علی پورتنگستانی:
روزی که به شاهین آمد خیلیها تصور
میکردند که از دسته بازیکنانی است که دو ماه نشده از ترکیب تیم خارج شده و به
کشورش برمیگردد ولی حالا ماکسیم کویلیتایا به یکی از ستونهای اصلی تیم شاهین
شهرداری تبدیل شده و محبوبت خاصی در بین هواداران پیدا کرده است.
در هفته سیزدهم لیگ برتر شاهین شهرداری توانست در تبریز تیم
تراکتورسازی این شهر متوقف کند، کاری در این فصل از رقابتها کمتر تیمی موفق به
انجام آن شده است. شاگردان میشو در این دیدار نمایش قابل قبولی داشتند و اگر کمی
خوش شانس بودند میتوانستند به گل نیز برسند. اما بیشک ستاره تیم شاهین و میدان
در این بازی دشوار، ماکسیم کویلیتایا بود که نمایش خیرهکنندهای داشت و با عکسالعملهای
خوب خود، یک امتیاز برای شاهین به ارمغان آورد.البته نکته قابل توجه این است که چند
شوت از سوی بازیکنان تراکتور به وسط دروازه نواخته شد اما سرعت واکنش این دروازهبان
مثالزدنی بود.او در بازی با تراکتور طبق آمار
متریکا، ۶ مهار شوت، ۴ خروج موفق و ۲ بار باز پسگیری داشت تا با نمره 91/7 بهترین بازیکن میدان لقب بگیرد. اینکه بازیکن شاهین شهرداری
بهترین بازیکن زمین شناخته شود یکی از معدود اتفاقهایی است که در لیگ نوزدهم رخ
میدهد. اما در ادامه این گزارش به بررسی کلی این دروازهبان میپردازیم تا ببینیم
چرا این گلر حالا به یکی از ستونهای اصلی شاهین تبدیل شده است.
اگر بخواهیم روراست به قضیه
نگاه کنیم، باید پذیرفت زمانی که شاهین این دروازهبان خارجی را به خدمت گرفت کمتر
کسی فکرش را میکرد گلر گرجستانی روزی به یکی از امیدهای اصلی شاهین تبدیل شود. اوج این فرضیه زمانی بود که ماکسیم در بازیهای پیشفصل
آنچنان عملکرد خوبی نداشت و این مساله همه را نگران کرد. نگرانیها از این بابت
بود که اگر این دروازهبان در همان اوایل فصل از تیم جدا شود چطور باید قرارداد او
را بهطور کامل پرداخت کرد. طبق اطلاعات دریافتی از باشگاه شاهین، ماکسیم با یک رقم
نسبتا خوب با شاهین به توافق رسیده بود که پرداخت آنچنان
سخت نبود پس در همان زمان این نگرانیها زود برطرف شد. با شروع لیگ برتر، شاهین روز بهروز به افول میرفت و نتایج بسیار عجیب و
غریبی بهدست میآورد تا آنجا که هر بازی نسبت به بازی قبل تماشاگران کمتری به
ورزشگاه میرفت، دلیلش این بود که آنها نمیخواستند باختهای پی درپی تیم محبوبشان
را ببینند. اما در این وسط اگرچه ماکسیم کویلیتایا گلهای زیادی خورد ولی آنالیزها
نشان میداد که او روی اکثر گلها مقصر نبود. این دروازهبان گرجستانی در بعضی از
بازیها با نمایشهای خود سعی میکرد از باخت تیمش جلوگیری کند ولی وضعیت خط دفاعی
تیم آنقدر بد بود که دیگر ماکسیم هم نمیتوانست از گل خوردن شاهین جلوگیری کند.
همین دلیل کافی بود تا نمایش خوب او در پیراهن شاهین زیر سایه تعداد گلهای زیادی
که این تیم بوشهری خورده بود، برود.
