|
داود علیزاده- الهام بهروزی:
دیّر بزرگترین بندر صیادی جنوب کشور است که از جاذبهها و زیستگاههای جانوری و گیاهی منحصربهفردی برخوردار است. در سالهای اخیر این بندر کهن از هر طرف تحت محاصره صنعت و پروژههای متعددی قرار گرفته است که رهاوردی جز آلودگی برایش نداشته است. زیباییهای طبیعی و خدادادی این بندر کهن یکی پس از دیگری به بهانه توسعه پایدار منطقه و با اجرائی شدن طرحهایی شتابزده و غیرکارشناسانه با لابیهای ناشیانه در معرض نابودی قرار گرفتهاند که اگر امروز کسی صدای رسایی برای عیان کردن هویت این پروژههای پر از اشتباه نباشد؛ چه بسا فرداروز باید نظارهگر فناشدن منابع ملی و طبیعی این منطقه و مناطق دیگر بود!
خور بردستان یکی از خورهای منحصربهفرد و زیبای استان است که در جوار بندر دیّر و حدفاصل آن با کنگان قرار گرفته است. حدود یک سال و اندی پیش بود که زمزمهای مبنی بر راهاندازی سایت پرورش لارو میگو در نزدیکی این خور در رسانهها شنیده شد که با جدیشدن تصمیم سرمایهگذار این طرح -که از اهالی دیّر است- سمنهای محیط زیستی سخت به آن معترض شدند و خواهان متوقف شدن این طرح در این محدوده شدند؛ چراکه زمین در نظر گرفته شده در حریم خور بردستان و در نزدیکی جنگل حرا -که از جاذبههای طبیعی شهر به شمار میرود- واقع شده است که راهاندازی آن تهدیدی برای حیات گیاهی و جانوری این خور بهشمار میرود.
از اینرو، در همان سال ادارهکل حفاظت محیط زیست که با ارزیابی که در این زمینه انجام داد، خواهان توقف این طرح در حریم خور بردستان شد و دلایل مخالفت خود را به این شرح اعلام کرد: «به استحضار میرساند ادارهکل حفاظت محیط زیست در چند مرحله به لحاظ عدم رعایت فاصله و نزدیکی آن به دریا با استقرار این کارگاه تکثیر مخالفت کرد که متاسفانه با فشار مدیرکل دفتر هماهمگی امور اقتصادی وقت (علی درویشی) و با وجود اینکه این موضوع در کمیته تسهیل و رفع موانع تولید و کارگروه ماده ۸ استانداری مطرح شد، مجدد ادارهکل حفاظت محیط زیست استان بوشهر با مجوز استقرار تکثیر میگو که در رده ۲ (از لحاظ آلایندگی محیط زیست درجه پایینی قراردارد) مخالفت کرد و نامهای به مدیر کل وقت دفتر هماهنگی امور اقتصادی و بینالملل استانداری بوشهر ارسال کرد که در این نامه آمده است که قطعه زمین مذکور در حریم شهر دیّر (و خور بردستان)، در محدوده بین جزر و مدی و حریم دریا واقع شده است و به هنگام مد کامل به زیر آب فرو میرود که از نظر قانونی واگذاری آن ممنوع است. به علاوه، این پهنه بهدلیل مجاورت با رودخانه فصلی که گهگاه نیز سیلابی میشود تحت تاثیر روانابهای مناطق بالادست قرار میگیرد و هر گونه جادهکشی و تقسیم این محدوده، بر سیلاب ورودی از بالادست و همچنین درختان حرای منطقه، اثرات سوء خواهد داشت و ادامه روند استحصال اراضی محدوده مورد نظر میتواند شرایط اکولوژیکی منطقه را در دراز مدت دستخوش تغییرات نامطلوب کند. بنابراین این ادارهکل بهمنظور جلوگیری از بروز هر گونه معضلات زیست محیطی و بهمنظور هدایت رویکرد صنعتی استان به سوی توسعه پایدار و سازگار با شرایط استان و منطقه، آمادگی خود را جهت هر گونه همکاری حتی در مراحل مکانیابی اعلام میدارد. در خصوص طرح مورد نظر نیز هر گونه همکاری در جهت مشاوره مکانیابی و نیز بررسی نقاط پیشنهادی دیگر متناسب با استقرار واحد مذکور را معمول میدارد...»
