داود علیزاده:
پیکاسو جمله
معروفی دارد که میگوید: همه بچهها هنرمند به دنیا میآیند. مساله این است که چه
کنیم تا آنها وقتی بزرگ شدند هنرمند باقی بمانند؟ دانشآموز مدرسهای امروز قرار
است حدود ۵۰ سال بعد بازنشسته شود. ما هیچ ایدهای برای آن زمان نداریم. نسبت به اینکه
دنیا در آن موقع چگونه خواهد بود و مردم چگونه زندگی خواهند کرد. ما تلاش میکنیم
با دانستههای امروز خود، فرزندانمان را برای دنیایی که نمیشناسیم، آماده کنیم!
اینها بخشهایی
از سخنرانی تد «کن رابینسون» با عنوان «آیا مدارس خلاقیت را نابود میکنند؟» است.
کن رابینسون به سخنرانیها و نوشتههایش درباره آموزش و نظام آموزشی شناخته شده
است. وی از جمله منتقدان نظام آموزشی است و محور اصلی انتقادهایش هم بر از بین
رفتن خلاقیت در مدارس استوار است.
در جای دیگر
رابینسون تاکید میکند که کودکان از اشتباه کردن نمیترسند. این ما هستیم که آنها
را در چارچوبهای مختلف قرار میدهیم و از اشتباه کردن میترسانیم. البته منظور من
این نیست که هر کس اشتباه کند، خلاق است؛ اما باید قبول کنیم که اگر آماده خطا
کردن و پذیرش خطاها نباشیم، نمیتوانیم خلاق بشویم. ما بهتدریج که بزرگتر میشویم،
ظرفیت خطا کردن و ظرفیت پذیرش خطای دیگران را از دست میدهیم. سیستم آموزشی هم به
ما میآموزد که اشتباه کردن، بدترین کاری است که تو میتوانی انجام بدهی.
مهم نیست در
کجای جهان، در کدام فرهنگ و کدام کشور زندگی کنید. در سراسر کره زمین، نظامهای
آموزشی یک سلسلهمراتب خاص دارند. بالاترین و ارزشمندترین درس معمولا ریاضیات است.
بعد علوم تجربی و در پایینترین مرتبه هم هنر. همان هنر هم طبقهبندی نانوشته دیگری
دارد. موسیقی را بالاتر از نمایش میبینند. اصلا نظام آموزشی ما خیلی عجیب است.
تمام بدن را رها کرده و فقط به پرورش مغز فکر میکند. بهتدریج تمام تلاشش را هم روی
بخش کوچکی از مغز متمرکز کرده است.
امروز اگر بیگانهای
از سیارهای دیگر به زمین بیاید و به رفتار وزندگی ما نگاه کند، هرگز نمیفهمد خاصیت
این نظام آموزش عمومی چیست؟! که در کره زمین وجود دارد. وقتی نه میتواند موفق شدن
را تضمین کند و نه زندگی بهتر را و نه برنده بودن را. پس این آموزش برای چیست؟
امروزه به یک
«تورم آکادمیک» گرفتار شدهایم. همان کاری را که قبلا یک دیپلم انجام میداد، بدون
اینکه تغییر خاصی کرده باشد به یک لیسانس سپرده میشود. همان کاری که یک لیسانس
انجام میداد به یک کارشناس ارشد یا دانشآموخته دکتری سپرده میشود؛ اما این روند
نمیتواند ادامه پیدا کند.
ما باید تلاش
کنیم. باید تلاش کنیم تا فرزندانمان را برای زندگی در آیندهای بهتر آماده کنیم.
آیندهای که اگرچه ما آن را نخواهیم دید؛ اما آنها آن را تجربه خواهند کرد. بااینحال
همه میدانیم که بسنده کردن به آموزش و پرورش در مدرسه تضمینی برای آینده نخواهد
بود. در سالهای اخیر موسسههای فرهنگی و آموزشی متعددی با رویکردی خلاقانه تاسیس شدهاند
که تا حدودی میتوانند خلأهای موجود در نظام آموزشی حافظه محور مرسوم را پوشش
دهند. یکی از این موسسهها «خانه قصه» است که به مدیریت نینا غریبزاده در بوشهر
فعالیت میکند.
