داود علیزاده:
طی چند روز
اخیر در رسانهها به نقل از مدیر شبکه کودک، از حذف تبلیغات شبکه کودک (پویا) خبر
داده شد؛ هرچند معاون سیما در واکنش به خبر حذف تبلیغات شبکه کودک اعلام کرد که این
اتفاق هدفگذاری کلان رسانه ملی است؛ اما بهتدریج انجام خواهد شد.
ماجرای حذف پیامهای
بازرگانی از شبکه کودک با پیام محمد سرشار، مدیر شبکه کودک در صفحه اینستاگرامیاش
آغاز شد؛ او در این پیام نوشت: «از فردا آرزویی که شبکه کودک، خانوادهها و کارشناسان،
دست در دست هم بهدنبال آن بودند، محقق میشود و بنا به مصوبه شورای معاونان سازمان
صدا و سیما و دستور معاون سیما، پخش آگهیهای بازرگانی از شبکه کودک متوقف خواهد شد.»
سیدمرتضی میرباقری،
معاون سیما به قطع آگهیهای بازرگانی از شبکه کودک سیما از اول آبانماه واکنش نشان
داد و گفت: حذف تبلیغات بازرگانی از شبکه کودک هدفگذاری کلان رسانه ملی است؛ اما این
کار بهتدریج انجام خواهد شد.
معاون سیما با
اشاره به مشکلات مالی صدا و سیما تاکید کرد: سازمان صدا و سیما علاقهمند است تا از
همین امروز تبلیغات را در شبکه کودک حذف کند؛ اما شرایط سخت مالی و اقتصادی اجازه این
کار را نمیدهد و امیدواریم با یاری نهادهای مسوول در این زمینه با سرعت بیشتری حرکت
کنیم.
حذف تبلیغات
از شبکه کودک گامی مثبت برای رفع استثمار کودکان است؛ اما باید توجه داشت که
استفاده ابزاری از کودکان در تبلیغات تلویزیونی نیز یکی دیگر از موارد استثمار
کودکان محسوب میشود که نهتنها از حجم آن کاسته نشده است بلکه در سالهای اخیر به
حجم آن افزودهشده است. در حال حاضر شبکههای مختلف برای تبلیغ حتی مواد شوینده
نیز از کودکان بهره ابزاری میگیرند.
قانون چه میگوید؟
در کتاب «قوانین و مقررات تبلیغاتی كشور» كه دفتر تبلیغات و اطلاعرسانی، امور مطبوعاتی
و اطلاعرسانی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آن را منتشر كرده، آمده است: آگهیهای
تبلیغاتی باید با موازین شرعی و قانونی كشور منطبق باشد، تبلیغ كالاهای بازرگانی
و خدمات تجارتی در مهدهای كودك، دبستانها و دبیرستانها ممنوع است، در تبلیغات
استفاده از كودكان برای معرفی كالا و خدماتی كه انتظار مصرف كالا یا بهرهمندی
از خدمت یا خرید آن از سوی او نمیرود، ممنوع است، آگهی نباید موجب بدآموزی در
كودكان شود و از زودباوری، حس عاطفی و كمتجربگی آنان در تشخیص واقعیتها سوءاستفاده
شود، در آگهی نباید از كودكان با صراحت درخواست شود، محصولی را خریداری كنند یا از
والدین خود و دیگران چنین درخواستی كنند و نباید خرید موضوع آگهی برای كودكان یا ترغیب
دیگران به این امر بهعنوان انجام یك وظیفه مطرح شود، در آگهیهای تلویزیونی نباید
كودكان بهتنهایی هنگام خرید یا مذاكره با فروشنده برای خرید یا مبادله پول با فروشنده
نشان داده شوند، آگهیها نباید به كودكان القا كند، چنانچه كالای موضوع آگهی را نداشته
باشند یا خریداری نكنند، از دیگر كودكان پایینتر هستند یا حتی مورد تمسخر و استهزا
واقع میشوند، در آگهیها نباید از كودكان برای خرید از طریق پست یا تلفن دعوت شود.
