bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۴۱۳۵
تاریخ انتشار: ۴۹ : ۱۴ - ۱۵ دی ۱۳۹۸
روایت پارمیس علی‌بیگی از خلق «دخترکی در میان مه (بهشت سیاه)»
داود علیزاده:پارمیس علی‌بیگی از نویسندگانی است که به‌تازگی با انتشار کتاب «دخترکی در میان مه (بهشت سیاه)» در نشر روزنه، اثر جدیدی به ادبیات گمانه‌زن فارسی افزوده است.گفت‌وگویی را با وی پیرامون خلق و چاپ این اثر صورت داده‌ایم.


داود علیزاده:می‌خواستم جهان خودم را بسازم

ادبیات گمانه‌زن از مباحثی است که در ادبیات تالیفی ایران کمتر به آن پرداخته شده است و موضوعی است که در دهه اخیر با افزایش آثار ترجمه، بیشتر مورد توجه نویسندگان و مخاطبان اعم از کودک و نوجوان و بزرگسال قرار گرفته است.

ارس یزدان‌پناه دبیر جایزه ادبی نوفه (جایزه‌ای برای ادبیات گمانه‌زن) در گفت‌وگو با ایبنا در سال 96 در تعریف ادبیات گمانه‌زن گفته است: «تعریف ادبیات گمانه‌زن قدری مشکل است و اصطلاح ادبیات گمانه‌زن، برگردان (fiction Speculative) است که اعضای آکادمی فانتزی از سال 1382 به این برگردان رسیده‌اند. البته برگردان دقیقی نیست؛ اما بهترین برگردانی است که تابه‌حال ما برای آن یافته‌ایم. موضوع عمد‌ه‌ای که در بازار نشر ایران از مفهوم گمانه‌زن جاافتاده این است که همیشه به‌عنوان یک ژانر مطرح‌شده است درحالی‌که هیچ‌وقت ژانر نبوده، بلکه یک گفتمان ادبی بوده است.

وی با اشاره به پیشینه تاریخی این دسته تاکید کرده است: از دهه 50 میلادی که ادبیات گمانه‌زن راهش را در جامعه کتاب، باز می‌کند شبیه ظرفی عمل می‌کند که می‌تواند محتوای معاصر و مرتبط با لحظه‌ی حال را با توجه به مسائلی همچون پیشرفت فنّاوری و روش تخیل و گفتمان‌های جدید انسانی، دربر بگیرد. مثلاً رمان‌های ویلیام گیبسون (William Gibson) نمونه واضحی است که راجع به فنّاوری، قبل از وقوع مساله اینترنت و گسترده شدنش نوشته‌شده و راجع به بخشی از زندگی طبقه پایین جامعه است و به ارتباط زندگی و قدرت و ... با فنّاوری می‌پردازد. گیبسون به‌عنوان پدر سبک سایبرپانک (Cyberpunk) شناخته می‌شود و آثاری مثل ماتریکس ایده‌شان را از رمان او گرفته‌اند؛ یعنی چیزی که بعد از آثار گیبسون می‌ماند یک ژانر است. یعنی یک مدل مشخص از تخیل تصویری و اصول خاص برای نوشتن که قبلاً وجود نداشته و گیبسون مجبور بوده خودش آن را بسازد. یا تامس پینچن (Thomas Pynchon) درباره سیستم قدرت و نژاد در دهه 60 صحبت می‌کند که خیلی مساله به‌روزی است و ازآنجاکه انگار ابزاری برای صحبت راجع به چنین مسائلی ندارد، مجبور است خودش آن را اختراع کند و این‌ها به نحوی شروع و یا به بیان بهتر مانیفست ادبیات گمانه‌زن است.»

