علی پورتنگستانی:
بر هیچکس پوشیده نیست که بازی فوتبال بدون حضور تماشاگران و جو خاصی
که در استادیومها ایجاد میکنند، لطف و هیجان چندانی ندارد اما در سالهای گذشته
بهواسطه کجسلیقگی روسای کمیته انضباطی در فدراسیون فوتبال ایران، همواره اولین
گزینه در تخلف هواداران تیمها، محرومیت آنها بوده است و هرگز به فکر راهکارهای
جایگزین که در بسیاری از کشورهای پیشرفته اروپایی اجرا میشود، نیفتادهاند.
هر موجود زندهای از دو بُعد تشکیل شده است. جسمی که در ظاهر دیده میشود
و روحی که به جسم جان میدهد، و جسمی که بیجان است، روحی در آن نیست درست مثل
فوتبالی است که جسمی ظاهری دارد و روح آن روی سکوهای ورزشگاهها قرار میگیرد.
هوادارانی که روح فوتبال هستند و به این جسم زیبا جان میدهند؛ هوادارانی که روز
گذشته در ورزشگاه آزادی خبری از آنها نبود. هواداران فوتبال هستند که برای دیده
شدن زیباییهای این جسم که بیش از نیمی از مردم دنیا را سرگرم خود کرده جان میدهند.
ورزشی که بخش زیادی از اقتصاد دنیا را درگیر خود کرده و از شرکتهای هوایی،
خودروسازی تا بنگاههای بزرگ اقتصادی سعی دارند با سرمایهگذاری در فوتبال به سود
فراوان برسند. سودی که بخش عمده آن را هواداران میلیاردی فوتبال در گوشه گوشه
دنیا تامین میکند. با خرید لباس، پرچم، بلیت مسابقات و حتی خرید پخش بازیها از
شبکههای تلویزیونی که حق پخش را در اختیار دارند. یعنی فوتبال با پول هوادارانش
به یکی از بزرگترین اقتصادهای دنیا تبدیل شده و این موضوع قابل کتمان نیست که اگر
روح فوتبال نبود، این جسم حتی از تغذیه خودش هم وامانده بود.
اما متاسفانه در فوتبال ایران در سالهای اخیر اتفاقهایی
رخ داده است که باعث شده این ورزش بهشدت زیرسوال برود؛ اتفاقهایی که منشا آنها
سیاستهای غلط مدیران فدراسیون و کمیته انضباطی است. سیاستهای که گاهی باعث مرگ
روح فوتبال و زیباییهای آن میشود، حال بهنظر میرسد که مسوولان ما فقط و فقط یک
راهکار برای مبارزه با ناهنجاریهای موجود در ورزشگاههای فوتبال دارند، محرومت
هواداران از ورود به ورزشگاه! آنچه این روزها شاهد آن هستیم، سیاست یک بام و دو هوایی
است که در فدراسیون فوتبال رقم میخورد. سیاستهایی که بخش زیادی از آنها را کمیته
انضباطی فدراسیون اعمال میکند و روح را از فوتبال میگیرد. سیاستهایی که در تمام
این سالها بازدارنده نبوده و مشخص نیست در این فصل بر چه مبنایی شدت هم گرفته
است. آن هم در شرایطی که بر اساس گفتههای مسوولان فدراسیون قرار بود با سیاستهای
جدید و استانداردسازی ورزشگاههای فوتبال به سمت زیبایی و جذابیت بیشتر برود که
انگار اینطور نیست. متاسفانه سیاستهای غلط فدراسیون باعث شد هواداران نه تنها به
ورزشگاه نیایند بلکه از این ورزش زده شوند. مشکلات موجود
در پنج هفته ابتدایی قابل کتمان نبوده؛ مشکلاتی از جمله گیتهایی که به درستی کار
نمیکرد، بلیت الکترونیک که فروش آن با مشکلاتی روبهرو بوده و البته داربستهایی
که جان یک پسر بچه شش ساله را در بازی پرسپولیس-صنعت نفت آبادان گرفت. روح پاکی که
از جسم کودکی شش ساله خارج شد تا روح و جسم فوتبال با هم آسیب ببیند. بگذریم که در
این ماجرا هم مشخص نشد چگونه مسوولان اصلی دست خود را از ماجرا بیرون کشیدند و دو
پیمانکار را عامل درگذشت کودک شش ساله معرفی کردند.