با مروری ساده
بر تبلیغات روزمره شبکههای مختلف تلویزیون میتوان نقض بندهای قانون فوق را دید. دكتر
میترا حكیم شوشتری، فوقتخصص روانپزشکی كودك و نوجوان در مقاله «کودکان در استثمار
تبلیغاتچیها» منتشرشده در روزنامه جام جم مینویسد: معمولا در مورد صحتوسقم اطلاعات
ارائهشده درباره كالای تبلیغشده در رسانه نمیتوان اطمینان حاصل كرد؛ مثل میبینیم
كالایی با شعار بالا بردن هوش كودكان پخش میشود؛ اما نمیدانیم آیا این محصول واقعا
بر هوش كودك اثر دارد یا خیر. اگر این موارد چنانکه تبلیغ میشود كاركرد نداشته باشند
خانوادهها را به کجراهه میبرند. این دست تبلیغات كه غالبا مخاطبان آنها والدین
هستند و والدین هم تاثیر مستقیم روی بچهها دارند، بدون ارائه شاهد و مدركی معتبر روی
آنتن میروند. در این مورد بهتر است تحقیق و مطالعهای در مورد سازنده و همچنین كاركرد
محصول انجام شود. گاهی از میان همكاران خودمان هم كارشناسی به رسانه دعوت میشود و
درباره نوع خاصی از درمان صحبت میكند كه كاركرد تبلیغات دارد اما زیرنویس نمیشود.
این برنامه تبلیغاتی است و بهعنوان توصیه علمی روی آنتن میرود. به این صورت خانوادهها
بهجای كانالیزه كردن امكاناتشان برای درمان كودك، به بیراهه رفته و هزینه اضافی را
متحمل میشوند و حتی نسبت به درمانگران و سیستم درمانی نیز دچار بیاعتمادی میشوند.
اگر كودك بهصورت مستقیم هم شنونده و بیننده تبلیغ نباشد؛ اما بهصورت ناخودآگاه از
آن تأثیر میپذیرد زیرا تاثیرپذیری آنان بهدلیل ناآگاهی بیش از بزرگسالان است. كودكان
پس از پخش یك تبلیغ جذاب كه كالا یا خدماتی مختص آنان را نمایش میدهد درخواست تهیه
محصول را دارند و به این ترتیب چالش بین والد و كودك همشکل میگیرد. ممكن است خرید
فلان محصول در برنامه اقتصادی و تربیتی یك خانواده نباشد؛ اما در تبلیغ به كودك نشان
داده میشود كه با خرید این محصول میتواند به خیلی از امتیازات دست پیدا كند و از
اینرو، او برای خریدش پافشاری میكند.
وی در مقاله
مذکور به استفاده ابزاری از كودكان در تبلیغات هم اشاره كرده است: آن نیز مذموم است
و تاثیرات سوء روانی به همراه دارد؛ مثلا چرا باید در تبلیغ پودر لباسشویی تصویری از
یك بچه ببینیم؟ چرا مجلات برای فروش بیشتر تصویر كودك زیبایی را روی جلد چاپ میكنند؟
مراجعان زیادی داریم كه كودكشان در صنعت یا تبلیغات تجاری فعال هستند. گاهی این بچهها
اگر پسر باشند باید موهای خود را برای مدل شدن و حضور در فلان تبلیغ بلند بگذارند و
پیامد آن مخدوش شدن هویت جنسیشان است. هویتی كه كودك بعد از دو سالگی آن را شناسایی
میكند؛ اما بهدلیل ظاهرش مدام با این پرسش از سوی دیگران مواجه میشود كه دختر هستی
یا پسر؟ و با خود میگوید من پسر هستم؛ اما چرا همه نمیتوانند تشخیص دهند؟ مگر من
مشكلی دارم؟ این كودكان را بهنوعی میتوان همان كودكان كار نامید. كودكانی كه در راه
مدام دیده شدن و جلبتوجه میافتند. آنها فكر میكنند وقتی خوب هستند كه زیبا باشند
و دیگران از دیدنشان انگشتبهدهان بمانند. از سوی دیگر نشان دادن كودكان زیبا در تبلیغات
تاثیرات مثبتی روی همسالان آنها كه بیننده تبلیغ هستند، نمیگذارد و كودكانی كه به
خواست والدینشان برای تست دادن و بازی در این تبلیغات به دفاتر مختلف میروند در صورت
پذیرفته نشدن، فشار روانی زیادی را متحمل میشوند.