البته یکی از دلایل مخالفت ادارهکل حفاظت محیط زیست با اجرائی شدن طرح سایت پرورش لارو میگو در خور بردستان این بود که این طرح در محدوده پارک ساحلی شهرداری دیّر واقع شده بود که بعدها شهرداری این بندر بهطرزی سوالبرانگیز از مخالفت با اجرای این طرح کنار کشید!
در ادامه مخالفت ادارهکل حفاظت محیط زیست با این طرح، سرمایهگذار و صاحب طرح سایت پرورش لارو میگو دست از تلاش برنداشت و خواهان مطرح شدن آن در کمیسیون 11 شد که از سوی استانداری هدایت میشود. در این کمیسیون باید استعلام لازم از سوی اداراتی نظیر ادارهکل حفاظت محیط زیست، اداره آب دیّر، ادارهکل بنادر و دریانوردی استان، شیلات، راه و شهرسازی، شهرداری شهرستان دیّر و... انجام شود که ظاهرا این استعلامها سرگذشت عجیب و غریبی پیدا میکند و بسیار شبههدار جریان مییابد! برای راهاندازی این سایت که در ساحل دریا واقع شده، باید از اداره بنادر و دریانوردی استان هم استعلام گرفته شود که به گفته یک منبع آگاه در این زمینه هیچگونه استعلامی از این ادارهکل گرفته نشده است. همچنین اداره دیگری که در این کمیسیون صاحب رای است، اداره منابع آب است که در سه مرحله سه نظر مختلف ارائه کرده که بار اول اعلام کرده زمین این سایت در خور قرار نگرفته، بار دوم گفته که نیمی از آن در خور قرار گرفته است و بار آخر شفاهی گفته است که کل این زمین در محدوده خور قرار دارد؛ اما کتبا هنوز این موضوع را اعلام نکرده است! خواه ناخواه این پاسخهای ضد و نقیض معادله این سایت را در هالهای از ابهام قرار داده است که همگان با اینکه به این موضوع اشراف کافی دارند و نیک میدانند که محل جانمایی این سایت در خور قرار گرفته است اما با لابیهای واضح و دستهای پشت پرده در تلاش هستند تا غیرقانونی بودن این پروژه را قانونی جلوه دهند مانند بسیاری از طرحهای الکن و ناقص دیگری که در این استان کلنگشان به زمین خورد اما پس از اجرا به متروکهای هزینهسوز بدل شدهاند مانند دهکده «امید» که امید همه را نامید کرد و خوری را به مرگ کشاند؛ پس نباید کاری کرد که مرگ خور دیگری را به واسطه بیدرایتی و لابیهای مدیرانی غیرمتخصص به نظاره نشست!
افزون بر اجرای این طرح سفارشی در خور بردستان که ظاهرا در مرکز استان از سوی فرد خاصی حمایت میشود، اجرای طرح دیگری در فراز این خور که یک طرح ملی است، نیز موجب نگرانی سمنهای دیّری شده است. این طرح که جادهای ساحلی است و «وفاق» نام دارد، نیز اگر بهصورت غیرکارشناسیشده اجرا شود به کلی موجب خشک شدن این خور و مصائب دیگر میشود؛ اما ظاهرا با ارزیابیهایی که ادارهکل حفاظت محیط زیست در این خصوص انجام داده است، اگر توصیههای کارشناسانه محیط زیستی این ادارهکل اجرا شود، احداث این جاده نمیتواند تهدیدی برای این خور باشد.
پیگیریها برای تبدیل شدن خور بردستان به تالاب ادامه دارد
مدیرکل اداره حفاظت محیط زیست استان بوشهر در این خصوص به بامداد جنوب گفت: با تعیین تکلیف مرز و حد خور تکلیف جاده و محدوده شهر دیّر تعیین خواهد شد؛ زیرا شهرداری اعلام کرده جاده احداثی وفق طرح جامع شهر دیّر است. وفق قوانین و مقررات احداث هر سازه و طرح در سواحل و دریا نیازمند صدور مجوز از سازمان بنادر و دریانوردی و با استعلام از محیط زیست و منابع طبیعی و اظهار نظر امور آب است.
فرهاد قلینژاد در ادامه با بیان اینکه جاده «وفاق» وفق قوانین مشمول ارائه گزارش توجیهی زیست محیطی بوده که گزارش مذکور به ادارهکل حفاظت محیط زیست واصل شده و بررسیها صورت گرفته و راهکارهای لازم برای عبور جریان آب و سایر راهکارها ارائه شده و مجوز در حال صدور است. وفق تعهدات باید یک دهانه پل ۱۷۰ متری و تعدادی کالورت نیز بر فراز خور تعبیه شود؛ بهطوری که جریان آب برقرار و موجب تخریب نشود.
