سیدعلی موسوی:
هیچ شکی نیست که سعودیها تا همین چند سال پیش در بازار نفت آقایی میکردند،
قدرت بلامنازع تولیدی میدانهای شرقی این کشور که به 10 میلیون بشکه در روز میرسید
عملا دنیا را وابسته طلای سیاه بیاباننشینها کرده بود. پس از چندین سال سلطه
ریاض کمرنگ شد و روسها توانستند با تولید بالای نفت تا حدودی اهمیت میدانهای
ریاض را کمتر کنند. در این بین تکنولوژی شیل امریکایی نیز به میدان آمد و با بازی
دادن بازار نفت و خودی نشان دادن عملا فرا آتلانتیک را نیز از نفت خاورمیانه بینیاز
کرد. در این بین که کمرنگ شدن قدرت تولیدی عربستان بیش از پیش به چشم میآمد
تصمیمات نابخردانه سعودیها باعث شد تیر غیبی از جنوب غرب بیابانهای حجاز خود را
بر بالای صنایع نفتی گران قیمت برساند و عملا تحولی جدی در بازیگری ریاض رقم بزند.
روزی که یمنیها توانستند تاسیسات بقیق و خریص را هدف قرار دهند عملا نیمی از قدرت
تولیدی سعودیها نیز به یغما رفت، اگرچه شاهد بودیم به جز روز اول قیمتها چندان
تغییر خاصی را از خود نشان ندادند، این مساله دو حدس مهم را به ذهن متبادر میکند،
حدسهایی مبنی بر اینکه یا واقعا امریکاییها توانستهاند با بازی دادن بازار تا حدودی
جو روانی را آرام کنند و قیمت را نیز ثابت نگهدارند یا اینکه واقعا نفت سعودی
دیگر ارزش چندانی برای بازارهای جهانی ندارد. خروج چنین حجم عظیمی از نفت از
بازار و در همان حال افزایش نه چندان قابل ملاحظه قیمت نفت تنها همین دو حدس را به
ذهن متبادر میکند و لاغیر. مسالهای دیگری که شاید چندان نیز مرتبط به صفحه انرژی
روزنامه بامداد جنوب نباشد ولی موضوع بسیار جذابی است، شکست راهبرد کهنه و اشتباه
سعودیها بود راهبرد معروف به «نفت در برابر امنیت». نفتی که تا سالها امریکاییها
را رو به جلو حرکت داد ولی امنیتی که گویا دیگر برای سعودی وجود خارجی نخواهد
داشت.
مساله دیگری که چندی است خود را بهخوبی نشان داده مساله تنزل
جایگاه سعودیها در اوپک است، این کشور دیگر قدرت گردانندگی اوپک را ندارد، چراکه
ریاض پیش از این حملات نتوانست با کاهش تولید آنگاه که شاهد افت روزافزون قیمت نفتخام
بودیم، عملا قیمت را رو به بالا سوق دهد. سردرگمیهای طولانی و تغییر سیاستهایی
که راه به جایی نبرد و بیثباتی مسند وزارت انرژی عربستان نیز مزید بر آن میشد،
همانگونه که همه شاهد بودیم وزرای نفت سعودی در این چندمدت بسیار تغییر کردهاند
که در تاریخ این کشور بیسابقه است. حالا هم این کشور واقعا نمیداند نظام سهمیهبندی
در پیش گیرد و با قیمتهای نسبتا بالای نفت نظارهگر کاهش روزافزون سهم خود و اوپک
در بازار باشد یا بهتر است راهبرد سهم بازار را در پیش گیرد و با کاهش قیمتهای
نفت تولیدکنندگان عمده غیرعضو اوپک از جمله روسیه و امریکا را تا آنجا که ممکن است
به حاشیه براند. حتی سعودیها قدرت اتخاذ چنین تصمیمهای حیاتی را نیز دیگر ندارند،
زیرا از یکسو تصمیمهای اوپک و غیراوپک در قالب همکاری عربستان و روسیه به یکدیگر
گرده خورده است و ریاض بعید است بیتوجه به خواست روسیه و تبعات آن بهطور یکجانبه
استراتژی سهم بازار را در پیش گیرد. به علاوه برای کشوری که خود را درگیر جنگی
خانمانسوز در یمن کرده است سیاست سهم بازار و کاهش قیمتها به معنای کسری بودجه و
دشواری تامین هزینههای جنگ در یمن است. اگر سعودیها میخواهند به راهبرد خود که
مبتنی بر همکاری با روسیه و غیراوپک است و به قیمتهای بالا کمک میکند ادامه دهد،
باید روزانه نظارهگر افزایش سهم غیرعضو اوپک در بازار باشد. چنین روندی باعث میشود
تا قش عربستان در کل عرضه جهانی نفت کاهش یابد و از این نگاه است که میبینیم حتی
حمله به تاسیسات نفتی این کشور نمیتواند قیمتهای نفت را بهطور قابل ملاحظهای
در بازار تحت تاثیر قرار دهد. حال که مصرف نفت جهان به اندازه تقریبی 100 میلیون
بشکه در روز رسیده است و کشورهای غیرعضو اوپک ۷۰ درصد نفت مورد نیاز جهان را تامین میکنند، جایگاه
عربستان در بازار نفت در حال تنزل است و بحرانهای این کشور برای غرب، آنچنان که
باید، حساسیتبرانگیز نیست، بهویژه اینکه امریکا و عربستان با دو نظام سیاسی
کاملا متفاوت شریکهای راهبردی به حساب نمیآیند. عربستان بدون نفت، از نظر امریکا
کشوری است که به جهان آزاد تعلق ندارد و نظام آن با استانداردهای مورد نظر غرب از
جمله دموکراسی سنخیتی ندارد.
با وجود چنین رویکردی و استانداردهای مثلا رسمی حکومتداری در کشورهای
پیشرفته، کاهش وابستگی غرب به نفت عربستان دست این کشور را در تامین امنیت خود خالی
میکند و اگر بپذیریم که معادله نفت در برابر امنیت، بهدلیل تغییران روزانه در
بازار نفت در دهههای گذشته در حال تغییر است، عربستان باید امنیت خود را در
چارچوبهای جدیدی تعریف کند، تعریفاتی که باید مبنای اصلیش این باشد: نفت بیابان
دیگر امنیت نمیآورد.