صادق راستگو
چند روز پیش در این صفحه چند کلمه در مورد نخستوزیر
منتخب عراق برای تشکیل کابینه مطلبی نوشتم. باوجود آنکه چند روز از تکلیف مصطفی
الکاظمی برای تشکیل کابینه عراق میگذرد اما
هنوز هم عدهای در کشور ما بر آن هستند تا در این مورد بنویسند و حرفهای خودشان
را بزنند. در ادامه دلایلی که در مورد نخستوزیر مکلف عراق نوشته شد، موارد دیگری
را ارائه میکنم:
چهارم: الکاظمی موفق شد در طول دوران حضورش بهعنوان
رئیس سازمان امنیت عراق در سطوح مختلف گروهک تروریستی داعش و سایر گروههای
تروریستی و بازماندگان رژیم بعث نفوذ کرده و ضربات دردآوری را به آنها وارد کند.
بسیاری از سرکردههای گروهک داعش در طول دوره حضور کاظمی شناسایی شدند و به شکلهای
مختلف از بین رفتند. با یک جستوجوی ساده میتوان این موارد را یافت.
پنجم: همانگونه که یکبار پیش از این هم نوشتم ایران
بهعنوان دولت مردم و احزاب و گروههای عراقی دو توصیه را برای نخستوزیری به آنها
داشت؛ نخست آنکه کسی را انتخاب کنید که دشمن حشدالشعبی نبوده و دوم سرسپرده
امریکاییها هم نباشد. الکاظمی با توجه به اقداماتی که پس از نشستن در جایگاه رئیس
سازمان امنیت عراق انجام داد نشان داد که هیچ مخالفت و دشمنی با حشد ندارد. مساله
مهمتر آنکه در توصیه ایران نیامده بود که طرف مورد انتخاب با امریکاییها دشمن
باشد!
ششم: الکاظمی با همه سرویسهای امنیتی منطقه دست به
تبادل نظر زد. تشکیل اتاق عملیات ضدتروریسم در بغداد که با حضور ایران، روسیه،
سوریه، حزبالله و دولت عراق شکل گرفت در دوره او روی داد. این اتاق عملیات بدون
مشارکت و دقت نظر الکاظمی هیچ کاری را از پیش نمیبرد. او با همتای سوری خود روابط
بسیار نزدیکی داشت و تبادل اطلاعات قابل توجهی در مورد تحرکات گروهکهای تروریستی
انجام داد.
هفتم: الکاظمی بهخوبی ریشههای فساد در عراق را میشناسد.
او راههای ورود و خروج پولهای کثیف را میداند و هر چند فرصت برخورد با همه این
موارد را ندارد اما با انتخاب وزرا و معاونان وزرا میتواند یکی از سالمترین دولتهای
عراق 100 سال اخیر را تشکیل دهد. به زبان ساده، در مقابل رانتخواری بایستد و با آن
مقابله کند.
علاوه بر این موارد، نکات زیر را هم در مورد انتخاب
الکاظمی در نظر داشته باشید:
1 ) این انتخاب متعلق به جریان شیعه در عراق است؛ این
یک واقعیت است. الکاظمی با تصمیم گروههای بزرگ شیعی حاضر در پارلمان این کشور
برای بر عهده گرفتن سمت نخستوزیری انتخاب شد و به همین دلیل روایت خوبی از
همگرایی جریانهای شیعی پس از یک دوره ناهماهنگی است.
2 ) از ایشان بهتر هم بود؛ این هم یک واقعی دیگر است.
به هر حال همانگونه که نوشتم، الکاظمی خیرالموجودین بود. اینکه چه کسانی بهتر از
وی بودند را خود عراقیها بهتر از ما میدانند.
3 ) خوب و بد وی بهعهده خود عراقی هاست؛ این یک
انتخاب صد درصد عراقی است. امریکاییها باوجود همه بالا و پایینی که داشتند هیچ
نقشی در برآمدن او در جایگاه نخستوزیری عراق نداشتند.
4 ) دوران ریاستش کوتاه است؛ الکاظمی نخستوزیر دوران
انتقالی است. ماموریت او آرام کردن شرایط کشور برای برگزاری انتخابات در سال آینده
است.
5 ) همه کارها را نباید از وی انتظار داشت؛ همانگونه
در بند پیشین گفته شد، او یک سال در این جایگاه است و به همین دلیل نمیتوان از او
انتظار اتخاذ تصمیمهای راهبردی را داشت و اینکه برخی فکر بیخود مینویسند...