پارمیس علی‌بیگی از نویسندگانی است که به‌تازگی با انتشار کتاب «دخترکی در میان مه (بهشت سیاه)» در نشر روزنه، اثر جدیدی به ادبیات گمانه‌زن فارسی افزوده است. ماجرای این کتاب در زمان و مکانی جریان دارد که ساخته ذهن نویسنده است؛ شخصیت اصلی داستان دختری به نام سیبهفر است که خوابی عجیب که بیشتر به کابوس می‌ماند. ذهنش را به خود مشغول می‌سازد. شبحی با نام فودیسر که همه چیز را راجع به او می‌داند از سرزمین ویران برایش می‌گوید و از آینده‌ای نه چندان خوب، از پشیمانی و حسرت‌های سیبهفر و خیانت‌هایی که به نزدیک‌ترین کسانش خواهد کرد... دختر در سرزمینی زندگی می‌کند که به‌تازگی صلح بر آن سایه افکنده، جایی که افراد بسیاری در اثر جنگ و خونریزی جان خود را از دست داده‌اند، میثاندری، منطقه‌ای که به گفته فودیسر خائن می‌پروراند و ممکن است هر آن زیر و رو شود! این اولین اثر این نویسنده است. گفت‌وگویی را با پارمیس علی‌بیگی پیرامون خلق و چاپ این اثر صورت داده‌ایم که در ادامه می‌آید.

چه شد که وارد وادی رمان‌نویسی شدید؟ آیا دوره یا کارگاه خاصی هم در این زمینه گذراندید؟

شاید این موضوع برگردد به دوران کودکی‌ام. مادرم برایمان کتاب می‌خواند و همیشه تشویق‌مان می‌کرد که کتاب را هرچند وقت یک‌بار هم که شده خودمان بخوانیم. این موضوع باعث شد در من جرقه‌ای زده شود و در همان اوان کودکی خودم را در دنیای داستان‌های مادر غرق ببینم. به یاد دارم که همیشه باعلاقه به کتابخانه‌ی پدرم نگاه می‌کردم و آرزو داشتم یک روز کتابی که من می‌نویسم در آن جای داشته باشد. آرزویی که بعد از سال‌ها محقق گردید. اگرچه در طول زمان گاهی داستان‌های کوتاهی می‌نوشتم اما هیچ‌کدام نثر پخته و منسجمی نداشت. برای همین چند سال به خودم زمان دادم تا بتوانم درک بیشتری از این کار به دست بیاورم. البته من در کارگاه یا دوره‌ای شرکت نکردم.

متون کهن و افسانه‌های باستانی در داستان این کتاب چقدر تاثیر دارند؟

بله. متون کهن و افسانه‌های باستانی نقش بسزایی در داستان این کتاب داشتند؛ زیرا خود الهام بخشند. گرچه کلیت داستان چیز دیگری است ولی در چند جای داستان اشاراتی به بعضی از افسانه‌های ایرانی گاه فراموش‌شده همچون درخت آسوریک و برج بابل کرده‌ام. شاید دلیل این کار یادآوری چنین افسانه‌هایی برای نسل حاضر باشد که کمتر چنین داستان‌هایی به گوششان خورده و بیشتر با افسانه‌های سایر کشورها همچون اسکاندیناوی مانوس شده‌اند؛ اما بنیاد کتاب را بر اساس این متون بنا نکرده‌ام. همان‌طور که پیش‌تر گفتم استفاده از متون و افسانه‌ی باستانی یکی از ابزارهای نویسنده برای جذب مخاطب و همچنین زیبایی داستان است؛ اما با اینکه یک اسطوره‌ی کهن بارها تکرار شود مخالفم. من خودم به دنبال داستان‌هایی می‌گردم که یا اصلا نشنیده‌ام یا اینکه آن‌قدر برایم ابهام‌آمیزند که خودشان باعث ایجاد انگیزه و کشش برای خواندن می‌شوند.

به نظر شما این کتاب بیشتر مناسب چه کسانی است؟

این کتاب شاید برای نوجوانان بزرگ‌سال یا در اصلاح انگلیسی young adult و بزرگ‌سالان مناسب است. البته شایان‌ذکر است که هرکسی که علاقه‌ی زیادی به این‌گونه سبک‌ها داشته باشد از خواندن داستان لذت می‌برد.