وی در ادامه در خصوص خور بردستان توضیح داد: خور بردستان یکی از خورهای مهم است که متاسفانه در سالهای قبل مورد توجه قرار نگرفته است؛ ولی در حال حاضر این خور بهعنوان یک زیستگاه حساس مورد توجه سازمان محیط زیست است و پیگیری لازم برای درج نام خور بردستان بهعنوان تالاب بردستان در فهرست تالابهای ایران در حال انجام است.
مدیرکل حفاظت محیط زیست استان در ادامه با بیان اینکه مهمترین موضوع خور در حال حاضر تعیین حد و حدود خور و مرز آن با خشکی در راستای جلوگیری از تصرف و تغییر کاربری است، تصریح کرد: به همین دلیل ادارهکل حفاظت محیط زیست استان به نخالههای ساختمانی که در سالهای گذشته در بخشی از خور تخلیه شده، معترض شد و در یک سال اخیر تخلیه نخالهها در این منطقه تقریبا متوقف شد. از همین رو، پیگیری لازم برای تعیین حد و حدود خور با استعلام از ادارات متولی و مسوول، از سوی ادارهکل حفاظت محیط زیست استان در حال انجام است و به دنبال این هستیم که هر چه زودتر محدوده خور تعیین تکلیف شود.
قلینژاد در پایان در خصوص به جریان افتادن دوباره طرح سایت پرورش لارو میگو در نزدیکی خور بردستان نیز یادآور شد: طرح تکثیر لارو میگو بهدلیل تلاقی با محدوده جزر و مدی و خور بردستان مورد مخالفت ادارهکل حفاظت محیط زیست استان واقع شد که پس از اعتراض مجری طرح موضوع در کمیسیون ماده ۱۱ قانون هوای پاک مطرح و وفق مصوبات کمیسیون لمور آب منطقهای محدوده و حریم خور را اعلام و بخشی از اراضی طرح که در محدوده خور قرار داشته، حذف و مساحت محدودی از طرح موفق به کسب موافقت کمیسیون شده است.
حال این موافقت اولیه با اجرای طرح تکثیر لارو میگو در خور بردستان که مشکلات متعددی را برای زیستبوم این خور و پوشش گیاهی و جانوری آن بهوجود خواهد آورد سخت سمنهای محیط زیستی دیّر را به واکنش واداشته است که البته این دغدغه آنها، دغدغهای بجا و آیندهنگرانه است اما متاسفانه برخی از مدیران استانی و شهرستانی با علم کردن توسعه پایدار استان دارند تیشه به ریشه محیط زیست و منابع طبیعی میزنند که امانتی در دستان ماست.
دیّر گوشت قربانی است در دستان مسوولان بیدرایت
در این رابطه مدیرعامل انجمن محیط زیستی سوکای دیّر به بامداد جنوب گفت: با توجه به اینکه طرح سایت پرورش لارو میگو سال گذشته از سوی ادارهکل حفاظت محیط زیست استان بوشهر تائید نشد و اجرای آن را زنگ خطری برای جنگلهای مانگروی آن منطقه دانست؛ اما اینکه چرا این طرح مجددا به جریان افتاده برای ما جای سوال بسیار دارد؛ زیرا این طرح نه کمکی به توسعه اقتصادی شهر میکند و نه توجیهی در زمینه اشتغالزایی دارد، فقط طرحی است که صرفا تخریب محض محیط زیست منطقه و بهترین و بکرترین زیستگاه منطقه ساحلی بندر دیّر را نشانه گرفته است. بدونتردید اجرائیشدن این طرح دلیلی جز منفعتطلبی نمیتواند داشته باشد. حال اینکه در این طرح چه کسانی منافعشان تامین میشود، بایستی استانداری و دستگاههای متولی در استان پاسخگو باشند؛ چراکه جانمایی طرح پرورش لارو میگو (هچری) در 100 متری ارزشمندترین منطقه گردشگری و چسبیده به جنگل حرا که خود از گونه کمیاب جنگلی در استان بوشهر بهشمار میرود، هیچگونه توجیه قانونی و محیطزیستی ندارد و بردن این طرح به هر گونه کارگروه یا کمیسیون برای تصویب شدن بهمعنای نابودی محیط زیست و دهنکجی کردن به قوانین و دغدغههای فعالان و دوستداران محیط زیست است.