حالا وارد موضوع اصلی این گزارش یعنی محرومیتها تیم از
حضور هوادارنشان به ورزشگاه میشویم، تصمیمی که در سالهای گذشته از سوی کمیته انضباطی
گرفته شده و متاسفانه تا به امروز هم افراد حاضر در این کمیته نتوانستهاند یک
راهکار مناسب برای لغو این مورد پیدا کنند یا اینکه حوصله این کار را ندارند. به
هر حال همه ما بهخوبی میدانیم تصمیمات کمیته انضباطی برای محروم کردن
هواداران این تیمها در حالی رقم خورده که همین باشگاهها و هوادارانش به تصمیمات
منتقدند. منتقد به اعمال سیاستهای یک بام و دو هوایی که چرا هواداران فلان تیم پس
از انواع و اقسام توهینها و ایجاد تشنج روی سکوها، محروم نشدند. انتقادی که ممکن
است حساسیتها را بیشتر کند و برای کم شدن حساسیتها، با اولین رفتار منفی از سوی
هواداران سایر تیمها، آنها را هم با محرومیت روبهرو کند. اتفاقی که مسلما شایسته
فوتبال نیست و جسم فوتبال را بیجان میکند. انتظاری
که از فدراسیون فوتبال، کمیته انضباطی و البته مسوولان برقراری نظم و امنیت در
ورزشگاهها میرود، این است که به جای تصمیم برای محروم کردن هواداران، متخلفانی
را که سنگ و نارنجک به زمین پرتاب میکنند یا باعث ایجاد تشنج روی سکوها میشوند
تا به داور و تیم حریف فحاشی شود، با دوربینهای مدار بسته نصب شده شناسایی کنند.
اگر چنین توانی در مسوولان فدراسیون فوتبال و مسوولان برگزاری مسابقات وجود ندارد،
جا دارد که این سوال مطرح شود چرا لیگ 21 روز برای چنین مسائلی به تعویق افتاد؟
اما در این بین راهحلهای هم وجود دارد که کمیته انضباطی
میتوانست از آنها استفاده کند. یکی از این راهکارها که برای حل معضل
فزاینده هنجارشکنی در استادیومها به ذهن میرسد تعیین محدودیت سنی برای ورود به
استادیومهاست که فضای استادیومهای ورزشی بهخصوص رشته فوتبال را به محیطی
خانوادگی با ضریب امنیت فرهنگی بالا تبدیل میکند؛ برای مثال میتوان با اعلام
قبلی، درهای ورزشگاه را تنها برای مردان زیر ۱۳ سال و بالای ۵۰
سال در نظر گرفت و حضور بانوان در این شرایط با هر محدوده سنی نیز مجاز اعلام شود،
چراکه از نظر جامعهشناسی اصولا چنین ترکیبی، با احتمال بسیار پائینی به سمت
هنجارشکنی در فضای ورزشگاه و سر دادن شعارهای غیراخلاقی میروند.
راهکاری دومی که میتوان برای تنبیه هواداران خاطی تیم میزبان در نظر
گرفت، این است که میتوان بازی تیم مذکور را به جای اینکه بدون تماشاگر برگزار
کنند، در شهری ثالث با تمااشگر برگزار کنند و به این صورت هم هواداران تیم از دیدن
بازی تیمشان محروم خواهند شد و هم تیم مذکور از شرایط میزبانی دور میشود و بهنوعی
با تنبیه روبهرو میشود.برای
مثال اگر در بازی استقلال خوزستان و پرسپولیس مسوولان برگزاری تشخیص دادند که هواداران
استقلال خوزستان مسبب اتفاقهای رخ داده در سکوها بودند، میتوانند در اولین
میزبانی این تیم، بازی استقلال خوزستان را به شهری ثالث که اتفاقا شاید تیم لیگ
برتری نیز ندارد منتقل کنند تا هواداران سایر شهرها که تیمی در لیگ برتر ندارند در
فضای فوتبالی کشور قرار بگیرند و شاید درس ادب و اخلاق به هواداران خاطی تیم
میزبان هم بدهند.
اما یک مساله
دیگر هم باید در اینجا گفت که در کشورمان بهخوبی رعایت نمیشود یا بهتر است
بگوییم اصلا رعایت نمیشود. میبایست جریمههای سنگینی برای
هواداران خاطی در نظر گرفته شود که بازدارنده باشد؛ اینکه عدهای را یک روز در
بازداشتگاه نگهداشته و با یک تعهد آنها دوباره رها شوند و باز هم در بازی دیگر،
چنین اتفاقهایی رخ دهد مستقیما مربوط به ضعف قانون در برخورد با چنین مواردی است
که باید سریع اصلاح شود؛ وقتی قانون با تنبیهاتی مثل جلوگیری از ورود هواداران
متخلف به استادیومها یا جریمه سنگین مالی یا حتی حبس به استقبال هواداران خاطی
برود، به نظر شما چند درصد از اتفاقهای ناخوشایند استادیومها کاهش پیدا خواهد
کرد؟ خوب است در این زمینه از کشوری مثل انگلیس الگوبرداری شود که مهد هولیگانیزم
و خشونت در فوتبال است اما بهواسطه وجود قوانین سفت و سخت، با وجود اینکه
تماشاگران در دو متری زمین مسابقه حضور دارند اما هیچکس به خود جرات هیچ حرکت
خطایی را نمیدهد چراکه از عواقب سنگینش با خبر است. در نهایت اینکه
محرومیت تماشاگران میزبان از دیدن بازی آخرین و برگزاری بازی بدون تماشاگر بهعنوان
آخرین اهرم رکن قضائی برای تنبیه تیمها و هواداران خاطی آنها بهشمار میرود اما
متاسفانه در ایران، این اهرم بهعنوان اولین گزینه همواره روی میز بوده که تاکنون
نیز نتیجهای در پی نداشته و اوضاع هر روز بدتر از دیروز شده است.