شکست پنج بر صفر شاهین در مقابل پرسپولیس یادتان است؟ در آن
بازی اگر واکنشهای بعضا بهموقع ماکسیم نبود شاید این نتیجه سنگینتر از آن چیزی
میشد که فکرش را میکردیم. اگرچه شکست پنج بر صفر به تنهایی نشان میدهد که هم
دروازهبان و هم دیگر بازیکنان در انجام وظایف خود کوتاهی کرده بودند. اما حالا با
رفتن ویسی و آمدن میشو کریستیچوویچ مثل اینکه در خط دفاعی تیم شاهین انقلابی ایجاد
شده است. از زمان سرمربیگری میشو در شاهین این تیم در سه بازی گذشته خود فقط 1 گل
دریافت کرده است که این مساله بهخوبی نشان میدهد چقدر ساختار دفاعی بوشهریها
پیشرفت کرده است. ولی در کنار این مساله، ماکسیم هم حال با خیال راحتتری وظیفه
گلری خود را انجام میدهد چراکه بیشتر از گذشته به خط دفاعی تیمش ایمان دارد. اگر
بخواهیم بهصورت کلی به این مساله نگاه کنیم، باید گفت که دروازهبان گرجستانی
شاهین شهرداری یکی از بهترین خریدهای خارجی این تیم و لیگ برتر است که با هزینه
کمی با باشگاه قرارداد امضا کرده است. این در حالی است که بعضی از تیمها با خارجیهای
خود با رقمهای عجیبی قرارداد بستهاند. در نهایت باید گفت که ماکسیم حالا نسبت به
روزهای اول حضورش در ایران پختتر و با تجربهتر شده است و با استرس بسیار کمتری
بازی میکند. او حالا ناجی شاهین شهرداری در چند بازی اخیر بوده و مطمئنا اگر این
روند را ادامه بدهد محبوبیتاش در بین هواداران شاهین روز بهروز افزایش مییابد.
این گلر گرجستانی در پایان نیمفصل اول رقابتها دو بازی سخت در پیش دارد؛ یکی در
مقابل صعنت نفت و دومی در مقابل استقلال. اگر در این دو بازی بتواند مثل بازیهای
گذشته عمل کند مطمئنا شاهین میتواند حداقل امتیازهای لازم را بهدست آورد.
البته در این
میان باید گفت که به غیر از ماکسیم، دروازهبان دیگری ابوالفضل درویشوند که او هم
آمادگی بالایی دارد و در چند بازی که به میدان آمد نشان داد که میتواند جانشین
بسیار خوبی برای ماکسیم کویلیتایا باشد. امید است که میشو حداقل در بازیهای حذفی
به این دروازهبان جوان و باانگیزه میدان بدهد تا بتوانند تواناییهای خود را نشان
دهد.
کاش حواشی تیم ملی بعد از بازی با عراق اتفاق میافتاد نه قبلش
بامداد جنوب: کادرفنی تیم ملی میگوید حواشی بهوجود
آمده درباره قرارداد مارک ویلموتس در زمان نامناسبی بهوجود آمد.
وحید هاشمیان درباره حواشی که برای تیم ملی بهوجود آمد گفت: بهنظر
من حتی اگر دیدار با عراق را میبردیم، حواشی که برای ویلموتس بهدلیل قراردادش پس
از این بازی بهوجود آمده بود، باز هم پیش میآمد، تا جایی که من بهعنوان یکی از
اعضای کادرفنی مطلع هستم، ایران یک بودجهای در فیفا داشت
و روی آن برای پرداخت حقوق ویلموتس حساب کرده بود اما با توجه به تحریمها فراهم
کردن این پول سخت شد. بهدلیل تحریمها پرداخت قرارداد ویلموتس برای
فدراسیون فوتبال ایران سخت شد و زمان پرداخت قرارداد کمی طول کشید در سوی دیگر هم
شاید ویلموتس فکر کرده بود که ما نمیخواهیم پول او را بدهیم. در هر صورت جای این
حواشی قبل از بازی با عراق نبود. قرار بود اردوی ایران چهارشنبه شب و یک هفته قبل
از بازی با عراق برگزار شود اما میدانستیم که بعضی از بازیکنان، شنبه، یکشنبه و
دوشنبه بازی دارند و پیوستن آنها به اردوی تیم ملی دور از دسترس است. کاش این
اتفاقها بعد از بازی با هنگ کنگ یا بعد از بازی با عراق میافتاد. حواشی برای تیم
ملی به وجود آمد که من بهعنوان عضوی از کادرفنی خبر نداشتم که آیا ویلموتس به
ایران میآید؟ یا جلسه آنالیز چه زمانی برگزار میشود؟ بهنظر من عملکرد تیم ملی و کادرفنی که من عضو آن هستم
باید توسط کارشناسان آنالیز شود و بازیکنان نیز باید توسط کادرفنی بررسی شوند تا
درباره آنها تصمیم بگیرند. امیدوارم این حواشی و اتفاقها و مشکلات کادرفنی زودتر
حل شوند.
