bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۴۱۹۸
تاریخ انتشار: ۰۱ : ۰۱ - ۱۴ بهمن ۱۳۹۸
ساریا ابرا در گفت‌وگو با بامداد جنوب:
اسماعیل مسیح‌گل:سمیه ابراهیمی که در دنیای شعر مشهور به «ساریا ابرا» است، متولد مرداد ۱۳۶۴ در اصفهان (قهدریجان) و کارشناس فناوری اطلاعات و ارتباطات است. خودش در خصوص حیات شعری‎اش به بامداد جنوب می‎گوید: «ادبیات از بیست سالگی وارد زندگی من شد تا راه‌ کشف ابژه‌ها را به من نشان دهد. چند صباحی با غزل و مثنوی همراه شدم

اسماعیل مسیح‌گل

«شیشه‌ها را چسب می/ و پرده را نمی‌کنم حراج/ غافل از اینکه پنجره خودکشی کرده است/ آشپزخانه را دار باید/ وقتی زبان خوراک سگ‌ها/ و هضم در عکس‌های خانوادگی است/ پاپی نشوید/ من چرند می‌بافم/ که پدرانمان اشتباهی زن شوند/ ریش‌شان/ لای دندان آسیابی نرود/ اجاقی نشود گرم/ سبیل سگی هم چرب/ برای پارس/ پارسی/ حتی پاریس/ که قر می‌دهد لای دامن/ باید آلزایمر بگیرم/ و جوهرِ برگرد را که خشک نمی‌شود هرگز/ از خاطرم پاک/ چمدان بسته‌ام/ شورش را در آورده این خانه/ خیال آشپزخانه دیگر نمی‌شود جمع/ آنقدر نمک می‌ریزد/ که دیوار همسایه شود لب‌شور/ مقصر ساتور است/ اگر خون اسماعیل سر می‌کشید/ عروسک‌باز نمی‌شد/ و روسری‌ام/ تنهایی را بزرگ می‌کرد/ حالا که دست‌های این ضعیفه خونی ست/ قبرستان کل می‌کشد براش/ زخم‌هاش غسل می‌گیرند/ شما اما/ غذایتان بی‌نمک بخورید/ و اگر نشخوار/ کفایت خیک‌ها را نمی‌دهد/ گوسفند نباشید» («حسرت» سروده ساریا ابرا)

سمیه ابراهیمی که در دنیای شعر مشهور به «ساریا ابرا» است، متولد مرداد ۱۳۶۴ در اصفهان (قهدریجان) و کارشناس فناوری اطلاعات و ارتباطات است. خودش در خصوص حیات شعری‎اش به بامداد جنوب می‎گوید: «ادبیات از بیست سالگی وارد زندگی من شد تا راه‌ کشف ابژه‌ها را به من نشان دهد. چند صباحی با غزل و مثنوی همراه شدم؛ اما به‌دلیل قالب‌بندی از پیش تعیین‌شده در اشعار کلاسیک که بر خلاف ذات خلاقم، من را در وزن و قافیه‌ محدود می‌کرد به سمت اشعار سپید روی آوردم. اوایل به‌شدت تحت تاثیر اشعار شاملو و فروغ دست به نوشتن کتاب «زن نیمه‌تمام» زدم که در سال ۱۳۹۴ به همت انتشارات «آتور» به چاپ رسید و بیشتر بازتاب روحیات درونی و تنهایی عمیق یک نویسنده است. البته باید اشاره کنم که این کتاب با نام «سمیه ابراهیمی» منتشر شده؛ چراکه من تا آن زمان با اسمی که در شناسنامه‌ام حک شده، فعالیت می‌کردم. بعد از این کتاب، همه چیزم به‌جز شناسنامه، بدل به «ساریا ابرا» شد و با همین نام به صورت تخصصی‌تر در کالج شعر به تدریس شعر و داستان و البته نقد ادبی به صورت کارگاهی مشغول شدم. به جرات می‌توان گفت که کالج شعر، زندگی ادبی مرا وارد عرصه‌ جدیدی کرد. همزمان با فعالیت در کالج شعر، با همت جمعی از نویسندگان در مجله اینترنتی «فایل شعر» مشغول شدم و تا کنون که با شعر پست مدرن و داستان‌ و نقد در خدمت عزیزان هستم. در سال 2117 هم برخی از اشعارم به همراه رزومه‎ای از من در وبسایت جهانی شعر منتشر شد. ادبیات فارسی تاکنون نقش محرک زیستی را برای من به خوبی ایفا کرده و من امیدوارم با سبک و سیاق تازه‌ای که پیش روست شعر فارسی از قهقرای ساده‌نویسی و انزوا نجات بیابد.»