به گفته محسن خیراندیش، تنها دلیلی که میتوان برای در جریان افتادن مجدد این طرح پیدا کرد، لابیهایی است که متاسفانه بهشکلی کاملا ناشیانه و تعمدانه در شهرستان دیّر و با حمایت بعضی دستگاههای متولی در مرکز استان با نمایندگی استانداری هدایت میشود.
وی در ادامه با اشاره به اینکه عموم مردم دیّر در جریان هستند که هر ساله هزاران نهال حرا در قالب طرحی بهنام «اسفند حرا» به همت «کانون رشد و توسعه نجیرم» و «انجمن زیست محیطی سوکا» کاشته میشود که البته این نهالها با مشارکت و دستان پر مهر همین مردم در زمین نشانده میشود، تصریح کرد: آخرین باری که این طرح اجرا شد و سال پیش بود که در یک روز 15000 نهال حرا در این منطقه کشت شد که در نوع خودش در کشور بیسابقه بود! بهطور قطع با اجرا شدن طرح سایت پرورش لارو میگو در این منطقه لطمات سنگینی به زیستگاه این گونه گیاهی کمیاب وارد میشود. یکی از این آسیبها همین ساخت جاده یا راه دسترسی به سایت هچری است که قسمت یا پهنه جزر و مدی را دستخوش تغییراتی و خسارتهای جبرانناپذیری به خور وارد میکند. احداث این سایت موجب بسته شدن و دو نیمه کردن پهنه جزر و مدی میشود که ورود آبهای مزارع بالادستی منتهی به خور بردستان را به مزارع پاییندست جاده اصلی مسدود میکند و مانع برگشت آبهایی میشود که در جریان سیلابی شدن منطقه در فصل بارندگی در منطقه رخ میدهد.
به گفته خیراندیش، همچنین در صورت راهاندازی این طرح، جدا از تغییرات جریانهای آب در این قسمت، رسوبگذاریهایی که در اثر برداشت و یا انباشت ماسه بهوجود میآید بهراحتی سبب فرسایش خاک خواهد شد که در صورت توجه نشدن به این موضوع باید شاهد شکلگیری معضلی بزرگ در حیات این زیستگاه باشیم.
وی در ادامه با اشاره به اینکه اما معضل اصلی سایت پرورش لارو میگو، تخلیه فاضلاب و پسابهای حوضچههای این سایت است، تصریح کرد: در اثر تخلیه آن به شکل پساب در منطقه جزر و مدی و بهدنبال فعل و انفعالات شیمیایی و سرازیر شدن آن به جنگل حرا و رسیدن به ریشه این درختان برای همیشه باید با این گونه نادر مانگرو خداحافظی کنیم و طبیعت بکر خدادادی این زیستگاه را با سایر پرندگان و دیگر گونههای آبزیاش به فراموشی بسپاریم.
مدیرعامل انجمن محیط زیستی سوکای دیّر با بیان اینکه متاسفانه در کنار اجرای این طرح که سرمایهگذار آن بخش خصوصی است، یک طرح ملی نیز در کنار خور بردستان که یکی از زیستگاههای منحصربهفرد خلیج فارس بهشمار میرود، در حال اجراست، گفت: اگر این طرح به شکل اصولی اجرا نشود، چه بسا آثار تخریبی زیادی در شهرستان دیّر به جای خواهند گذاشت. این طرح ملی که طرح جاده وفاق دارد و دو بندر دیّر و کنگان را از طریق ساحل بهم وصل میکند و از نظر زمانی طی کردن مسافت این دو شهر را تسهیل میکند که مسافت زمانی ۲۰ دقیقه را به ۱۰ دقیقه تقلیل میدهد. این اتفاق خوبی است اما اینجا یک سوال وجود دارد و اینکه شما در کجای دنیا سراغ دارید که میلیاردها تومان خرج جادهای شود تنها برای کم شدن 10 دقیقه از زمان طی مسافت؟! اون هم به این بهانه که میخواهند شهر دیّر رو از بنبست نجات دهند!
وی در ادامه با اشاره اینکه اما اگر اینجا بحث اجرای طرحهای گردشگری و... باشد که در این سالها ما در استان فقط نامش را شنیدهایم، چون بیشتر این طرحها بدون پشتوانه علمی و مطالعات در بخش گردشگری یا اکوتوریسم اجرا شده است، افزود: اجرای این جاده و طرحهایی از این دست در این منطقه؛ یعنی از دست دادن این زیستگاه بکر که بهعنوان منطقه تنفسی شهرستان دیّر شناخته میشود. چون دیّر از هر طرف محصور در صنایع آلاینده است که با اجرائیشدن این طرحهای بیملاحظه و بدونمجوزهای محیط زیستی شاهد تخریب روزافزون مناطقی هستیم که سهم تنفسی مردم این دیار است.
