الهام بهروزی:
ادبیات کودک و
نوجوان نیاز به ابزارهای متعددی دارد تا بتواند جذابیت و کارامدی خود را حفظ کند،
یکی از این ابزارها «طنز» است که میتواند برای مخاطب کودک و نوجوان بسیاری از
بایدها و نبایدها یا سوژهها را قابل درک کند؛ اما با بررسی آثار فکاهی و طنز حوزه
کودک و نوجوان پی میبریم که یا بیشتر این طنزها تکراری و کلیشه هستند یا در کسوت
جوک و لودگی درآمدهاند، از این رو، مخاطب از خواندن آنها نه تنها لذتی نمیبرد،
بلکه نوعی دلزدگی و بیرغبتی نسبت به این آثار در وجودش شکل میگیرد. این در حالی
است که طنز از جایگاه ویژهای در ادبیات کودک و نوجوان و جذب آنها به کتاب نقش
دارد.
پیش از این
فرهاد حسنزاده، نویسنده حوزه کودک و نوجوانان در خصوص اهمیت طنز در ادبیات کودک و
نوجوان به ایبنا گفته است: طنز گونهای است که به لحاظ ریخت و ساختش خودبهخود بچهها
را به خواندن تشویق میکند و راهی است برای کتابخوان کردن آنها. از سویی طنز، بچهها
را به تفکر وا میدارد علاوه بر آن خندهای که در پس هر صحنه و هر جمله هست نکاتی
در خود دارد که بچهها را به فکر وا میدارد. بچههای این نسل با وجود هوشی که
دارند تفکر انتقادی ندارند و همه چیز را دربست میپذیرند. آنها حاضر نیستند در
برابر خوراکهای فکری و آموزشی و حتی زندگی که به آنها داده و ارائه میشود فکر
کنند. یکی از ویژگیهای طنز این است که روحیه پرسشگری به کودکان میبخشد و آنان را
به تفکر وا میدارد - تفکری انتقادی - ولی کتابهای طنز تالیفی کمی برای کودکان
داریم و این جای تاسف دارد. در حالی که کتابهای طنز میتواند دریچه ورود به
مطالعه باشد و به نگاه آنها عمق ببخشد.»
این نویسنده
در خصوص ویژگیهای یک طنز خوب برای کودک افزوده است: اول اینکه نویسنده در طنز باید
با بچهها صادق باشد و حرف دل آنها را بزند و خیال نکند با این شیوه ادبی باید
آنها را تربیت و به راه راست هدایتشان کرد. بچهها اینگونه نوشتهها را دوست
ندارند. بعد اینکه نوشتههای طنزآمیز باید زبانی سالم و بدون دستانداز داشته
باشند. اگر در طنز بزرگسال طنز کلامی رکن مهمی دارد، در طنز این گروه سنی طنز موقعیت
باید نقش اصلیتری داشته باشد. ضمن اینکه من برای بچهها «طنز فیزیکی» را هم درنظر
میگیرم.»
با این اوصاف،
طنز نوشتن برای کودکان و نوجوان بیش از هر چیزی به خلاقیت، تفکر و نوآوری نیاز
دارد تا بتوان حقیقت زندگی و متعلقات آن را با زبانی شاد و مهیج به کودک و نوجوان
منتقل کرد و تلخیهای آن را زیر نقاب خنده به فهمی شیرین بدل کرد. بدیهی است
بسیاری از صاحبنظران ادبی معتقد هستند که آثار طنز در حوزه کودک و نوجوان بسیار
انگشتشمار است و نیاز است که آثاری با طنزی تمیز و نوآورانه مناسب سن کودک و
نوجوان خلق شود تا بسیاری از موضوعات مهم زندگی را از همان سالهای نخستین کودکی
به کودکان در فضایی شاد و خلاقانه بیاموزیم. یکی از نویسندگانی که سخت معتقد است
که در ادبیات کودک و نوجوان طنز وجود ندارد، محمدرضا یوسفی است. او میگوید: آنچه
در کتابهای کودک و نوجوان (به نام طنز) میبینیم طنز نیست، بلکه بیشتر جوک است.