نینا غریبزاده متولد بوشهر، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، با بیش از 10 سال سابقه کاری
و تخصصی در زمینه کودک و نوجوان. پژوهشگر حوزه کودکان است. وی مدتی پیش موسسه خانه
قصه را تاسیس کرد تا بر پایه خلاقیت و تاکید بر هوش و رفتار اجتماعی به آموزش
کودکان بپردازد. در این گزارش درباره اهمیت خلاقیت در آموزش و تاکید بر هوش اجتماعی
و مهارت رفتار اجتماعی با وی گفتوگویی داشتهایم که در ادامه خواندن آن خالی از
لطف نیست.
از خانه قصه
شروع کنیم؟ چه انگیزهای باعث شد که خانه قصه را تاسیس کنید؟
در تمام سالهای
تدریسم به تاسیس موسسهای مجزا فکر نمیکردم تا دو سال پیش که به این نتیجه رسیدم
که به اهدافم جدیتر فکر کنم. اهدافی مثل رویکردهایی جدیدتر و مدرنتری به مقوله
آموزش. تاکید بیش از پیش بر خلاقیت، بهویژه آموزش خلاقانه و یا نگاهی که به نویسندگی
داشتم و این مسائل نیازمند استقلال مکانی بود. برای مثال زنی که میخواهد داستان
بنویسید، باید پول و اتاقی از آن خود داشته باشد و این شد که خانه قصه متولد شد.
چه وجه تمایزی
به نظر شما باعث میشود که خانوادهها کودک خود را به خانه قصه بیاورند؟
هر محیط و هر
شخصیت پتانسیلهای خاص خود را دارد که تنها پس از تجربه و زیستن میتوانیم به این
نتیجه برسیم که آنجا برای زندگی مناسب است. خانه قصه، با داشتن کلاسهای متنوع برای
رده سنی مختلف و رویکردی خلاقیتمحور بهصورت آموزش غیرمستقیم کودکان را ترغیب به
کشف و شهود در دنیای کودکی خود میکند. کودک در اینجا آزاد و رها است که هر آنچه
را میاندیشد بکشد، بنویسید و زندگی کند و همیشه تسهیلگری در کنار اوست که او را
در مسیری که درونش متولد کرده همراهی کند.
در خانه قصه
چه دورههای ویژهای برگزار میشود؟
ما دورههای
مختلف هنرهای تجسمی را داریم. دورههایی مثل کارگاههای مادر و کودک، کارگاههای
هنر کودکان و نوجوانان، دورههای نقاشی خلاق برای همه رده سنی سفال و حجم و...
شما از جمله
کسانی هستید که در ادبیات فارسی نیز دارای تحصیلات تکمیلی هستید، این پشتوانه در
مربیگری شما نقش مثبتی داشته و کمکی کرده است؟
صد درصد. من
همیشه نسبت به اینکه سالها در مسیر ادبیات قدم زدهام خوشحالم. من کار با کودکان
را با مربی ادبی کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان آغاز کردم. قصهگویی رکن
اساسی کار کودک است. از نظر من هر مربی باید یک مادربزرگ قصهگو در درون خود داشته
باشد. اولین مسیر ارتباطی با دل کودکان از طریق قصه و نقاشی است و بهیقین فضای
هزارتوی ادبیات، تجسم خلاق و تفکر خلاقه را پرورش میدهد و به مربی در پردازش ایده
کمک میکند.
فضای مهدکودک
و همچنین موسسههای آموزش کودکان با فضای مدارس کاملا متفاوت است، چه از لحاظ چیدمان،
نوع آموزش، محتوا و یا حتی ترکیب کلاسی این تناقض را چگونه ارزیابی میکنید؟
ارزیابی و
بازگویی آن مشکل است. بدیهی است که تفاوتهایی مثل مسیر تربیتی و فکری درون
خانواده با مدرسه و فضای اجتماعی و موسسههای مستقل بیرون وجود دارد و این تفاوتها
گاهی به تناقض هم میرسد؛ اما باید در نظر داشت که بالاخره کودک در مسیر رشد خودش
با تناقضهای آموزشی و اجتماعی و فرهنگی آشنا میشود. باید راهکارهایی فکر کرد که
این تقاوتها و حتی تناقضها به نوعی مکمل رشد شخصیتی و فردی کودک منتهی شود. یا
به بیان دیگر به غنای تجربی فردی منجر شود.
