الهام بهروزی
پیشنیه فرهنگی ایران نشان میدهد که ایرانیهای یکی از ملتهای شاد جهان بودند که در دوره باستان مناسبتها و جشنهای متنوع و متعددی در فصول سال داشتند که بسیاری از این مناسبتها در سایه گذر زمان و تغییر ساختار حکومتها و نگرشها و ورود آیینهای جدید به این سرزمین به فراموشی سپرده شدند و تنها بخش اندکی از جشنهای باستانی (جشن نوروز، شب یلدا و...) در میان مردم حفظ شدند و به دنیای معاصر گام گذاشتند و توانستند با همسو شدن با زندگی مدرنیته ماهیت و شادیزایی خود را به رخ بکشند.
هر چند منابع زیادی در خصوص این مناسبتها و جشنها وجود ندارد؛ اما با توجه به منابع موجود یکی از مناسبتهای که از قرنهای خیلی دور در ایران رواج داشته، روز عشق یا روز عشاق بوده است. ابوریحان بیرونی در «آثار الباقیه عن القرون الخالیه» به این مناسبت اشاره کرده و آورده است که ایرانیان باستان روز پنجم اسفند را روز بزرگداشت زن و زمین میدانستند. اگرچه منابع کهن از جمله ابوریحان معتقدند که جشن سپندارمذگان (روز عشاق ایرانی) پنجم اسفندماه است؛ ولی با توجه به تغییر ساختار تقویم ایرانی در زمان خیام که پس از ابوریحان زندگی میکرد و سی و یک روزه شدن ششماه نخست سال در گاهشماری ایرانی، تاریخ ذکر شده در منابع کهن را باید بهروزرسانی کرد. از این رو، امروز زرتشتیان جشن سپندارمذ را 29 بهمنماه برگزار میکنند. این در حالی است که عموم پژوهشگران فرهنگ باستان از جمله ابراهیم پورداوود، جلیل دوستخواه، رضا مرادیغیاثآبادی و پرویز رجبی زمان درست این جشن را 5 اسفند میدانند و ابداعات جدید در انتقال آن به 29 بهمن را نادرست میانگارند.
بدیهی است وجود روزی به نام روز عشق در گاهشمار ایرانی نشان از عاشقانه زیستن ایرانیها دارد که همواره عشق یک پای ثابت زندگی آنها از روزگاران دور بوده است؛ اما متاسفانه چنین مناسبتهایی که حاصل شور و شعور مردمان این سرزمین بوده است با گردش گردون از دور جشنهای ایرانیان یکی یکی خارج شدند تا رسیدیم به دوره معاصر و خلأ آن در میان مناسبتهای مختلفی که داشتیم بهشدت احساس شد و به لطف رسانههای جمعی با روز ولنتاین (روز عشق) خارجیها آشنا شدیم و تحت تاثیر لطافت و حس خوب این روز، دروازههای فرهنگیمان را به سوی ولنتاین و پاسداشت عشق گشویم که این اتفاق موافقان و مخالفان را پیدا کرد اما آنچه مسلم است این است که ولنتاین از محبوبیت خاصی میان جوانان به ویژه عاشقان و زوجین جوان برخوردار است.
طبیعی است هر چیزی به عشق ختم شود، خواه ناخواه در میان ایرانیان محبوب است، زیرا گل وجودشان با عشق سرشته شده و این ادعا را میتوان با مراجعه به سرودههای شعرای این اقیلم از آغاز تاکنون اثبات کرد. به جرات میتوان گفت که «عشق» همواره یکی از موتیفهای اصلی شاعران پارسی است که در زیباترین توصیفها به تصویر کشیده شده است. برای مثال، آنجا که امیرخسرو دهلوی میگوید: «جهان بیعشق سامانی ندارد/ فلک بیمیل دورانی ندارد» میتوان جبروت عشق را در جامعه ایرانی به تماشا نشست.