هاشمیان در پاسخ به این سوال که کمکهای کادرفنی با چه سلسله مراتبی
به ویلموتس داده میشد و آیا این کمکها در لحظات بحرانی مورد استفاده قرار میگرفت
یا نه یادآور شد: بهتر است سوال را از اینجا شروع کنیم. از نظر بنده در اکثر جاهای
دنیا همیشه سرمربی تیم ملی درباره آن تیم معمولا یک روز قبل از هر بازی، یک روز
بعد از هر بازی و حداقل ماهی یکبار و یا دو ماهی یکبار کنفرانسی تشکیل میدهند و
سوالاتی که وجود دارد از سرمربی پرسیده میشود. معمولا هم یک کمک مربی یا بازیکن
هم همراه خودش به این کنفرانس میبرد. بنده به سوالاتی میتوانم پاسخ بدهم که در
حد مربی تیم ملی باشد. اگر در ماههای گذشته مصاحبهای نکرهام دلیلش این بوده که
منتظر بودم ویلموتس مصاحبه کند و بعد من صحبت کنم. چون اصلا درست نیست که یک مربی
بیشتر از سرمربی در تلویزیون و رسانه حاضر شود. باید این سلسه مراتب حفظ شود. اگر
من کم مصاحبه میکردم بهدلیل اطلاعت کم و یا مخفی کردن مطالب نبوده است، بلکه
منتظر یک فرصت بودم تا بعد از انتهای این چهار بازی به سوالاتی که در حد کادرفنی وکمک
مربی است جواب دهم.
مربی تیم ملی درباره وظایف خود در تیم ملی خاطرنشان کرد: یکی از
مشکلاتی که ما داشتیم، ارتباط کم مربیان داخلی با هم بود. اگر میتوانستیم مربیان
لیگ را ملاقات کنیم کار خیلی آسانتر میشد. بنابر این یکی از وظایف بنده دیدن
بازیهای لیگ بود تا عملکرد بازیکنان حاضر در تیم ملی، بازیکنان جوان و با استعداد
لیگ و بازیکنانی که شرایط حضور در تیم ملی را دارند را بررسی کنم. بعد از بازیهایی
که به استادیوم میرفتم و یا از طریق تلویزیون مشاهده میکردم، یک لیست درست کردم.
تمام این وظایف را باید به تنهایی انجام میدادم. بعد از این کارها بازیکنانی که
خوب بازی میکردند و میتوانستند در تیم ملی حاضر شوند را به ویلموتس معرفی میکردم
اما زمان کمی برای دعوت کردن این بازیکنان داشتیم چراکه ویلموتس دو یا سه روز قبل
از تمرین تیم میآمد و بعدش میرفت و حضور بعدی تا تمرین آینده طول میکشید. دیگر
وظیفه من برای تمرین دادن بود و مواقعی که لازم بود بازیکنان را برای تمرین به دست
من میسپرد. بخشی از کارها هم به کمک دیگر خود یعنی فریرا داده بود. یک آنالیزور
هم قرار بود با ویلموتس بیاید که به علت سن زیاد خود حاضر به سفر کردن نبود. بنابراین
آنالیز تیم را هم به فریرا سپردند.