bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۴۱۸۹
تاریخ انتشار: ۵۶ : ۱۸ - ۰۷ بهمن ۱۳۹۸
روایت یک عکاس و مستندنگار بوشهری از عکاسی مستند اجتماعی:
الهام بهروزی: نمایشگاه‌های انفرادی یا گروهی عکاسی یکی از فرصت‎‌های است که نگرش، سلیقه، نگاه، خلاقیت، توانمندی، ذوق، دغدغه و اندیشه هنرمندان حاضر در آن را به نمایش می‎گذارد. امروز در سطح استان بوشهر شاهد برگزلری نمایشگاه‎های متعدد عکاسی در ابعاد مختلف و با موضوعات متنوع در قالب انفرادی یا گروهی هستیم که عموما با بازخوردهای متفاوتی هم از سوی جامعه هنری و مردم روبه‌رو می‎شوند.

الهام بهروزی

نمایشگاه‌های انفرادی یا گروهی عکاسی یکی از فرصت‎‌های است که نگرش، سلیقه، نگاه، خلاقیت، توانمندی، ذوق، دغدغه و اندیشه هنرمندان حاضر در آن را به نمایش می‎گذارد. امروز در سطح استان بوشهر شاهد برگزلری نمایشگاه‎های متعدد عکاسی در ابعاد مختلف و با موضوعات متنوع در قالب انفرادی یا گروهی هستیم که عموما با بازخوردهای متفاوتی هم از سوی جامعه هنری و مردم روبه‌رو می‎شوند.

برخی از این نمایشگاه‎ها موضوع‌محور هستند و تلاش دارند ورای نگاه زیباشناسانه و هنر، دردهای خاموش جامعه را منعکس کنند و مخاطب را به چالش بکشند. بدون شک نمایشگاه‎های موضوع‎محور باید حاوی آثاری باشند که مستقیما با مخاطب سخن بگویند و آنها را به تفکر وادارند. در این خصوص با سیداحمد موسوی‌مقدم، یکی از عکاسان مطرح و دغدغه‎مند استان بوشهر که نمایشگاه‎های موفقی را در حوزه جامعه و آسیب‎های اجتماعی برگزار کرده است، به گفت‌وگو نشستیم که شما را به خواندن آن در ادامه دعوت می‎‌کنیم.

یک عکاس چگونه می‌تواند دغدغه‌های اجتماعی خودش را از طریق اثرش به مخاطب انتقال بدهد؟

در ابتدا اصلا باید ببینیم هنرمند کیست؟ و چه وظایف و مسوولیت‌هایی عهده‌دار است؟ صرف اینکه کسی نقاشی، عکاسی، خطاطی، موسیقی و... کار می‌کند، هنرمند محسوب نمی‌شود و این فقط یک مهارت است که از طریق آموزش یاد گرفته است. بنابریان وقتی حرف از هنر می‌زنیم یعنی زبان بین‌المللی؛ یعنی اینکه اگر اثری خلق می‌کنیم، بتوانیم با مخاطب با هر زبان و گویش و ملیت ارتباط برقرار کند. حتی بدون توضیحات اضافه یا حضور خالق اثر! مثل نقاشی جیغ اثر ادوارد مونک و در هر کدام از هنر هفت‌گانه شبیه این را داریم ولی چون از عکاسی پرسیدید به همین مقوله می‌پردازیم، در سراسر دنیا عکاسان متفاوتی هستند که در ژانرهای مختلف فعالیت دارند ولی تفاوت یک عکاس و کسی که هنرمند است در دغدغه‌مند بودن اوست. در واقع یک عکاس هنرمند دغدغه‌هایی دارد که شخص دوربین به‌دست ندارد، منظورم این نیست که کسی حق عکاسی ندارد به‌جز هنرمند؛ ولی تفاوت در نمونه کارهای ارائه شده مشخص است، از نوع نگاه تا بحث فنی مانند اصول کادربندی و ترکیب‌بندی و زاویه و خیلی از این مسائل. در واقع یک هنرمند به‌مانند سایر کسانی که در جامعه مسوولیت دارند مثل سیاستمدار، پزشک، آموزگار و... شخصی که عنوان هنرمند را با خودش حمل می‌کند و از آن اعتبار در جامعه استفاده می‌کند، پس همان‌قدر هم مسوول است، اولین مسوولیت همان دغدغه‌مند بودن است که ممکن است اجتماعی، سیاسی، زیست محیطی و یا هر چیز دیگری باشد.