حال با توجه به وجود روز عشاق در ایران باستان، بسیاری از ایرانیها چندان موافق ولنتاین که با فرهنگ ایرانی تناقضاتی هم دارد، نیستند و بر این عقیده هستند که چرا بهجای پاسداشت اعیاد و جشنهای ایرانی باید به مناسبتهای فرهنگی خارجی رو بیاوریم و آنها را در جامعه نهادینه کنیم!
برخی از جامعهشناسان بر این باور هستند که «بهعنوان یک امر اجتماعی ولنتاین را میتوان یکی از عناصر جهان مدرن دانست که از اساطیر و الگوهای سنتی تقدسزدایی کرده و سعی میکند عالیترین و بنیادیترین درجات معرفت و رفتارهای انسانی را به درجات نازلتر و فردیشده مدرن تبدیل کند! این در حالی است که در اساطیر ایرانی عشق به معنای کنده شدن از تمامی وابستگیهای زمینی و هجران و سوز ناشی از غم هجران بوده است که در عشق مدرن چندان خبری از این مفاهیم نیست و به نظر میرسد عشق مدرن یک مساله عمومی و یک کالای انبوه است که همگان با تصور و درک مختلف میتوانند خود را مالک بخشی از آن پندارند. این خصلت زندگی مدرن است، تکثر و تنوع توام با تقدسزدایی از هر چیزی که بخش جداییناپذیر اسطورههای فرهنگی ما ایرانیان را شکل میدهد. فردیتزدگی، دموکراتیزه شدن روابط عاشقی، ارادهگرایی، نسبیت، بیسامانی روابط عاشقانه، فرامحلی بودن، جهانی بودن و زمینی بودن از ویژگیهای عشق ولنتاینی است.»
با این اوصاف، ولنتاین همچنان در جامعه ایرانی بهعنوان یک پدیده فرهنگی خارجی همچنان نامانوس است و مخالفانی زیادی دارد، هرچند برخی بر این باور هستند که عشق زیباست و هر چیزی که به بسط آن در جامعه کمک کند، مطلوب و خوشایند مردم است. پس نباید سختگیرانه به این موضوع نگاه کرد و باید زمینه را برای هر چیزی که به افزایش شادی در جامعه منجر میشود، فراهم کرد.
یک دانشجوی دانشگاه خلیج فارس در این باره به بامداد جنوب گفت: ایران باستان از جمله ملتهایی بوده که زندگیشان با جشن پیوند محکمی داشته است. بدین گونه که در طول سال مناسبتهای گوناگون را جشن میگرفتند که این جشنها نشاندهنده فرهنگ، تمدن، علایق، فلسفه، زندگی و جهانبینی آنها بوده است.
فاطمه آبادی در ادامه در خصوص روز ولنتاین توضیح داد: گذشته از داستان معروف «والنتاین» کشیش رومی در قرن سوم بعد از میلاد که به دلیل حمایت از عشق سربازاان رومی به عنوان نماد عشق در روم باستان معروف شد؛ روز کشته شدن این کشیش (14 فوریه برابر با 25 بهمنماه) ولنتاین یا روز عشق نامیده شد و از آن پس این روز در فرهنگ غربی بهعنوان روز عشق پاسداشته شد که این روز در چند سال اخیر به فرهنگ ایرانزمین رسوخ کرده و در آن شاهد هیجان و شور جوانان در خیابانها هستیم و بازار اجناس کادویی و لوکس به مناسبت ولنتاین داغ میشود در حالی که کمتر کسی میداند در ایرانزمین از بیست قرن پیش از میلاد روزی به نام روز عشق مرسوم بوده است.
او با اشاره به اینکه این روز مصادف با پنجم اسفندماه است و «سپندارمذگان» یا «اسفندمذگان» نام داشته است، تصریح کرد: در فرهنگ ایران باستان زمین نماد عشق، گذشت و بخشش است و روزی بهنام اسپندمذگان را روز عشق مینامیدند. در این فرهنگ غنی سپندارمذگان روز گرامیداشت جایگاه زن و زمین بوده که هر دو در کنار هم معنا پیدا میکردند. در عهد باستان در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه میدادند و مردان نیز زنان و دختران خود را بر تخت شاهی مینشاندند و به آنها هدیه میدادند و از آنها اطاعت میکردند. بدین ترتیب این روز نماد عشق بوده است.