ابرا پس چاپ نخستین اثرش؛ دومین مجموعه شعری خود را به نام «غلط‌خوانی» با همکاری نشر «پریسک» در سال جاری منتشر کرد این اثر حول محور زن و تنش‌های سرسام‌آور در جامعه می‌چرخد. وی هم‎اکنون با همکاری نویسندگان ساکن در ایران و افغانستان، مشغول انتشار فصلنامه «از نو» به‌صورت کاملا تخصصی در کشور افعانستان است که به‌زودی در کشور تاجیکستان و ایران منتشر خواهد شد. هر شماره از این فصلنامه به یکی از مسائل روز جوامع مذکور در قالب شعر، داستان، نقد و مقاله به‌صورت کاملا ملموس پرداخته می‎شود و این فصلنامه بسان پلی میان ادبیات این سه کشور عمل می‌کند.

از این شاعر به زودی مجموعه‌شعری با عنوان «گلاویز» منتشر خواهد شد. هر کدام از این کتاب‌ها به نوعی اسحاله ساریا ابراست و نوع نگرشی را که در هر برهه به اجتماع دارد به تصویر کشیده است. گفت‌وگویی را با ساریا ابرا صورت داده‎ایم که در ادامه می‎آید.

خانم ابریا نخست برای ما بگویید که چگونه شد قالب سپید را برای حیات شعری‎تان برگزیدید و آینده این قالب را چگونه ارزیابی می‎کنید؟

به‌دلیل قالب‌های محدود در شعر کلاسیک و نبود فرم در آن، من پس از آنکه از چند و چونِ اشعار کلاسیک راضی نشدم به سمت شعر آزاد روی آوردم؛ فرم منحصربه‌فردی که در تک‌تک اشعار آزاد دیده می‌شود، قابلیت زایش خلاقیت و مانور زیادی به مولف می‌دهد. هرچند در دهه‌ هشتاد، شعر سپید به سمت ساده‌نویسی سوق داده شد و اکثر شاعران به‌دلیل تمایل خود به جذب عوامِ تکنیک‌های این سبک را به فراموشی سپرده و منثورنویسی را سرلوحه‌ نوشتن خود کردند؛ اما خوشبختانه در سال‌های اخیر، شاهد اشعار خوب و تکنیکالی در بین شاعران معاصر هستیم که می‌تواند نقش بسزایی در رهنمون کردن ادبیات فارسی به مسیر صحیح داشته باشد. البته من نیز در این راستا از هر تلاشی در عهده‌ام باشد دریغ نخواهم کرد؛ چراکه آثار ما بازتابی از جامعه و به روش‌های تحلیلی، بیانگر دغدغه‌‌ها و تنش‌های موجود در زندگی است. اشعار پست مدرن، قابلیت شروعی دوباره به سمت شعور، با دیدگاه جدیدی را دارد و با آموزش‌های متناسب در این قلمروی شعری می‌توان آینده‌ای درخشان برای شعر سپید انتظار داشت.

از دید شما در شعر سپید امروز چه چیزی کم داریم؟

در شعر معاصر ما در کنار تفکری که فقدانش به‌وضوح احساس می‌شود، بهتر است به اجرا و استتیک شعری نیز توجه زیادی کرد؛ چراکه درون‌مایه و جهان شعری در کنار یک اجرای عالی منجر به ماندگاری اثر می‌شود و پرداختن به هر کدام از این دو مورد بدون دیگری تا حدی اتلاف وقت است.

احمد شاملو بر شعر سپید معاصر چقدر تاثیر گذاشت؟

احمد شاملو در برهه‌ای که مردم تشنه‌ شعر بودند، فعالیت می‌کرد و نمی‌توان از اشعار خوبی که در میان آثار دیگرش نمود پیدا کرده‌اند چشم‌پوشی کرد؛ اما جدا از عدم خلاقیت و نوآوری در سبک نویسش او توصیف و اضافات بسیاری لابه‌لای سطور اشعارش به چشم می‌خورد که در اکثر مواقع برای ارتباط بین اپیزودهای شعری به کار رفته است.

