سیدعلی موسوی:
باید پذیرفت که اعتراضهای اخیر هر چند با سهمیهبندی
ناگهانی بنزین آغاز شد و متاسفانه با آن اتفاقهای ناگوار کام همه ملت ایران را
تلخ کرد ولی نابجاست اگر بپذیریم دلیل تمام این اعتراضها تنها و تنها دلیلش
افزایش سوختهای انرژی بوده است.
سهمیهبندی اخیر هر چند لازم بود ولی نحوه اجرای آن
متاسفانه چنان ضربهای به کشورمان زد که در طول انقلاب شاید بیسابقه بوده باشد،
تصمیمی اشتباه در موقعی اشتباه که خونهای بسیار زیادی بر زمین ریخت و بسیاری را
نیز دغدار کرد با هیچ چیز قابل مقایسه نیست حتی اگر از سهمیهبندی اخیر چند سال
دیگر با موفقیت یاد شود. مدیریت ضعیف اعلام چنین طرح مهمی و واکنش سریع مردم به آن
نیز باعث شد تا سالها دیگر دولتمردی جرات نکند به این چنین طرحهایی نزدیک شود و
به قول معروف سری که درد نمیکند را دستمال نبندد. البته چنانکه انتظار داریم بیشک
دولتمردی نیست که نوشتههای ما را بخواند یا اگر این نوشته را بخواند همچون گذشته دولتمردی
نیست که توجهی به آن کند ولی امیدواریم گوش شنوایی در کشور باشد تا چنین هزینههای
سنگینی را به ملت و حکومت تحمیل نکنند. در این مساله شکی نیست که دولتها قیمت
حاملهای انرژی را ما با توجه به اینکه در این سالها همیشه دولتها مطمئن بودند
که بشکههای نفت بالاخره کفاف بودجهشان را میدهند هیچگاه جراحی صحیحی بر روی
قیمتهای آن انجام نشده تا زمانی که دوباره ناقوس تحریمها به صدا در آمده و به
یکباره هزینه سرسامآوری هم از لحاظ اقتصادی و هم از لحاظ روحی بر مردم تحمیل شده
است. همین قیمتهای نازل انرژی باعث سه برابر شدن مصرف انرژی کشورمان نسبت به
میانگین جهانی شده است و بیمنطقی است اگر میخواستیم به همین طریق راه اشتباه خود
را برویم اما در این میان بیشک مردم هم حقی دارند، حقی که تصور میکنند سالهاست
به آن نرسیدهاند و گمان میکنند حاملهای انرژی ارزان تنها چیزی است که از سفره
پر سخاوت نفت باید نصیبشان میشده است.
مردم بهخاطر چنین اقدامات مسبوق به سابقه دولت به همهچیز
بیاعتماد شدهاند و حق هم دارند دیگر به مدیران دولتی اعتمادی نداشته باشند، چراکه
بهخوبی این تجربه را در گذشته به یاد دارند که افزایش قیمت بنزین چگونه به سرعت
گرانی بقیه اقلام مهم را نیز تحتشعاع قرار داد. حالا نیز مردم اصلا رضایت به
افزایش بنزین ندارد، زیرا تصورشان این است که این افزایشها در کوتاهمدت و بلندمدت
عملا هیچ کمکی به وضعیت آنها نکرده و بهتر است لااقل بار سنگینتری روی دوششان
نرود ولی باید این را هم به مردم با صراحت میگفتند مسوولان ارشد کشور که در سال
92 مصرف بنزین کشورمان 62 میلیون لیتر بود و میزان تولیدمان 57 که تمامی این مابهتفاوت
از خارج وارد میشد و هزینههای سنگینی را نیز به ما وارد میکرد ولی حالا که
تولیدمان به لطف پالایشگاههایی چون ستاره خلیج فارس به 108 میلیون لیتر رسیده
مصرفمان نیز با توجه به قیمت پایین و دل امن بابت خودکفایی بنزین به رقم سرسامآور
100 میلیون لیتر رسیده بود که به تنهایی به اندازه مصرف بنزین چند کشور اروپایی
است. همین مصرف زیاد باعث میشد که بعد از چند سال بار دیگر واردکننده میشدیم و
وقتی هم تقضا زیاد میشد پالایشگاهها مجبور میشدند برخی مواد حلال درون بنزینها
را کاهش دهند و این معنی نداشت جز بیکیفتی وحشتناک بنزین که در زمان دولت بهار
نیز بهخوبی همه ملت و ریههای ملت و ماشینهای ملت آن را لمس کردند.