چه مدت طول کشید تا کتاب را بنویسید؟ در بازنگری و بازنویسی از راهنمایی کسی هم کمک گرفتید؟

نگارش کتاب حدود دو سال زمان برد. بارها پیش‌نویس را تغییر دادم. پی‌رنگ و حتی شیوه‌ی روایت داستان عوض شد. یک‌سری شخصیت اضافه و یکسری حذف شد. گاهی برای تکراری نبودن داستان یک ماه استراحت می‌کردم و بعد نوشتن را ادامه می‌دادم. در این میان کتاب‌هایی در باب چگونگی نگارش کتاب می‌خواندم و این خود باعث می‌شد باز به داستان کتاب برگردم و تغییرات بدهم. حتی یادم می‌آید اولین بار که چند صفحه نخست را نوشتم به یکی از دوستانم نشان دادم و اسمی از اینکه نویسنده‌ی جملات من هستم، نبردم. این جریان یک ماه طول کشید و پس از آن زمانی که دوستم علاقه‌ی زیادی به متن نشان داد کار نگارش بیقه داستان را شروع کردم.

سپس یک سال هم برای بازنگری و ویرایش آن زمان گذاشتم که مجموعا سه سال می‌شود. در بازنگری اولیه کتاب از دکتر محبوبه خراسانی استاد ادبیات فارسی کمک گرفتم. چون نسخه‌ اولیه داستان فوق‌العاده پیچیده و سنگین بود و دکتر خراسانی به روان‌سازی جملات کمک فراوانی کرد.

در رمان شخصیت‌های زیادی آورده شده، به نظر شما این وفور اسامی و با توجه به ناشناس بود اسامی، ابعاد شخصیت مجهول برای خواننده مشکلی ایجاد نمی‌کند؟

دنیای فانتزی مجبور است جور چنین مشکلی را به جان بخرد؛ زیرا هم خودش غریبه و ناآشناست و هم‌داستان و اسامی‌اش. دلیل وفور شخصیت‌ها دنبال کردن داستان در چندین جلد است. داستان قرار نیست در همین جلد به پایان برسد و همین موضوع نیازمند شناخت چندین شخصیت است که گاهی مبهم هستند و گاهی کاملا واضح. ابهام در ابعاد شخصیت باعث کشش خواننده برای شناخت بیشتران کاراکتر است و این خودش به جذابیت داستان اضافه می‌کند. ما باید به آن‌ها اجازه بدهیم تا در طول داستان رشد کنند و با سرنوشتشان به‌مرور آشنا شویم. تعدد شخصیت‌ها به خاطر فضا و مضمون داستان است. یک نکته‌ی قابل تامل این است که در این کتاب نمی‌توان گفت شخصیت اصلی داستان دقیقا چه کسی است. نمی‌توان گفت پروتاگونیست و آنتاگونیست دقیقا چه کسانی هستند. اگر صرفا چند شخصیت با اسامی تکراری در داستان وجود داشت خواننده متوجه دنیای جدید در ذهنش نمی‌شد. گاهی باید بهای خلاقیت جدید را با ریسک کردن داد.

با این حال می‌توان در کتاب «دخترکی در میان مه (بهشت سیاه)» تاثیر نویسندگانی همچون تالکین و جی‌کی رولینگ را هم در کار شما دید. با این گزاره چقدر موافق هستید؟

شاید بتوان گفت موضوعی که باعث شد داستان کتاب را منسجم خلق کنم، برمی‌گردد به داستان‌های نویسندگانی همچون تالکین و جی‌کی رولینگ؛ زمانی با کتاب‌های آن‌ها آشنا شدم که نوجوان بودم و به دنبال فضاهای فانتزی مانند داستان‌های هری‌پاتر و ارباب حلقه‌ها می‌گشتم. با گذر زمان عناصر دنیای خیالی ذهنم در کنار همدیگر قرار گرفتند و تبدیل به مجموعه دخترکی در میان مه (بهشت سیاه) شد.

جلدهای بعدی «دخترکی در میان مه (بهشت سیاه)» چه زمانی منتشر خواهد شد؟

این مجموعه شاید با مرور زمان تکمیل شود. در حال حاضر پیش‌نویس جلد دوم «دخترکی در میان مه (بهشت سیاه)» آماده است ولی ترجیح داده‌ام از زمان انتشار جلد قبل زمانی گذشته باشد. شاید سال دیگر و شاید دو سال دیگر. یکی از دلایل این کار هم گرفتن بازخورد از مخاطبان داستان است.

یادآوری میشود، مجموعه «دخترکی در میان مه (بهشت سیاه)» نوشته پارمیس علی‌بیگی در 374 صفحه با قیمت 69500 تومان از سوی نشر «روزنه» در سال جاری روانه بازار نشر شده است.

نام:
ایمیل:
* نظر: