الهام بهروزی:
درستنویسی
یکی از اصول نوشتن است؛ اما امروز این مقوله از سوی نویسندگان هنجارشکن و
ویراستاران کمسواد چهره ناخوشایندی به خود گرفته است؛ بهگونهای که امروز در
رسانهها و نشریات با ترکیبات و جملاتی روبهرو میشویم که از زبان مرجع فاصله
گرفته و ظاهری کوچهبازاری پیدا کرده است.
البته این
درست است که در رسانههای جمعی چه بصری چه مکتوب باید واژهها و ترکیباتی استفاده
شود که برای عوام هم قابل درک باشد؛ اما این بدان معنا نیست که برخی از نویسندگان
که شوربختانه بهدلیل ایدهپردازی و سوژههای مناسب آثاری در خور و پرمخاطب را
راهی بازار نشر میکنند، به خود اجازه بدهند با کاربرد واژگان جعلی با املایی مندرآوردی
رسمالخطی را در جامعه اشاعه بدهند که بعدها سرمشق افراد عامی در نوشتن قرار
بگیرد!!!
یا مطبوعات هر
کدام بنا به سلیقه خود رسمالخطی را در نگارش اخبار لحاظ میکنند که کمتر تناسبی
با رسمالخط ارائه شده از سوی فرهنگستان دارد. این امر موجب شده که امروز زبان
فارسی دچار گسست ساختاری شود و اگر همین الان فکری به حال نشود، چه بسا به معضلی
بدل شود که جبرانناپذیر باشد! هرچند همین امروز هم در شبکههای مجازی شاهد کلماتی
با املای غلط هستیم که در اثر کمسوادی کاربران در حال نشر است؛ اما دردناکتر آن
است که در مطبوعات با کاربرد واژههای اشتباه و مطرود روبهرو میشویم که از جمله
آن میتوان به استفاده از واژهها و قیدهای تنویندار، کاربرد واژه «عدم» بهجای «نبود»،
استفاده از فعل غلط «میباشد» به جای «است» و... اشاره کرد.
با این اوصاف،
درستنویسی اصلی است که امروز در اغلب رسانهها و آثار تالیفی به آن کملطفی میشود؛
البته برخی بر این تصور هستند که وقتی صحبت از درستنویسی میشود، صرفا باید
محتوای متن از نظر فنی، تاریخی و علمی درست باشد این در حالی است که علاوه بر درست
بودن متن، ساختار ظاهری جملات نیز باید نظاممند و اصولی باشد؛ یعنی در جمله غلط
املائی وجود نداشته باشد، جای فعل و فاعل عوض نشود، نشانههای مفولی و متممی در
جای صحیح خود قرار بگیرد، از قیدهای تنویندار و واژههای خارجی استفاده نشود و تا
جای ممکن از واژههای جایگزین استفاده شود، برای خودنمایی یا خاص بودن در عرصه
نویسندگی املای جدیدی از واژههای فارسی باب نشود که این امر نتیجهای جز بدآموزی
ندارد.
افزون بر این،
برای اینکه رسانهها در درستنویسی به بیراهه نروند، باید ویراستاران و مصححان
آگاه و زبده استخدام کنند تا با رعایت نکات ویرایشی و محتوایی از نزدیک شدن رسانهها
به زبان عامیانه جلوگیری کنند. البته این بدان معنا نیست که از واژههای پیچیده و
تخصصی استفاده شود که مخاطب عام نتواند با آن ارتباط برقرار کند.
به گزارش
ایسنا، یک روزنامهنگار باسابقه درباره ادبیات رایج در رسانههای کشور هشدار داد
و گفت: با وجود شبکههای اجتماعی، کار رسانهها خیلی سختتر شده است. رسانهها در
حال رفتن به سمت عامیانه حرف زدن و فرهنگ کوچه هستند و بازگرداندن آنها به زبان
مرجع کار دشواری است.
بیژن نفیسی در
ادامه درباره وضعیت این روزهای ادبیات فارسی (زبان مرجع) در رسانهها، گفت: مساله
ادبیات در رسانه مساله تازهای نیست و همواره سالها بر روی آن بحث بوده است. از
زمانی که اولین رسانههای چاپی در ایران شروع به کار کردند، مثل عصر قاجار و بعد
رادیو و تلویزیون، همیشه این بحث بوده که ادبیاتی که در رسانهها به کار میرود،
چگونه باید باشد.
این روزنامهنگار
پیشکسوت در ادامه با اشاره به اینکه پیش از این رسانهها از اساتیدی دعوت میکردند
که بیایند و خط مشی این گفتارها و نوشتارها را مشخص کنند، تصریح کرد: سالها پیش
گروههای ویراستاری تشکیل میشد که اخبار همه یکدست باشد. حتی ایسنا جزوهای را
آماده کرد که رسمالخط چگونه باشد و چگونه رعایت شود. اینها تلاشهایی بود که سالهای
سال در این زمینه انجام میشد. منتهی ما دو مقوله در بحث رسانه داریم؛ در خبرنویسی
و گزارشنویسی سبک خاصی داریم مثل هرم وارونه و امثال آن که رسانهها روی آن عمل میکنند
و در واقع همان شیوههای سبک نگارشی است؛ اما بحثی که ما مد نظر داریم، استفاده از
واژههاست؛ اینکه برای مثال جملهها باید فعل و فاعل داشته باشند؛ در این مباحث
معتقدیم تیتر باید فعل و فاعل داشته باشد؛ اما خیلی از تیترهایی که میبینیم فعل
ندارد، در حالی که اگر فعل نداشته باشد، تیتر حالت شعاری پیدا میکند و آن قاطعیت
را نشان نمیدهد؛ البته مقداری روی این قضیه سلیقهها و نظرهای مختلفی وجود دارد.