آیا شاعری فمنیست هستید؟

گاهی به‌عنوان شاعری فمنیست، جایگاه فعلی زن در جامعه را به چالش کشیدم تا تلنگری به افکار غالب در جامعه بزنم و در ادامه سعی می‌کنم به نوبه‌ خود با انطباق احساس و تفکر عمیق، راه هموارتری برای عبور زن‌ها به عنوان یک انسان از هر چالشی بیابم؛ اما این به معنای تک‌بعدیِ فمنیست بودنم نیست. دغدغه‌ اصلی من درد و فشارهای حاکم بر جامعه است و در نهایت انسانیت را می‌شناسم و نه زن و مرد.

آیا شما بر این باور هستید که هنر باید آزاد و مستقل باشد، چرا؟

اگر هنر در اختیار قشر خاصی قرار گیرد و از آن برای تحقق تفکر و عقاید خاص سیاسی یا حتی مذهبی و... استفاده شود ارزش زیادی نخواهد داشت. البته در جوامعی که سانسور بر آزادی هنرها تاثیر می‌گذارد؛ جهت گرفتن هنرمندان دور از انتظار نیست؛ اما آزادی بیان در هر حوزه‌ای به سلسله مراتب امنیتی و عقیدتی بستگی دارد. هنر نه برای هنر است؛ بلکه هنر برای زندگی و من آن را سرآغاز یک زیست حقیقی می‌دانم. در تمام زندگی شعری خودم سعی کردم، انسان آزادی باشم و از این استقلال در جهت بهبود اوضاع وخیم شعر فارسی کمک بگیرم و البته که این مسیر طولانی، صبر و تلاش زیادی می‌طلبد.

از دید شما ساختارشکنی و معناگریزی در شعر به چه معناست؟

اصولا شعری که معنا نداشته باشد وجود ندارد. تمام کلمات و سطرها معنا دارند و شعر بدون معنا وجود خارجی پیدا نمی‌کند. هویت هر شعر را مفهوم و تاویلی تشکیل می‌دهد که مخاطب بنا بر پیشینه‌ فکری و برداشت خود از اثر به‌دست می‌آورد. شعری قدرتمند است که بتواند به اطراف موتیف مقید و تم اصلی شلیک کند و ذهن مخاطب را به سمت ناگفته‌ها بکشاند تا بتواند از پسِ تم اصلی و هدف اصلی شعر، معنا و مفهوم های متفاوتی بیرون بکشد. در مورد ساختار هم چنین منطقی صدق می‌کند. توجه به ساختار به منظور انسجام و ممانعت از پراکندگی در شعر است ولی گاهی اشعار بلند با در بر گرفتن چند ساختار و ارتباط درونی و بیرونی بین آن اپیزودها از همه‌ آن‌ها به‌منظور چند تاویلی و غنی کردن شعر استفاده می‌کند، هر کدام از شعرک‌های نهفته در شعر اصلی می‌تواند تم، ساختار و لحن متفاوتی داشته باشد و این موضوع با اشعار پراکنده‌ای که هر سطر از آن ساز مخالفی می‌زند و هیچ وجه تشابه وهیچ ربطی به هم ندارند کاملا متفاوت است.

فکر می‌کنید یک سپیدسرا با توجه به اینکه این قالب شعری وزنی و آهنگی ندارد، آیا نیازی دارد ادبیات کلاسیک را بخواند؟