آبادی در ادامه با بیان اینکه گذشته از آداب و رسوم ایران باستان، با نگاهی اجمالی به ادبیات ایرانزمین از گذشته تا کنون هر خوانندهای حتی او که اندک آشنایی هم با آن داشته باشد، متوجه میشود که مبحث «عشق» از مفاهیم بنیادی فرهنگ ایرانی به حساب میآید، گفت: طبیعتا حول این محور مجموعهاشعار بینظیر و منحصربهفردی سروده شده است که جایگاه عشق را در اسطورهها و افسانهها به رخ میکشد. از نظامی گنجوی گرفته تا مولانا، سعدی، حافظ و... همه به شکلی نغز عشق را به مفهومی تام و کمالیافته بدل کرده و از آن دارویی التیامبخش برای درمان زخمهای انسان ساختهاند. به ویژه آنجا که حضرت حافظ میگوید: «جهان باقی و فانی فدای شاهد و ساقی/ که سلطانی عالم را طفیل عشق میبینم» حال با توجه به فرهنگ غنی ایرانزمین و آنچه در بالا بیان شد، ما ایرانیان بایستی در جهت زنده نگهداشتن روز عشق باستانیمان (سپندارمذگان) تلاش کنیم و از طریق فرهنگسازی بحث (گفتوگو)، وسایل ارتباط جمعی و ... بکوشیم تا این سنت کهن روز پنج اسفند که نماد عشق پاک و بزرگ در سرزمینمان است، دوباره زنده شود و جایگزینی برای 25 بهمنماه یا روز ولنتاین غربی شود.
یک شهروند بوشهری هم در خصوص روز ولنتاین به بامداد جنوب گفت: عموما این روز در ایران ورای موافقانش، مخالفانی دارد که صرفا مخالفت آنها بهدلیل این است که آن را متعلق به فرهنگ بیگانه میدانند؛ اما در واقعیت احساس دوست داشتن و دوست داشته شدن یک حس مشترک میان همه انسانهاست. این حس یک هدیه ماورایی و الهی است که خداوند در بطن انسان قرار داده است. احساسات آدمی در حقیقت بهترین داشته اوست. بنابراین هر اتفاقی که باعث فرصتی برای ابراز عشق در میان انسانها شود، باید به فال نیک بگیریم. طبیعتا دوست داشتن و احساسات خوب را باید به اشتراک بگذاریم. بنابراین روز ولنتاین میتواند فرصت مغتنمی برای یادآوری سنتهای زیبای فرهنگ باستانی ایرانزمین باشد.
یزدان کیانی در ادامه با اشاره به اینکه در فرهنگ باستان ایران روزی به نام روز عشق وجود داشته که به مرور زمان فراموش شده است، افزود: روز ولنتاین میتواند تداعیکننده ای روز باستانی باشد، بنابراین نباید از تقابل فرهنگها ترسید بلکه باید به استقبال فرهنگهایی که مروج نوعدوستی و عشق هستند، رفت. تجربه ثابت کرده است که جنگیدن با فرهنگها نتیجهای جز سرخوردگی و شکست ندارد. متاسفانه در جامعه فعلی به دلیل مشکلات اقتصادی دوست داشتن و شادی کردن فراموش شده و جامعه در حال پیش رفتن به سمت افسردگی و خمودگی است. بنابراین میتوان با الهام از فرهنگهای نوعدوستانه مختلف به شرط اینکه مروج ابتذال در جامعه نباشند، زمینه شادیافزایی و امیدپروری را در جامعه فراهم کرد تا بدین طریق به جامع روح ببخشیم و مردم بهویژه جوانان را به احساسات خوب پیوند بدهیم و نگذاریم مشکلات زندگی حس خوب زیستن را در آنها به فنا ببرد.