ضمن اینکه رسانه به طرز عجیبی تحت تاثیر فضای مجازی قرار گرفته است و فضای مجازی
هم هیچکدام از این قید و بندها را رعایت نمیکند. در حقیقت عینا زبان محاوره و آن
چیزی که در سطح جامعه میبینیم، مکتوب و یا بهصورت ضبطی از طریق رسانهها در اختیار
مردم قرار داده میشود؛ در حالی که کار رسانه به این سادگی نیست.
این مدرس
دانشگاه در ادامه صحبتهایش با اشاره به اینکه به هر حال در رسانههای رسمی ما، جایی
که میخواهیم از آن طریق شرایط را بهگونهای منطبق کنیم که اثر خودش را در کل
جامعه بگذارد، مثل رادیو، تلویزیون، مطبوعات و خبرگزاریهای رسمی کشور، حدالامکان
باید از ضوابط و واژههایی استفاده کنیم که در سطح جامعه قابل درک و فهم است، گفت:
لغتنامه و مترادفی که برای برخی واژههای دشوار معرفی شده است به این دلیل است که
متن برای خواننده و شنونده و در مجموع مخاطب، قابل درک و فهم باشد. این یکی از
مشکلاتی است که در کار رسانه داریم و گاه از اصطلاحات غیرمعمولی استفاده میکنند
که برای مخاطب قابل فهم نیست.
نفسی با بیان
اینکه اگر هر رسانهای برای خود خط و ربطی تعیین کند باز هم تفاوتی ایجاد میشود،
تصریح کرد: شاید از طریق یک فرهنگستان و متولی که بتواند رسمالخط مشخصی را تعیین
کند، میتوانیم استفاده درستتری از این قضایا داشته باشیم. پیشرفت دنیای امروز به
قدری سریع است که شما نمیتوانید برای اصطلاحات آن معادلسازی کنید. این هم یکی از
مشکلات است که ما با آن مواجه هستیم. اینکه دستور زبان را چگونه رعایت کنیم. همه
اینها مساله است و ما باید دستورالعمل یکدستی داشته باشیم که الان در رسانهها
وجود ندارد و هر کدام از رسانهها تشخیص خودشان را دارند. برای نمونه در خبری که
آقای رئیسجمهور و یا یکی از وزرا صحبتی کردهاند، هر کدام از رسانهها با شیوه
متفاوت آن را تنظیم کردهاند؛ برای مثال نقطه ویرگولها مشخص نیستند و هر رسانهای
به شیوه خودش خبر نقل قول را نگارش کرده است و دستورالعمل مشخص مدونی در این زمینه
وجود ندارد.
نفیسی سپس با
اشاره به اینکه شیوههای نگارش که این روزها گمگشته ادبیات رسانههاست، پیش از این
در دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه خوانده شده است، خاطرنشان کرد: اما بعد در عمل
میبینیم که سیستمهای دانشگاهیمان زیاد به این قضیه توجهی نمیکنند. شما حتی میبینید
غیر از دانشکده ادبیات فارسی که تخصصی است، حتی در رشته رسانه که بسیار مرتبط با
ادبیات فارسی است، هیچ واحدی در دانشگاه در زمینه درستنویسی عملا نمیبینیم. حتی
در دورههای کارشناسی و یا پایینتر دستورالعمل مشخص و کتابی در زمینه درستنویسی
در دانشگاهها نمیبینیم.
وی با تائید اینکه
قبح اشتباهات در رسانهها ریخته شده است، گفت: بهتازگی کتابی از نویسنده فارسیزبان
ما چاپ شده که مشخصه آن، این است که تعمدا اقدام به غلطنویسی کرده است و این کتاب
در جامعه پرفروش شده است. اکثر واژههای کلیدی در این کتاب عمدا غلط نوشته شده
است. این کتاب اجازه چاپ داشته و از آن استقبال هم شده است. وقتی ما چنین بدعتهایی
میگذاریم قبح این اشتباهات هم ریخته میشود. البته در کشور فرانسه هم کتابی بدون
مبنی و نتیجه و بیسر و ته نوشته شده بود. یکسری لغات غیر متداول و سخت را به کار
برده بود که بهعنوان یک کتاب روشنفکرانه طرفداران زیادی هم پیدا کرده بود. بعد
نقدی روی آن نوشته بود، مبنی بر اینکه جامعه درکش به این صورت پایین آمده و فکر میکند
اگر چیزی را نمیفهمد، خیلی روشنفکرانه است. یکسری باورها به این صورت در حال شکلگیری
است که اگر جایی یکسری
لغات سخت به کار ببریم نشاندهنده سواد ماست؛ در حالی که هنر این است که ما بتوانیم
این ادبیات را به لغات ساده و قابل فهم تبدیل کنیم تا همه بفهمند. راز ماندگاری
حافظ و سعدی هم در همین است. در عین حال کتابهای همزمان با دورههای سعدی و حافظ
را هم داریم که پیچیده و سخت است و شما متوجه آن نمیشوید.
نفیسی در پایان
با اشاره به اینکه نیاز هست با کمک خود رسانهها، متولی برای این کار شکل بگیرد که
بنیاد یک دستورالعمل و رسمالخط کلی به ترویج گذاشته شود آن هم از سوی کسانی که
صلاحیت آن را دارند، گفت: بر این اساس دستورالعملی تدوین شود و در اختیار رسانهها
گذاشته شود که ما بهتدریج پایه منظمی را بگذاریم که در چند سال بعد نتیجه مطلوبی
از آن بگیریم. چنانچه با وجود شبکههای اجتماعی کار ما خیلی سختتر شده است. رسانهها
به سمت عامیانه حرف زدن و فرهنگ کوچه رفتهاند.