6 ) اولویت کار او انتخابات زودهنگام پارلمانی است؛
این مسالهای بسیار مهم در عراق ارزیابی میشود. برگزاری انتخابات سالم و شفاف میتواند
قدرت عراقیها را در عرصه چانهزنی با امریکاییها برای خروج از این کشور بالا
ببرد.
7 ) در مورد عملیاتی شدن مصوبه اکثریت پارلمان تا جایی
که بتواند اقدام خواهد کرد؛ این شرطی بود که در هنگام گفتوگو با وی مطرح شده است.
الکاظمی بهعنوان رئیس سازمان اطلاعات و امنیت عراق بهخوبی میداند که اگر این
کار را به نحواحسن انجام دهد چه مزایایی برای او در پی خواهد داشت.
8 ) در داخل ایران مخالفتی با او نیست؛ کافی است در
این مورد نگاهی به مواضع اتخاذ شده از سوی دستگاه دیپلماسی و همچنین سفیر کشورمان
در بغداد داشته باشید. در ایران برخی بهگونهای مینویسند که انگار نخستوزیر
عراق قرار است تدارکاتچی تهران باشد. آنهایی هم که موش میدواندند ساکت شدهاند،
حالا نوبت به طیف امریکایی است تا علیه او بنویسد.
9 ) رابطهاش با ایران خوب و با امریکاییها قهر نیست؛
در این مورد در بندهای پیشین هم توضیح دادم. او روابط بسیار حسنهای با ما دارد و
بهدلیل جایگاهش ارتباطاتی هم با امریکاییها در سطح مسوولیت دارد. با این حال،
رابطهاش مانند ما حسنه نیست.
10) اتهامات وی اثبات نشده است، در حد مظنون امور قضائی
وی از سوی دستگاه قضائی عراق پیگیری خواهد شد! بگذارید این بند را خیلی بهتر و
بیشتر توضیح دهم. گردانهای حزبالله عراق پس از آنکه نام مصطفی الکاظمی بهعنوان
گزینه نخستوزیری مطرح شد بلافاصله اعلام کرد که او در ترور سپهبد سلیمانی و
ابومهدی مهندس دخالت داشته است و اعلام کرد که نکات و موارد موجود (همان مستندات) را
فقط در اختیار عادل عبدالمهدی، رئیس دولت پیشبرد امور قرار خواهد داد و به هیچ طرف
دیگری ارائه نخواهد کرد! شما در نظر بگیرد که کتائب این مستندات را داده باشد، بهنظر
شما عادل عبدالمهدی اگر واقعیتی را در این مستندات میدید، سکوت میکرد؟
طبق معمول همیشه که عیب و ایراد بگیرها بسیار هستند و
بارها به خودم هم گفتهاند (اینکه شما بیشتر و بهتر از گردانهای حزبالله میدانید)
در این یک مورد مشخص شد که کتائب دستکم مستنداتش کامل نبوده است! با این حال اگر
این مستندات همانگونه که گفتم درست و قابل تامل بود، بیشک عبدالمهدی در برابرش
سکوت نمیکرد و آن را به دستگاه قضائی میداد. البته این را هم مورد تاکید قرار
دهم که از زمان آمدن الکاظمی در جایگاه رئیس دستگاه امنیتی، کتائب درگیر مشکلات
عدیدهای با او بوده است. اینکه این مشکلات چیست و چگونه، خود نیاز به فرصتی مناسب
دارد.
با این حال، اعلام موضع حزبالله پس از معرفی قطعی
الکاظمی بهعنوان گزینه نخستوزیری عراق به همراه سه گروه قبضه المهدی، عصبهالثائرین
و اصحاب کهف خودش نکته قابل تامل و جالبی است که باعث شد تا برخی در کشور ما بدون
اطلاع از ماهیت چنین مخالفتهایی، الکاظمی را مخالف جدی و سرسخت محور مقاومت و
حشدالشعبی برشمارند. در این مورد این را دوستان در خاطرشان باشد که رهبران کتائب
به هیچ عنوان در عرصه سیاسی عراق حضور ندارند و موضعگیری سه گروه تازه متولد که
این هم خود داستانی قابل توجه و تامل دارد، زدن زیرآب الکاظمی و اختلال در ماموریت
او نخواهد بود. این مساله در هفتهها و ماههای آینده خود را بیشتر نشان خواهد
داد.