خوانش ادبیات کلاسیک به هر نویسنده‌ای توصیه می‌شود؛ چراکه تمام عرصه‌های ادبی به یکدیگر زنجیر شده‌اند و از یکدیگر جدایی‌ناپدیرند؛ اما توجه به ادبیات کلاسیک برای موزون کردن اشعار سپید نیست؛ بلکه برای گسترش دایره‌ واژگانی هر مولف و افزایش پیشینه‌ اطلاعاتی برای خلق روش‌های نوین در نوشتن و خلاقیت است؛ چراکه به‌وسیله‌ آشنایی‌زدایی و تغییر نگرش و دیدگاه طی پروسه‌های برنامه‌ریزی شده می‌توان به تمام مسائل، اعم از ادبیات و به‌خصوص شعر وجهی تازه بخشید. وزن و آهنگ در اشعار سپید به قافیه‌های درونی، بازی‌های زبانی، نوع هجاچینی متناسب با هر سطر، سرعت سطر و در نهایت به فرم خاصی که هر شعر می‌طلبد، بستگی دارد. بر خلاف تصور مخاطبان از شعر آزاد، این سبک از ادبیات، پهنه‌ وسیعی از دقت و تفکر را در خود می‌گنجاند؛ چراکه آموزش آن مستلزم توجه به تمام جزئیات کلمات مفهوم و همین‌طور همنشینی و جانشینی مناسب کلمات در جهت سطرسازی و ساخت‌مند کردن اثر و ارتباط جزئیات با موتیف مقید اشعار است. آهنگ درونی اشعار سپید چیزی فراتر از اوزانی است که در ادبیات کلاسیک تا به امروز رسیده است. هرگز نمی‌توان برای اشعار آزاد قالب از پیش تعیین شده‌ و وزن خاصی در نظر گرفت و سطور را مهندسی شده پیش برد. معماری کلمات در هر شعر، مختص همان است و لاغیر.

یک شعر سپید خوب چه ویژگی‎هایی باید داشته باشد؟

آموزش نقش زیادی در این امر مهم دارد. ادبیات هم مثل تمامی رشته‌ها دانش خاص خود را می‌طلبد و یک قسم کار به نوع آموزش‌ها بستگی دارد. در وهله‌ اول، قوه‌ دیونیزوسی در هر شاعر باعث خلق و تولید شعر می‌شود اما نباید به مطالبی که به ذهن رسیده اکتفا کرد و آن را یک الهام تلقی کرد، بعد از چند خوانش و البته بعد از مدتی عقل بر احساس غلبه کرده و با ویرایش کار می‌توان از آن ورژن بهتری بیرون کشید. شهود ابتدایی که دلیل نوشتن است اگر با تفکر عمیق آمیخته شود، می‌تواند به اشعار مفهوم زیادی ببخشد. متاسفانه ما شاهد مطالعه زیادی بین قشرهای مختلف در کشورمان نیستیم و مسلما مطالعه‌ زیاد به مولف در پیدا کردن موضوعات مختلف کمک می‌کند و چه بسا که در یافتن روش‌های مقابله با موضوعات در شعرهم کمک چندانی می‌کند.

کدام شاعر بیشتر بر زندگی شما تاثیر گذاشته و لطفا کتاب مورد علاقه‌ و فیلم مورد علاقه خود را نام ببرید؟

هر شعر غنی را باید خواند از آن مطالبی یاد گرفت و گذر کرد. در بدو ورودم به عرصه‌ ادبیات بیشتر تحت تاثیر پابلو نرودا و شاملو و البته اشعار فروغ بودم؛ اما وقتی به‌صورت حرفه‌ای‌تر ادبیات را پیگیری کردم از سبک نوشتن و بازی‌های زبانی اشعار آقای عبدالرضایی بسیار آموختم و پیشرفت خود را از آموزش‌های دقیق او دارم. در مورد فیلم بهتره اشاره کنم که من هرگز علاقه‌ای به تماشای تلوزیون نداشتم و ندارم ولی گاهی فیلم‌های سینمایی هنری نظرم را جلب می‌کند. ترجیح می‌دهم وقت خود را صرف مطالعه کنم. بیشتر به فلسفه و کتب تخصصی در زمینه‌ نقد ادبی علاقه‌مندم .کتاب انسان خردمند و انسان خداگونه در کنار کتاب‌های زیاد دیگری من را به تفکر واداشت.

دلیل استفاده‌ از زبان استعاری در آثار شما چیست؟

اگر قرار بود شعر هم از زبان ساده‌ای برای ابراز وجود در میان عرصه‌های دیگر فکری استفاده و به اصطلاح رو بازی کند که دیگر نام شعر نهادن بر آن اشتباهی بیش نخواهد بود. بازی شعری همتراز با زبان استعاری به زیست خود ادامه می‌دهد. وقتی می‌توان از تمام ارکان جمله و ابژه‌های عینی و ذهنی در جهت تولید مدلول‌های بیشتری در ذهن مخاطب استفاده کرد، چرا نباید این عمل انجام شود؟! البته من مخالف گنگ‌نویسی هستم اما زبان استعاری و چیدمان سطرهای زیبا را در صورتی که ارتباط درونی آنها حفظ شود، می‌پسندم.


نام:
ایمیل:
* نظر: