حکومت پیرمردهای اصلاحطلب
کریم جعفری
این را بارها نوشتهام که یکی از اصلیترین ماموریتهای
دولت شیخ حسن روحانی، نابودی جریان اصلاحات بود، جریانی که او و دوستانش با سوار
شدن بر گُرده آنها توانستند به قدرت رسیده و با کنترل امورات کشور چنان آبرویی از
مدیریت اصلاحاتیها ببرند که اصولگراها این کار را نکردند. نتیجه این ماموریت را
در انتخابات مجلس یازدهم به عینه مشاهده کردیم، جایی که اصلاحطلبان به گوشه رینگ
رانده شده و فارغ از تاییدصلاحیتشان جرأت نداشتند از مردم مطالبه رای کنند. با
این حال، پیروزی جریان اصولگرا در انتخاباتی که هیچ رقیبی نداشت در واقع پیروزی در
برابر دروازه خالی بود اما اینکه چرا اصلاحطلبی به این روز افتاده باید به شکل
کامل آسیبشناسی شود. اصلاحطلبان در هیچ نقطه کشور تقریبا لیستی نداشتند و اگر
اسامی مشاهده میشد کار حزبی یا گروهی بوده که هیچ پشتوانهای از طریق شورای
سیاستگذاری اصلاحطلبان نداشت. اما ایراد بسیار مهم بر جریان اصلاحطلبی این است
که نتوانست و یا نخواست این روزها را ببیند و برای آن برنامهریزی کند. اگر این
جریان از یک دهه پیش با کار روی چهرههای جوان، سالم و آگاه آنها را برای امروز
تربیت میکرد شاید میشد چنین افرادی را از مساله تاییدصلاحیتها عبور داد، اما
چرا آنهایی که مدعی اصلاحطلبی بوده و هستند چنین کاری نکردند و برخی از جوانان و
نوجوانان نزدیک به این جریان به جای آنکه دنبال حقیقت و واقعیت باشند، گرفتار
باندهای قدرت شده و سر از ناکجاآباد درآوردند. ضرورت پرورش نیروهای جوان، معتقد و
پای کار باید در دستور کار آنهایی که خود را لیدر و رهبر این جریان میدانند و
معمولا هم در گوشهای قدرت آرام و بیسر و صدا حضور دارند قرار بگیرد. تا زمانی که
اصلاحطلبی پوست نیندازد، تا زمانی که اصلاحطلبی بخواهد پیرمردسواری کند و جوانان
نوچه و فرمانبر این پیرمردها باشند، همین خواهد بود. آزمودن چندباره افرادی که
بارها توسط شورای نگهبان به دلایل مختلف ردصلاحیت شده، آب در هاون کوبیدن است.
اصلاحطلبان باید برای تجدید گفتمان خود تلاش کرده و با مردم صحبت کنند و به آنها
توضیح دهند. ظرفیت جریان اصولگرایی با تایید هزاران نفر جهت آوردن مردم پای صندوقهای
رای را مشاهده کردیم، این کشور متعلق به یک جریان و گروه و دسته نیست، متعلق به
همه است. آنهایی که فکر میکنند با 42 درصد مشارکت تازه شدهایم اروپا و امریکا،
بروند مطالعه کنند که در کدام از این کشورها مشارکت به این شکل است. اینکه بخش
عمدهای آرای ریخته شده به صندوقها متعلق به اصلاحطلبان است را اصولگراها به پای
خودشان ننویسند. جریان اصلاحات اگر در عرصه نباشد، عملا 70درصد جامعه پای کار نیست
و این مساله را انتخابات اخیر به عینه ثابت کرد.