کریم جعفری
پیشروی معنادارِ ارتش سوریه و نیروهای مقاومت در
استان ادلب، نیاز به یک تصمیم بزرگ و حسابکتاب همهجانبه داشت که برنده اصلی
ماجرا تعیینکننده آن است. اردوغان هیچ دوست دائمی ندارد اما دشمنانش خیلی زود
دائمی میشوند. آنچه در سوریه میبینیم، بخشی از این بازی پشت پرده است.
اردوغان هیچوقت این واقعیت را درک نکرد که دشمنِ
دشمنِ او، بالاخره با هم دوست خواهند شد. اگر اردوغان به هاکان فیدان اجازه داده
بود در نشست با علی مملوک در مسکو به توافق برسد، امروز این همه تحقیر نمیشد. هم
ایرانیها و هم روسها از اینکه اردوغان آبروی آنها را برد، بسیار عصبانی هستند.
در آن دیدار قرار بود ساز و کاری چیده شود تا دمشق و
آنکارا به هم نزدیک شوند، بشار اسد مخالف این دیدار بود و میگفت اردوغان کسی نیست
که بشود روی او حساب کرد، ایرانیها بهخاطر روسها از اسد خواستند مملوک را
بفرستد و اسد گفت: نشستن با سعودیها ارزشش بیشتر از ترکهاست!
اینکه فیدان نتوانست خواستههای معقول و درست مملوک
را برآورده کند که چیزی بیش از توافقهای صورت گرفته در سوچی نبود تا روابط طرفین
در مسیر آرامی برای بازسازی قرار بگیرد، پوتین را دلخور کرد، او در سفر به آنکارا
پس از دمشق از اردوغان قول همکاری و همراهی گرفته بود!
با این حال، روسها در تابستان نشسته بودند و با
اماراتیها بر سر برخی مسائل بستند. اختلافنظر اماراتیها با ترکها باعث شد
مسائل بهصورت ریز مورد بررسی قرار بگیرد و آنها میز مذاکره را بر سر اردوغان خراب
کنند. ایرانیها هم این وسط به خواهش روسها از یمنیها خواستند مراعات کنند!
آدم از حجم بازیهای سیاسی و پشت پرده درمانده میشود.
اماراتیها هم از سعودیها میخواهند که مساله را جدی بگیرند و این وسط حاج قاسم هم
دیدگاهایش را از طریق عراقیها به طرف سعودی منتقل میکرد. مصریها هم از سمت دیگر
وارد بازی شده بودند تا مخالفان سیاسی سوریه را از اردوغان بگیرند.
سفر یک تیم از کردهای سوریه به عربستان و ارتباطهای
آنها با اماراتیها در چارچوب همین بازی تعریف میشود. کردها از سعودیها پول خوبی
گرفتند و اماراتیها از طریق روسها از دمشق خواستند تا کردها را در آینده سیاسی
این کشور بیشتر بازی بدهند. کردها همین چند روز پیش به دمشق سفر کردند!
از سوی دیگر، قرار شد تا مصریها به درخواست سعودیها
با مخالفان استانبولنشین دمشق ارتباط گرفته و به آنها بگویند یا باید تا ابد در
استانبول بمانند و چند ماه دیگر فلافلفروشی و شاورما فروشی بزنند یا آنکه برای
مشارکت در آینده سیاسی سوریه هر چه ریاض و قاهره گفتند، بگویند: چشم!
سطح توقع را نه ریاض و ابوظبی که دمشق تعیین میکرد.
در سفر چند ماه پیش پوتین به ریاض این مساله با بنسلمان بسته شده بود. پوتین
البته نمیخواست بهسادگی اردوغان و روابط با ترکیه را از دست بدهد و به همین دلیل
دیدار مملوک و فیدان را تدارک دید و خودش هم از دمشق به ترکیه سفر کرد!
همه آنچه این روزها در نبرد ادلب و حلب میبینید
و اینکه روسها مدام از ترکیه و اردوغان و رفتارش انتقاد میکنند، ناشی از همین
بازی پشت پرده است. اماراتیها هزینههای جنگ در ادلب و حلب را به شکلهای مختلف
پرداخت خواهند کرد اما اول باید بزرگراههای M4 و M5 بازگشایی و پاکسازی شود.
اماراتیها بازیگر واسط و اصلی و پشتپردهای
بودند که تقریبا پایتختها را به هم وصل کردند. آنها امیدوار هستند که با این
رفتار خودشان دل ایران را هم به دست بیاورند. از سوی دیگر، روسها خیلی به ترکها
فرصت دادند و اردوغان جدی نگرفت، حالا فکر میکند با لشکرکشی اوضاع را تغییر خواهد
داد.
او هزاران نیرو و کلی تجهیزات به شمال سوریه آورده تا
به زور هم که شده، سهمش از کیک سوریه را بگیرد اما در این تقسیمِ کیک واقعا
اردوغان جایگاهی ندارد، او بهویژه وقتی کنار گذاشته شد که از ناتو درخواست کمک
کرد و نماینده امریکا در امور سوریه را با آغوش گرم پذیرا شد.
او فکر میکرد اگر این کار را کند، پوتین را ناچار
خواهد کرد که کوتاه بیاید اما نه تنها او کوتاه نیامد، بلکه همزمان با حضور جیمز
جفری در آنکارا، جنگندهای روس ستون نظامیان ترکیهای در اتارب را منهدم کردند که
17 کشته بر جای گذاشت. اردوغان اگر گوش میکرد، شاید چیزی دستش را میگرفت.
این را هم اضافهکنم که اردوغان بهزودی با از دست
دادن بازی مسلح خود در سوریه، در حالی که بازوی سیاسی هم از سوی امارات، مصر و
سعودی با مشورت دمشق و روسها جلب و جذب شدهاند، عملا هیچ برگهای جز مناطق اشغال
شده در شمال سوریه برای چانهزنی ندارد که آن هم باد هواست...
این چند توئیت را نوشتم تا به حجم مسائل پشت پرده پی
ببرید و بدانید چرا یمنیها اماراتیها را نزدند، چرا ترکها مدام به روسها پیغام
میفرستند، چرا روسها حاضر به برقراری آتشبس در ادلب و حلب نیستند، چرا وزیر خارجه
سعودی تجاوز نظامی ترکیه به شمال سوریه را محکوم میکند!!