خیراندیش با اشاره به اینکه خور بردستان با داشتن اکوسیستمی چشمنواز و بسیار زیبا و مفرح از جمله خورهای فوقالعاده استان بهشمار میرود، تصریح کرد: این خور با توجه به پیشینه تاریخی که دارد امروز بدون مطالعه دارند آن را دستخوش تغییراتی میکنند که پیامدی جز فناشدن آن ندارد و نسل ما دارد به این فناشدنش فقط مینگرد.
وی با تاکید بر اینکه شهرستان دیّر گوشت قربانی در دستان سلاخان استانی و برخی مدیّران بیکفایت و بلهقربانگوی شهرستانی است که بهخاطر داشتن دو روز پست بیشتر حاضر هستند همه منطقه را بهنام توسعه کذایی و ناپایدار به سرمایهگذاران و سرمایهداران منفعتطلب واگذار کنند، افزود: اما سمنهای شهرستان دیّر با آگاهی کامل به این موضوع همیشه و در همه حال با آموزش، با زبان خوش و نرم، با مذاکره و نشستهای مستمر و کارهای نتیجهبخش درصدد بودند که مدیران را متقاعد کنند که جلوی چنین فجایعی بایستند و هیچوقت هم از اهداف متعالی محیط زیستی خود عقبنشینی نکردند و از سوی دیگر، با آگاهیبخشی به جوامع محلی در قالب برنامههای نمادین و برگزاری کلاسهای آموزشی محیطزیستی و... همیشه همراه محیط زیست بودهاند و مخالفت با طرحهای مخرب و تهدیدکننده محیط زیستی را جز وظیفه ذاتی خود میدانند؛ ولی متاسفانه مدیران شهرستانی در این مورد کوتاهی کردهاند و نخواستند حرف سمنها را در این زمینه بشنوند و اگر شنیدند هیچوقت حمایت نکردند و همیشه گفتند که این تصمیم مدیران استانی است و ما کارهای نبوده و نیستیم و این یعنی اوج بیکفایتی و بیمسوولیتی آنها!
این فعال محیط زیست در ادامه در پاسخ به این پرسش مبنی بر اینکه زمینی که برای پرورش لارو میگو در محدوده خور بردستان انتخاب شده، زمینی باتلاقی است، پس چگونه است که صاحب این طرح مصرانه دارد تمام مسیرها را برای اجرای آن میرود، توضیح داد: هر کسی غیر از او هم بود با چراغ سبز مدیران دستگاههای متولی در استان همین کار را انجام میداد و این یعنی جایی از کار بودار است و بهدلایلی نمیخواهند طرح را رد کنند؛ وگرنه طرح سایت پرورش لارو میگو در بکرترین و باتلاقیترین منطقه خور بردستان که باید به نام تالاب ثبت شود، توجیه قانونی ندارد. بدونتردید اگر این منطقه از سوی کارشناسان باتجربه و باسواد بدون فشار مدیران بالادستی مورد ارزیابی قرار بگیرد، اجازه انجام هیچ پروژهای را در این منطقه نمیدهند، چون این خور بیشتر مواقع در طول سال زیر آب است و مسلما این کارشناسان این خور را منطقه جزر و مدی اعلام میکنند؛ اما در این میان، اداره کل منابع آب استان با اهمالکاری در این زمینه و با رای دادن به طرح سایت پرورش لارو میگو در این خور بیشترین خیانت را در حق شهرستان دیّر کرده که البته باید پاسخگو باشد!
خیراندیش با تاکید بر اینکه در میان دستگاههای متولی تنها دستگاه دغدغهمند ادارهکل حفاظت محیطزیست استان بود، تصریح کرد: واقعا از آقای قلینژاد قدردانی میکنیم که با اینکه بومی منطقه نیست اما دلسوزانه به این پروژه و خطراتی که برای منطقه دارد، نگاه کرد و رای منفی به این طرح داد و جای تاسف بسیار دارد که وقتی طرحی را که دهها معضل محیطزیستی دارد و با مخالفت چندین باره و کارشناسانه ادارهکل حفاظت محیط زیست روبهرو شده است، برای تصویب به کمیسیون ماده ۱۱ میبرند! کمیسیونی که در آن اداره حفاظت محیط زیست فقط یک رای دارد! که پس از تصویب و اجرائی شدن طرح فقط در جایگاه نصیحت قرار میگیرد و صرفا به یک ناظر بیاثر و بیارزش بدل میشود. کارگروه ۱۱ متاسفانه همان کارگروهی است که بلای جان شهرستانهای استان شده و هر طرحی در استان مشاهده میکنید که مردم از آن ناراضی هستند و فعالان محیط زیست را به ستوه آورده در این کارگروه به سرکردگی استانداری رای گرفته است. متاسفانه در سالهای اخیر بهنام طرحهای توسعهای استان، محیط زیست و منابع طبیعی را بر باد دادهاند!