هنرمند همان‌قدر که زیبایی‌ها را به تصویر می‌کشد باید در قاب عکسش حرف برای گفتن داشته باشد، در واقع قرار است با یک قاب عکس یا مجموعه عکس با مخاطب حرف بزند و این ارتباط می‌تواند در فضای مجازی باشد یا در نمایشگاه یا در مجلات و کتب عکاسی. پس ملزم به رعایت اصولی است که ما به آن می‌گوییم سواد بصری. بنابراین تا عکاس سواد بصری نداشته باشد چنین چیزی ممکن نیست و در این حالت یا خودش همراه عکسش باید باشد یا متن و توضیح باید داشته باشد که در این صورت یعنی سواد بصری ندارد، بنابراین یک عکاس باید عکس را به گونه‌ای به مخاطب ارائه دهد که با استفاده از اصولی که در همه جای دنیا یکسان هستند، مفهوم عکس را رسانده باشد؛ یعنی زبان تصویر. این قانون برای مجموعه عکس هم صدق می‌کند. بنابراین یک عکاس با توجه به دغدغه‌ای که دارد و نوع نگرش و جهان بینی‌اش که حاصل سال‌ها تجربه، مطالعه و کشف و شهود اوست، می‌تواند پیام خود را به مخاطب برساند.

نمایشگاه‌های گروهی یا انفرادی عکاسی به‌خصوص آن دسته که در موضوعات اجتماعی برگزار می‌شود، باید چه ویژگی داشته باشد؟

یک نمایشگاه می‌تواند به منظور ارائه آثار یک هنرمند یا جمعی از هنرمندان با هدف و موضوعی مشخص برگزار شود که در صورتی که این نمایشگاه با هدف پرداختن به معضل یا آسیب یا ناهنجاری اجتماعی یا هر موضوع دیگری باشد، نیازمند یک کار تحقیقاتی و پژوهشی است که معمولا از مشاورانی در این زمینه باید کمک گرفت که عمدتا برای نمایشگاههایی که به معضلات اجتماعی میپردازند عموما باید به متخصصان حوزه جامعه‌شناسی، روانشناسی و یا کارشناس آسیب‌های اجتماعی مراجعه کرد و مشاوره گرفت. همچنین این‌ نمایشگاهها باید دارای عنوان مناسبی باشند که وقتی یک نفر به عنوان بازدیدکننده وارد نمایشگاه یا گالری می‌شود آثار برایش مبهم نباشد و بتواند ارتباط میان عنوان و آثار را درک کند. از دیگر اصولی که باید در برگزاری این نمایشگاهها رعایت شود که متاسفانه در بوشهر هیچ‌وقت رعایت نشده، فضای گالری است که باید استاندارد باشد و بر اساس ابعاد و فضای آن تعداد آثار را برای نمایش مشخص کرد، همچنین رنگ دیوار، سقف و کف سالن و نورپردازی باید به گونهای باشد که به دیده شدن آثار کمک کند، چیدمان آثار باید مناسب و اصولی باشد؛ اما متاسفانه در بوشهر ما یک گالری استاندارد نداریم و این واقعا جای تاسف دارد چون هنرمندانی در بوشهر فعالیت می‌کنند که در عرصه بین‌المللی، ملی و استانی صاحب نام هستند.

