داود علیزاده:
سایت اینترنتی
هاشور اکران اینترنتی مجموعهای از مستندهای مستقل را برعهده گرفته است. از میان
این مستندهای اکران شده، فیلم مستند سرهمبندی با نادر مشایخی یکی از آثار
متفاوت و قابل توجه است. کارگردانی این مستند تجربی را «علی قنبری» بهعهده دارد که
بیشتر به عنوان شاعر تجربهگرا و نویسنده، پرفورمر و پژوهشگر هنر و ادبیات پست مدرن
شناخته شده است.
این فیلم در
هشتاد دقیقه به دیدگاههای پست مدرنیستی نادر مشایخی، آهنگساز و چهره شناخته شده موسیقی
ایران میپردازد. فیلم مستند «سرهمبندی با نادر مشایخی» بهصورت مستقل ساخته شده و
تهیهکننده آن محمد هدایت است و مهدی حقشناس، علی زمانی، روزبه نجاتی، سجاد حاجیوند،
مهدی بهبودی، لیلی الیکایی، پردیس قرهبیگلو، ساره سکوت، کامبیز رحمانی و علی هدایت
در این فیلم با علی قنبری همکاری کردهاند.
بامداد جنوب درباره
این مستند با علی قنبری، کارگردان مستند «سرهمبندی با نادر مشایخی» گفتوگویی
صورت داده است که خواندن آن خالی از لطف نیست.
علی قنبری در
شروع به شخصیت منحصر بهفرد نادر مشایخی اشاره کرد و گفت: بهواسطه آشنایی که با ایدههای
نادر داشتم، همچنین کنش و رفتار او بهمثابه آدمی که در هرلحظه زندگیاش در حال
ایدهپردازی است و شخصیت او بهمثابه آدمی که این دنیای سرمایهداری هیچ خدشهای
در دنیای هنری او وارد نمیسازد و همه زیباییهای او نه من؛ بلکه هرکسی را ترغیب میکند
که در بازیهای او حضور پیدا کند. نادر فقط یک آهنگساز نیست، او صاحب یک تفکر است و مانیفستی
برای خودش دارد، نهفقط درباره موسیقی، بلکه درباره هر چیزی. او یک متفکر است و شما
بهمحض آشنایی با او این را درمییابید.
کارگردان
«سرهمبندی با نادر مشایخی» از جان کیج بهعنوان فصل مشترک خود و مشایخی یاد کرد و
گفت: یک نزدیکی بین آرا و ایدههای ما وجود داشت. ما هر دو عاشق جان کیج هستیم و
بسیار متاثر از او، او کارهای موسیقی کیج را اجرا کرده بود و من هم نوشتارهای کیج
را ترجمه کردهام.
قنبری ساخت
این مستند را تجربه زیستی فوقالعادهای برای خود دانست و افزود: همنفسی با نادر
بسیار لذتبخش است و این تجربه همکاری با نادر یک امر فوقالعاده است، حتی فارغ از
هنر، منظورم یک تجربه زیستی است. من و نادر قبل از این قرار بود با هم برویم روی
صحنه تئاتر و اصلا یک ماه روی صحنه زندگی کنیم، زندگی عادی. طوری که ساعت سانسها
مشخص نباشد، یعنی برحسب شانس و اتفاق باشد، حتی میزان باز شدن پرده نمایش هم بر
اساس شانس و اتفاق باشد و همچنین ما ایده مسافر مریخ را هم داشتیم.
این شاعر
تجربهگرا درباره شکلگیری ایده ساخت این مستند گفت: ایده ساخت این مستند مربوط
به زمانی بود که من با دوست صمیمی و فرهیخته و شاعرم محمد هدایت، در خیابان قدم میزدیم.
من گفتم کاش میتوانستیم یک مستند از نادر بسازیم، هدایت هم گفت «من پایهام»، تو
کارگردان، من هم تهیهکننده؛ یعنی واقعا در دو سه دقیقه اتفاق افتاد، به همین
سادگی. ایده را با نادر در میان گذاشتم و او هم پذیرفت و بعد با دوست و همکارم لیلی
الیکایی شروع کردیم به انجام کارهای پیشتولید و ایدهپردازی و نوشتن و طبعا شناخت
آرا و اندیشههای نادر خیلی اهمیت داشت.
علی قنبری
درباره روند ساخت مستند نیز افزود: خیلی ساده من و نادر و لیلی الیکایی که دستیار
و برنامهریز بود و مهدی حقشناس بهعنوان فیلمبردار راه افتادیم و زدیم به جاده و
رفتیم رشت چون نادر در آنجا اجرا داشت؛ اما هدف ما آن اجرا نبود. مستند ما از
زمانی که سفر را آغاز کردیم، شروع شد. در واقع ما داشتیم زندگی میکردیم و آنهم
یک تجربه زیستی بود در مقطعی از زمان مثل همه مقاطع دیگر زندگی و فقط فیلمبرداری
هم میشد. نادر همیشه در حال ایدهپردازی است، همان چیزی است که در فیلم میبینید.
مستند سرهمبندی
فرم متفاوتی نسبت به آثار مشابه دارد. نوعی فعل فیالبداهه و رویکرد تجربی در این مستند
دیده میشود. کارگردان این مستند در این باره نیز توضیح داد: کلیت کار برنامهریزیشده
بود؛ اما نه اینکه بدانیم چه اتفاقی خواهد افتاد. مثل یک هپنینگ بود، یعنی ما ایدهای
داشتیم؛ اما نمیدانستیم چه پیش خواهد آمد. برای نمونه، مثلا وقتی ما با نادر رفتیم
به یک موزه خصوصی رادیو، نادر اصلا خبر نداشت، چیزی به او نگفتیم و نادر ناگهان خودش
را در میان انبوهی رادیو دید و خیلی هیجانزده شد و همانجا گفتیم «خب نادر اینجا باید
چکار کنیم؟» او هم بیدرنگ «رادیو موزیک» به ذهنش رسد و اجرا کردیم.