به گزارش
ایسنا، محمدرضا یوسفی درباره وضعیت فعلی طنز کودک و نوجوان در کتابها و مجلهها گفت:
مبحث بنیادینی وجود دارد و آن، این است که بهخصوصا در حوزه کودک و نوجوان، طنز با
جوک تداخل پیدا کرده است. بههر حال طنز انواع گوناگون دارد؛ اما آنچه اغلب در
حوزه ادبیات کودک و نوجوان میبینیم، بیشتر جوک است. در این زمینه مطلقا طنز
اجتماعی نمیبینیم و بیشتر طنزها طنزهای سرگرمکننده و خندهآور هستند، یعنی نظارت
خیلی جامعی برای اینکه این گونه ادبی وارد مباحث اجتماعی نشود، وجود دارد.
وی با بیان اینکه
بچهها عملا طنز را دوست دارند و از آن استقبال میکنند، افزود: به علت علاقه بچهها
به طنز است که در مجلهها صفحهای مخصوص آن وجود دارد؛ اما چیزی که هست، این است
که طنز آن جایگاه خودش را پیدا نکرده و تا وقتی که جایگاه واقعی خود را پیدا نکند
و گونه طنز اجتماعی گسترش پیدا نکند، طنز در حد سرگرمی میماند و چون در حد سرگرمی
باقی میماند، گسترش آن کاهش پیدا میکند و این روند خود به خود روی کمیت و کیفیت
هر گونه ادبی تاثیر میگذارد.
یوسفی سپس در
پاسخ به سوالی درباره وضعیت تطابق عناصر موجود آثار طنز کودک و نوجوان با دنیای
کودکان نسل امروز بیان کرد: این خود آسیبشناسی یک گونه ادبی است؛ چون وقتی با
الگوهای کهن و معیارهای تثبیتشده طنز اثری خلق میکنیم، خودبهخود پایمان را از
محدوده مشخصی بیرون نمیگذاریم. اما وقتی بخواهیم وارد مباحث نو شویم، از آن خطها
عبور میکنیم؛ این یک واقعیت است.
وی در ادامه
با اشاره به اینکه عبور از این خطها خودش مشکلاتی دارد، درایتی میخواهد که نویسنده
آن مباحث نو را بشناسد و بتواند در آثارش بهوجود بیاورد که مشکلات و مسائل خودش
را دارد، تصریح کرد: به همین علت یکی از مشکلات و مسائلی که باعث میشود بچهها به
آثار طنز رغبت نشان ندهند، تکراری بودن آن است. وقتی در این آثار از کدهای قدیمی و
تکراری استفاده میکنیم، مخاطب کودک یا نوجوان با خواندن دو جمله از آن مطلب متوجه
میشود که تازگی ندارد.
نویسنده کتاب
«عکس یادگاری بگیریم» همچنین با تاکید بر اینکه اکنون طنز آن جایگاه هنری و ادبی
خودش را ندارد و بیشتر مبنای آن سرگرم کردن است، درباره کیفیت تصویرگری آثار طنز
کودک و نوجوان گفت: کتابهای طنز اغلب از شکلهای کارتونی استفاده میکنند و بهندرت
میبینیم که از نظر تصویرگری کار هنرمندانهای در این آثار انجام شود. تصویرگریهای
این آثار اکثرا تصویرگریهایی نازل است. طنز آن جایگاه هنری و ادبی خودش را ندارد
و بیشتر مبنای آن سرگرم کردن است، طبیعتا در حوزه تصویرگری آن هم این اتفاق میافتد.
من بهندرت به یاد میآورم که متنی طنز تصویرگری قلدری داشته باشد، این کم اتفاق میافتد
و بیشتر در داستانهای فانتزی، رمانتیک و رئال پیش میآید.
یوسفی در پایان
یادآور شد: امیدوارم طنز ما برای رشد طبیعی خودش وارد حوزههای اجتماعی شود؛ چون
تا زمانیکه وارد حوزههای اجتماعی نشود، نمیتواند خودش را محک بزند و بسنجد و در
همین وضعیت ایستا میماند و مرزش به جوک نزدیک میشود.