سیداحمد موسویمقدم
سالهاست که از تلویزیون و فعالیت در این عرصه فاصله گرفتهام و
شاید اگر روزهای خانهنشینی و پیوستن به پویش #در- خانه-میمانیم در روزهای شیوع ویروس مرموز کرونا در کشور نبود، مثل چند سال اخیر همچنان به تماشای
تلویزیون بیرغبت بودم اما با توجه به اینکه مدتهاست برای کنترل این ویروس به
همراه خانوادهام در قرنطینه بهسر میبریم، برای سرگرمی برخی از برنامهها و
سریالهای تلویزیون نظیر «دورهمی» و سریال «پایتخت۶» را به همراه همسر و فرزندم
دنبال میکنم.
برنامههایی که بیش از آنکه مرا سرگرم کنند دارند نگران میکنند،
این در حالی است که پیش از این بارها و بارها در جامعه با برگزاری کنسرتها و جشنهای
مناسبتی با انتقاد شدید عدهای در این حوزهها روبهرو بودیم؛ زیرا آنها بر این
عقیده هستند که در این گونه برنامهها شاهد حرکات شنیع و خلاف موازین اخلاقی هستند
که گاه به زعم خود برای رفع این معضلات برنامه را متوقف و متولی آن را هم جریمه میکنند!
و گاه با متشنج کردن جو جامعه به قضیه فیصله میدهند.
اما آنچه که باعث شد دست به قلم شوم محتوای سریال «پایتخت ۶» است که
از قضا مخاطبان بیشماری از کوچک تا بزرگ را در برمیگیرد. متاسفانه در سریال پایتخت
که از نگاه من هیچ طنزی در آن وجود ندارد، لودگی جای طنز را گرفته است، اگر از ایرادهایی
که معمولا باید توسط منشی صحنه تذکر داده شود، بخواهیم بگذریم، نمیتوان به بهانه
خنداندن بیننده از حرکات شنیع یا خلاف موازین اخلاقی سریال گذشت که شامل حرفهای نامربوط بازیگران نظیر مقایسه
کردن رقاصههای لوسآنجلسی با کاراکتر همسر تقی (جمیله) و رقصیدن بهتاش با آوردن
اسم زن دایی خود تا جواب دادن بهروز به دایی بزرگ خود که پسربچهای زیر ۱۰ سال به نظر میرسد و یا تیکه انداختنهای
بهتاش به مادر و داییاش و بدزبانی کردن با دوقلوهای دختر سریال تا خیلی چیزهای دیگر
میشود.
در واقع در این سریال هر آنچه بدآموزی میشناسیم، به خورد بیندههایی
داده میشود که از قضا بیشتر آنها کودک هستند! اگر هم بگوییم که دارند واقعیتهای جامعه را بیان میکنند،
پس چرا مابقی واقعیتها دیده نمیشود؟ واقعیت جامعه این است که زن در خانه خود با
شال و روسری به اتاق خواب میرود یا مرد در تخت دونفره میخوابد و همسرش به او شب
بخیر میگوید و از اتاق خارج میشود با چراغ روشن؟
اول اینکه برای بیان معضلات و مشکلات جامعه در یک رسانه جمعی در صورتی
که قصد بر این باشد که آن معضلات و مشکلات را به مردم یا مسوولان یادآور باشند،
نوع و نحوه بیان متفاوت است و برای حل آنها هم روشهای متفاوتی وجود دارد.