خانوادههایی
که کودکانشان را برای شرکت در دورههای خانه قصه ثبتنام میکنند معمولا بیشتر بر
چه مواردی تاکید دارند؟
تاکید خانوادههایی
که مراجعه میکنند بیشتر بر تقویت اعتمادبهنفس، برطرف شدن مشکلات گفتاری، توجه
به تمرکز ذهنی کودک، تقویت بیان، تقویت مهارتهای فردی و گروهی، کمرویی و ضعف
ارتباط چشمی، دستورزی و کلی مسائل دیگر است که مایل هستند طی زمانی که کودکشان
در خانه قصه بهسر میبرد روی این مسائل کار شود.
بدیهی است که
کودکان همه مثل هم نیستند، برخی بیشفعالند و برخی فاقد مهارتهای اجتماعی و...
خانه قصه برای ایجاد تناسب میان کودکان با ویژگیهای گوناگون تدبیری دارد؟
مبحث بیش فعالی
و اوتیسم و اختلالات دیگر ابتدا در فضای خصوصی کار میشود؛ پس از آن به گروه ملحق
میشوند. تاثیر هنر بر کودکان و دیگر افراد در هر رده سنی پوشیده نیست و بهطور
قطع ابزار دست ما که بیشتر گل بازی و رنگ بازی است به تعامل این کودکان با دیگر
کودکان کمک میکند.
خلاقیت را میتوان
از امور مهجور و گمشده سیستم آموزشی مدارس دانست که به آن توجه کافی نشده است. به
نظر شما موسسههایی همچون «خانه قصه» میتوانند این خلأ آموزشی را جبران کنند؟
قطعا بهصورت کامل چنین اتفاقی نخواهد افتاد؛
اما تا حدودی فضای ذهنی کودکان متفاوت خواهد شد. در مدارس غیردولتی در زمینه خلاقیت
و پرورش فوقبرنامههایی تعریف میشود و همینها نیز جای امیدواری دارد؛ اما در
مدارس دولتی این بحث به دلیل محدودیتهای مالی و سختافزاری مغفول مانده است.
استفاده از موسسههای آموزشی خارج از محیط مدرسه میتواند تا حدودی این نقیضه را
جبران کند.
گذشته در
آموزش و پرورش کودکان بر ذکاوت و هوش غریزی کودک تائید بسیاری میشد؛ اما در حال
حاضر مشخص شده است که هوش اجتماعی و مهارتهای اجتماعی میتواند سهم بیشتری در
موفقیت فردی و درنهایت اجتماعی داشته باشد، بهعنوان مسوول یک موسسه آموزشی در
رابطه کودکان در دورههای خود و همچنین در آموزشی و مربیگری چقدر به این مساله
توجه دارید؟
ما در خانه
قصه تاکید زیادی بر هوش اجتماعی و مهارتهای اجتماعی و زندگی را داریم و جز برنامههای
کاری ما در زمینه آموزش مهارتهای زندگی به کودکان و خانوادهها است. نکتهای که
باید توجه داشت، صرف شرکت در کلاس و کارگاه نمیتواند در امر رشد کودک مفید باشد و
خانوادهها باید در محیطهای دیگر هم بر این مساله تمرکز داشته باشند. مثلا مهارت
رفتار اجتماعی، والدین باید این امر را در خودشان هم تقویت کنند تا بتوانند از
کودکشان انتظار داشته باشند که در این مساله پیشرفت داشته باشد. همه پیشرفت کودک
را نباید از منبع مدرسه و محیط آموزشی انتظار داشت.
سخن پایانی؟
جهانی پر از صلح و آرامش برای کودکان سرزمینم
آرزومندم و امیدوارم هیچ کودکی ناخواسته و بدون برنامه چشم به جهان هستی باز نکند
و هر مشکلی هم وجود داشته باشد و یا به وجود بیاید با همدل شدن و یکرنگ بودن قابل
حل است.