کریم جعفری:
نزدیک به دو ماه از پایان نبردها در سوریه میگذرد،
نبردهایی که طی آن ارتش سوریه موفق شد بخشهای بسیار مهم و راهبردی را در شمال
استان حماه و جنوب استان ادلب از لوث وجود تروریستهای تکفیری چند ملیتی مورد
حمایت ترکیه، امریکا و برخی از کشورهای غربی و عربی پاکسازی کند. پس از این
رویداد، حالا چند هفتهای آتشبسی شکننده برقرار است و گروهکهای تروریستی باوجود
حملات گاه و بیگاه به مواضع ارتش سوریه، هنوز از ترس بروز یک درگیری گسترده، به
این آتشبس تن داده و آن را نقش نکردهاند.
به عبارت دیگر، مناطق آلوده در شمال سوریه در یک صلح
مسلح بسر میبرد، سکوت خبری روزهای گذشته، بیشتر به آرامش پیش از توفان شباهت دارد
تا آرامش طبیعی، انگار همهچیز به این سمت پیش میرود که تروریستهای مورد حمایت
ترکیه، جنگی صوری را علیه تروریستهای جبهه النصره، راه بیندازند. از غرب حلب
خبرهای عجیبی به گوش میرسد، همچنین از منطقه اشغالی عفرین و نیز نقاط نظارتی
اشغالگران ترکیهای در حلب و ادلب. بهنظر میرسد این روزها فشار بر جولانی و دیگر
گروهکهای چند ملیتی تحت نظارت سازمان اطلاعات ترکیه بیشتر شده و اردوغان هم بهشدت
تحت فشار است.
اینکه قرار است چه اتفاقی روی دهد، کاملا مشخص نیست
اما انگار این بار اردوغان و دولتش نمیتوانند فشار مضاعفی را که بر آنها وارد شده
تحمل کنند و از سوی دیگر، نمیتوانند مانند دفعات قبل همهچیز را با ممالطه پشت سر
بگذارند. با تشکیل کمیته تدوین قانون اساسی، بنبستها بیشتر شده است. این بستها
در برابر بسیاری از طرفها قرار دارد. دولت اردوغان چند مشکل اساسی در این زمینه
دارد که شاید مهمترین آن به سرنوشت تروریستهای ترکتباری است که چند سالی است از
مناطق مختلف در شمال سوریه تجمع کردهاند و حالا مشخص نیست که سرنوشتشان چه میشود
و به کجا باید بروند.
تروریستهای ایغور که همان حزب اسلامی ترکستان شرقی
باشد، تروریستهای چچنی، داغستانی، ازبک، قرقیز و قزاق و همچنین ترکمنهایی که هر
کدام تحت یک اسم در شمال سوریه کلنیهای متعددی را تشکیل داده و تقریبا حکومتهای
خودمختاری تحت فرماندهی سرکرده خود دارند. ترکیه بهویژه در مورد تروریستهای
قفقازی از طرف مسکو تحت فشار است که باید تعیین تکلیف شوند، از سوی دیگر چینیها نیز
در رابطه با تروریستهای اویغور بهشدت از دست آنکارا عصبانی هستند و اردوغان
نتوانسته در طول چند سال گذشته به همین دلیل رابطه خوبی با پکن برقرار کند.
البته مسائل به همینجا خلاصه نمیشود. بحث بر سر
حضور بیش از 70 هزار تروریست خارجی از ملیتهای مختلف در سوریه است که بسیاری از
آنها به همراه خانواده خود در خاک سوریه مستقر شدهاند. برای مثال، تروریستهای
اویغور کنترل شهر جسرالشغور را بر عهده دارند و در جبهه کبانی میجنگند. اینکه
قرار است این تروریستها به کجا بروند، یک سوال بوده و سوال دیگر سرنوشت خود جولانی
است. سرکرده جبهه النصره این روزها بهشدت تحت فشار بوده و راههای نجاتش بسیار
محدود بوده و درمانده است. این مساله را میتوان از خلال رایزنیهای او با هیات
شرعی و کادر رهبری این گروهک دید.
جولانی اگر دفعات پیش همکاری و همراهی دولت ترکیه را
داشت و چند باری از سوی آنها از مرگ نجات پیدا کرد و یکبار هم در بیمارستانی در
ترکیه بستری شد، حالا تحت فشار آنکارا قرار دارد، او دو راه بیشتر ندارد یا جبهه
النصره را منحل کند یا اینکه تا آخرین فشنگ بجنگد. حالا اینکه او چه تصمیمی
خواهد گرفت، قابل توجه است. او البته یک راه سوم هم دارد و آن اینکه علیه تروریستهای
جبهه وطنی مورد حمایت مستقیم آنکارا وارد جنگ شود که در این مورد هم توفیقی نخواهد
داشت، چراکه میداند بسیاری از تروریستهای بینالمللی گروهکش از آنکارا دستور میگیرند.