عکاسی که به‌صورت تخصصی در حوزه مستند اجتماعی فعالیت می‌کنند، عموما در پایان هر فصل کاری یک نمایشگاه ارائه می‌دهند، خروجی این نمایشگاه‌ها چه زمانی می‌تواند بازخورد مناسبی داشته باشد و مردم جامعه را نسبت به معضلات موجود در جامعه هوشیار و آگاه کند؟

برای یک عکاس نمی‌شود فصل کاری تعریف کرد به ویژه کسی که مستند اجتماعی کار میکند؛ چون این ژانر اولن بسیار گسترده است. همچنین یک پروژه ممکن است به‌دلیل تحقیق و پژوهش یا فراوانی سفر یا انتظار برای رخدادی ماه‌ها یا شاید سالی به طول بینجامد یا ممکن است هدف عکاس مستند اجتماعی صرفا برگزاری نمایشگاه برای عموم نباشد و او با انتشار تک عکس یا ارائه پروژه به نهاد یا ارگانی باعث برطرف شدن آن معضل اجتماعی شود یا یک پروژه تحقیقاتی است که از سوی نهادی دولتی یا غیردولتی سفارش داده می‏‎شود که متاسفانه چنین پروژه‌هایی در کشور یا کم اتفاق می‌افتد یا اصلا به آنها اهمیت داده نمی‌شود. خروجی این ژانر عکاسی هم با برگزاری نمایشگاه و یا انتشار در رسانه‌های جمعی زمانی بازخورد دارد که ما به‌عنوان شهروند به وظایف شهروندی خود آگاه باشیم و برایمان مهم باشد که وقتی هنرمندی تلاش کرده و آسیب‌شناسانه به موضوع پرداخته، ما هم در بر طرف کردن آن معضل کمک کنیم. این موضوع شاید در بعضی مواقع از توان یک عکاس یا هنرمند خارج باشد و نیاز به کمک نهادهای مربوط برای فرهنگ‌سازی در جامعه باشد. بدیهی است که فرایند فرهنگ‌سازی یک چرخه است که اشخاص، عوامل و رسانه‌ها چه دیجیتال و چه صدا و سیما باید در آن سهیم شوند. نکته دیگر اینکه وظیفه هنرمند تنها آگاهی دادن به مردم نیست بلکه آگاهی دادن به مخاطب است که قشرهای مختلفی از جامعه را در برمی‎گیرد. اگر در نمایشگاهی فقط یک قاب باعث ایجاد تغییری در زندگی شخص یا اشخاصی شود بدان معناست که آ هنرمند رسالتش را به درستی انجام داده و در کارش موفق بوده است.

شما از جمله عکاسان دغدغه‌مندی هستید که در جریان زلزله کرمانشاه بسیار نقش‌آفرین ظاهر شدید، چگونه توانستید نگاه مردم را به سمت کمک به همنوعان خود و احساس مسوولیت بیشتر جذب کنید؟