شکی نیست که ادامه سیاست توزیع بنزین بهطور مشخص احمقانه
بود، چراکه زمان زیادی را در دولت درگیر مساله سوخت میکرد، اتلاف شدید منابع بود،
کاهش شدید کیفیت سوخت بود، مانع بهبود کیفیت خودرو میشد، آلودگی شدید و بیماری ایجاد
میکرد و از همه بدتر نابرابری را نهادینه کرده بود ولی آیا تصمیم اخیر دولت مشکل
را حل کرده است؟ بیشک خیر. چون نه مشکل قیمت را حل کرده، نه مشکل نابرابری و نه
مشکل آلودگی و نه مشکل دو نرخی بودن. چند ماه دیگر دوباره با وضعیت کنونی روبهرو
میشویم ضمن اینکه خسارات شدیدی به فضای عمومی کشور وارد شده است. پس چه باید کرد؟
بسیاری از صاحبنظران اقتصادی و سیاسی در اینباره نظر دادهاند. راهحل مشکل در
افزایش قیمت نیست. در سهمیهبندی خودرویی نیست، در کوشش برای کسری بودجه دولت نیست
بلکه انتقال کل این محصولات شامل بنزین، گازوئیل، برق و گاز به خانوار ایرانی است.
این استراتژی را میتوان آهسته به سر منزل مقصود رساند
البته نه مانند طرحی که رئیسجمهور پیشین در سال 89 و با روشی شتابزده انجامش داد
که هنوز هم همه به وی میتازند. دولت میتواند یک طرحی را ایجاد کند طرحی بهشدت
حساب شده که میتواند حتی برق و گاز را هم شامل شود و قیمتهای این حاملهای
انرژی را نیز آزاد کند، طرحی که بهعنوان مثال میشود مبلغی را که باید روی آن بحثهای
مفصلی شود به خانوارها اختصاص داد خانوارهایی که بیشک در دهکهای پایین هستند بهشدت
به آن نیاز دارند و هم این احساس را پیدا میکنند که چیزی از فروش نفت کشور
عایدشان شده و همین مساله به مرور زمان باعث خوشبینی آنها به انجام طرحهایی چون
سهمیهبندی خواهد شد. در همین راستان دولت نیز میتواند بهراحتی صرفهجوییهای
صورت گرفته از چنین طرحی را به کشورهای همسایه صادر کرده و به قول معروف نه سیخی
بسوزد و نه کبابی!
مصرف را بهشدت کاهش خواهد داد و موجب صادرات میشود و کشور
را از سرمایهگذاری جدید در این زمینه برای مصرف بینیاز میکند. ذهن و وقت سیاستگذاران
را از این مساله بغرنج خلاص میکند. یکی از مهمترین دستاوردهایش تامین امنیت عمومی
و چتر حمایتی روی همه مردم ایران بهواسطه نفت است و این از جهت امنیت ملی بسیار
مهم است. تاثیر مستقیمی بر تقاضا برای خودروهای بیکیفیت خواهد گذاشت و آلودگی هوا
را کاهش میدهد. دیگر کسی نخواهد گفت که ما اینقدر دستمزد میگیریم پس باید سوخت
ما هم ارزان باشد چون سوخت و انرژی مردم رایگان به آنان داده میشود. قیمتگذاری،
سهمیهبندی و... بهطور کلی کنار گذاشته خواهد شد. اکنون که این اعتراضها صورت
گرفته و سوخت نیز سهمیهبندی شده دیگر نباید از اجرای این طرح نگران بود. گام به
گام اجرا شود. در مرحله اول بهگونهای شود که به هر عضو خانوار 100 هزار تومان
تعلق گیرد سپس آن را با گازوئیل و برق و گاز توسعه داد که به حدود 200 هزار تومان یا
حتی بیشتر هم برسد. این کار حتما مشکلاتی خواهد داشت ولی کدام کار است که بدون
مشکلات باشد. حداقل ارزش آن را دارد که به عرصه عمومی گذاشته شود که بحث کنند و
ادامه سیاست فعلی در زمینه انرژی به کل زیان است. بهطور خلاصه این طرح باعث خواهد
شد نفع مردم از سفره پربرکت منابع زیر زمینی به جیب خودشان برود و آنها بهخوبی
نگاه مثبتشان نیز نسبت به دولتمردان بازخواهد گشت.
به هر رویی آنچه گفته شد تنها بخش کوچکی از پیشنهادهایی بود
که میشود در راستای آزاد کردن کشور از این غول بیشاخ و دم مصرف بیرویه انرژی
داد و بیشک دلسوزانی و متخصصانی نیز هستند که بسیار بهتر از ما در بامداد جنوب بر
روی چنین طرحهایی اشراف دارند و میتواند کشور را در چنین برهههای حساسی یاری
کنند تا برخی دولتمردان با تصمیم یک شب خود هزینه و خونهای بسیاری را بر گرده
کشور تحمیل نکنند!