داود علیزاده:
نمایشگاه نقاشی
«آنسوی رویای زنانه» با نمایش مجموعه آثار «مریم خلیفه» هنرمند بوشهری روز سهشنبه
با حضور شماری از مسوولان و دوستداران هنر در بوشهر در دانشکده
هنر و معماری دانشگاه خلیجفارس بوشهر افتتاح شد.
در این نمایشگاه
14 اثر نقاشی این هنرمند که محدودیتهای زنان کشور افغانستان و مسائل و مشکلات آنان
را به تصویر کشیده به معرض دید عموم قرارگرفته است. مریم خلیفه، دانشآموخته رشته گرافیک
است و معلم هنر در مقطع اول متوسطه و همچنین مدرس نقاشی در آموزشگاه هنراست. وی از
پنج سال پیش نقاشی را آغاز کرده است و ماحصل نقاشیهای وی درباره زنان افغانستان در
نمایشگاه «آنسوی رویای زنانه» به نمایش درآمده است. نمایشگاهی که در ادامه با رایزنی
انجامشده با سفیر ایران در افغانستان بهزودی در شهر هرات این کشور برپا خواهد شد.
خلیفه در گفتوگو
با بامداد جنوب درباره انگیزه اولیه برپایی چنین نمایشگاهی گفت: جرقه اولیه این نمایشگاه
بعد از خواندن کتاب «هزاران خورشید تابان» از خالد حسینی زده شد که (داستانی را در
فاصله زمانی ۵۰ ساله (از ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۳) روایت میکند،) داستان دو زن افغان به نامهای
مریم و لیلاست که با وجود اختلاف بسیار زیاد، دست سرنوشت آنها را برای مدتی همخانه
میکند. بعد از مطالعه آن کتاب تصمیم گرفت که درباره زنان افغان و زیست آنها تحقیق
و پژوهش کنم که در نهایت خروجی آن پس از چند سال تحقیق و اتودهای مختلف به خلق این
آثار بصری منجر شد.
تابلوهای مریم
خلیفه روایت سه بعد جهان از چشم زن افغان و نگاه جهان به زن افغان و در ساحت انتزاعی
روایتی از درون زن افغان است که در چهارده تابلو به تصویر کشیده شده است.
برقع را میتوان
موتیف اکثریت تابلوها دانست. برقع چادری مخصوصی است که برخی از زنان در کشورهای افغانستان،
پاکستان و کشورهای عربی از آن استفاده میکنند که در افغانستان این پوشش و حجاب با
شکل و ظاهری کاملاً متفاوت از دیگر کشورها تولید و استفاده میشود. برقع، چادری با
پلیسههای عمودی بوده که یک کلاه متصل به خود دارد که باعث پوشش تمام بدن میشود و
با آن فقط چشمها از توری مشبک جهان را نظاره میکنند.
با وجود آزادیها
دولت کنونی پس از فروپاشی طالبان، برقع همچنان در میان بسیاری از زنان افغانستان پوششی
فراگیر است. گویی این پوشش به اعتقاد یا تعصب در جامعه افغان نهادینه شده است؛ اما
بحث پوشش تنها بخش کوچکی از محدودیت زنان افغان را در برمیگیرد. با این حال، برقع
در نمایشگاه مریم خلیفه نوعی نماد از محدودیت جنس زن در جامعه افغان نیز هست. جایی
که زنان برای پوشش، شغل و زندگی و ازدواج با محدودیتهای فراوانی روبهرو هستند.
نکته نمایشگاه
«آنسوی رویای زنانه» در پرفورمنس خلاقانهای است که مخاطب را به دیدن تابلوهای
نقاشی از پشت برقعهای زنان افغان دعوت میکند. خلیفه با ابداعی چهار تابلو را در پشت
برقعهای زنان افغان پنهان کرده است تا مخاطب از پشت آن، جهان شطرنجی روبروی زنان افغان
را نظاره کند. وی این ابتکار را ساختهوپرداخته ذهن خودش معرفی کرد.
در گوشه دیگری
از نمایشگاه تابلوی زنی در حالت حمله انتحاری نظر را به خودش جلب میکند. زنی که
چادرش را گشوده؛ اما کمربند حمله انتحاری دارد. مریم خلیفه در توضیح این تابلو از یکسو
راوی فعل انتحاری است و از سوی دیگر با کشیدن گل بهجای بمب برکمربند انتحاری،
رویای جهانی صلح دوستانه را میطلبد.