زمانی که من برای انجام ماموریت کمک‌های انسان‌دوستانه به عنوان سفیر مهربانی به همراه همکارانم به کرمانشاه اعزام شدیم با رسیدن به آنجا در حالی که همکاران من در حال ساخت کانکس‌هایی برای روستایی در نقطه صفر مرزی بودند، من فقط وظیفه داشتم که به همراه یک تصویربردار از وضعیت آنجا تصویربرداری کنم. روزهای اول بسیار ناراحت بودم که همکارانم در آن شرایط در آنجا سخت کار میکنند و من فقط در حال عکاسی آن هم برای گزارش عملکرد بودم که بعد از کمی که گذشت و از شوک حجم ویرانی و اتفاقی که تا به‌حال از نزدیک ندیده بودم، بیرون آمدم، لحظه‌ای به یاد رسالت هنر افتادم و در همان لحظه تصمیمم را گرفتم و در کنار تهیه گزارش عملکرد با توجه به موضوعی، که ذهنم را درگیر خودش کرده بود تصمیم به عکاسی گرفتم، عکاسی پرتره فارغ از نشان دادن حادثه رخ داده، مبین نگاه آدم‌هایی باشد که در جاهایی زندگی میکردند که حتی روی نقشه هم اسمی از آبادیشان نبود و اتفاقا مرزبانی این خاک هم برعهده داشتند که انگار این زلزله موهبتی بود تا این مردم دیده شوند و شاید اگر حادثه و مصیبتی رخ نمیداد ما هیچوقت آن مکان‌ها رو نمیشناختیم و یا اصلا نمی‌رفتیم. پس از انتشار برخی از این تصاویر در صفحه شخصی‎ام در اینستاگرام، یکی از پرتره‌ها که از دختر بچه‌ای بود نظر خیّری را به خودش جلب کرد و بعد از ارتباط با او و با پیگیری‌هایی که انجام شد، درنهایت یک واحد مسکونی در زمینی که خانه سابق این دختر بچه قرار داشت و در اثر زلزله ویران شده بود، به کمک این خیر ساخته و به آنها واگذار شد. متاسفانه پدر دختربچه در این زلزله جان باخته بود. بعدها این مجموعه عکس‎ها را در سه نمایشگاه به نمایش گذاشتم و عواید فروش از آن را برای کمک به زلزله‌زدگان و سیل‌زدگان فرستادم. نتیجه این کار در واقع برای من رضایت‌بخش بود چون به‌جای کار سخت بدنی که همکارانم در آن شرایط سخت انجام دادند و من فقط عکس گرفتم با این کار رسالت هنری‎ام را ادا کردم.

ویژگی‌های عکس‌های مستند چیست و چقدر این ویژگی‌ها امروز از سوی عکاسان تازه‌کار رعایت می‌شود؟

عکس مستند همان‌گونه که از اسمش بر‌می‌آید استناد به واقعه، ماجرا، حادثه یا شرایطی میکند که روایت‌کننده زاویه دید عکاس به آن ماجرا است؛ به گونه‌ای که آسیبی به شواهد موجود که دلالت بر وجود آن رویداد یا رخداد دارد، نرساند. در عکاسی مستند عکاس بسته به تفکر و جهان‌بینی و نگرش خود، تصمیم میگیرد موضوع را چگونه بیان کند به‌مانند یک نویسنده که هر دو در هدف مشترک هستند ولی در ابزار نه! ولی شرافت حرفه‌ای هر دو تاکید بر روایت صحیح و اصل ماجرا را دارد. در عکاسی مستند شما اجازه کارگردانی کردن ندارید؛ ولی باید زاویه، کادر و ترکیب‌بندی درستی را انتخاب کنید و احساس و آن چیزی که از دید شما می‎گذرد برای مخاطب هم باید قابل لمس باشد. خیلی در این مقوله می‎توان نوشت یا حرف زد ولی تجربه کردن، مطالعه و تحقیقات میدانی در این حوزه حرف اول را میزنند.

یک عکاس چگونه می‌تواند پیوند میان هنر و جامعه را ایجاد کند؟ و به رسالت اجتماعی خود عمل کند؟