با همه این
احوال حاکمیت سرمایه بیرحمتر از آن است که مصائب تبلیغات کودکان را در نظر
بگیرد. بهویژه اینکه اطلاعرسانی و فرهنگسازی لازم در زمینه حقوق کودک بهدرستی
انجام نمیپذیرد.
اگر شما هم جزء
افرادی هستید که به دنیای مد و فشن، بهخصوص گروه سنی کودکان، علاقهمندید، امروزه
بهراحتی با حضور در یکی از شبکههای مجازی کودکانی را مشاهده میکنید که در دنیای
مُد ستاره شدهاند و طرفداران بسیاری را در این شبکهها بهویژه اینستاگرام پیدا کردهاند.
چشمان آبی، موهای
بور و طلایی و با کمی رنگ و لعاب؛ همینها کافی است تا با کمی گریم (آرایش) و نورپردازی
حرفهای به یک مدلینگ تبدیل شوید و یکشب به شهرت برسید. این درست همان رویای امروزه
برخی از والدین است که دوست دارند با هر ترفندی بچههای خود را به تِرَند فضای مجازی
تبدیل کنند.
البته امروزه معرفی
و پیدا کردن آتلیههای عکاسی مدلینگ سخت و بعید نیست؛ چراکه اکثرا یا در فضای مجازی
یا بهصورت عموم شاهد فراخوان آتلیههای عکاسی هستیم و حتی این فراخوان مهدکودکها
را هم درگیر خودش کرده است. مهدکودکهایی که حاضر هستند، کودکانی را که چهره زیباتری
دارند، به دفاتر مدلینگ معرفی کنند و حق تبلیغ خودشان را بگیرند و این در صورتی است
که حتی خانواده کودکان هم اطلاعی از این منبع درآمد مهدکودکها ندارند و فقط به پیشنهاد
مدیر یا مربی مهد فرزندانشان را در رویای به شهرت رساندن، در اختیار دفاتر مدلینگ قرار
میدهند.
احسان محمدی،
فعال رسانه در کانال خود موضوع پرداختن به نوع خاصی از افراد در تبلیغات تلویزیونی
را مورد انتقاد قرار داده است. وی نوشته است: یکی از مواردی که آزاردهنده در تبلیغات
تلویزیونی استفاده مکرر از مردان، زنان و کودکان بور و چشم زاغ است. از ماست و خمیردندان
بگیر تا بانک و پارکت! آنقدر بچه بور و مرد چشم رنگی در تلویزیون هست در کل ایران
نیست! درک میکنم که تیزرهای تبلیغاتی با هدف بیشتر دیده شدن و جلبتوجه ساخته میشوند
و در آن تمایز و تفاوت یک اصل است؛ اما اینجا اروپا نیست.
نژاد ایرانی بور
و بلوند و چشم رنگی نیست. موارد استثنا را تعمیم کلی ندهیم و دست به تغییر ذائقه و
تصور مردم نزنیم و آنها را متوهم نکنیم. تبلیغات تلویزیون فقط فروش کالاها را افزایش
نمیدهند، بلکه به خاطر تکرار در ساعات طلایی و پربیننده، کوتاه و اثرگذار بودن، استفاده
از رنگ و... روی ذائقه و سلیقه بصری مردم تاثیر میگذارد. برای همین پدر و مادری که
پوست تیره و چشمهای سیاه دارند این روزها وقتی بچهشان در زایشگاه به دنیا میآید،
انتظار دارند مثل قوطی شانسی یکدفعه یک بچه بور و بلوند و مو طلایی مو فری و چشم رنگی
از کار در بیاید! چه اصراری بر استفاده از اینهمه کاراکتر با ظاهر اروپایی وجود دارد
وقتی زن و مرد ایرانی با چشمسیاه و چهره گندمگون و نمکین جذابیت خیرهکنندهای برای
مخاطب غربی هم دارد و اصولاً این شبه بازیگران چقدر با زندگی واقعی ما جور درمیآیند
و در خیابان و مدرسه و دانشگاه آنها را میبینیم؟!
اینهمه تلاش برخی
از دختران و زنان برای بلوند و بور شدن و استفاده از لنزهای رنگی و گرایش پسرها به سمت
مدلها و مانکن شدن شبیه آنچه در فیلمهای اروپایی میبینند شاید «یکی» تکرار میکنم
«یکی» از ریشههای آن را در تبلیغات کالا در تلویزیون بتوان یافت.