وی در ادامه به نقش اداره راه و شهرسازی در اجرای سایت پرورش لارو میگو اشاره و بیان کرد: متاسفانه اداره راه و شهرسازی نیز در این زمینه بسیار ضعیف ظاهر شده و با گرفتن مبلغ ناچیزی (مبلغی کمتر از 8 میلیون این زمین را اجاره داده است و جالبتر اینکه در این باره هیچگونه نامهنگاری با شهرداری نداشته است که مبادا با مخالفت روبهرو شود، چراکه با جادهکشی به سایت پرورش لارو میگو صرفا مردم متضرر میشوند نه آنها، زیرا این طرح فاصله زیادی با شهر دیّر ندارد و برگشت نخوردن آب قطعا موجب تخریب «دایک حفاظتی» و ورود آب به خانههای مردم میشود و فاز سه فروگاه نیز دچار آسیب خواهد شد که قطعا هیچکدام از این موارد نه از سوی شهرداری و نه راه و شهرسازی در نظر گرفته نشده است.
خیراندیش با تاکید بر اینکه بهعنوان مدیر یک سمن محیط زیستی به همراه دوستانم در این راه از هیچ تلاشی در قبال حفظ محیط زیست، این میراث طبیعی و بازمانده از گذشتگان دریغ نخواهیم کرد؛ چراکه محیط زیست متعلق به آیندگان و وظیفه ما حفاظت از آن است، گفت: از مردم دیّر سپاسگزارم، بهویژه در مواقعی که هر جا بوی تخریب محیط زیست آمده، مردم واکنش نشان دادهاند و سمنها بهعنوان نمایندگان و زبان آنها در میان مسوولان حاضر شدهاند و دغدغهها و نگرانیهای آنها را مصرانه پیگیری کردهاند. الان هم حرف سمنهای محیط زیستی دیّر این است که برای راهاندازی سایت پرورش لارو میگو در هر نقطهای غیر از خور بردستان و جنگلهای حرا مخالفتی ندارند و در مکانیابی این سایت حاضر هستند کمک کنند و در این راه کوتاهی نخواهند کرد؛ چراکه ما هیچکدام با توسعه نه مخالف هستیم و نه با شخص حقیقی مدیر یا مسوولی مشکل داریم و وقتی نقد میکنیم شخصیت حقوقی و جایگاه مدیریتی مدیران را مورد نقد قرار میدهیم وگرنه سمنها هم حاضر هستند که عَلَم توسعه پایدار را دستشان بگیرند و فریاد سر بدهند که ما هم توسعهطلب هستیم! اما تنها تفاوت ما با مدیران در این است که توسعه شهری فدای زیادهخواهی آنها نشود. مدیران افق نگاه خودشان را وسیع کنند و صرفا به فکر سمت و صندلی خودشان نباشند! در این صورت است که شاهد ایرانی آباد با چشماندازی دوهزار ساله خواهیم بود.
در پایان این گزارش یادآوری میشود، امروز محیط زیست در سراسر کشور بهدنبال تصمیمات نابخردانه سیاسمتداران و دولتمردان در حال نابودی است که استان بوشهر هم در این زمینه تاکنون تاوان زیادی داده است، ولی دیگر وقت آن رسیده تا با احترام به محیط زیست و دغدغههای دوستداران آن دست از بهانه واهی به نام توسعه پایدار استان بر داشته و راه را برای تنفس و ادامه حیاط محیط زیست هموار کنیم. امید میرود که رئیس کمیسیون ماده 11 نیز به این دغدغه جدی سمنهای شهرستان دیّر در زمینه حفظ خور بردستان در مقابل زیادهخواهی سرمایهگذران بیمسوولیت توجه ویژه کند و تصمیمی اتخاذ کند که منافع مردم را تامین کند، نه منابع فردی خاص را!