کارگردان مستند
«سرهمبندی با نادر مشایخی» با تاکید بر لذتیابی خلق اثر هنری خاطرنشان کرد: در طول
این پروژه ما در حال اجرای پرفورمنسهایی بودیم؛ یعنی ما فیلم میساختیم، پرفورمنس
داشتیم و لذت میبردیم. ما داشتیم سعی میکردیم کاری انجام بدهیم بیتوجه به لذتبخش
بودنش برای مخاطب و امیدوار بودیم که مخاطب لذت ببرد.
وی درباره مدتزمان
ساخت مستند و مراحل تهیه و تولید اینگونه توضیح داد: زمانی برای پیشتولید و
نوشتن گذشت اما فیلمبرداری فکر کنم 20 روزی طول کشید و در سه شهر تهران، اصفهان و
رشت تصویربرداری داشتیم؛ اما مهمترین بخش فیلم مستند تدوین است. در واقع همانطور
که میدانی در شعر و رمان و پرفورمنس هم مهمترین مولفه کار من در محور همنشینی و
ادیت اتفاق میافتد. من دو ماه نشستم و شات لیست نوشتم و از میان راشها و فیلمهای
آرشیوی به آن تدوین مطمح نظرم رسیدم و با مهدی نشستیم و تکه چسبانی کردیم.
علی قنبری با
اشاره به عمق معنایی اصطلاح سرهمبندی، از دلایل انتخاب این اسم یاد کرد: سرهمبندی
یک موتیف مختص نادر مشایخی است. همان چیزی است که ما در ادبیات به آن ببُر و
بچسبان یا کاتآپ میگوییم؛ اما نادر در این فیلم روی این مساله تاکید میکند که اینیک
خصیصه ایرانی است و از فرهنگ ما ایرانیها میآید و چیز غریبی نیست.
نادر مشایخی
در مستند سرهمبندی گفتههای درخشانی دارد، از آن جملاتی که اگر در کتاب بود، حتما
مخاطب زیر آنها خط میکشید. علی قنبری درباره این مساله خاطرنشان کرد: آن حرفها حرفهای
نادر است، حرفهای یک آدم متفکر که همیشه میزند و بعضی را هم در پاسخ به پرسشهای
من گفته است. همانطور که گفتم من از ایدهها و حرفهای نادر شناخت داشتم و در پیشتولید
هم کلی با او گفتوگوی ضبطشده داشتم و رفته بودم کلی ویدئوهای پرفورمنسهای نادر
را پیدا کردم، ویدئوهایی که خودش هم ندیده بود. چون نادر خیلی به فیلمبرداری از
پرفورمنسهایش اهمیت نمیدهد و خودش هیچ برنامهای برای ضبط رویدادهایش ندارد. حتی
برخی اجراها از کارهایش توسط خارجیها هم خبر نداشت و وقتی اینها را بعد از تدوین
در فیلم دید برایش بسیار جالب بود.
وی درباره
بازخوردهای این مستند پس از اکران اینترنتی نیز گفت: راستش اکران اینترنتی فیلم
تازه آغاز شده و فارغ از شانس بد من برای اکران فیلمم، مصائب وحشتناکی دچار مملکت
ما شده و البته بازتاب فیلم نزد اهل فن خیلی خوب بود. چون این اولین فیلم من بود و
بازخورد خیلی خوبی داشت. دوستانم که سینماگران برجستهای هستند پالسهای بسیار
مثبتی فرستادند. من یک مستند شناخت شناسیک ساختهام برایم جالب است که وقتی یک
صداگذار حرفهای که چندین جایزه برده به من میگوید من دو بار فیلم را دیدم و با اینکه
کار خودم در ارتباط با صداست اما چیزهای بسیاری آموختم، برایم خوشحالکننده است.
قنبری با
تاکید بر امر تجربهگرایانه در روند تولید این مستند افزود: چیز مهمی که باید
بگویم این است که این کار مثل همه کارهای من یک کار تجربهگرایانه است و مثل همه
کارهایم ممکن است، مخاطبانی را راضی کند و کسانی را هم نه. مهم این است که ما
تجربه کردیم و لذت بردیم. دوره زمانی ساختن این فیلم برایم یک تفریح فوقالعاده
بود. من لذت بردم و بهترین لحظات را داشتم. من در بیشتر لحظات زندگیام در حال
انجام یک کار هنری هستم و این آرزویی بود که میخواستم به آن دست پیدا کنم و از دورهای
از زندگیام فقط در حال نوشتن و خواندن و اجرا بودم. گرچه همه اینها در جهنم
اتفاق میافتد؛ اما اگر در جهنم شانسی برای کار هنری داشته باشی، یک خوششانسی
بزرگ است.
وی همچنین به
رضایت نادر مشایخی از نتیجه این کار اشاره کرد و گفت: قبلا فیلمهای مستندی از
نادر ساختهشده بود بهخصوص کارگردان مطرح هلندی فرانک شفر؛ اما آنچه نادر نه به
خودم؛ بلکه به دیگران گفت این بود که از فیلم خیلی راضی است و گفت که این خیلی
بهتر از بقیه کارشده است. از طرفی ما هدفمان ساختن پرتره نبود و این فیلم پرتره
نیست.