اطلاعات و آگاهیهای
فرد اضافه کند؛ ولی به همان میزان میتواند از مهارتهای اجتماعی و مهارتهای
ارتباطی آنها کم کند؛ یعنی در عرصههایی با کسانی مواجه میشویم که نمرات خوب تحصیلی
دارند؛ ولی از نظر اجتماعی و از نظر مهارتهای بین فردی و مهارتهایی نظیر تابآوری
در کمترین سطح توانمندی هستند و آسیبپذیریهای بسیار زیادی را ممکن است تجربه
کنند. بنابراین نوع کودکی کردن کودکان و ارتباط آنها با کودکان همسن خود در بازیهایی
که بسیار ضروری است، میتواند تامینکننده آموزشهای تابآوری مهارتهای ارتباط و
مهارتهای اجتماعی باشد.
به همین خاطر
به بسیاری از خانوادههای تک فرزند توصیه میکنیم که حتما فرزند خود را در ارتباط
با فرزندان دیگر قرار دهند و اگر امکان چنین امری نیست از مهدکودکها و یا مراکزی
استفاده کنند که کودکان میتوانند با کودکان همسن خود و از جنس دختر و پسر تعامل
برقرار کنند تا از جهات رشد روانی و جنسی سازگاری لازم را برای انطباق در سالهای
بعد پیدا کنند؛ یعنی ما میدانیم کودکانی که بهصورت ایزوله بزرگ میشوند در سالهای
بعد احتمال آسیب در روابط زناشویی و ناسازگاری در روابط آنها بسیار زیاد میشود و
میتواند توجیهکننده علل طلاق و بحرانهای دیگر شود.
فرزادی در
خصوص تربیت صحیح کودکان تاکید کرد: ابتدا خانواده در ارائه آموزش به فرزندانشان
نباید عجله کنند. دوم خانوادهها باید سعی کنند روابط عاطفی، کلامی، لفظی و لمسیشان
با کودک را ارتقا دهند. حتما فرزندانشان را در ارتباط با گروه همسن خود قرار دهند
و اگر دور و بر خود فرزندی ندارند و یا با خانوادههای دیگر ارتباطی ندارند حتما
از مراکزی که کودکان همسن و سال آنها وجود دارد، استفاده کنند یا حتما از پارکها
و جاهایی که احتمال وجود داشتن کودکان همسن برای فرزندانشان وجود دارد، استفاده
کنند تا از این طریق فضای تعامل بین کودکان فراهم شود.
این روانشناس
بالینی در پایان یادآور شد: مسلما ما خانوادههای تک فرزندی را توصیه نمیکنیم؛
چراکه بودن خواهر و یا برادر در ساختار خانواده میتواند به رشد روانی افراد و بهخصوص
کودکان کمک کند.