عکاس بسته به ژانری که در آن فعالیت میکند میتواند با ارائه آثار خود به گونه‌های متفاوت با مردم و مخاطب ارتباط برقرار کند و حتی ممکن است با ارائه کار بد یا ضعیف خود باعث آسیب زدن به قسمتی از جامعه شود؛ یعنی اینکه به‌جای رشد و ارتقای سطح انتظار مردم با ارائه کار ضعیف این سطح توقع را تنزل دهد، که در این صورت اتفاق بعدی که رخ خواهد داد، این است که زمانی که یک هنرمند باسابقه و اسم و رسم‌دار یا گروهی از هنرمندان حرفه‎ای اقدام به برگزاری نمایشگاه می‎کنند، مردم به دلیل نمایشگاه‎های ضعیف بین تشخیص کار خوب و بد از نظر کیفی در بمانند و نتوانند کار خوب را انتخاب کنند و به سمت سلیقه‌ای که از قبل تقلیل داده شده بروند؛ چون طبق تجربه‌ای که دارم هر وقت آثار بی‌کیفیتی قرار است به نمایش گذاشته شود از قبل بزرگنمایی و تبلیغات وسیع برای آن صورت می‎گیرد و مردم را با عناوین دهان پر کن و قلنبه سلنبه میکشانند به محل برگزاری نمایشگاه؛ اما وقتی در پی دعوتنامه‎هایی که برایت ارسال می‎شود، برای بازدید می‌روید با فاجعه‌ای غیرقابل درک و تصور مواجه می‌شوید که البته این مختص شهر بوشهر تنها نیست، در همه جای کشور شاهد این اتفاقات بوده‌ایم و باز هم خواهد بود، به این دلیل معتقدم باز هم رخ خواهد داد چون هیچگونه نهاد نظارتی یا تیم تخصصی ناظر بر رخدادهای هنری وجود ندارد، البته این بدان معنا نیست که اداره یا نهادی نظارت نمی‌کند بلکه وقتی حرف از تخصص میزنیم؛ یعنی کسی که سواد هنری، بصری و تجربه و تخصص کافی در آن حوزه داشته باشد و نه صرفا عنوانی را یدک کشد. به هر جهت تا زمانی که هنرمندان مطرح و باسابقه با برخورد سلیقه‌ای و بی‌مهری مسوولان روبه‎رو هستند در واقع بستر مناسبی برای ترویج هنر واقعی وجود نخواهد داشت و هنرمند عکاس برای ارتباط با مردم دچار مشکلات زیادی خواهد بود.

آیا نمایشگاه‌هایی که در سطح شهر با موضوعات اجتماعی برگزار می‌شود، از سوی انجمن یا تشکل خاصی نظارت می‌شود و چقدر این موضوع ضروری است؟

تا جایی که مطلع هستم پیش‌تر چند نفر از دوستان هنرمند و عکاس مطرح استان عکس‌هایی که قرار بود به نمایش گذاشته شود، هم به لحاظ فنی و هم ارزش هنری بررسی میکردند و بعد مجوز می‎دادند، ولی الان به جرات میشود گفت که طی دو یا سه سال اخیر نمایشگاه خوب کم برگزار شده و این حاکی از نبود نظارت و نداشتن قوانینی برای برگزاری نمایشگاه است. بنابراین همان‌طور که رانندگی با خودرو دارای قوانینی است که تقریبا همه جای دنیا یکسان است، برگزاری نمایشگاه هم باید قانونمند و رعایت استانداردها در آن الزامی باشد.

سخن پایانی؟

کسی که عنوان هنرمند را با خود حمل می‌کند دارای وظایفی است، وقتی به شما می‌گویند هنرمند در واقع بار سنگینی را به دوش خواهید کشید؛ چراکه وظیفه هنرمند معرفی هنر به شکلی کاملا صحیح به مردم است، هنرمند صدای مردم است و دنبال دیده شدن نیست. دوربین شهادت میدهد بر دید متفاوت هنرمند از دیگران؛ در حقیقت هنر در ذهن هنرمند شکل گرفته و نه در تجهیزات عکاسی‌ که در اختیار دارد، پس هنرمند صدای مردم برای رساندن پیام به مسوولانی است که شاید به دلایل مشغله کاری کمتر در جامعه حضور دارند و از طریق انواع رسانه جامعه را رصد می‌کنند. بنابراین وقتی عنوان هنرمند را به شما دادند، یعنی شما مسوول حفظ و صیانت از هنر و ماهیت هنر در جامعه هستید.


نام:
ایمیل:
* نظر: