سیدعلی موسوی:
شاید روزی که رسانههای مغرض یکی پس از دیگری به او میتاختند و با
جملات تحقیرآمیز مدعی بودند کسی که اکثر سالهای مدیریتی خود را زیر زمین بوده است
(طعنه به مدیریت در سازمان مترو) نمیتواند صنعت عظیم پتروشیمی کشور را مدیریت
کند، خود نیز باور نداشتند کار به جایی برسد که سید جعفر ربیعی تبدیل به الگویی
برای این روزهای مدیران موفق شود. در زمان مدیریت وی اکثر شرکتهای عظیم پتروشیمی
که همگی بهصورت مجمعالجزایری مدیریت میشدند تبدیل به زیر عضوهایی از شرکت هلدینگ
خلیج فارس شدند، هلدینگی با مدیریت شخص ربیعی که این روزها بیراه نیست اگر بگوییم
پیشتاز مقابله با تحریم شده است آن هم در روزهایی که امریکاییها بهدنبال بستن
هر روزنه تنفسی در صنعت نفت هستند.
اینکه شرکت هلدینگ خلیج فارس بهعنوان یکی از حساسترین و قدرتمندترین
بازوهایی اقتصادی در حال کمک به کشور است شکی نیست، گزارشهای مفصل دستگاههای
مربوطه نیز نشان از موفقیت چشمگیر این هلدینگ عظیم دارد. در این بین پرسشی که
مطرح میشود این است که چرا باید مدیریت ارشد این شرکت عظیم که کارنامهاش نیز به
تنهایی پاسخگوی تمام انتقادهاست باید سیبلی شود در مقابل باجخواهان و افراد
مغرض. بانک مرکزی، وزارت اقتصاد، سازمان بازرسی کل کشور هر کدام به طریقی تائید
کردهاند که بخشهای تحت مدیریت ربیعی عملا الگویی شدهاند برای دیگر شرکتهای
فعال در کشور، شرکتهایی با بازدهی فوقالعاده بالا و صورتحسابهایی بسیار شفاف.
اینگونه حرکت رو به جلو و بهدنبال آن نبود فساد سیستمی در صنعت پتروشیمی کشور بیشک
رابطه مستقیمی با پاکدستی و تخصص و مدیریت صحیح مقام ارشد این شرکتها دارد، مقامهایی
که هر کدام با ضابطههایی خاص بر مسندهای پتروشیمی نشسته و در عمل نیز نشان دادهاند
در زیرمجموعه هلدینگ خلیج فارس ضابطه حرف آخر را خواهد زد نه رابطه.
حال مسالهای که این روزها بسیار مایه افسوس و شرمندگی بوده حملات بیسابقهای
است که علیه سیدجعفر ربیعی صورت میپذیرد، حملاتی که در ادامه یک به یک آنها
خواهیم پرداخت تا روشن شود هر حرفی که بدون سند گفته شود بیشک چیزی جز تهمت نبوده
و در خوشبینانهترین حالت ممکن نشان میدهد فرد نویسنده اطلاعات و سواد کافی
نداشته است. در حملاتی که علیه ربیعی صورت گرفته گفته شده وی درآمد ماهیانهای
بالغ بر 60 میلیون تومان درآمد درآمدی که از دید این دوستان خارج از عرف بوده و
ربیعی را در زمره نجومیبگیران معرفی کرده است! باید از این دوستان پرسید چگونه یک
کارمند معمولی شرکت نفت با پنج سال سابقه این روزها درآمدش به یقین کمتر از 10
میلیون تومان نخواهد بود اما انتظار میرود مدیریت شرکتی عظیم که بزرگترین و سوددهترین
پتروشیمیهای کشور نیز تحت مدیریت وی هستند حقوقی کمتر از آنچه در بالا گفته شد
داشته باشد. در همین شرکتهای نفتی حاشیه خلیج فارس مدیران درجه دوم و سوم غربی
نه در ارکان اصلی بلکه در پایههای دسته چندم مشغول فعالیت هستند، مدیران پروازی
که دستمزد آنان در بدبینانهترین حالت ممکن کمتر از 20 هزار دلار در ماه نخواهد
بود، رقمی که با توجه به نرخ امروز دلار در کشور کمتر از 200 میلیون تومان نمیشود!
این رقم در حالی به این مدیران غربی تعلق میگیرد که همگی آنان بیش از 14 روز در
منطقه مورد نظر فعالیت نداشته و بهترین امکانات نیز در اختیار آنان است.
اگر قرار بر این بود که مدیری خارجی برای شرکت هلدینگ خلیج فارس نیز
انتخاب شود بیشک دستمزد وی چندین برابر دستمزد این روزهای سیدجعفر ربیعی بود، اگر
فرض را بر موفقیت وی نیز بگذاریم. دستمزدی که برخیها آن را کلان توصیف میکنند با
توجه به مشغولیتها و مسوولیت و سختیها و وقتگیریهایی که برای مدیریت ارشد
هلدینگ خلیج فارس دارد واقعا ناچیز بهنظر میرسد. اکنون نزدیک به 100 شرکت عظیم
پتروشیمی زیرمجموعه هلدینگ خلیج فارس بوده و اگر مدیریت این شرکت بخواهد به مسائل
تمام آنها رسیدگی کند واقعا زمانی برای زندگی عادی و روزمره نخواهد ماند، مسالهای
که بارها از سوی نزدیکان ربیعی نیز ذکر شده که وی عملا خود را وقف مسوولیتش کرده،
نحوه مدیریتی که پیش از این در مورد یکی از مدیران ارشد شرکت نفت به نام حمیدرضا
مسعودی گفته میشد، مدیر سابق نفتی که هماکنون مدیرعاملی شرکت پتروپارس را به
عهده دارد. به هر رویی طبق آنچه گفته شد میتوان دریافت با توجه به سختی کار ربیعی
دستمزد وی واقعا ناچیز بهنظر میرسد.
در بخش دیگری از حملات صورت گرفته علیه وی نبود شفافیت در پتروشیمیها
و بهدنبال آن نبود درآمد ارزی متناسب به میان آمده است، انتقادهای مضحکی که واقعا
اگر دوستان منتقد اطلاعات کافی داشتند با جستوجویی اندک در موتورهای جستوجو میتوانستند
پی ببرند طبق گفته اکثر دستگاههای ناظر پتروشیمیهای زیرمجموعه هلدینگ خلیج فارس
از شفافترین گزارشهای مالی برخوردارند. در مورد درآمدهای ارزی نیز خود مسوولان
اقتصادی کشور میگویند 70 درصد درآمدهای به دست آمده این روزهای کشور عملا از سوی
پتروشیمیها کسب شده است.
واقعا اگر شخص دلسوزی قصد دارد دست به حملاتی اینچنینی به مدیران
ارشد کشور بزند، ای کاش واقعا مکانهایی را هدف قرار میداد که فساد و نبود شفافیت
در آن موج میزند نه مدیری که هم خود و هم شرکت زیر مجموعهاش این روزهای تبدیل به
الگویی کمنظیر برای مدیران کلان تبدیل شدهاند.