به گفته خلیفه
پس از دیدن فیلم «هزاران بار شب بخیر» از کارگردان نروژی «اریک پوپ» ایده این
تابلو در ذهنش ایجاد شده است. فیلمی که در ابعاد آن میتوان زنانی را دید که در
حمله انتحاری شرکت میکنند. سکانسهایی از فیلم دلخراش و تاثیر برانگیزند. میتوان
احساس خشم، ترس، و خودکشی را یکجا در چهره زن افغان دید، درحالیکه او را برای بمبگذاری
انتحاری آماده میکنند. این موقعیتهای متضاد و دوگانه از همان صحنههای ابتدای فیلم
شروع میشود و همین صحنه به طرز انتزاعی در تابلو مریم خلیفه استحاله شده است با
این تفاوت که خشونت و ترس خودکشی زن انتحاری در نگاهی اتوپیایی به ارمغان صلح و
دوستی مبدل شده است.
مفهوم مشترک
بسیاری از تابلوهایی که برقع ندارند، صورتی بدون شمایل شخصیتهاست. خلیفه در پاسخ
به این سوال که چرا بسیاری از شخصیتها صورتی بدون شمایل دارند، گفت: به دلیلی اینکه
چهره اکثر زنان افغان چه در جامعه و خیلی وقتها در خانه نیز دیده نمیشود و مردان
معتقدند که چهره زن متعلق به شوهرش است و نباید دیده شود. همین امر در نقاشی نمود پیدا
کرده است.
دیگر تابلویی
که موضوع گفتوگوی خبرنگار بامداد جنوب و مریم خلیفه قرار گرفت، روایت زنی برقعپوش
بود که بر تابسوار است و بادکنکهای سیاه و قرمز را با زنجیرهای تاب گرفته است. تابلویی
که در نگاه اول تداعی ازدواج زودهنگام و برباد رفتن رویای کودکانه را تداعی میکند؛
اما خلیفه خودش در توضیح این تابلو گفت: این تابلو روایت آرزوهای زنان افغان است
که همچون بادکنکهایی بالای سرشان است و آنها را گرفتهاند تا از دست نرود. رنگآمیزی
سیاه و قرمز در تابلو هم نوعی اعتراض است و هم بیانگر خشونت نهفته لایههای زیر
اجتماع این مردم است.
خشونت و جنگ
در دوران معاصر جز جداییناپذیر کشور افغانستان بوده است. از زمان اشغال روسها در
دهههای دور تا حمله امریکا و حضور طالبان در دهههای اخیر، جنگ در جغرافیای
افغانستان تنها مردان مسلح و جنگطلب را در برنگرفته است؛ بلکه همچون سیلابی زنان
و کودکان را نیز در خود غرق کرده است. آوارگی، آسیبهای جسمی و جانی و روحی از
تبعات ویرانگر ناامنی در افغانستان بوده است.
این هنرمند با
استفاده از تضاد رنگهای سیاهسفید و دخالت قرمز، بهرهگیری از امکان معنایی رنگ
سعی در تبیین چنین خشونتی در ورای تصاویر داشته است. در یکی از تابلوهای نمایشگاه
مخاطب با زنی روبهرو میشود که یک پای مصنوعی دارد، بااینحال، خلیفه تنها وجه
تاریک جامعه را نشان نداده است و با ترسیم برخی المانها سعی کرده است آن روزنه
امید بهبودی جامعه زنان را نیز نشان دهد. شاید به تعبیر دیگر همان رنگ سرخ خشونت
در برخی تابلوها به تداعی لطافتبار امید در برخی دیگر از تابلوها مبدل شده است.
این هنرمند
معتقد است با توجه به محدودیتهای زنان، برپایی چنین نمایشگاههایی میتواند به رشد
آموزش و توسعه هنر بانوان کمک کند. خلیفه با اشاره به استفاده از رنگ اکریلیک در
طراحی تابلوهایش افزود: همچنین سبک نقاشیهایم رئالیسم جادویی است.
این نمایشگاه تا
روز جمعه ۲۹ آذرماه جاری از ساعت ۱۷ تا ۲۱ در دانشکده هنر و معماری دانشگاه خلیجفارس
بوشهر برای بازدید عموم علاقهمندان دایر است.