بنابراین در اینجا چند سوال ذهن مرا به خود مشغول کرده است که به این شرح هستند: این
کودکان در آینده با خویشاوندان و پدرو مادر خود و یا حتی در جامعه با مردم با چه
ادبیاتی قرار هست صحبت و یا رفتار کنند؟ چشمچرانی
و داشتن دوست دختر و رقص چرا در این مجموعه آزاد است ولی در جامعه جرم؟ آیا اینگونه رفتارها هنجارشکنی محسوب
نمیشود؟ در این مجموعه
بارها از مواد مخدر حرف به میان آمده و گاهی وسایل مورد استفاده هم نشان داده شده
ولی یکبار یک ساز موسیقی در آن ندیدیم، چرا یکبار کسی را در حال کتاب خواندن یا از
سرگرمیهای مفید ندیدیم؟! آیا
مشکل این کشور فقط اعتیاد است؟ آیا
میدانید در عصر تکنولوژی هنوز کسانی هستند که اجازه ندارند ساز به دست بگیرند
مانند صد سال قبل که دختران اجازه نداشتند به مدرسه بروند؟ یا چرا موسیقی کشور ما منزوی شده و چیزی از آن باقی نمانده جز
چند مطرب؟ آیا یکی از رسالتهای
اساسی و مهم تلویزیون فرهنگسازی نیست؟ آیا
در بین بزرگانی که تلویزیون میبینند و گاهی برای نقطهای جابهجا گذاشته شده بیانیه
میدهند، این موضوع اهمیتی ندارد؟
آیا تلویزیون که من سالها در آن کار کرده و با نحوه فیلترهای پخش
آن آشنا هستم، شخصی بیسواد و ناآگاه را به سمت مدیر پخش و ناظر پخش نشانده است؟ آیا از هیچ روانشناس و جامعهشناسی به
عنوان مشاور در نوشتن متن سریال استفاده نشده است؟
آیا از یک حقوقدان و آگاه به مسائل شرعی در مورد زنی که شوهرش فوت
شده و قرار است ازدواج کند مشاوره گرفته شده است؟ آیا عوامل تولید مجموعه پایتخت با تولید محتوا آشنایی
دارند؟ آیا طنز و
لودگی یکی است؟ آیا اگر کسی
در روستاهای شمال کشور زندگی میکند، یعنی عقب افتاده و بیسواد است و اگر جواب
بله هست، به چه علت؟ همیشه زبان
طنز به برطرف کردن خیلی از مشکلات کمک کرده ولی این بار زبان توهین و تحقیر است نه
طنز و...
و اما در خصوص برنامه دورهمی با مجریگری آقای مدیری هم سوالاتی در
ذهن بنده نقش بسته است ولی سوال
من در این زمینه از کسی است که ایدهپرداز برنامه و فردی که اختیار کامل را در
انتخاب مهمان دورهمی دارد.
آیا انتخاب مهمان فقط شامل کسانی میشود که اسم و رسم دارند و مردم
دوست دارند از زندگی شخصیشان بیشتر بدانند؟ که در این صورت مردم را به سرک کشیدن
در زندگی دیگران عادت میدهید که اتفاقا از عادات دیرینه ما هست و شما بهعنوان
برنامهساز موظفید با ساخت اینگونه برنامهها عادات بد را از جامعه دور کنید.
مهمان فقط باید موسیقیدان، خواننده، بازیگر و یا فوتبالیست باشد که
مخاطب جذب کنید؟ که باید عرض کنم این یعنی نداشتن ایده و در صورت ایدهپردازی هم
قوانین تلویزیون دست و پا گیر است احتمالا.
آیا سوالاتی که آقای مدیری از مسوولان میپرسند فرقی دارد با سوالات
مردم در کوچه و خیابان و فضای مجازی؟ چرا
او بازداشت و با سند و وثیقه آزاد نمیشود؟ اصلا همه این سوالات هیچ، چرا بعد از پخش چهار سریِ چند ۱۰
قسمتی و این همه تیکه انداختن آقای مدیری به مسوولان مشکلاتی که بارها از آن یاد
شد، همچنان در کشور وجود دارد؟
شما که مردم را به روی سن دعوت میکنید و نداشتن مطالعه و ناآگاهیشان
را به سخره میگیرید، چند بار یک شاعر یا نویسنده درست و حسابی به برنامهتان دعوت
کردید؟ چند بار بهجای
یک خواننده با سطح زیر صفر از یک موسیقیدان و یا خواننده باتجربه و صاحبسبک دعوت
کردید تا برای مردم از شعر و موسیقی حرف بزنند بهجای قضیه عاشق شدنشان که یک
مساله شخصی است؟ طبیعتا اگر این
برنامه تاثیری در درست شدن مشکلات جامعه نداشته باشد، پس این همه بودجه دور ریخته
میشود آیا بهتر نیست این بودجه در جایی دیگر هزینه شود.
بنابراین اگر اجرای موسیقی در تلویزیون برای سرگرمی و شادی مردم خوب است،
قطعا رفتن به کنسرت هم مفید و شاد کننده است و اگر رقص در تلویزیون ایرادی ندارد
قطعا در کنسرت هم ایرادی ندارد،! خیل واضح است که با ساخت چنین برنامههایی فقط
دارید فرهنگ مبتذلی را به مردم میآموزید همانگونه که شبکههای ماهوارهای این
کار را انجام میدهند با یک تفاوت که آنها بدحجاب هستند و شما باحجاب!